دارالمیزان
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. |
دارالمیزان (فارس) | |
---|---|
روستا | |
مختصات: ۲۷°۵۶′۳۰٫۰۱″ شمالی ۵۲°۲۹′۳٫۰۱″ شرقی / ۲۷٫۹۴۱۶۶۹۴°شمالی ۵۲٫۴۸۴۱۶۹۴°شرقی{{#coordinates:}}: نمیتوان بیش از یک برچسب اصلی در صفحه داشت | |
کشور | ایران |
استان | فارس |
شهرستان | مهر |
بخش | اسیر |
دهستان | دشت لاله |
جمعیت | ۷۷۳ نفر (سرشماری ۹۵) |
دارالمیزان (فارس)، روستایی از توابع بخش اسیر شهرستان مهر در استان فارس ایران است.
بنام خدای داد و میزان
نکاتی درباره *دارالمیزان* و وجه تسمیه ی ان:
از همسایگی واژه های دار به معنی دیار ، خانه ، چوب و واژه ی میزان به معنی ترازو و وسیله ی سنجش تشکیل شده است .[۲]
اسب تحقیق را باید آرام آرام و با احتیاط از گردنه ی پیچ در پیچ گذشته حرکت داد ،تا شاید به چشمه ی پاک و زلال حقیقت رسید .بله کنکاش در مورد وجه تسمیه بعضی از اماکن به دلیل منابع معدود به مثابه سوزن در کاهدان پیدا کردن است ۰
در صفحه ی یازده کتاب نزهةالاخبار محمد جعفر خورموجی ۱۲۳۵-۱۳۰۱ه.ق ملقب به حقایق نگار که کتابی ارزشمند در تاریخ مربوط به قرن سیزدهم می باشد از کلمه ی دادالمیزان استفاده کرده است .اما بعدا که اقای سید علی آل داود ان را تصحیح کرده در پانوشت این واژه توضیح داده که« در اصل وادل با دادن میزان »دانسته ،وادی در لغت به معنی :سرزمین، جایگاه،مسیل ،گشادی میان کوهها و رودخانه می باشد .
حال در مسافرت به سرای عدل و انصاف که بی شک یکی از زیباترین اسامی در کشورمان به شمار می رود ، در اغاز باید چشمانمان ببندیم و چند صد سال به عقب برگردیم .
اکنون صدای زنگ کاروان هایی می شنویم که از بندر سیراف یا بلوک گله دار با بارهای رنگارنگ حرکت کرده اند .تا فرسخ ها ان طرف تر ارام ارام به شهر گور و به ساکنان کاخ اردشیر یا شهر راز شیراز برسند. انها می بایست از نرگس زارها و جیکه زارها واز میان رمه ی های آهوان دشت دارالمیزان عبور کنندو در جایی از رودخانه ی خروشان از گدار یا گذاری کم عمق عبور کنند تا بی گدار به اب نزنند و از راه *کَلْ*بگذرند ،تادر کاروانسرایی که هم اکنون در ان سوی راه کل ،پشت کوه همچنان پایدار است و از دیدگان مردم و مورخان قایم شده است ،استراحت کنند . حال باتوجه به اهمیت راه های ارتباطی که از این منطقه می گذشته است ،کتاب جنرال استاف کهنه کار میادین نبرد را باز می کنیم. او در کتابی به نام ROUTES IN PERSIA.GENERAl STAFFیا راههای ایران درسال ۱۹۱۶ میلادی هنگامی که بریتانیا در جنگ جهانی اول قصد این کرد که پشت حریف قدر خود روس رابه خاک بمالد و می بایست تجهیزات و نیروهای خود از جنوب به شمال ایران برساند ،در این کتاب نظامی که به زبان انگلیسی نگاشته شده،درباره ی بررسی راههای ایران در صفحه ۱۶۲ این کتاب به دارالمیزان اشاره می کند .
اما در جایی نویسنده ی فارس نامه ی ناصری تالیف اقای حسن حسینی فسایی در زمینه ی تاریخ و جغرافیای استان فارس به دستور ناصرالدین شاه در سالهای ۱۳۰۰تا ۱۳۱۱( ه. ق )در صفحه ۱۷۴ازان به نام*دادالمیزان * یاد می کند.
چنانچه اورده است که :
*دادالمیزان*
«نام قریه ای است در بلوک اسیر و واقع در جنوب شیراز و در شش فر سنگی شمال غربی ده اسیر که مرکز بلوک ، اسیر باشد .»و با توجه به اینکه در ان سوی کوه پازنان نزد اهالی مناطق همسایه مثل روستاهای کورده و دژگاه و همچنین در زبان محلی عشایری که به این منطقه کوچ می نمایند ،بعضااز واژه ی *دادالمیزان* استفاده می شود .و جالب است که نزد مردمان بومی این منطقه این کلمه نامانوس است و از این واژه استفاده نمی کنند ،لذا پیشنهاد می شود دهیاری محترم روستا یکی از کوچه های اصلی به نام *دادالمیزان* نام گذاری کند تا این نام نیک مانا باشد وبه بوته ی فراموشی سپرده نشود .
در فرهنگ نامه و زبان محلی :
در لغت نامه ی دهخدا با استناد از کتاب فرهنگ جغرافیای ایران جلد هفت از این اسم به نام *دارالمیزان* نام می برد .
« دهی است از دهستان گله دار بخش کنگان شهرستان بوشهر. در هفتاد چهار هزارگزی جنوب خاوری کنگان ، کنارراه عمومی پس رودک به بیرم ....»
پس رودک همان ده دزگاه کنونی است که در قدیم به پس رودک معروف بوده است.
