حاج رستم بیگ چمشگزگ
موضوع این مقاله ممکن است شرایط یادشده در رهنمود عمومی سرشناسی ویکیپدیا را برآورده نسازد. |
حاج رستم بیکِ چَمِشگَزَک، سرپرست کردهای چَمِشگَزَک مستقر در شمال شرق ایران، در دوران صفویه بود. وی با چند هزار خانوار کُرد چمشگزک، در پشتیبانی از شاه شیعه، اسماعیل یکم صفوی در جنگ چالدران ( یکی از جنگ های ایران و عثمانی در دوران صفویان )
شرکت کرد و رشادتهایی از خود نشان داد. ولی با شکست صفویان در آن جنگ، این امیر کُرد، با چهل تن از دیگر سران کُرد، به اتهام همکاری با شاه اسماعیل صفوی ناجوانمردانه کشته شد.[۱][۲][۳][۴][۵][۶]۷
پیشینه
[ویرایش]سلطان محمد دوم عثمانی پس از غلبه بر حسن بیگ بایندوری، نامهای به حاج رستم بیگ چمشگزگ، نوه امیر شیخ حسن، نوشت و از وی طلب همراهی کرد، اما حاج رستم بیگ چمشگزگ دعوت او را قبول ننموده و قلعه کماخ را به عثمانیها تسلیم نکرد. شاه اسماعیل یکم صفوی در ۹۱۲ ه. ق، نورعلی خلیفه، از امرای قزلباش، را برای تسخیر ولایت چمشگزک فرستاد. حاجی رستمبیگ، چمشگزک را تسلیم نورعلی خلیفه کرد و خود به خدمت شاه اسماعیل یکم رسید. شاه نیز ناحیهای از توابع عراق را در عوض ولایت چمشگزک به او داد.[۷][۸] مردم چمشگزک به سبب رفتار ظالمانه نورعلی خلیفه و کشتار عده بسیاری از عشایر ملکیشی، با او مخالفت کردند و پیکی نزد حاج رستم بیگ چمشگزگ در عراق فرستادند، اما همزمان جنگ چالدران مابین اسماعیل یکم صفوی و سلطان سلیم اول عثمانی درگرفت و حاجی رستمبیگ که در رکاب شاه اسماعیل یکم صفوی بود، در جنگ کشته شد.[۱][۲][۹][۱۰] شرف خان بدلیسی مؤلف شرفنامه (تاریخ مفصل کردستان) در سال ۱۰۰۵ هجری قمری که از سوی سلطان مراد سوم عثمانی حاکم بدلیس بود؛ در رابطه با دلیل قتل حاج رستم بیگ چنین مینویسد: و در افواه و السنه مشهور است که سبب قتل او این است که در سنه ثمان و سبعین و نمانمایه که سلطان محمد خان رومی متوجه تسخیر قلع کماخ شد و حسن بیگ بایندوری با او مصاف داده و هزیمت کرد و حاکم قلعه کماخ اراده تسلیم قلعه به گماشتگان سلطان محمد خان نموده حاجی رستم بیگ مانع شد و بعد از آن به مدتی قلعه کماخ را به تصرف گماشتگان شاه اسماعیل صفوی داد و فرخشاد بیگ بایندوری این احوال را معروض پایه سریر خلافت مصیر سلطانی گردانید که حاجی رستم بیگ در تسلیم قلعه کماخ به جد بزرگوار شما تهاون ورزید و الحال بلا مضایقه و مناقشه به تصرف گماشتگان شاه اسماعیل باز گذاشت.[۱۱]
پیرحسینبیگ، فرزند حاج رستم بیگ، با شنیدن خبر قتل پدرش از قلمرو حکومت پدرش حاج رستم بیگ چمشگزگ در عراق با این تصمیم که به ملازمت سلاطین چراکسه مصر درآید، عزم سفر نمود، ولی در اثنای راه ممای بیگ حاکم ملطیه او را تشویق کرد که برای انتقام گرفتن از نور علی خلیفه قزلباش به سلطان سلیم اول بپیوندد. پیر حسین بیگ پند و راهنمایی او را به کار بست و در آماسیه به سلطان سلیم اول (حک: ۸۷۲–۹۲۶) پیوست. سلطان از شهامت و بیباکی او بسیار خوشش آمد و به محمد پاشا میرمیران مرعیشی فرمان نوشت که به همراهی پیرحسین بیگ، چمشگزک را از نیروهای نور علی خلیفه باز پس گیرد و در اختیار پیر حسین بیگ قرار دهد. پیر حسین بیگ قبل از آنکه نیروهای محمد پاشا میرمیران مرعیشی برسند، با سپاهی از مردم چمشگزک به نبرد با نورعلی خلیفه برخاست و در اندک مدتی نیروهای نور علی خلیفه قزلباش را شکست داد و او را به قتل رساند. او سیسال بر چمشگزک حکومت کرد و یکی از امرای توانای چمشگزک شد. پس از مرگ پیرحسینبیگ در ۹۵۱ ه. ق، فرزندان او بر سر جانشینی توافق نکردند. از پیر حسین بیگ ۱۶ پسر بر جای ماند؛ ۱- خالد بیگ ۲- محمدی بیگ ۳- رستم بیگ ۴- یوسف بیگ ۵- پیلتن بیگ ۶- کیقباد بیگ ۷- بهلول بیگ ۸- محسن بیگ ۹- یعقوب بیگ ۱۰- فرخشاد بیگ ۱۱- علی بیگ ۱۲- کلابی بیگ ۱۳- کیخسرو بیگ ۱۴- کیکاوس بیگ ۱۵- پرویز بیگ ۱۶- یلمان بیگ، که هر کدام دم از حکومت جداگانه میزدند و حاضر از اطاعت از بزرگتر خود نبودند، سرانجام قلمرو حکومت چمشگزک به سه قسمت تقسیم شد؛ «مجنکُرد»، «پرتک» و «سُقمان». ناحیه «مجنکُرد» به امیر محمدی بیگ، ناحیه «پرتک» به رستم بیگ و ناحیه «سُقمان» به کیخسرو بیگ رسید.[۱][۶][۱۲][۱۳]
پیوند درونی
[ویرایش]پانویس
[ویرایش]- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ برومند سورنی. «بازخوانی کردهای چمشگزک در آیینه تاریخ». هفته نامه سیروان. بایگانیشده از اصلی در ۲۶ نوامبر ۲۰۱۴. دریافتشده در ۱۹ دسامبر ۲۰۱۴.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ بدلیسی، شرفنامه تاریخ مفصل کردستان، تهران: انتشارات اساطیر، چاپ اول، 1377، صص165-166.
