دشت پارسوا: حومهی سکوت
نویسنده(ها) | مریم عزیزی |
---|---|
کشور | ایران |
زبان | فارسی |
مجموعه | دشت پارسوا |
گونه(های) ادبی | فانتزی، ادبیات وحشت، علمیتخیلی |
ناشر | افق |
تاریخ نشر | ۱۳۹۵ |
شمار صفحات | ۴۶۹ |
شابک | شابک ۹۷۸−۶۰۰−۳۵۳−۰۴۷−۸ |
پیش از | دشت پارسوا: پیشگویی سپیدهدم |
دشت پارسوا: حومهی سکوت جلد نخست از مجموعه رمان شش جلدی دشت پارسوا در ژانر فانتزی، ادبیات وحشت و علمیتخیلی، کتابی از مریم عزیزی است که در سال ۱۳۹۵ از سوی نشر افق منتشر شد[۱][۲] و در سال ۲۰۱۷ در فهرست کلاغ سفید به عنوان یکی از دویست اثر برتر دنیا به ثبت رسید. [۳] [۴][۵]
جشن امضای دو جلد اول از این مجموعه ۲۸ تیر ۱۳۹۵ در محل کتابفروشی افق برگزار شد.[۶] مجموعه رمان دشت پارسوا طی سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۱ نوشته شد و از سال ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸ از نشر افق به چاپ رسید.[۷]
معرفی
[ویرایش]سرزمین دشت پارسوا در بخش فارسیزبان دنیای جادوگری قرار دارد و جامعهای متشکل از سه نژاد جادویی رسمی آناد، ویدان و پری است. دنیا در این مجموعه دارای مرزبندی زمانی است و تحت قوانین حکومتی استبدادی و در سایه اداره میشود. در بین جادوگران اصول و قوانینی حکمفرما است که هیچکس اجازهٔ تخطی از آنها را ندارد. این قوانین به نام قانوننامهٔ برتر شناخته میشود.[۸] پرهیز از اختلاط نژادهای جادویی از اصول اساسی این سرزمینها است. جادوگری به نام رازیان مهمترین قانون جوامع جادوگری را زیر پا میگذارد و با استفاده از عمل جادویی احیا فردی از نژاد آدمیزاد به نام ماندانا توسی را وارد دشت پارسوا میکند. با گذشت زمان، تواناییهای جادویی خاص ماندانا توجه مقامات را جلب میکند و باقی ماندن او در لایهی زمانی جادوگران به پیروزی در رقابت افسونگر برتر بستگی پیدا میکند.
هنوز گرهای باز نشده ماجرای دیگری ساخته میشود و شخصیتهای جدیدی که قدرت تشخیص خوب یا بد بودن آنها را نداریم، به صحنه میآیند. بهنظر میرسد قطعات این جورچین تمامی ندارند. تازهوارد باید تواناییها و شایستگیهای تازه یافتهاش را به حاکمان سهگانهی سرزمین ثابت کند. پیچوخمهای «حومهی سکوت» و ... پر است از نبرد دایمی نیکی و بدی.[۹] با بررسی ویژگیهای جادوگر در مجموعهٔ شش جلدی دشت پارسوا، تنوع مولفههای مرتبط با این عنصر فانتاستیک را میتوان مشاهده کرد. جادوگران بسیار خلاقانه و با ریزبینی خاصی به تصویر کشیده شدهاند که این موضوع میتواند به عنوان نمونهای برای نویسندگان فانتزی کودک و نوجوان باشد.[۸]
شخصیتها
[ویرایش]- ماندانا توسی/ نژاد آدمیزاد/ نوزده ساله
- شاهزاده کیانیک پارتنژاد/ نژاد ویدان/ بیست و یک ساله/ پسر شاه کیفرود پارتنژاد
- آبتین فیروزی/ دورگهی آدمیزاد-پری/ بیست و یک ساله
- نریمان سپهر/ نژاد آناد/ بیست و یک ساله
- بنفشه زرینچهر/ نژاد پری/ بیست و یک ساله
- رازیان درمانگر/ دورگهی پری-آناد/ درمانگر و محلولساز
- شاه کیفرود پارتنژاد/ نژاد ویدان/ فرمانروای قلعهی زرین
- شاه آلواتس روپاس/ نژاد آناد/ فرمانروای قلعهی سرخ
- ملکه شوب - اِد/ نژاد پری/ فرمانروای قلعهی سیمین
- نیازان فرختین/ نژاد ویدان/ بیست و یک ساله/ فرزند ریاست دستگاه قضای دشت پارسوا
- شاهدخت جاریا روپاس/ نژاد آناد/ بیست و یک ساله/ فرزند شاه آلواتس روپاس
- فرانک سپهر/ نزاد آناد/ نوزده ساله/ خواهر نریمان سپهر
