پرش به محتوا

جنگ گجستان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

جنگ گجستان از ۳۱ فروردین تا ۱ اردیبهشت ۱۳۴۲[۱] به دنبال طرح مسئله انقلاب سفید و به ویژه اصلاحات ارضی در ایران به‌وسیلهٔ حکومت پهلوی رخ داد.[۲] در این جنگ فئودال‌هایی که می‌ترسیدند زمین‌های آن‌ها میان مردم تقسیم شود، تلاش کردند با استفاده از دین و ترساندن مردم آن‌ها را علیه نیروهای دولتی بسیج کنند ولی عملاً مردم به آن‌ها نپیوستند.[۳]

پیشینه

[ویرایش]

پس از سقوط دولت محمد مصدق در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ عشایر نیز همانند دیگر مخالفان حکومت سرکوب شدند. در نیمهٔ دوم سال ۱۳۴۱ و به دنبال اختلاف آشکار گروه‌های مذهبی و سیاسی با شاه و حکومت، اختلافات عشایر و حکومت مرکزی به قیامی مسلحانه مبدل گشت. در دههٔ آخر آبان ماه ۱۳۴۱ واقعه مشکوکی در تنگاب فیروزآباد فارس رخ داد. عصر دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۴۱ در یک راه بندی، مسئول اصلاحات ارضی فیروزآباد کشته شد و به دنبال آن حکومت پهلوی تبلیغات خود را علیه عشایر آغاز کرد.

به دنبال این ماجرا، عشایر فارس به‌خصوص عشایر قشقایی و سرخی تحت فشار قرار گرفتند و بسیاری به اتهام مشارکت در قتل، دستگیر و شکنجه شدند. متهم اصلی واقعه فیروزآباد، عشایر منطقه به ویژه سران و بزرگان آن قلمداد شد و در رسانه‌های ملی، مکرر تبلیغ گردید. شاه در پنجم دی ماه ۱۳۴۱ وارد شیراز شد و دستور خلع سلاح عشایر را صادر کرد.[۴]

تبعید بزرگان و سران منطقه به تهران

[ویرایش]

فشار نظامیان بر عشایر، به تدریج منجر به مقاومت مسلحانه گردید و در کوهمرهٔ سرخی هسته مقاومتی به رهبری حبیبالله شهبازی شکل گرفت. از سوی دیگر حکومت به اجبار عبدالله خان ضرغام پور از خوانین مشهور جنوب و ایل بویر احمدی را در آذرماه ۱۳۴۱ راهی تهران کرد.[۵]

در خلال آشوب و پریشانی پایتخت، خوانین بویراحمد از مرکز خارج شدند و با حضور در منطقه به تشکیل جلسات خصوصی و عمومی پرداختند و در توصیف وقایع پایتخت و نابسامانی اوضاع حکومت داد سخن دادند. به تدریج، اکثریت سران و بزرگان بویراحمد، موافقت خود را نسبت به تخاصم و تخالف با حکومت پهلوی ابراز داشتند. تجمع مردان بویراحمد در محل سکونت عبدالله خان، تهدیدی برای نظامیان منطقه بود. در نیمه اول اسفند ۱۳۴۱ عشایر سرخی و قشقایی در کوهمره سرخی فارس به پاسگاهی در دادنجان یورش بردند و ضمن خلع سلاح و تسخیر پاسگاه، قیام خود را آغاز کردند. سپس یک ستون نظامی که وارد منطقه شده بود را برای سه روز محاصره کردند و هر چقدر فرماندهان و سربازان درخواست صلح کردند نیروهای فئودالی نپذیرند و اکثر آن‌ها را کشتند.[۶]

بمباران منطقه

[ویرایش]

چند روز بعد، هواپیماهای جنگی، به تجمع بویراحمدی‌ها یورش بردند و با این هجوم، آغازگر نبرد مجدد با ایشان شدند. بویراحمدی‌ها، شب هنگام به عده ای از ژاندارم‌های مستقر در ده توت نده حمله کردند و با مقتول و مجروح نمودن برخی از آنها، به تقابل با حکومت پرداختند.[۷][۸]

پس از حادثه توت نده، بویراحمدی‌ها دو دسته شدند تا در منطقه مربوط به خود با نظامیان مبارزه کنند. شدت حملات هوایی حکومت و در تنگنا قرار گرفتن عامه محل، مجال چندانی برای عرض اندام جنگجویان بویراحمد باقی نگذاشت و خیلی زود مناطق بویراحمد سفلی و علیا به تصرف نظامیان درآمد. بخشی از بویراحمدی‌ها، با حضور در منطقه ممسنی در حوزه گرمسیر فعالیت چشمگیرتری بروز دادند و عاقبت با کمک عده ای از انصاری‌های ممسنی، جنگ مشهور «گجستان» رخ داد. در این نبرد، یک ستون نظامی ارتش توسط عشایر شکست خورد و صدها تن از آنان مقتول، مجروح، تسلیم، و خلع سلاح شدند. دو روز پس از جنگ گجستان، بمباران متوالی مناطق وسیعی در بویراحمد و ممسنی آغاز گشت و عملاً جنگجویان را زمین گیر نمود.[۹]

