دلرس بانو بیگم
دلرس بانو بیگم | |||||
---|---|---|---|---|---|
شهبانوی هند و شاهدخت صفوی | |||||
زاده | حدود ۱۶۲۲[۱] | ||||
درگذشته | ۸ اکتبر ۱۶۵۷ (۳۵ سال) اورنگآباد، هند | ||||
آرامگاه | مقبره بیبی، اورنگآباد | ||||
همسر(ان) | اورنگ زیب | ||||
فرزند(ان) | زیبالنسا بیگم زینتالنسا بیگم زبدهالنسا بیگم محمد اعظم شاه سلطان محمد اکبر | ||||
| |||||
خاندان | صفوی | ||||
پدر | شاهنواز خان صفوی | ||||
مادر | نورس بانو بیگم |
دلرس بانو بیگم (حدود ۱۶۲۲–۸ اکتبر ۱۶۵۷) نخستین همسر و همسر اصلی[۲][۳][۴][۵] امپراتور اورنگزیب، واپسین امپراتور گورکانی هند بود.[۶] وی همچنین با عنوان پس از مرگ خود، رابعه دوران، شناخته میشود. آرامگاه دلرس بانو در مقبره بیبی در اورنگآباد است که شباهت زیادی به تاج محل (آرامگاه، ممتاز محل، مادر اورنگزیب) دارد و توسط شوهرش بنا شدهاست.[۷]
دلرس یکی از اعضای خاندان صفوی ایران و دختر نتیجه شاه اسماعیل یکم، میرزا بدیعالزمان صفوی (با عنوان شهنواز خان)، بود که به عنوان نایبالسلطنه گجرات حکومت میکرد. وی در سال ۱۶۳۷ با شاهزاده محیالدین (که سپس «اورنگزیب» نامیده شد) ازدواج کرد و برای او ۵ فرزند به نامهای محمد اعظم شاه (وارث بلافصل اورنگزیب)،[۸] که بهطور موقت جانشین پدرش شد، سلطان محمد اکبر، محبوبترین پسر امپراتور، زیبالنسا، شاعر با استعداد و دختر مورد علاقه اورنگزیب،[۹] زینتالنساء با عنوان پادشاه بیگم و زبدهالنسا بیگم.[۱۰]
دلرس احتمالاً در اثر تب نفاسی در سال ۱۶۵۷، یک ماه پس از زایمان پنجمین فرزندش، محمد اکبر،[۱۱] و فقط یک سال پیش از به حکومت رسیدن شوهرش در پی یک جنگ با برادرانش بر سر جانشینی، در گذشت.
خانواده و نسب
[ویرایش]دلرس بانو بیگم یکی از اعضای دودمان برجسته صفوی،[۱۲] دودمان وقت حاکم بر ایران و یکی از شاخصترین دودمانهای حاکم بر آن، بود. وی دختر میرزا بدیعالزمان صفوی (با عنوان شهنواز خان و مشهور به میرزای دکن) بود که پدر پدربزرگ او شاه اسماعیل یکم صفوی، بنیانگذار دودمان صفوی، بهشمار میرفت.[۱۳] شهنواز خان نایبالسلطنه گجرات و یک شخص پرنفوذ و قدرتمند در دربار گورکانی بود.[۱۴] او به شکوه و عظمت علاقهمند بود، که این علاقه در جشنهای ازدواج پرشکوه دخترش دلرس با شاهزاده محیالدین بسیار مشهود بود.[۱۵]
مادر دلرس، نورس بانو بیگم، دختر میرزا محمد شریف[۱۶] و پدرش نیز پسر میرزا رستم صفوی بود[۴] که در زمان جهانگیرشاه به مقام رسید.[۱۴] خواهر کوچک دلرس، سکینه بانو بیگم، در سال ۱۶۳۸، با برادر کوچک اورنگزیب، شاهزاده مراد بخش ازدواج کرد.[۱۷] برادرزاده شهنواز خان و دختر عموی دلرس نیز با برادر بزرگتر اورنگ زیب به نام شاهشجاع ازدواج کرد.[۱۸] این ازدواجها روابط میان خانواده امپراتور و خانواده شهنواز خان و به نوعی خانواده صفوی را بیشتر تقویت میکرد.[۱۷]
