پرش به محتوا

دانیال ویسه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

دانیال ویسه

[ویرایش]

سرداری از دوران پیشدادی

[ویرایش]

اجازه بدهید از این‌جا شروع کنیم که دانیال ویسه، پسر گستهم و نبیره‌ی لرهای کهگیلویه، یکی از آخرین سرداران دوران پیشدادی است. البته، اگر شما هم مانند من نام چندین گستهم را با هم قاطی کرده‌اید(گستهم پسر نوذر ،گستهم دایی خسرو پرویز و گستهم پسر گژدهم) باید بگویم که شما تنها نیستید!دانیال پسر هیچکدام از اینها نیست. این گستهم‌ها از آن دسته شخصیت‌های تاریخ‌اند که اگر دو طایفه با هم میجنگنیدند قطعا بیشتر از صد گستهم کشته و زخمی میشدند(اون زمانا این اسم مد بود مثل ممد که همه یکی تو خونه اشون دارن)، ممکن بود حتی خودشان هم گیج شوند که چه کسی گستهم بیشتری تو خاندانشون هست!

دانیال در کودکی

[ویرایش]

دانیال که کودکی‌اش را کنار نیای بزرگش، گیلویه گذرانده، در واقع تحت آموزش‌های استثنایی قرار داشته است. گیلویه نه تنها مردی با خدا و فرزانه بوده، بلکه صاحب منصبی به تمام معنی بوده و یک سنگ بنای فرهنگی در خطه‌ی لرهای کهگیلویه شده است. او در سنین کم به دانیال مطالبی با ارزش از جمله مردانگی، مروت و خوش‌خیالی یاد داده است. می‌توان تصور کرد که هر بار دانیال گلابی‌اش را به دیوار پرت می‌کرد، گیلویه نگران می‌شد که نکند دانیال در آستانه‌ انقلاب فرهنگی قرار دارد!

لقب

[ویرایش]

از دانیال با عنوان آخرین سردار هم یاد میشود ولی بیشتر او را با لقب «ویسه» میشناسند. لقب "ویسه" به دلیل مهارت شگفت‌انگیز دانیال در آرام کردن خشم دیگران به او داده شد. تصور کنید در میهمانی‌ها، وقتی میهمان‌ها به شدت بحث می‌کنند و عصبانی می‌شوند، دانیال با صدایی آرام و و با متانت فریاد می‌زند: «ویسه! آرام باشید!» و ناگهان همه متوجه می‌شوند که می‌توانند بدون فریاد و عصبانی شدن هم با یکدیگر صحبت کنند. لابد در آن زمان به او می‌گفتند «مدیر جلسات»!

جوانی

[ویرایش]

حال بیایید به دوران جوانی دانیال نگاهی بیندازیم. او از سن پنج سالگی تا بیست سالگی در رشته‌های سوارکاری، تیراندازی و راست‌گویی به تحصیل مشغول بود. حالا فکرش را بکنید، یک نوجوان ایرانی که به او آموزش می‌دهند که هرگز دروغ نگوید! به‌راستی چه چیزهایی که نمی‌توانست بگوید! حتی اگر شله ماشکی را هم سر سفره می‌دید، به خود می‌گفت: «مطمئنا میگفت این چه زهر ماریه، چون دروغ گفتن بدترین توهین بود!» و در دلش به خود فحش ها میداد.ایرانی‌ها به شدت به جنگیدن به عنوان نشانه‌ای از مردانگی احترام می‌گذارند.

طبق نوشته‌ی کسنوفون، پسران اشراف ایرانی از سن شانزده یا هفده سالگی به بارگاه سلطنتی آورده می‌شدند تا مهارت‌های جنگی را تمرین کنند.

دانیال هم که در این بارگاه به‌سر می‌برد، ناچار بود بسیار مراقب باشد، زیرا اگر در حین تیراندازی یک نشانه را نمی‌زد، ممکن بود دیگران با تعجب بگویند: «آیا او به راستی لر است؟»

به قدرت رسیدن

[ویرایش]

دانیال به چشم چهار دوران پادشاهی مختلف را نیز دیده است. او با پادشاهان منوچهر، نوذر، زو و گرشاسپ هم عصر بوده و در سن ۲۷ سالگی، به دلیل رشادت‌هایش، به یکی از سرداران نامدار آن دوران تبدیل می‌شود. همچنین از مهم‌ترین یاوران او می‌توان به کی فرزاد زوبین دارو کی پیمان دلاورشاره کرد. آن‌ها به قدری در نبرد با اژدهای دو سر ، دانیال را یاری کرده‌اند که شاید با یاداوری ان واقعه خودشان هم باور نکند و بگویند اینها موهوماتی بیش نیست.

جنگ دوم ایران و توران

[ویرایش]

گفتیم که دانیال در زمان نوذر با پادشاه تورانی پشنگ مواجه شد. پشنگ قصد انتقام از نوذر و خاندانش به خاطر خونخواهی نیای خود تور را داشت، و با سپاهی که چهار برابر سپاه ایران بود به مرزهای اران تاخت.

نوذر نیز با خوش شانسی دانیال را در جنگ همراه خود داشت ، فرمانده ای جوان و ناشناس که کمتر کسی او را میشناخت و  نوذر که با اندک نیروهای زنده مانده اش در محاصره قرار گرفته بود از ترس جان پسرانش توس و گستهم ، دانیال آخرین و جوانترین سردارش را به کمک ‌خواند و از او خواست که پسرانش را از محاصره برهاند و آنها را راهی سرزمین پارس کند و ویسه با تمام وجود دلیرانه به یاری‌شان شتافت. تصور کنید که دانیال با چهره‌اش، در تاریکی شب نزدیکدیوان تورانی می‌شود و مانند یک قهرمان به دل آن‌ها می‌زند. بدون شک، اگر دانیال نبود، احتمالاً دودمان کیومرث پس از آن شب غم‌انگیز و دون‌قدر از دنیا پاک می‌شد!

بنابراین، دانیال ویسه، نه تنها یک سردار بزرگ بلکه نمادی از مردانگی، شجاعت و مهارت‌های جنگی است. او به ما یاد می‌دهد که زندگی پر از چالش‌ها و رقابت‌هاست و اگر بخواهیم از این موانع عبور کنیم، باید مانند او مغز و ذکاوت خود را به کار بگیریم. حال چه سرنوشت بر او رخ دهد، شاید دیگر برای ما مهم نباشد، اما باید به یاد داشته باشیم که دانیال ویسه که درخت زندگی‌اش ریشه در دشت‌ها و کوه‌ها دارد، همواره با ما خواهد بود! به همین خاطر است که می‌گویند: «ویسه! آرام باشید!» و با خیال راحت زندگی کنید!