- افسر قباد جهانآرا/ نژاد آناد
- بانو گورگونا/ نژاد آناد/ استاد دانشگاه هرات
- الاس دامیان/ نژاد اوژتار/ نوهی تِنسن دامیان، از بزرگان اوژتارشهر
- بید خرد/ درخت سخنگو
داستان
[ویرایش]ماندانا توسی در دنیای آدمیزادها
[ویرایش]ماندانا توسی کنار خانوادهاش زندگی سعادتمندی دارد. صمیمیترین دوستش آبتین فیروزی همسایهی دیوار به دیوارشان است. پسری که همیشه کلاه به سر دارد، پدر و مادرش اغلب در سفر هستند و خانهشان باغچهای همیشهبهار دارد. ماندانا طی سانحهای تا پای مرگ میرود و خانوادهاش را از دست میدهد. او با احیای جادویی به زندگی برگردانده میشود و جادوگر دورگهای به نام رازیان او را به سرزمینی در لایهی موازی زمانی به نام دشت پارسوا منتقل میکند.[۱۰]
ماندانا توسی در دنیای جادوگران
[ویرایش]ماندانا به ناچار در دشت پارسوا ساکن میشود و همراه دوست قدیمیش آبتین فیروزی زیر نظر رازیان آموزش تهیهی دارو و معجون میبیند. ماندانا حالا میداند آبتین نیمهجادوگر و دورگهی آدمیزاد ـ پری و از خویشان رازیان است. آبتین برخلاف پریها قادر به پرواز نیست اما موهایش طبق احساساتش مدام تغییر رنگ میدهد، قادر است ظاهرش را تغییر بدهد و البته همیشه به او سفارش شده که باید تواناییهای جادوییش را از دیگران پنهان نگاه دارد.
دشت پارسوا سه قلعهی اصلی دارد. نژاد جادویی آناد در قلعهی سرخ، نژاد جادویی ویدان در قلعهی زرین و نژاد جادویی پری در قلعهی سیمین زندگی میکنند. محل زندگی دورگهها و غیرجادوگرها خارج از این سه قلعه است. ماندانا از همان ابتدا متوجه نفرت مردم دشت از نژاد آدمیزاد میشود. او همچنین متوجه ملاقاتهای پنهانی شاه کیفرود پارتنژاد و پسرش شاهزاده کیانیک پارتنژاد با رازیان میشود و گفتههای تهدیدآمیز شاهزاده کیانیک با رازیان، ماندانا را به این خانواده مشکوک میکند.
آشنایی ماندانا با قوانین و محدودیتها
[ویرایش]به تدریج برای ماندانا مشخص میشود دنیای جادوگران در اصل، زیر نظر جادوگری نامیرا به نام شارگن اداره میشود و قوانین سختگیرانهی قانوننامهی برتر بر جوامع جادوگری حاکم است. این قوانین اختلاط نژاد و ورود نژاد آدمیزاد را به دنیای جادوگران به شدت نهی میکند. جدا از غیرقانونی بودن ورود ماندانا به دنیای جادوگران، عمل احیا نیز قدرتهای جادویی خاصی به ماندانا منتقل کرده است و همین مسئله حساسیت مقامهای بالا را بیشتر بر میانگیزد. ماندانا میتواند ذهنبینی کند و مانند ویدانهای اصیل و باستانی آتشهای قدرتمندی بسازد. او طی حادثهای در ورزشگاه در حضور نیازان فرختین، پسر ریاست دستگاه قضای دشت و جاریا روپاس، فرزند شاه آلواتس روپاس، آتش بزرگی جادو میکند که خبرش در دشت میپیچد. رازیان بابت شکستن قوانین به دادگاه احضار میشود و سرانجام، بر طبق حکم حکومتی، ماندانا و آبتین فیروزی، که دورگهی پری-آدمیزاد است، برای شرکت در رقابت افسونگر برتر فراخوانده میشوند و ادامهی سکونتشان در دشت به پیروزی در این رقابت مشروط میشود.[۱۱]
رقابت افسونگر برتر