ازدواج با اورنگزیب
[ویرایش]در فوریه ۱۶۳۷،[۱۹] دلرس با شاهزاده محیالدین (که بعداً اورنگزیب نامیده شد)، پسر سوم شاه جهان امپراتور گورکانی و همسر محبوبش ممتاز محل، نامزد کرد.[۲۰] پیشنهاد ازدواج توسط شاه جهان مطرح و توسط پدر دلرس پذیرفته و منجر به خواستگاری او شد. امپراتور سپس اورنگزیب عاشق را از دکن، که در آنجا مشغول به لشکرکشی بود، فراخواند و او در تاریخ ۱۵ آوریل ۱۶۳۷ برای عروسی خود به آگره رسید.[۲۱] این ازدواج چند هفته بعد در ۸ مه ۱۶۳۷ در آگره با جشنهای بزرگی انجام شد.[۲۲][۲۳]
طبق تصمیم منجمان دربار امپراتوری، مراسم ازدواج آنها چهار ساعت پیش از طلوع خورشید، در میان جشنهای بزرگ و باشکوهی در عمارت شهنواز خان برگزار شد.[۲۴] خافی خان عظمت این جشنها را این گونه توصیف میکند: «انجام آتشبازی زمین را به آسمانی دیگر تبدیل کرد»؛ او همچنین جذابیتهای خوانندگان و رقصندگان را «برابر با ونوس» میداند.[۱۵] قاضی در حضور امپراتور این ازدواج را با مهریه ۴۰۰٬۰۰۰ روپیه به انجام رسانید. پس از عروسی، ولیمهای در ۱۴ مه در عمارت اورنگزیب برگزار شد که در آن شاه جهان به عروس و داماد هدایای ارزشمندی داد.[۲۴]
این زوج تازه ازدواج کرده بیش از سه ماه به خوشی در آگره در کنار امپراتور گذراندند و سپس در ۴ سپتامبر ۱۶۳۷، به دکن رفتند تا اورنگزیب به عنوان نایبالملک به کار خویش ادامه دهد.[۲۱] دلرس در طول اقامت خود در آگره، نخستین فرزند اورنگزیب را باردار شد؛ شاعر با استعداد شاهدخت زیبالنسا. او نه ماه پس از ازدواج در ۱۵ فوریه ۱۶۳۸ در قلعه دولتآباد دکن زاده شد[۲۵] و دختر مورد علاقه پدرش بود.[۹] این زوج سلطنتی در طول نوزده سال آینده، چهار فرزند دیگر به دنیا آوردند که اورنگزیب به آنها بیش از سایر فرزندان خود از همسران بعدی علاقه داشت. دلرس به عنوان همسر اصلی اورنگزیب، نفوذ بزرگ و قابل توجهی بر وی داشت و بر حرمسرای و کاخ او حکمرانی میکرد، طبق گفتهها ("اگر محی الدین (اورنگزیب) در سمتهای خود در استانهای مختلف حکومت می کرد، اما در خانه این دلرس بود که او را اداره می کرد").[۲۶] او برخلاف همسران بعدی شوهرش که در دربار گورکانی چندان محبوب نبودند، در میان بالاترین رتبهها در دربار بود.[۱۶] با این حال، دلرس در سیاست دربار و امور اداری مشارکت نمیکرد، زیرا به نظر میرسید شوهرش به زنان اجازه مداخله در چنین مواردی را نمیداد، هرچند او در هنگام شفاعت برای دیگران حتی در (کار سیاسی) بر تصمیمات شوهرش تاثیر داشت.[۲۶]