در زبان محلی و همسایگان :
از انجایی که در زبان محلی مردم این منطقه و نزد اهالی مناطق همجوار جم و ریز از واژه ی *دالمزان* استفاده می کنند و کلمه ی *دارُالمیزان* به جز در مکاتبات رسمی و دولتی کاربردی ندارد .
در نزد همسایه های شرقی اهالی بلوک گله دار و اسیر وشهرهای مهر و لامرد به صورت های دامزو ، دالمزو ، دامزون ، دارالمزون تلفظ می گردد .
تاریخ شفاهی چه می گوید ؟
با توجه به تاریخ شفاهی هنگامی که گروهی مهاجر از جایی به این منطقه کوچکرده اند و دنبال انتخاب محلی برای زیست خود بوده اند ، چون داری( به معنی چوب مثل دار چین به معنی چوبی که از چین می اورند .) بر زمین زدند و دار به صورت عمود ان طور که مطابق میل خود بود بر زمین ایستاد و اینجا برای سکونت برگزیدند .و براین بوم نام *دارالمیزان* مسما کرده اند.
نکته ی ششم : بعضا از مخفف این اسم *دارمزان* استفاده میشود.وگاهی به صورت دارُالمیزان حرف ر با ضمه وگاهی حرف ر با فتحه به صورت دارَالمیزان شنیده می شود .وگاهی به صورت دادالمیزون یا دادالمزان گفته می شود .
آنچه مردم تلفظ می کنند :
حدود بیست تلفظ از این اسم مانند :
۱_دارُالمیزان ۲_دارَالمیزان ۳_دارُالمیزون ۴_دارَالمیزون ۵_دارُالمزان ۶_دارَالمزان ۷_دارُالمزون۸_دارَالمزون ۹_ دادَالمیزان ۱۰_دادُالمیزان۱۱_ دادَالمیزون ۱۱_دادُالمیزون ۱۲_دادَالمزان ۱۳_دادُالمزان۱۴_ دارمزان ۱۵_دالمزان ۱۶_دامزون ۱۷_ دالمزون ۱۸_دالمزو۱۹_دامزو ۲۰_ دالمیزون بیان می شود .
جستاری در اسناد و آثار :
پس از جستجو در اثار و اسناد قدیم به این نتیجه رسیده شد که دراسناد دست نویس اراضی و املاک منطقه دارالمیزان به کار برده شده است .
همچنین بررسی در اثار مکتوبی امثال سنگ نوشته های قدیم مربوط به قبور نیاکان از جمله ارامگاه زنده یاد سید موسی حسینی معروف سید موسی کوچک متوفی ۱۲۹۴ه.ش در قبرستان روستا از واژه ی دارالمیزان استفاده شده است .
خاطره ای بسیار زیبا و ماندگار :
بخشی از خاطرات ملک منصور خان قشقایی در کتابی به همین نام ۱۲۸۷_۱۳۸۵در صفحه ۱۲۶ مرور میکنیم :
«کوچ به کوخک قلمدان
پس از ورود پدرم به ایل چند روزی در دولت اباد توقف کرده سپس از دولت اباد به طرف جنوب کوچ کردیم.حدود یک و نیم فرسخ راه طی شد تا در درون ماهور به جایی معروف به کوخک قلمدان رسیدیم که ملک فامیل مادرم ،یعنی حسن خان ،حمزه خان و سایرین بود که در ان قشلاق می کردند .حدود ده روز دران جا ماندیم و سپس به طرف جنوب کوچکردیم و از گردنه دارالمیزان به جلگه ی دارالمیزان سرازیر شدیم .بعد از عبور از رود خانه خَلَند (در گویش محلی به معنی خروشان است و رودخانه ای است که از علامرودشت سرچشمه گرفته و به مند می ریزد.)در جنوب دارالمیزان یورد زمستانه ترتیب دادیم .پاییز داشت شروع می شد .بدین ترتیب این جا به عنوان یورد زمستانه انتخاب شد.تا پس از این همه کشمکش ها ی سخت افراد استراحت نمایند .علاوه براین دراین محل شکار فراوان بود و افراد به شکار می رفتند .»
در پایان مشتاقانه برای تکمیل این چند نکته در انتظارشنیدن رهنمود ها و نظرات واطلاعات شما عزیزان هستم .
//شکار پازنان(کوه پازنان) و اب کورو (چشمه)
خدا دانه به از کل جهانه//
منابع :
۱_لغت نامه ی دهخدا
۲_فارسنامه ناصری
۳_فرهنگ جغرافیای ایران
۴_ ROUTES IN PERSIA.GENERAl STAFF
۵_کتاب خاطرات ملک منصور خان قشقایی
۶_نزهةالاخبار محمد جعفر خورموجی به تصحیح و اهتمام سید علی ال داود
گرد اورنده: سید مصطفی حسینی
جمعیت
[ویرایش]این روستا در دهستان دشت لاله قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۵۲ نفر (۱۳۴خانوار) بودهاست.
منابع
[ویرایش]- ↑ «: کمیته تخصصی نام نگاری و یکسانسازی نامهای جغرافیایی ایران:». بایگانیشده از اصلی در ۲۹ اوت ۲۰۱۱. دریافتشده در ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۱.
- ↑ کتاب خاطرات ملک منصور خان قشقایی لغت نامه دهخدا فارسنامه ناصری فرهنگ جغرافیای ایران نزهه الاخبار محمد جعفر خورموجی. کاراکتر line feed character در
|عنوان=
در موقعیت 33 (کمک)
- «نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۸۵». درگاه ملی آمار ایران. بایگانیشده از اصلی در ۱ ژانویه ۲۰۱۳. دریافتشده در ۱ ژانویه ۲۰۱۳.