اسماعیل بن یسار نسایی
اسماعیل بن یسار نسایی شاعر عربیسرای ایرانیتبار سدهٔ دوم هجری و همروزگار با امویان بود. او از پیروان شعوبیه و مدحکنندهٔ عبدالملک بن مروان بود.
نیاکان او فارسیزبان بودند[۱]. اسماعیل نسایی از موالی بنیتمیم بود ولی از آنها بریده و به آل زبیر پیوسته بود. اسماعیل دو برادر شاعر دیگر به نامهای محمد و ابراهیم نیز داشت که هر سهٔ آنها در هنگام تازش عرب به ایران به اسیری برده شدند.
اسماعیل از پیشگامان شعوبی در روزگار امویان بود. او زندگی درازی داشت و تا روزگار مروان حمار هم زنده بود.
پیرامون نام
[ویرایش]وجه تسمیهٔ نسائی را از آن رو آوردهاند که اسماعیل یا پدرش یسار در آغاز با فروش ابزار عروسی روزگار میگذراندهاند.
شعر
[ویرایش]اسماعیل یسار شعرهایی در تفاخر به نیاکان ایرانیش سروده بود. از جمله روزی در نشستی با هشام بن عبدالملک قصیدهای در بزرگداشت ایرانیان سرود که هشام را به خشم آورد و دستور داد اسماعیل را تا مرز خفگی در آب فرو بردند و سپس وی را به حجاز تبعید نمود. خواندن این شعر و خشم خلیفه از نخستین نشانههای پدیداری شعوبیه در تاریخ است.
سرودن و افتخار به ایرانیان در روزگار امویان عربگرا همواره سبب آزار و زحمت اسماعیل میشد. شعر زیر نمونهای از سرودههای اوست:
رب خال متوج لی و عم | ماجد مجتدی کریم النصاب | |
انما سمی الفوارس بالفر | سِ مضاهاة رفعة الانساب | |
فاترکی الفخر یا امام علینا | و اترکی الجور و انطقی بالصواب | |
و اسألی ان جهلت عنا و عنکم | کیف کنا فی سالف الاحقاب | |
اذ نربی بناتنا و تدسو | نَ سفاهاً بناتکم فی التراب |
برگردان پارسی:
من دایی و عموی های تاجدار بسیاری دارم که همگی بزرگوار و بخشنده و پاکنژادند.
واژه "فوارس"(اسواران) از نام ما(فُرس) گرفته شدهاست تا با انتساب به نژاد ارجمند ما برتری یابند.
اینک ای امام(امام در مفهوم کلی مخاطب است)، تفاخر مکن و ستم به ما روا مدار و سخن درست بگوی.
وگر از گذشتهٔ ما (ایرانیان) و خودتان(عربها) ناآگاهی، بپرس تا بدانی ما و شما چگونه بودهایم.
ما دخترانمان را می پروردیم و شما دخترانتان را در خاک می کردید(زنده به گور).
و شعر دیگری از وی[۲]:
انی وجدک ما عودی بذی خور | عندالحفاظ و لاحوضی بهمدوم | |
اصلی کریم و مجدی لایقاس به | ولی لسان کحد السیف مسموم | |
احمی به مجد اقوام ذوی حسب | من کل قرم بتاج الملک معموم | |
جحاجح ساده بلج مرازبه | جرد عتاق مسامیح مطاعیم | |
من مثل کسری و سابور الجنود معا | والهرمزان لفجر او لتعظیم |
برگردان پارسی:
به نیاک تو سوگند که در دفاع از شرف چوبم سست و حوضم ویران نیست
ریشه ای بزرگ دارم و شکوه ام با دیگران همسنجیدنی نیست! و زبانم چون تیزی شمشیر زهرآگین است.
با این زبان از شرافت تبار اصیل( ایرانی) که همه از سروران بزرگ و تاجدار بودند، پشتیبانی میکنم.
سرداران و سران گشاده روی، مرزبان، پیشتاز، برگزیده بخشنده و مهمان نواز
چه کسی چون خسرو (انوشیروان) و شاپور و هرمزان سزاوار ستایش و کرنش است!
منابع
[ویرایش]- ↑ http://www.iranicaonline.org/articles/esmail-b-yasar-nesai
- ↑ بررسی و تحلیل حس وطن پرستی در آثار منتخبی از شاعران دوره شعوبیه، بشارت پرمه، ناهید جعفری، http://farsij.iausdj.ac.ir/article_538397_17c359c1f870784e8d8519182d53a6f0.pdf بایگانیشده در ۷ ژوئیه ۲۰۲۰ توسط Wayback Machine
- لغتنامهٔ دهخدا، سرواژهٔ نسائی
- حسینعلی ممتحن، نهضت شعوبیه، جنبش ملی ایرانیان در برابر خلافت اموی و عباسی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، شابک ۹۶۴−۴۴۵−۵۶۶−۵