ویژگیهای جسمی و شخصیتی شناختهشده دلرس زیبایی، سرزندگی و جذابیت هستند.[۲۷] با توجه به شخصیت او، به نظر میرسد او زنی مغرور و خودخواه بوده و شوهرش احترام بسیاری به او میگذاشتهاست.[۲۱] اورنگزیب او را زنی زودجوشآور و با «غرور بسیار» که تا پایان عمر او را دوست داشت و هرگز احساسات او را جریحه دار نکرد، توصیف کردهاست.[۲۸] ذات مغرور دلرس در ازدواج او مشکلی ایجاد نکرد زیرا اورنگزیب همیشه با همسر مغرور خود فروتنانه رفتار میکرد.[۲۹] از همه روایتها به نظر میرسد که دلرس از نظر شخصیت با همسرش نیز بیشباهت نبودهاست. هر دوی آنها با اراده قوی، متدین و نسبتاً بیتفاوت نسبت به طرح طبیعی ارزشهای مادی بودند.[۳۰]
با این حال، در حالی که اورنگزیب یک سنی متعصب بود، دلرس بیگم یک شیعه معتقد بود.[۳۱] او در دربار اورنگزیب مناظرههایی را میان علمای شیعه و سنی ترتیب داد که شاهزاده زیبالنساء نیز در آن شرکت داشت.[۳۱] با این حال، پس از مرگ دلرس و هنگامی که اورنگزیب به امپراتوری رسید، او از دخترش خواست که در این بحثها شرکت نکند، هرچند به گفته تاریخنگاری به نام مگان لعل او به این کار ادامه داد. شیعیان صفوی در دوره اورنگ زیب رشد کردند و حتی از هر زمان دیگری در امپراتوری گورکانی پرنفوذتر شدند؛ به طوری که رهبران نظامی آنها تقریباً همه جنگهای موفق اورنگزیب را رهبری میکردند.[۳۲]
ازدواجهای دیگر اورنگزیب با دو همسر بعدیاش چندان موفق نبود.[۳۳] دو همسر پایینرتبه او، اگرچه چهار فرزند دیگر برای او به وجود آوردند، اما نتوانستند به او نزدیک شوند و بیشتر مواقع تنها میماندند.[۳۳] مقام و اقتدار همسر سلطنتی فقط برای دلرس محفوظ بود.[۲۱][۳۴] او تا پایان عمر نفوذ خود را بر شوهرش حفظ کرد و همیشه محبوب و همسر اصلی او بود.[۳۵] موقعیت وی در دربار، کاخ و زندگی شوهرش حتی پس از مرگ نابههنگامش، توسط هیچیک از همسران بعدی اورنگزیب گرفته نشد.[۳۶] بنابراین، دلرس هرگز جایگزین نشد و هیچ شهبانویی بر کاخ اورنگزیب حکومت نکرد.[۳۶]
فرزندان
[ویرایش]نخستین بارداریهای دلرس در فاصلهٔ حداقل چهار سال اتفاق افتاد. آنی کریگر میگوید: «اورنگ زیب شاید نمیخواست با تحمیل بارداریهای بسیار زیاد و پشتسرهم سلامتی شکنندهٔ او را به خطر بیندازد، مثل کار مرگآوری که شاه جهان با ممتاز محل کردهبود.»[۳۷] در طول بیست سال ازدواج، این زوج سلطنتی صاحب پنج فرزند شدند:
- شاهدخت زیبالنسا بیگم (۱۵ فوریه ۱۶۳۸ – ۲۶ مه ۱۷۰۲) بدون همسر درگذشت.
- شاهدخت زینتالنسا بیگم (۵ اکتبر ۱۶۴۳ – ۷ مه ۱۷۲۱) پادشاه بیگم امپراتوری در زمان سلطنت اورنگ زیب بود، او بدون ازدواج درگذشت.
- شاهدخت زبدهالنسا بیگم (۲ سپتامبر ۱۶۵۱–۱۷ فوریه ۱۷۰۷) با پسر عموی خود، شاهزاده سپهر شکوه، فرزند محمد داراشکوه ازدواج کرد. او دارای فرزندی بود.[۳۸]
- شاهزاده محمد اعظم شاه (۲۸ ژوئن ۱۶۵۳ – ۸ ژوئن ۱۷۰۷)، در مدت زمان کوتاهی جانشین تخت شاهی پدر شد. او با اولین دخترعموی خود، شاهدخت جهانزیب بانو، دختر داراشکوه ازدواج کرد و از او دارای فرزند بود.
