ایل جمیر
این مقاله به هیچ منبع و مرجعی استناد نمیکند. |
این مقاله ممکن است برای مطابقت با استانداردهای کیفی ویکیپدیا نیازمند بازنویسی باشد. |
جمور یا جمیر یا جمهور یکی از ایلات کرد می باشد[۱] این ایل کوچرو در استانهای کرمانشاه ، همدان و ایلام است.برخی ریشه آنها را از ایل باجلان میدانند
ایل جمور، در فصول بهار و تابستان به ییلاق استان همدان و کوهستان جموری(از جمله دره باغ، قلعه، چیچکلو) شهرستان بهار که ییلاق موروثی آنان می باشد و به مراتع جموری مشهور است و به همین نام در سازمان مرتع داری ثبت شده میرفتند و میروند و در فصول پاییز و زمستان به مناطق گرمسیر در استان کرمانشاه(سرپل ذهاب) و ایلام(مهران) کوچ میکردند و میکنند ، گذرگاه اصلی آنان استان کرمانشاه است
طوایف ایل جمور
[ویرایش]شیخ محمد مردوخ کردستانی نویسد: جمورها، از طوایف باجلانی محسوب می شوند. باجِلان، یک گروه ایلی-عشایری است که در سرزمین ایران و عراق پراکنده اند. (محمد مردوخ، تاریخ مردوخ: تاریخ لرها.لرستان و کردستان، سنندج ۱۳۵۱ ش، ص ۷۸، ۸۶). باجَلان، يا باجِلان، گروهى ايلى - عشايري از كُردان كه در سرزمين ايران و عراق پراكندهاند. نام اين گروه در متون تاريخى به صورتهاي باجوان (عزاوي، 2/184)، باجَلَند (محمدكاظم، 1/252، حاشية 1)، باجالان (استرابادي، 251)، بَجوران و بَجِلان (مكنزي، نيز آمده است. دربارة ريشه و معناي باجلان نظرهاي گوناگونى دادهاند: عزاوي اين نام را تركى، و تركيبى از باج + آلان، به معناي باجگير، گرفته است و عناوين تركى برخى از تيرههاي باجلان مانند قازانلو، حاجيلر، جبورلو و هيوانلى را دليل بر ترك بودن باجلان ها دانسته است(2/183، 185). محمدعلى سلطانى باجلان را واژهاي فارسى و مركب از دو واژة باج = vaj پهلوي و از ريشة vac اوستايى، به معناي سخن و گفتار و نام يكى از مراسم دينى زردشتى و لان به معناي مغاك، گودال و جا گرفته، و آن را نيايشگاه و محل اجراي مراسم دينى معنى كرده، و گفته است چون نياكان مردم اين طايفه در نيايشگاه هاي زردشتى عهدهدار امور تشريفات دينى بودهاند، از اين رو، اين طايفه را باجلان ناميدهاند.(ايلات...، 885 -886). اما سلطانى براي اين سخن و ادعاي خود سند و مدركى نمىدهد.
در ايرانى بودن و منشأ غير ترك داشتن مردم طايفة باجلان و فارسى بودن واژة باج/ باژ: خراج و ماليات و عوارض شكى نيست. به احتمال زياد كلمة باجلان صورت ديگر باجوان / باجهوان كردي به معناي باجگير، نك: شرفكندي، 38)، يعنى باج گيرنده است. در شرح حال باجلان ها نوشتهاند كه از زمان هاي بسيار قديم تا دورة قاجار اين گروه راهداران جادة ارتباطى مرزي بودهاند و از گذرندگان و سوداگران باج و عوارض راهداري مىگرفتهاند.(سلطانى، همان، 886؛ نيز نك: كرمانشاهان...، 82).