[ویرایش]رقابت افسونگر برتر مخصوص نژادهای اصیل جادوگری است و ماندانا توسی و آبتین فیروزی باید با شاهزاده کیانیک پارتنژاد از نژاد ویدان، نریمان سپهر از نژاد آناد و بنفشه زرینچهر از نژاد پری برای به دست آوردن سیبهای طلایی در جنگل افسونشده رقابت کنند. نریمان سپهر روحیهای سرکش و دوستدار علم دارد، جادو را با علم تلفیق میکند و از اینکه نتوانسته همانند کیانیک پارتنژاد در دانشکدهی هرات درس بخواند و از موقعیت اجتماعی او محروم است، به او حسادت میکند. بنفشه زرینچهر جادوگری بلندپرواز است، در ورزش و جادو موفق است و زیباییش در دشت بیرقیب است. ماندانا که پیشتر از طریق ذهنبینی از ارتباط خاص شاهزاده کیانیک پارتنژاد با ساحر اعظم، شارگن آگاه شده با تردید قدم به جنگل افسونشده میگذارد.[۱۰]
در جنگل افسونشده، ماندانا با آبتین همراه میشود، اما دیگر شرکتکنندگان به تنهایی در جنگل به جستجو میپردازند. ماندانا طی حملهی جمعی از اوژتارها و خفاشآدمی به نام توماک از آبتین جدا میافتد. حین حمله، پرندهای افسانهای از راه میرسد و ماندانا را از چنگ خفاشآدم نجات پیدا میدهد. ماندانا برای مدتی با یکی از بزرگان اوژتارشهر با نام الاس دامیان همراه میشود. در ادامه ماندانا به قلمروی ونیساکها وارد میشود و از آب چشمهی زندگی مینوشد و با تجربهای عجیب همراه ونیساکی به نام اوش متولد میشود. اوش اشاره میکند او با نوشیدن از چشمهی زندگی شاهد سرنوشتش، یعنی نور مطلق بوده است و او را دختر آبها مینامد. ماندانا چند روزی در سرزمین ونیساکها و قلعهی فرهپاک ساکن میشود و آنجا با آبتین ملاقات میکند. سپس او و آبتین با راهنمایی گرفتن از بزرگ ونیساکها، ناویناس راهشان را در جنگل افسونشده برای پیدا کردن سیبهای طلایی ادامه میدهند.
ماندانا و آبتین شبی با صحنهی مبارزهی اژدهایی شاخدار و هیولامار مواجه میشوند. آبتین متوجه میشود اژدها در اصل دگردیس شاهزاده کیانیک پارتنژاد است. سه حریف با هم همراه میشوند. آبتین و کیانیک دوستان دوران کودکی هم هستند و آبتین شک ماندانا به او را چندان قبول ندارد. (دلیل آن را میتوان علاقهی بیاندازهی آبتین به کیانیک دانست.) ماندانا یک صبح، کیانیک را تعقیب میکند و متوجه میشود او با رد و بدل کردن پیغامهای ذهنی از طریق کلاغها با بیرون جنگل در ارتباط است. کمی بعد، به رقیب دیگرشان نریمان سپهر بر میخورند. نریمان زخمی است و ماندانا از شکش به کیانیک میگوید و همزمان کلاغی از راه میرسد و کیانیک با دیدن کلاغ بیآنکه جواب ماندانا را بدهد از جمعشان فرار میکند.
ماندانا نریمان را با محلول شهد زندگی درمان میکند و با هم راه را ادامه میدهند. ماندانا، آبتین و نریمان در راه با درخت گوشتخوار دوسَخوَن مواجه میشوند و نریمان فریب سیبهای درخت را میخورد و با جادو ماندانا و آبتین را گرفتار میکند و خودش سروقت درخت میرود. نریمان گرفتار درخت میشود و همانوقت پرندهی افسانهای بار دیگر از راه میرسد و نریمان را از چنگال درخت گوشتخوار نجات میدهد. نریمان میگوید این پرنده همان سیمرغ افسانهای است که خونش شفابخش و ضد سم است و از قدرت پرواز سریع برخوردار است.
در راه، حملهی دیگری از جانب اوژتارها و توماک پیش میآید و اینبار دگردیس شیری سرخ و بالدار با چشمهای زمردین از راه میرسد و خفاشآدم را فراری میدهد. گروه کنار آبگیری اتراق میکنند اما روز بعد جادوگری لهجهدار از راه میرسد. ماندانا او را از ذهنبینی گردهمایی مخفی جادوگران به رهبری ساحر اعظم به یاد دارد و میداند فرستادهی او است. آبتین، ماندانا و نریمان گرفتار میشوند، اما ماندانا با اجرای جادوی نادیدنی شدن سعی میکند دوستانش را نجات بدهد و در نهایت کیانیک از راه میرسد و جادوگر غریبه با جادوی آب ماندانا در آبگیر غرق میشود.