- ↑ برومند سورنی. «چمشگزک ملکشاهی». پایگاه تحلیلی کردها. دریافتشده در ۲۰ دسامبر ۲۰۱۴.
- ↑ کلیمالله توحدی، حرکت تاریخی کُرد به خراسان در دفاع از استقلال ایران. مشهد ۱۳۵۹–۱۳۷۳ش، ج 3، ص 173.
- ↑ «cemisgezek». دریافتشده در ۲۵ دسامبر ۲۰۱۴.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ محمد امین زکی بیگ، زبدهٔ تاریخ کرد و کردستان. ج۲، تهران: انتشارات توس، ۱۳۸۱. ص 242.
- ↑ بدلیسی، شرفنامه تاریخ مفصل کردستان، تهران: انتشارات اساطیر، چاپ اول، 1377، صص 164-165.
- ↑ احمد فریدون بیگپاشا، منشآتالسلاطین، استانبول، ۱۲۷۴–۱۲۷۵؛ ص 353.
- ↑ محمد أمین زکی، مشاهیر الکرد وکردستان، الجزء الثانی نقلته إلی العربیة الآنسة کریمته، راجعه ونقحه وأضاف إلیه الأستاذ محمد علی عونی. مطبعة السعادة، مصر، 1947م، ص327.
- ↑ میرزا سمیعا، سازمان اداری حکومت صفوی، یا، تحقیقات و حواشی و تعلیقات استاد مینورسکی بر تذکرةالملوک، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۷۸. ص49-50.
- ↑ بدلیسی، شرفنامه تاریخ مفصل کردستان، تهران: انتشارات اساطیر، چاپ اول، 1377، صص 166-167.
- ↑ بدلیسی، شرفنامه تاریخ مفصل کردستان، تهران: انتشارات اساطیر، چاپ اول، 1377، صص 166-168.
- ↑ بابا مردوخ روحانی. تاریخ مشاهیر کرد. جلد 1، تهران: انتشارات سروش، چاپ سوم، 1390، گفتار بیست و پنجم (خاندان ملکشاهی).
منابع
[ویرایش]- [۱]
- [۲]
- بدلیسی، شرف الدین بن شمس الدین (۱۳۷۷). شرفنامه. تهران: انتشارات اساطیر. شابک ۹۶۴-۵۹۶۰-۵۹-۲. از پارامتر ناشناخته
|به اهتمام=
صرفنظر شد (کمک) - روحانی، بابا مردوخ (۱۳۹۰)، تاریخ مشاهیر کرد، تهران: انتشارات سروش، شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۲-۰۱۹۳-۹ از پارامتر ناشناخته
|ج=
صرفنظر شد (کمک) - توحدی، کلیمالله (۱۳۷۳)، حرکت تاریخی کرد به خراسان در دفاع از استقلال ایران، مشهد: بی نا، شابک ۹۶۴-۷۸۳۲-۷۳-۷
- زکی بیگ، محمد امین (۱۳۸۱)، زبدهٔ تاریخ کرد و کردستان، تهران: انتشارات توس، شابک ۹۶۴-۳۱۵-۵۶۳-۳
- مشاهیر الکرد و کردستان. محمد أمین زکی، الجزء الثانی نقلته إلی العربیة الآنسة کریمته، راجعه و نقحه و أضاف إلیه الأستاذ محمد علی عونی. مطبعة السعادة، مصر، ۱۹۴۷.
- منشآتالسلاطین. احمد فریدون بیگپاشا. استانبول: ۱۲۷۴–۱۲۷۵.
- میرزا سمیعا، محمد سمیع (۱۳۷۸). سازمان اداری حکومت صفوی، یا، تحقیقات و حواشی و تعلیقات استاد مینورسکی بر تذکرةالملوک. ترجمهٔ مسعود رجب نیا. تهران: انتشارات امیر کبیر. شابک ۹۶۴-۰۰-۰۵۳۳-۹. از پارامتر ناشناخته
|به اهتمام=
صرفنظر شد (کمک)