خاستگاه قومى: باجلان ها خود را از قوم كُرد مىدانند، ليكن پژوهشگران و تاريخنگاران نظرهاي متفاوتى دربارة خاستگاه قومى آن ها دادهاند. باجلان ها را برخى لُر (محمدكاظم، 1/252؛ مردوخ، 1/78؛ دوبُد، 429-430) و برخى ديگر كُرد (نعيما، 3/13؛ سوان، «به سوي ميان رودان...1»، 407 ,403 ، «گزارشى...2»، 46 ؛ مكنزي، همانجا؛ توحدي، 2/63) شمردهاند. كسانى كه نظر به پيوند باجلان ها با قوم لر دارند، آن ها را شاخهاي از لَك (شيروانى، 522؛ مردوخ، همانجا؛ پري، 17 ؛ شيل، و از باجُلوندهاي لرستان (ايزدپناه، 2/184؛ اماناللهى، 178) و يا از لرهاي فيلى دانستهاند. كسانى هم كه باجلان ها را از قوم كرد مىدانند، آن ها را جدا از كردهاي كُرمانج و شاخهاي از ايل كُردجاف مىپندارند كه پس از درگيري هاي ميان طايفگى از جاف جدا و مستقل شدند.(نك: سوان، همانجا). زكى در شرح زندگى اجتماعى و مناطق عشيرة گوران، باجلان ها را از قوم گوران كه بزرگ ترين و نيرومندترين عشاير منطقه بودند نام مىبرد (ص 449). مكنزي انتساب باجلان ها را به قوم كرد فقط به اين اعتبار درست مىداند كه همسايگانشان همواره كوچندگان ناحية زاگرس، از جمله گوران ها و لرها را كرد به شمار آوردهاند.(نك: I/883 , 2 .(EI) به طور كلى، به سبب نزديكى زيستگاه هاي طايفههاي باجلان با ايل هاي كلهر، زنگنه، مافى و زند در نوار شرقى مرز كرمانشاه، حدفاصل ميان لرستان و كردستان و در آميختگى دو فرهنگ كردي و لري، باجلان ها را آميزهاي از كرد و لر دانستهاند.(پري، همانجا).
سازمان و تقسيمات ايلى
[ویرایش]از پيشينة شكلگيري سازمان اين گروه ايلى اطلاعاتى در دست نيست. درگذشته، ظاهراً باجلان عشيرهاي بزرگ، ليكن پيوسته به سازمان ايلى - عشايري جاف بوده است (سوان، همان، .47 ). اكنون، سازمان ايلى - عشايري باجلان از هم گسسته است و به صورت طايفهها و تيرههايى جدا و پراكنده از يكديگر در نواحى مختلف ايران و عراق زندگى مىكنند. در منابع تاريخى به ساختار اجتماعى و سياسى ايل باجلان و چگونگى گروهبندي هاي نَسَبى و اقتصادي درون ايلى اشاره نكردهاند و به اختلاف نام شماري از طايفهها و تيرههاي باجلان را ياد كردهاند. زكى باجلان ها را به دو شاخة جُمور و قازانلو، و آن ها را به 15 تيره تقسيم مىكند (ص 398-399). عزاوي نام اين 15 تيره را چنين ياد كرده است (2/183-184): قازانلو، چواركلاو، قريبهوَن، فلهوَن، شيرهوند، خدرهوند (يا خضروند)، زوزهوند، قصرهوند، حاجيلر، سيكهوند، ساروجه، جُبورُلى، هيوانلى، قراوند و چوگرلو. همو رؤساي باجلان را برخاسته از تيرة شيرهوند مىداند. سوان در 1331ق/1912م (تاريخ انتشار كتابش) از 6 تيرة باجلان نام مىبرد («به سوي ميان رودان»، كه نام دو تيرة جمور و دندهوند در فهرست تيرههاي كتاب عشائر العراق عزاوي نيامده است. جمور را برخى ايلى مستقل از باجلان (رزمآرا، 23؛ سرشماري...، 13، ذيل جمهور)، و برخى وابسته به باجلان دانسته، و گفتهاند چون زمين زراعى نداشتند و به گلهداري مشغول بودند، از باجلان جدا شدند (سلطانى، همان، 884). گروهى از طايفة جمور نيز در همدان به سر مىبرند (فيروزان، 19، 24).
دومین مرتبه ای که نام ایل جمور در تواریخ ظاهر شده است به وقایع سال ۱۲۹۱ خورشیدی و شورش شاهزاده سالارالدوله قاجار، برادر تنی محمدعلی شاه مخلوع در نواحی غربی ایران بازمی گردد. در آن سال قوای اعزامی از تهران به فرماندهی شاهزاده عبدالحسین میرزا فرمانفرما، در تعقیب قوای شاهزاده شورشی سالارالدوله قاجار که در صدد احیای سلطنت محمدعلی شاه و انهدام اساس مشروطیت بود، از همدان به سمت کردستان حرکت کرد، اما در میانه راه و در سی و چند کیلومتری همدان با قوای عشایری سرتیپ عبدالباقی خان چهاردولی برخورد کرده، شکست سختی خورده و به سمت همدان عقب نشینی کردند.
رفت.
منابع
[ویرایش]- ↑ «دانشنامه جهان اسلام - بنیاد دائرة المعارف اسلامی - کتابخانه مدرسه فقاهت». lib.eshia.ir. دریافتشده در ۲۰۲۲-۱۱-۰۵.
- سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچنده ۱۳۷۷: نتایج تفصیلی کل کشور، تهران ۱۳۷۸ ش
- محمد مردوخ، تاریخ مردوخ: تاریخ کرد و کردستان، سنندج ۱۳۵۱ ش، ص ۷۸، ۸۶
ا