در ادامه، گروه با راهنمایی کیانیک به رقیب دیگرشان بنفشه زرینچهر میپیوندند. بنفشه از مواجهاش با هیولامار و از راه رسیدن پرندهای افسانهای و نجات پیدا کردنش میگوید و نریمان بار دیگر به سیمرغ بودن آن پرنده اشاره میکند و اینکه پرنده بودنش برایش عجیب است و آرزو دارد روزی او را دوباره ببیند، چون مطمئن است میتوانند دوستان خوبی برای هم باشند.
پنج حریف در ادامهی مسیر به درخت هفتشاخه میرسند. درخت در ازای راهنمایی برای رسیدن به سیبهای طلایی معمایی طرح میکند. گروه شب را در محل میماند و ماندانا نیمهشب از طریق ذهنبینی مرگ شاه کیفرود را به چشم میبیند : قراول مرگ، موجودی با چشمهای سرخ و سراپا سپید جان شاه را در سرای آسمان میگیرد. همه متعجب و ناباور برخورد میکنند و همانوقت کیانیک جواب معما را به درخت میگوید.
گروه به راهنمایی درخت هفتشاخه، در مسیرشان به اوژتارشهر میرسند. اوژتارشهر طبق افسانهها از قرنها پیش با ناپدید شدن سنگ تنظیم توازن به درهای عمیق نشست کرده و ساکنانش به نفرین زشترویی دچارند. در اوژتارشهر ماندانا از گروه جدا میشود و به دیدن الاس دامیان میرود. الاس از خوابی که دیده میگوید و اینکه پدربزرگش، تِنسن، را به همراه دوست جادوگرش به خواب دیده و آنها سفارش کردهاند برای پیدا کردن سیبهای طلایی هر پنجنفر با هم باید به قلعهی سیاه در حاشیهی شمالی اوژتارشهر بروند. ماندانا در برگشت مدتی را در ساختمانی چهارگوش و عجیب گیر میافتد، اما وقتی بالاخره خودش را به دوستانش میرساند، با خیانت کیانیک پارتنژاد، حملهی اوژتارها، کشته شدن آبتین و نریمان مواجه میشود. جلد نخست مجموعه با مجازات رازیان در حضور ساحر اعظم شارگن و شاه کیفرود پارتنژاد به پایان میرسد.
جستارهای وابسته
[ویرایش]پیوند به بیرون
[ویرایش]دشت پارسوا: حومهی سکوت در سایت نشر افق
دشت پارسوا: حومهی سکوت در سایت گودریدز
منابع
[ویرایش]- ↑ ««حومه سکوت» از افق تا کتابفروشی ها». خبرگزاری شبستان. 1395-03-29. بایگانیشده از اصلی در ۸ اكتبر ۲۰۲۱. تاریخ وارد شده در
|archive-date=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ Mohamadreza Seyedagha (2016-07-19). "First two Volumes of Persian Fantasy Horror Novel Published". Financial Tribune (به انگلیسی).
- ↑ صادق وفایی (۲۰۱۶-۰۷-۱۲). ««دشت پارسوا» در کتابفروشیها/ داستان فانتزی ایرانی برای نوجوانان». خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency.
- ↑ «The White Ravens Database».
- ↑ «نام ۵ کتاب ایرانی در فهرست ۲۰۱۷ کلاغ سفید مونیخ». ایسنا. ۲۰۱۷-۱۰-۰۷.
- ↑ صادق وفایی (۲۰۱۶-۰۷-۱۶). «مراسم جشن امضای «دشت پارسوا» برگزار می شود». خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency.
- ↑ صادق وفایی (۲۰۱۹-۰۵-۱۸). «آخرین جلد مجموعه «دشت پارسوا» چاپ شد». خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ بلاسی, ناصر شیری زاده. "بررسی عنصر فانتاستیک جادوگر در رمان کودک و نوجوان «دشت پارسوا» اثر مریم عزیزی" (pdf) (به Farsi). ششمین همایش بین المللی مطالعات زبان و ادبیات در جهان اسلام.
{{cite journal}}
: Cite journal requires|journal=
(help)نگهداری یادکرد:زبان ناشناخته (link) - ↑ سرویس فرهنگ و اجتماع (۲۰۱۷-۰۹-۰۷). «سفر به پارسوا، سرزمین پر رمز و راز». همشهری آنلاین.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ««حومه سکوت» در گودریدز». گودریدز.
- ↑ دیندار, زینب; محرمی, رامین; ناو, بیژن ظهیری (تابستان ۱۳۹۹). "بررسی تطبیقی اشیاء جادویی در رمان دشت پارسوا و مجموعه ی میراث" (pdf) (به Farsi). ششمین همایش ملی پژوهش های نوین در حوزه زبان و ادبیات ایران/1398.
{{cite journal}}
: Cite journal requires|journal=
(help)نگهداری یادکرد:زبان ناشناخته (link)