حیدر لهیب
حیدر لهیب | |
---|---|
زادهٔ | ۱۳۲۷ خورشیدی |
درگذشت | ۱۳۵۷ |
ملیت | تاجیک افغانستان |
پیشه(ها) | معلم، شاعر، نویسنده و یکی از پرچمداران جنبش «شعله جاوید» |
مکتب | مارکسیسم - لنینیسم - اندیشه مائو |
آثار برجسته | یکی از پرچمداران جنبش «شعله جاوید» |
وبگاه |
حیدر لهیب از جمله شاعران انقلابی و مبارز افغانستان و از پرچمداران جنبش «شعله جاوید» محسوب میشد.[۱]
زندگینامه
[ویرایش]حیدر لهیب در سال ۱۳۲۷ خورشیدی در شهر کهنه کابل در خانواده فقیر چشم به جهان گشود.
حیدر لهیب از لیسه عالی غازی به درجه عالی فارغ گردید و در سال ۱۳۴۷ خورشیدی شامل فاکولته ادبیات و علوم بشری دانشگاه کابل گردید. استعداد، عشق به مردم، موضع قاطع علیه ستمگران و شجاعت او در برابر نابرابریهای اجتماعی سبب شد تا شُهره پوهنتون و یکی از رهبران جنبش نو پای روشنفکری کشور در آن سالها گردد.[۲]
وی از آوان طفولیت با فقر و مصایب اجتماعی آشنا بود بدین لحاظ در اوج جوانی همین که پایش به پوهنتون رسید آگاهانه در برابر استبداد حاکم شاهی قد علم کرد. با در نظر داشت اوضاع و شرایط خاص آن زمان پوهنتونها به مهد خیزشهای ضداستبدادی و سنگر روشنفکران آزادیخواه مبدل گردیده بود. راهها و اندیشهها به زودی مشخص شد و در برابر هم صف آرایی کردند، روشنفکران آزادیخواه صادقانه در موضع مردم افتادند و طی فرصت کم راه خود را از صف روشنفکران فرصت طلب جدا نمودند. لهیب و چند تن دیگر از پیشگامان این راه نوین و مترقی بودند.
لهیب بعد از فراغت از پوهنتون کابل به شغل معلمی پرداخت و در مدت کم به استاد ورزیدهای مبدل شد که شاگردان و اهل معارف از اندوختههای علمی و آگاهی او در زمینه شعر، داستان و مسایل سیاسی مشورت میجستند. وی تا سال ۱۳۵۷ (قبل از دستگیری و اعدامش) در این مسلک به وظیفهاش ادامه داد و با حوصله مندی تمام شاگردانش را مطابق به علایق و توانمندیهای شان تشویق و رهنمایی میکرد. از سوی دیگر او استادی را پل ارتباط بین اندیشههای انسانی و جامعه میدانست. او جهت آگاهی دهی به جوانان و افشای دشمنانی که در لباس مردم آهسته آهسته برای قتل و ویرانی ملت آماده میشدند و با وعدههای کاذب قشرها و طبقات معین اجتماعی را میفریفتند خطرات زیادی را به جان میخرید. لهیب با تلاش، جدیت، احساس مسئولیت، پشتکار و همکاری صادقانه با مردم و محیطش به الگوی خستگی ناپذیر و درخشان بدل شده بود که برای باندهای خلق و پرچم قابل تحمل نبود بدین سبب در برنامهشان طرح نابودیش را ریختند.[۳]
لهیب سرانجام به کاروان بیبرگشت یاران همقطار رزم و شعر چون عبدالاله رستاخیز، داوود سرمد، انیس آزاد، بشیر بهمن، سیدال سخندان، احمد دهزاد، احمد سلطان سهراب و هزاران جانباخته دیگر پیوست که توسط حزب دموکراتیک خلق و باند حزب اسلامی افعانستان در پولیگونهای پلچرخی، صدارت و شمشتوی پشاور شکنجه و زنده به گور شدند.[۴]
آثار
[ویرایش]حیدر لهیب یکی از سیماهای دگراندیشِ شعرِ معاصرِ دری افغانستان بود. با آنکه تعداد اندکی از شعرهایش در مطبوعات قبل از کودتای ۷ ثور اقبال چاپ یافته، با آنهم «لهیب» جلوههای تازهٔ از بلاغت کلامی و نگرش شاعرانه را در به نمایش میگذارد.[۵] متأسفانه اکثر اشعار لهیب در طول حصارتاش از بین رفته که تا امروز انتشار نیافتهاند. گزیدهای از اشعارش قرار ذیل است:
این صفحه یا بخش حاوی متن نستعلیق است. بدون قلم (فونت) مناسب، ممکن است به جای خط نستعلیق نوشته را با خط عادی ببینید. قلم نستعلیق را میتوانید از اینجا دانلود کنید. |
- نگاه تلخ
چو گلسنگی که در باغ کبود ابرهای تیرهٔ خاموش
از یاد زمان رفته
و نجوای صمیمی لبان موج،
در دهلیز گوشش پیچک سبز ترنم را
تند آرام
و جنبشهای شاد سنگ در گهوارهٔ دریا
برایش از شکوه صامت فریاد خود افسانه میگوید،
مرا یک شب نگاه تو
زغرقاب فراموشی
به باغ آورد و با باغ آشنایم کرد و
از گلها سخنها گفت
و دست ذهن من را گرم
با سر پنجه نور صمیمیت
که در کلکش نگین روشن لبخند
صداقت را گواهی بود
نوازش کرد
و رنگ نورها را یک به یک بشمرد
و از صبح و صمیمیت حریر داستانها بافت
منابع
[ویرایش]- ↑ «از حیدر لهیب شاعر آزاده و مقاوم باید آموخت». همبستگی. ۸ دلو ۱۳۹۱.
- ↑ «شعر و یادکردی از ، حیدر لهیب». کابل نات. ۱۶ دسامبر ۲۰۱۱.
- ↑ «حیدر لهیب، دلیری از تبار فرهنگ و شرف». خراسان زمین. ۱۷ جدی ۱۳۹۲.
- ↑ «بر چکاد بودن». سایت «زندگی».
- ↑ «تو همانی که زمان». گفتمان. بایگانیشده از اصلی در ۴ مارس ۲۰۱۶. دریافتشده در ۲۵ ژوئن ۲۰۱۴.