ده کهنه (مرودشت)
ده کهنه (مرودشت) | |
---|---|
روستا | |
مختصات: ۳۰°۱۷′ شمالی ۵۲°۱۴′ شرقی / ۳۰٫۲۸۳°شمالی ۵۲٫۲۳۳°شرقی | |
کشور | ایران |
استان | فارس |
شهرستان | مرودشت |
بخش | بخش کامفیروز |
دهستان | کامفیروز شمالی |
جمعیت | ۱۲۸ نفر (سرشماری ۹۵) |
ده کهنه روستایی از توابع بخش کامفیروز شهرستان مرودشت در استان فارس ایران است.این روستا قدیمی ترین روستا در هر دو بخش کامفیروز شمالی و جنوبی و سندی بر هویت چند هزار ساله کامفیروز است.
نام
[ویرایش]•کام پیروز : کام در فارسی به معنای مراد است و پیروز جد انوشیروان ساسانی است ، در زمان پیروز شاه خشکسالی و قحطی تاقت فرسا ایران را فرا می گیرد ؛ وقتی پیروز شاه به این محل وارد شده در طلب باران دست به دعا برداشته و چون مرادشت حاصل شده شهری در این محل بنا نموده و کام پیروز نام میگذارد
•پالنگری : برگرفته از نام امیری سلجوقی بنام پالنگری بیگ
•ده کهنه : به معنای روستای قدیمی
تاریخچه
[ویرایش]اندكی بعد از روستای «حسين آباد» و به اعتباری، وصل به آن، روستای تاريخی «ده كهنه» قرار دارد. ده كهنه ی امروز همان «پالنگری» قديم است، لذا ثبت دفتری آن به نام «پالنگری كهنه» میباشد، به همين لحاظ به آن «ده كهنه» میگويند. پالنگری» سرزمين افسانهای ومحل شكلگيری افسانه ها ورؤياهااست. در حوالی «پالنگری» كنونی شهرك قديمی به نام «قيطريه» برپا بوده است كه محل تبعيد گاه مجرمين در عهد كريم خان زند بوده است. هم چنين گفته شده كه روزگاری «پالنگری» كهن از چنان آبادی و وسعت برخوردار بوده كه يك رأس كهرهی پالنگرينی، بام به بام رفته تا به روستای «گرمه» رسيده است. بعضی ها میگويند آن كهره از«پالنگری» شروع كرده، بام به بام رفته تابه باغ نوسابق رسيده است، عده ی هم میگويند آنكهره ی كذايی ازباغ نوشروع كرده وبه «گرمه» تمام نموده است . طبیعی است که جدول مهم « جلال آباد» رکن اصلی عظمت پالنگری کهنه(ده کهنه) محسوب شده ومی شود، درباره ی این جدول گفته شده كه اول بار پالنگرينیها اين جدول را احداث نمودهاند، آنها میگويند: حفر اين كانال به دستور سلطان جلال الدين خوارزم شاه آغاز شده و به مدت يك سال از سر بند خود در زير دست صحرای اللّه مراد خانی تا انتهای «قلعه نو» كنونی كشيده شد.
اوج پيش رفت «پالنگری کهنه» را درزمان سلجوقيان میتوان نام برد؛ به طوری كه «پالنگرين بيگ» يكی از اُمرای قدرت مند سلجوقی در اين جا حكومت میراند، درآن موقع روستای «پالنگری» (كهنه) يك قصابچه ی بوده كه حكم مركزيت ملوك الطوائفی منطقه راداشته است و دارای مسجد، حمام، مراكز پيشه وری وپيله وری بوده است. استادكاران و سنگ تراشان به طورحرفه ی دراين جا كار میكردهاند. آثار وبقايای از نمونه ی كارهای آنان تا هنوز در اين محل موجودمی باشد. سنگهای با كنده كاری و تراش زيبا برروی قبور اموات وجود دارد كه شاهد روشن بر اين گفته است . يك نمونهی ديگر، سنگ عصاری خانه میباشد، كه هم اكنون در زيردست قبرستان «ده كهنه» به روی زمينهای مزروعی موجود است، اين سنگ بزرگ كه بين 2 تا 3 تن وزن دارد، با مهارت تراشيده شده و به صورت يك دايره ی بزرگ، با قطری بيش از نيم متر در آمده است، وسط اين دايره سوراخ است؛ گويا اين سنگ، جفتی شبيه خودهم داشته كه اكنون دردست رس نيست. اين سنگها به وسيله ی نيروی احشام به حركت درآورده میشده وبدان طريق روغن گنجد گرفته میشده .
ديگر از نمونههای پيش رفت «پالنگری» آن بوده كه آب چشمه ی حاجت، ياهمان بهشت گمشده رابه وسيله ی لولههای ساخته شده از ساروج به «پالنگری» انتقال میدادند، اين لولهها در زير زمين تعبيه شده و از زير بستر رودخانه ی «كُر» عبور میكرده است. بقايای از اين نوع لوله در پوزه ی «پالنگری» كشف شده است. جريان آب به طور دايم بوده و خانههای «پالنگری» همواره آب جاری در خود داشتهاست. حمامها نيز از همان آب استفاده مینمودهاند .