دستگیری و قتل بزرگان و سران منطقه

[ویرایش]

این بمباران‌ها بیش از یک ماه طول کشید و عشایر رزمنده و عادی را به ستوه آورد. البته نیروهای دولتی طوری بمباران می‌کردند که وحشت ایجاد کند اما کسی کشته نشود.[۱۰] اقدامات بعدی حکومت، تفرقه و اختلاف افکنی میان عشایر بود که با شیوه‌های مختلف اعمال و اجرا گردید. دسته ای از کدخدایان و بزرگان بویراحمد را با تهدید و تطمیع، چریک دولتی نمودند،[۱۱][۱۲] و توانستند، سران اصلی قیام عشایر را مقتول، منکوب یا تسلیم کنند. حبیب‌الله خان شهبازی در اواخر اردیبهشت ۱۳۴۲ تسلیم شد. عبدالله خان ضرغام پور در ۱۸ خرداد ۱۳۴۲ به دست یکی از نوکرانش که از جانب خویشاوند و کدخدای مشهورش ملاولی پناهی تحریک و ترغیب شده بود، به قتل رسید.[۱۳][۱۴][۱۵]

چند روز بعد چریک‌های طایفه تیرتاجی بویراحمد که در خدمت حکومت قرار گرفته بودند، ناصرخان طاهری و همراهانش را محاصره و سرکوب نمودند.[۱۶][۱۷]

حدود یک ماه بعد، ناصرخان که تنها مانده بود، به ناچار تسلیم شد. پس از خوانین مشهور بویراحمد، تمام توجه حکومت و نظامیان و مأموران محلی او متوجه نابودی یا دستگیری ملاغلامحسین سیاه پور جلیل و دسته متحد او شد. همین دسته بود که حادثه گجستان را آفریده و ضربه سختی بر حکومت پهلوی وارد آورده بود.[۱۸]

ملاغلامحسین سیاه پور رهبر قیام

[ویرایش]

ملاغلامحسین سیاه پور رهبر قیام عشایر بویراحمد در سال ۱۳۴۲ علیه شاه بود. وی مجوز جهاد را از سید عبدالحسین دستغیب که با واسطه با سید روح‌الله خمینی رابطه داشت، گرفته بود و مبارزه را آغاز کرد.[۱۹] گروه ملاغلامحسین سیاهپور، تا یکسال مقاومت کردند. حکومت با محاصرهٔ طایفه جلیل که منسوب به ملاغلامحسین سیاهپور بود، موفق به دستگیری وی شد.[۲۰][۲۱]

تلاش‌های سرلشکر منصور اردوبادی برای ختم غائله

[ویرایش]

سرلشکر منصور اردوبادی، از فرماندهان ارتش ایران در دوره پهلوی بود. او در زمان سلطنت رضاشاه، در دانشکده افسری با محمدرضا پهلوی همدوره بود و پس از رسیدن محمدرضاشاه به مقام سلطنت، یکی از آجودان‌های مخصوص وی به‌شمار می‌رفت به گونه‌ای که می‌توانست بدون هماهنگی وارد دفتر شاه شود. وی در ماجرای قیام عشایر بویراحمد در ابتدای سال ۱۳۴۲، نقش محوری در پایان یافتن غائله داشت اما بعد از واقعه، شخص شاه به وی خیانت می‌کند. زمانی که شاه از سرکوب عشایر مستاصل می‌شود، سرلشکر منصور اردوبادی را که رابطه خوب و حسنه‌ای از قبل با مردم آن منطقه داشت به عنوان مأمور ویژه برای پایان دادن به غائله به آن نقطه اعزام می‌کند. با وساطت سرلشکر اردوبادی، سیاهپور صلح را به خاطر امان‌نامه‌ای که تیمسار اردوبادی گرفته بود، می‌پذیرد.[۲۲][۲۳] شاه اما خیانت می‌کند و سیاهپور را در ۱۹ دی ماه اعدام می‌کند.[۲۴] اردوبادی نیز چند نوبت در دادگاه نظامی محاکمه و نهایتاً حصر می‌شود.[۲۵]

