درگاه:طبرستان/نوشتار برگزیده/۷
نامهٔ تَنْسَرْ به گُشْنَسْبْ رسالهٔ کوچکی بهزبان فارسی میانه بود که ابن مقفع آن را به عربی ترجمهکرد، و سپس بهدست ابن اسفندیار آملی به فارسی نو ترجمه گردید و در کتاب تاریخ طبرستان گنجاندهشد. اکنون اصل فارسی میانه و ترجمهٔ عربی آن در دست نیست. این نامه را تنسر، هیربدان هیربد در دورهٔ اردشیر بابکان، در پاسخ به گشنسب، پادشاه طبرستان و پَذَشْخوارْگَرْ و گیلان و دیلمان و رویان و دماوند نوشتهاست. دلیل نگارش نامه، نگرانیِ گشنسب نسبت به برخی از فعالیتهای اردشیر بابکان، پادشاه تازهٔ ایران بوده که سبب خودداری گشنسب از فرمانبرداری پادشاه شد، و ازهمینرو، تنسر درصدد بود تا به پرسشها و نگرانیهای گشنسب پاسخ گوید.
نامۀ تنسر با دیباچهای از ابن مقفع و از زبان «بهرام بن خرزاد و او از پدر خویش، منوچهر موبدِ خراسان و علمای پارس» آغاز شدهاست و در آن از تاختن سپاه اسکندر به پارس و جنگ با دارا یاد میشود. پس از دیباچه، متنِ نامه آغاز میشود که بهشیوهٔ نامهنگاریهای دورهٔ ساسانیان، نام فرستنده که یک پادشاه بود و پایگاه برتری دارد، پیش از نام گیرندهٔ نامه آمدهاست. برحسب موضوعاتی که فرستنده مطرح کرده و ایراداتی که وارد آوردهاست، مجتبی مینوی نامه را به ۱۷ بند تقسیم کرده که تقسیمبندی او امروزه مورد ارجاع است. نامهٔ تنسر را نخستین بار جیمز دارمستتر، از روی دو نسخهٔ تاریخ طبرستان، در سال ۱۸۹۴ میلادی انتشار داد. پس از او، علیاکبر دهخدا، در سال ۱۳۰۵ ه.ش نامهٔ تنسر را همراه با توضیحات و یادداشتهایی در امثال و حکم انتشار داد. سپس مینوی در سال ۱۳۱۱ ه.ش متن نامهٔ تنسر را با مقدمهای طولانی و یادداشت به چاپ رساند.