ازارقه
از سلسله مقالات مذاهب اسلام عقیده |
---|
شامل: ۱احباش، بریلوی؛ ۲دیوبندی؛ ۳سلفی (اهل حدیث و وهابیون)؛ ۴سبعيه-قرمطیان، حشاشین و دروز؛ ۵علویان، قزلباش و بکتاشیه؛ ۶جهمیه؛ ۷اجاردی، ازارقه، بیهسیه، نجدات و صفریه؛ ۸نوکریه؛ ۹بکتاشیون و قلندریون، مولویون، سلیمانیون و دیگر طریقتها؛ ۱۰باهشامیه، بشریه و اخشدیه؛ درگاه اسلام |
اَزارَقه یکی از فرقههای اسلامی و از فرقههای خوارج است که پیروان آن دیگر مسلمانان را از خود نمیدانستند. پایهگذار این فرقه نافع بن ازرق از قبیلهٔ بنی حنیفه بود و برای همین پیروانش را ازارقه نامیدند. آنان غیر خود را چه مسلمان و چه غیرمسلمان کافر میشمردند و میگفتند که باید با آنان جنگید و آنها را کشت و حتی کشتن زنان و فرزندانشان را نیز جایز میشمردند. ازارقه مخالف تقیه بودند و مکر و غدر به مخالفان خود را جایز میدانستند.
پیروان نافع ابن ازرق، بودند. این فرقه در سپاه عظیم تر و در سرکشی شدیدتر و در ارتش چیره تر بود و همینان بودند که نخستین آسیب ها را از ابن زبیر و امویان متحمل شدند.[۱] آنان اعتقاد دارند: 1- نه تنها مخالفانشان مومن نیستند، بلکه مشرک اند و همیشه در جهنم می مانند، از این رو جنگ با آنان رواست. 2- منطقه مخالفان دارالحرب است و تمام آنچه در دارالحرب حلال است، درباره آنان نیز رواست؛ در نتیجه برده گرفتن از مخالفان حود و کشتن کسانی را که از همراهی در جنگ سرباز زده اند، مباح است.کودکان مخالف آنان نیز همیشه در آتش هستند زیرا این اثر گناهان کفر والدین آنان است. 3- از اندیشه های فقهی آنان این است که حد رجم را ثابت نگه نداشته، می گویند: آنچه در قرآن وجود دارد، فقط حد تازیانه برای مردان و زنان زناکار است و حد رجم در قرآن نیامده و در نظر آنان، از سنت نیز حدیثی در این باره ثابت نشده است. 4- آنان معتقد است که پیامبر دچار گناهان کبیره و صغیره گردد.[۲]
در جریان فتنه دوم، یکی از فرماندهان مشهور خوارج به نام قطری بن فجاه، که محبوبترین، تحسین برانگیزترین و قدرتمندترین رهبر خوارج بود، ازارقه را که یکی از فرقههای فرعی از خوارج بود، رهبری میکرد. او لقب امیرالمؤمنین را داشت و بیش از ۱۰ سال بر جریان رادیکال ازارقه حکومت کرد. او در الخویر قطر به دنیا آمد و همچنین اولین سکههای شناخته شده خوارج را ضرب کرد که قدیمیترین آنها به سال ۶۸۸ یا ۶۸۹ بازمیگردد.
مخالفان
[ویرایش]فرقه نجدات در کافر دانستن خوارجی که از جنگ با مخالفانشان بازایستند و نیز در حلال شمردن قتل کودکان، با ازارقه مخالفت ورزیدند. همچنین با حکم اهل ذمه که با مخالفانشان همکاری میکردند نیز با ازارقه اختلاف نظر دارند.[۳]
عجارده با «ازارقه» در يك مورد اختلاف دارند و آن اين است كه: ازارقه بردن اموال مخالفان را روا دانند ولى عجارده گويند: بردن مال هيچ يك از آنان روا نيست مگر اين كه او را كشته و مالشان را به يغما بريم.[۴]
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات ایران (جلد یکم)، انتشارات فردوسی، چاپ هفدهم
- ↑ تاریخ مذاهب اسلامی، محمد ابوزهره، علیرضا ایمانی، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی،چ 1398، ص 123.
- ↑ تاریخ مذاهب اسلامی، محمد ابوزهره، علیرضا ایمانی، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی،چ 1398، ص 124.
- ↑ تاریخ مذاهب اسلامی، محمد ابوزهره، علیرضا ایمانی، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی،چ 1398، ص 125.
- ↑ «فرهنگ فرق اسلامی - مشکور، محمد جواد؛ مدیرشانه چی، کاظم - کتابخانه مدرسه فقاهت». lib.eshia.ir. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۳-۱۲.