طبق مضمون کتاب فارس نامه ی ناصری «پالنگرين بيگ» پسری داشت به نام «حالت خاص بيك» او جوانی برجسته، غيور و متنفذ بود؛ وقتی كه ميان ملك شاه سلجوقی و برادرش اختلاف افتاد، وی را به عنوان نايب الحكومة و واسطه جهت اصلاح بين خود به همدان دعوت كردند، او چند صباحی مهارحكومت را در دست گرفت، قصد تصرف دايمی حكومت به سرش زد «حالت خاص بيك» نزد خود چنين برنامه ريخت كه طی نقشه ی با دعوت از برادر ملك شاه سلجوقی كه در آن زمان در جنوب ايران زندگی میكرد، هر دو برادر رادريك جلسه به قتل رسانيده وحكومت خودرادايمی نمايد .
اما اين نقشه ی او در نزد ملك شاه سلجوقی افشاء شد، در شبی كه فردای آن قراربود جلسه ی آشتی ميان آن دو برادر برگزار گردد، مأمورين ملك شاه سلجوقی شب هنگام، وارد اتاق خواب حالت خاص بيك شده وسر او را ازتن جدا كردند؛ سپس ملك شاه سلجوقی دستور حمله به «پالنگری» را صادر نموده و آن محل را به آتش كشيد، امير «پالنگری» از اين وقايع جنون برداشته و عدهی زيادی از افراد مردم را يا خود كشت، يا به كشتن داد، اوضاع به طور جدی غير قابل زندگی شد. گروهی زيادی از مردم «پالنگری» مجبور شدند منطقه را ترك نموده، به طرف بوانات فرارنمايند، چنان كه تا هنوز در بوانات افراد وخانوادهای زيادی هستند كه با نام خانوادگی «كامفيروزی» زندگی میكنند . قرن ها و زمان های طولانی گذشت تااين كه جرقه ی ديگر ی در تاريخ شكوفايی «پالنگری» به وقوع پيوست وآن در زمان نادر شاه افشاربود كه نسبت به اين منطقه توجه خاص گرديد. با توجه به آثار، نشانهها و بقايای سنگ های كه هم اكنون موجود، است میتوان گفت كه «پالنگری» دوباره به قصابچهی آباد مبدل گرديد. مساجد، حمام ها، مغازهها و حرفهها دوباره رونق گرفت؛ چنان كه سالانه مبلغ زيادی ماليات به دولت میپرداخت. اين روند در دورههای زنديه وقاجاريه نيز هم چنان دوام داشت .
«در اواخر دولت صفويه وفتنه ی افغانی محمد حسين بيگ چهارده چریک به ضابطی اين بلوك برقرار گرديد و چهارده چریک نام تیره ای از ایلات قشقایی است، بعد از وفات او پسرش حاجی يوسف علی بيگ كامفيروزی به جای پدر نشست، بعد از وفات او پسرش حاجی محمد حسين بيگ كامفيروزی به ضابطی اين بلوك مأمور گرديد، بعد از وفات او پسرش حاجی احمد خان كامفيروزی مباشر امر ضابطی گرديد، بعد از وفات او حاجی اسداللّه خان كامفيروزی ضابطی اين بلوك راقبول نمود. اورادو پسراست، جان محمد خان كامفيروزی چندی به عاملی «كامفيروز» برقرار و درعنفوان جوانی بدرود زندگانی را نمود. خلف الصدقش يوسف خان چون والده ی او دختر حامی خان كلانتر شيرازی مشهور به «بيضايی» است، در كنف تربيت اعمام مادری خود تربيت يافت و در «شيراز» متوطن گشته است. پسر ديگر حاجی اسداللّه خان كامفيروزی عالی جاه حاجی نصراللّه خان كامفيروزی است، چند سالی است که املاك موروثه ی خود رااز دست داده و در بلوك بوانات مسكن گرفته است.»
پالنگری کهنه (ده کهنه) کنونی:
«ده كهنه» كنونی دارای 2 قسمت میباشد: 1- بخش قديمی 2- بخش بخش جديد كه به آن «پهناب ريزی» میگويند، در ناحيه ی قديمی، خانواده هایی زندگی میكنند، كه شامل چند گروه و طايفه، مانند: پالنگرينی، شولی، ترك، بنويی، سی سختی، باغ نوی، منصور آبادی، قلعه نوی ...میشوند. به فاصله ی 500 متردورتراز محله ی قديمی «ده كهنه» محله ی " پهناب ريزی " قرار دارد، كه از لحاظ اداری جزء «ده كهنه» محسوب میشود. اكثريت ساكنين " پهناب ريزی " از مردم «شول گپ» میباشند، چندین خانوار منصور آبادی و قلعه نوی و ده کهنه ای نيز در ميان آن هاوجود دارند. همه ی آنان از ساكنان قديمی ده كهنه اند كه طی دو دهه ی گذشته در اثر كم بود جا و زمين، به اين جا آمده وخانه های مجلل ساخته اند.
مردم
[ویرایش]•زبان
مردم این روستا لرتبار هستند و به زبان لری سخن می گویند
جمعیت
[ویرایش]این روستا در دهستان کامفیروز شمالی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۰۳ نفر (۱۰۱ خانوار) بودهاست.[۱]
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ «نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۸۵». درگاه ملی آمار ایران. بایگانیشده از اصلی در ۱ ژانویه ۲۰۱۳. دریافتشده در ۱ ژانویه ۲۰۱۳.