- شاهزاده سلطان محمد اکبر (۱۱ سپتامبر ۱۶۵۷ – ۳۱ مارس ۱۷۰۶) با نوه عموی خود، شاهدخت سلیمه، نوه داراشکوه ازدواج کرد و دارای فرزند بود.
مرگ و پیامدها
[ویرایش]دلرس پنجمین فرزند خود، محمد اکبر را در ۱۱ سپتامبر ۱۶۵۷ به دنیا آورد.[۲۱] او پس از آن به عوارض ناشی از زایمان[۱۱] و احتمالاً در پی آن تب نفاس دچار شده بود[۱۱] و سرانجام در ۸ اکتبر ۱۶۵۷ درگذشت.[۲۱] اورنگزیب پس از مرگ او، درد بسیار زیادی را متحمل شد و پسر بزرگ آنها، محمد اعظم، چنان ناراحت بود که دچار بیماری روانی شد.[۲۹] مسئولیت نگهداری از محمد اکبر تازه متولدشده به دختر بزرگ دلرس، شاهزاده زیبالنسا، واگذار شد. زیبالنسا به برادرش بسیار دل بست و همزمان اورنگزیب نیز به پسر بیمادرش بسیار علاقهمند شد و شاهزاده خیلی زود به محبوبترین پسر او تبدیل شد.[۳۹]
مقبره بیبی
[ویرایش]سه سال پس از مرگ دیلراس در سال ۱۶۶۰، اورنگزیب دستور به ساخت آرامگاهی را به نام مقبره بیبی در اورنگ آباد داد تا به عنوان آرامگاه ابدی او عمل کند.[۴۰] قابل توجه است که اورنگزیب در طول دوره پنجاه ساله سلطنت خود، هرگز بناهای یابودی را برجای نگذاشت، به جز یک استثنا که مقبره همسرش بود. در آنجا، دلرس با نام پسامرگ «رابعه دوران» به خاک سپرده شدهاست. مقبره بیبی شباهت زیادی به تاج محل، آرامگاه مادر شوهر دلرس، شهبانو ممتاز محل دارد که در هنگام زایمان درگذشت.[۴۱]
مقبره بیبی بزرگترین سازهای بود که به نام اورنگزیب ثبت شده و به عنوان نمادی از وفاداری همسر وی بهشمار میرود.[۷] تاریخنگاری به نام آدری تروشکه اظهار داشت که این مقبره نشاندهنده «دیدگاه اورنگزیب برای ارج نهادن به همسرش با یک مقبره کلاسیک گورکانی بود.»[۴۲]
در سالهای بعد مقبره دلرس بانو توسط پسرش اعظم شاه به دستور اورنگزیب تعمیر شد.[۲۱] اورنگزیب خود در ۱۳ مارس ۱۷۰۷ درگذشت و در خلدآباد واقع در چند کیلومتری مقبره بیبی به خاک سپرده شد.[۴۳]
دلرس بانو بیگم (حدود ۱۶۲۲–۸ اکتبر ۱۶۵۷) نخستین همسر و همسر اصلی[۴۴][۴۵][۴][۵] امپراتور اورنگزیب، واپسین امپراتور گورکانی هند بود.[۴۶] وی همچنین با عنوان پس از مرگ خود، رابعه دوران، شناخته میشود. آرامگاه دلرس بانو در مقبره بیبی در اورنگآباد است که شباهت زیادی به تاج محل (آرامگاه، ممتاز محل، مادر اورنگزیب و مادرشوهر خودش) دارد و توسط شوهرش بنا شدهاست.[۷]
در فرهنگ عمومی
[ویرایش]- دلرس بانو بیگم شخصیت اصلی رمان تاریخی معشوقه تاجوتخت (۲۰۱۴) اثر روچیر گوپتا است.
- او شخصیت اصلی رمان شاهنشاه: زندگی اورنگزیب (۲۰۱۶) نوشته ان.اس. اینامدار و ویکرانت پانده است.
- دلرس شخصیت مهمی در رمان مرزها:نبرد بیامان میان اورنگزیب و شیواجی (۲۰۱۸) است که توسط مدها دشموخ بهاسکاران نوشته شدهاست.
