بروید ای حریفان بکشید یار ما را
ظاهر
اثر مولوی | |
زبان | فارسی |
---|---|
مجموعه | دیوان شمس تبریزی |
گونه | ادبیات غنایی |
قالب | غزل |
بحر | رمل مثمن مشکول |
شمار ابیات یا خطها | ۷ |
اندازه و وزن | فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن |
از سلسلهٔ مقالات دربارهٔ |
سرگذشت • شب عروس |
آثار |
مثنوی معنوی • دیوان شمس • فیه ما فیه • مجالس سبعه • مکتوبات • هزلیات |
دیـگر |
|
«بروید ای حریفان بکشید یار ما را» یکی از اشعار سرودهٔ مولوی در قالب غزل است که حاکی از هیجان شاعر برای دیدار شمس تبریزی است.
اشاره غزل
[ویرایش]سلطان ولد به فرمان پدر برای آوردن آن صنم گریزپا ساز سفر کرد تا در دمشق شمس الدین را دریافت و پیغامهای پر سوز و گداز عاشق هجران دیده را به لطف تمام به گوش معشوق بیپروا رسانید. دریای مهر شمس جوشیدن گرفت و گوهرهای حقائق و معارف بر سلطان ولد افشاند و خواهش مولانا را پذیرفت و عازم قونیه گردید (سنه ۶۴۴).[۱][۲][۳]
غزل شماره ۱۶۳
[ویرایش]بروید ای حریفان بکشید یار ما را | به من آورید آخر صنم گریزپا را | |
به ترانههای شیرین به بهانههای زرین | بکشید سوی خانه مه خوب خوش لقا را | |
وگر او به وعده گوید که دمی دگر بیایم | همه وعده مکر باشد بفریبد او شما را | |
دم سخت گرم دارد که به جادوی و افسون | بزند گره بر آب او و ببندد او هوا را | |
به مبارکی و شادی چو نگار من درآید | بنشین نظاره میکن تو عجایب خدا را | |
چو جمال او بتابد چه بود جمال خوبان | که رخ چو آفتابش بکشد چراغها را | |
برو ای دل سبک رو به یمن به دلبر من | برسان سلام و خدمت تو عقیق بیبها را |
منابع
[ویرایش]- ↑ بدیع الزمان فروزانفر، زندگانی مولانا جلال الدین محمد (مولوی)، زوار - تهران، چاپ: پنجم، ۱۳۶۶.
- ↑ مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی)، دیوان کبیر شمس، طلایه - تهران، چاپ: اول، 1384.
- ↑ عبد الباقی گولپینارلی، توفیق سبحانی، مولانا جلال الدین (گولپینارلی)، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی - تهران، چاپ: سوم، ۱۳۶۳.