ناصرخان طاهری، خداکرم فرزند عبدالله خان و جمعی دیگراز خوانین جنوب چون حبیب‌الله خان شهبازی، فتح‌الله خان حیات داودی، حسین قلی خان رستم ممسنی و فرزندش جعفرقلی خان هم در ۱۳ مهرماه ۱۳۴۳ تیرباران شدند.[۲۶] کردی انصاری که فرماندهی این جنگ را به عهده داشت فریب دولت را نخورد و تسلیم نشد ولی چند سال بعد در کوهستان به وسیله یکی از آشنایانش کشته شد.[۲۷]

منابع

[ویرایش]
  1. «"نبرد گجستان" نبرد حاشیه علیه متن». خبرگزاری صدا و سیما.
  2. «جنگ گجستان». خبرگزاری فارس.
  3. انصاری، یدالله (۱۳۸۹). سربازانی که در جنگ گجستان کشته شدند بیگناه بودند: مصاحبه با احسان شاه قاسمی. نورآباد ممسنی، فصلنامه فراسو.
  4. مجموعه تالیفات، نطق‌ها، پیام‌ها، مصاحبه‌ها و بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران. ج ۴ (بی جا: بی نا، بی تا) ص ۳۰۲۰.
  5. کشواد سیاهپور، قیام عشایر جنوب، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۸۸، ص ۲۷۷–۲۷۵
  6. انصاری، یدالله (۱۳۸۹). سربازانی که در جنگ گجستان کشته شدند بیگناه بودند: مصاحبه با احسان شاه قاسمی. نورآباد ممسنی، فصلنامه فراسو.
  7. تقوی مقدم، تاریخ سیاسی کهگیلویه، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر، ۱۳۷۷، ص ۲۸۴
  8. یعقوب غفاری، تاریخ اجتماعی کهگیلویه و بویراحمد، اصفهان: گلها، ۱۳۷۸، ص ۳۷۲
  9. بهرام آریانا، تاریخچه عملیات نظامی جنوب، تهران: چاپخانه ارتش، ۱۳۴۳، ص ۱۴۰–۱۱۳
  10. انصاری، یدالله (۱۳۸۹). سربازانی که در جنگ گجستان کشته شدند بیگناه بودند: مصاحبه با احسان شاه قاسمی. نورآباد ممسنی، فصلنامه فراسو.
  11. تقوی مقدم، تاریخ سیاسی کهگیلویه، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر، ۱۳۷۷، ص ۵۰۷–۵۰۹
  12. ساعد حسینی، گوشه‌های ناگفته ای از تاریخ معاصر ایران، شیراز: نوید، ۱۳۷۳، ص ۱۱۳–۱۱۱
  13. ساعد حسینی، گوشه‌های ناگفته ای از تاریخ معاصر ایران، شیراز: نوید، ۱۳۷۳، ص ۱۲۱–۱۲۰
  14. تقوی مقدم، تاریخ سیاسی کهگیلویه، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر، ۱۳۷۷، ص ۵۱۱
  15. یعقوب غفاری، تاریخ اجتماعی کهگیلویه و بویراحمد، اصفهان: گلها، ۱۳۷۸، ص ۳۹۴
  16. بهرام آریانا، تاریخچه عملیات نظامی جنوب، تهران: چاپخانه ارتش، ۱۳۴۳، ص ۲۵۳
  17. ساعد حسینی، گوشه‌های ناگفته ای از تاریخ معاصر ایران، شیراز: نوید، ۱۳۷۳، ص ۱۱۴
  18. تقوی مقدم، تاریخ سیاسی کهگیلویه، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر، ۱۳۷۷، ص ۵۱۴–۵۱۳
  19. «به نبرد گجستان هم فکر کنید». روزنامه وطن امروز.
  20. تقوی مقدم، تاریخ سیاسی کهگیلویه، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر، ۱۳۷۷، ص ۵۱۴–۵۱۳
  21. ساعد حسینی، گوشه‌های ناگفته ای از تاریخ معاصر ایران، شیراز: نوید، ۱۳۷۳، ص ۱۲۹–۱۲۶
  22. ساعد حسینی، گوشه‌های ناگفته ای از تاریخ معاصر ایران، شیراز: نوید، ۱۳۷۳، ص ۱۲۸
  23. تقوی مقدم، تاریخ سیاسی کهگیلویه، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر، ۱۳۷۷، ص ۵۱۴
  24. روزنامه کیهان، ش ۶۴۳۶ (۲۰ دی ماه ۱۳۴۳) ص ۱۱
  25. «به نبرد گجستان هم فکر کنید». روزنامه وطن امروز.
  26. تقوی مقدم، تاریخ سیاسی کهگیلویه، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر، ۱۳۷۷، ص ۵۱۳
  27. انصاری، یدالله (۱۳۸۹). سربازانی که در جنگ گجستان کشته شدند بیگناه بودند: مصاحبه با احسان شاه قاسمی. نورآباد ممسنی، فصلنامه فراسو.