- آلیا بات در فیلم حماسی تخت (۲۰۲۰) به کارگردانی کاران جوهر نقش او را به تصویر میکشد.[۴۷]
نیاکان
[ویرایش]نیاکان دلرس بانو بیگم | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
جستارهای وابسته
[ویرایش]پانویس
[ویرایش]- ↑ Paranjape, Makarand R. (2016). Cultural Politics in Modern India: Postcolonial Prospects, Colourful Cosmopolitanism, Global Proximities (به انگلیسی). Routledge. p. 32. ISBN 978-1-317-35216-7.
- ↑ Eraly, Abraham (2007). The Mughal World: Life in India's Last Golden Age. Penguin Books India. p. 147.
- ↑ Chandra, Satish (2002). Parties and politics at the Mughal Court, 1707-1740. Oxford University Press. p. 50.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ Koch, Ebba (1997). King of the world: the Padshahnama. Azimuth Ed. p. 104.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ Nath, Renuka (1990). Notable Mughal and Hindu women in the 16th and 17th centuries A.D. New Delhi: Inter-India Publ. p. 148.
- ↑ "Aurangzeb". Encyclopædia Britannica. Retrieved 18 January 2013.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ Eraly, Abraham (2008). The Mughal world: India's tainted paradise. Weidenfeld & Nicolson. p. 376.
- ↑ Sir Jadunath Sarkar (1925). Anecdotes of Aurangzib. M.C. Sarkar & Sons. p. 21.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ Krynicki, p. 73
- ↑ Sir Jadunath Sarkar (1919). Studies in Mughal India. W. Heffer and Sons. p. 91.
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ Krynicki, p. 3
- ↑ Yust, Walter (1954). "Encyclopædia Britannica, Volume 2". p. 694.
{{cite web}}
: Missing or empty|url=
(help) - ↑ Roy, Kaushik (2014). Military transition in early modern Asia, 1400-1750: cavalry, guns, governments and ships. Bloomsbury Publishing. p. 39. ISBN 978-1-78093-800-4.
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ Sir Jadunath Sarkar (1912). Volume 1 of History of Aurangzib: Mainly Based on Persian Sources. M.C. Sarkar and Sons. p. 57.
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ Krynicki, p. 1
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ Indian Historical Records Commission (1921). Proceedings of the … Session, Volume 3. The Commission. p. 18.
- ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ Waldemar, Hansen (1986). The Peacock Throne: The Drama of Mogul India. Motilal Banarsidass. p. 124.
- ↑ Faruqui, Munis D. (2012). The Princes of the Mughal Empire, 1504-1719 (به انگلیسی). Cambridge University Press. p. 246. ISBN 978-1-107-02217-1.
- ↑ Lal, Muni (1988). Aurangzeb (به انگلیسی). Vikas Pub. House. p. 391. ISBN 978-0-7069-4017-6.
- ↑ Sandler, ed. by Stanley (2002). Ground warfare: an international encyclopedia (1.udg. ed.). Santa Barbara, Calif. [u.a.]: ABC CLIO. p. 74. ISBN 978-1-57607-344-5.
{{cite book}}
:|first1=
has generic name (help) - ↑ ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ ۲۱٫۲ ۲۱٫۳ ۲۱٫۴ ۲۱٫۵ ۲۱٫۶ Sir Jadunath Sarkar (1912). Volume 1 of History of Aurangzib: Mainly Based on Persian Sources. M.C. Sarkar and Sons. pp. 58–61.
- ↑ Sir Jadunath Sarkar (1979). A short history of Aurangzib, 1618-1707. Orient Longman. p. 409.
- ↑ Mehta, Jl (1986). Advanced Study in the History of Medieval India (به انگلیسی). Sterling Publishers Pvt. Ltd. p. 475. ISBN 9788120710153.
- ↑ ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ Eraly, Abraham (2007). The Mughal World: Life in India's Last Golden Age. Penguin Books India. p. 153.
- ↑ Sir Jadunath Sarkar (1933). Studies in Aurangzib's reign: (being Studies in Mughal India, first series). Orient Longman. p. 90.
- ↑ ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ Krynicki, p. 92
- ↑ Robinson, Annemarie Schimmel (2005). The Empire of the Great Mughals: History, Art and Culture (Revised ed.). Lahore: Sang-E-Meel Pub. p. 57. ISBN 978-1-86189-185-3.
- ↑ Eraly, Abraham (2004). The Mughal Throne: The Saga Of India's Great Emperors. Orion Publishing Group. p. 395.
- ↑ ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ Krynicki, p. 84
- ↑ Lal, Muni (1988). Aurangzeb. Vikas Pub. House. p. 60.
- ↑ ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ Krynicki, p. 54
- ↑ Krynicki, p. 55
- ↑ ۳۳٫۰ ۳۳٫۱ Hansen, Waldemar (1986). The Peacock Throne: The Drama of Mogul India (به انگلیسی). Motilal Banarsidass. p. 162. ISBN 9788120802254.
- ↑ Saqi Must'ad Khan, Sir Jadunath Sarkar (1947). Maāsir-i-Alamgiri: A History of the Emperor Aurangzib-ʻĀlamgir. Royal Asiatic Society of Bengal. p. 10.
- ↑ Commissariat, Mānekshāh Sorābshāh (1957). A History of Gujarat: Mughal period, from 1573 to 1758 (به انگلیسی). Longmans, Green & Company, Limited. p. 151.
- ↑ ۳۶٫۰ ۳۶٫۱ Krynicki, p. 103
- ↑ Krynicki, p. 41
- ↑ Sir Jadunath Sarkar (1981). Volume 3 of History of Aurangzib: Mainly Based on Persian Sources. South Asian Publishers. p. 39.
- ↑ Eraly, Abraham (2000). Emperors of the Peacock Throne: The Saga of the Great Mughals. Penguin Books India. p. 424.
- ↑ Lach, Donald F.; Kley, Edwin J. Van (1998). Asia in the Making of Europe: Volume III, the Century of Advance (Pbk. ed.). University of Chicago Press. p. 738. ISBN 978-0-226-46767-2.
- ↑ Kumar, Anant (January–June 2014). "Monument of Love or Symbol of Maternal Death: The Story Behind the Taj Mahal". Case Reports in Women's Health. Elsevier. 1: 4–7. doi:10.1016/j.crwh.2014.07.001. Retrieved 21 December 2015.
- ↑ Truschke, Audrey (February 2018). Aurangzeb: The Man and the Myth. ISBN 978-0-14-343967-7.
- ↑ Ahmed, Farooqui Salma (2011). A Comprehensive History of Medieval India: From Twelfth to the Mid-Eighteenth Century (به انگلیسی). Pearson Education India. p. 264. ISBN 9788131732021.
- ↑ Eraly, Abraham (2007). The Mughal World: Life in India's Last Golden Age. Penguin Books India. p. 147.
- ↑ Chandra, Satish (2002). Parties and politics at the Mughal Court, 1707-1740. Oxford University Press. p. 50.
- ↑ "Aurangzeb". Encyclopædia Britannica. Retrieved 18 January 2013.
- ↑ Mukherjee, Manjari (25 January 2019). "Takht: Here's Who Will Romance Whom In This Karan Johar Directorial! Surprises Inside". in.news.yahoo.com (به انگلیسی). Retrieved 8 February 2019.
منابع
[ویرایش]- Annie Krieger-Krynicki (2005). Captive Princess: Zebunissa, Daughter of Emperor Aurangzeb. Oxford University Press. شابک ۹۷۸۰۱۹۵۷۹۸۳۷۱.
- افراد هندی ایرانیتبار
- امپراتریسها
- امپراتریسهای اهل هند
- امپراتریسهای گورکانی
- اهالی ایران در سده ۱۷ (میلادی)
- درگذشتگان ۱۶۵۷ (میلادی)
- زادگان ۱۶۲۲ (میلادی)
- زنان امپراتوری گورکانی
- زنان اورنگزیب
- زنان دودمانهای پادشاهی اهل هند
- زنان سده ۱۷ (میلادی) اهل هند
- شاهدختهای صفوی
- مرگها در زایمان
- مسلمانان اهل هند
- نجیبزادگان گورکانی هند