آیه وحدت
آیه ۱۰۳ سوره آل عمران به آیه وحدت یا آیه اعتصام شهرت دارد که در این آیه، خداوند از مسلمانان خواسته که به ریسمان الهی چنگ زنند و متفرق نشوند و به یاد آورند زمانی که با هم دشمن بودند، پس میان دلهایشان الفت ایجاد کرد و به لطف او با یکدیگر برادر شدند.
متن و ترجمه آیه
[ویرایش]﴿وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُون﴾ ۱۰۳
و همگی به وسیله حبل خدا خویشتن را حفظ کنید و متفرق نشوید و نعمت خدا بر خویشتن را بیاد آرید، بیاد آرید که با یکدیگر دشمن بودید و او بین دلهایتان الفت برقرار کرد و در نتیجه نعمت او برادر شدید. و در حالی که بر لبه پرتگاه آتش بودید، او شما را از آن پرتگاه نجات داد. خدای تعالی این چنین آیات خود را برایتان بیان میکند تا شاید راه پیدا کنید.[۱]
شأن نزول
[ویرایش]پیش از اسلام دو قبیله بزرگ در مدینه به نام اوس و خزرج وجود داشتند که بیش از یکصد سال جنگ و خونریزی و اختلاف در میان آن دو جریان داشت، و هر چند وقت ناگهان به جان یکدیگر میافتادند و خسارات جانی و مالی فراوانی به یکدیگر وارد میکردند. یکی از اقدامات محمد پس از هجرت به مدینه، ایجاد آشتی میان این دو گروه بود، و با اتحاد آنها جبهه نیرومندی در مدینه بهوجود آمد. اما از آنجا که ریشههای اختلاف فوقالعاده زیاد و نیرومند، و اتحاد تازه و جوان بود گاه بیگاه، بر اثر عواملی، اختلافات فراموش شده شعلهور میشد. میگویند روزی دو نفر از قبیله «اوس» و «خزرج» به نام «ثعلبة بن غنم» و «اسعد بن زراره» در برابر یکدیگر قرار گرفتند، و هر کدام افتخاراتی را که بعد از اسلام نصیب قبیله او شده بود برمیشمرد، «ثعلبه» گفت: خزیمة بن ثابت (ذو الشهادتین) و حنظله (غسیل الملائکه) که هر کدام از افتخارات مسلمانانند، از ما هستند، و همچنین عاصم بن ثابت، و سعد بن معاذ از ما میباشند. در برابر او «اسعد بن زراره» که از طایفه خزرج بود گفت: چهار نفر از قبیله ما در راه نشر و تعلیم قرآن خدمت بزرگی انجام دادند: ابی بن کعب، و معاذ بن جبل، و زید بن ثابت، و ابو زید، به علاوه «سعد بن عباده» رئیس و خطیب مردم مدینه از ما است. کمکمکار بهجای باریک کشید، و قبیله دو طرف از جریان آگاه شدند، و دست به اسلحه کرده، در برابر یکدیگر قرار گرفتند، بیم آن میرفت که بار دیگر آتش جنگ بین آنها شعلهور گردد و زمین از خون آنها رنگین شود! خبر به محمد رسید، وی فوراً به محل حادثه آمد، و به آن وضع پایان داد.[۲]
تفسیر
[ویرایش]در مورد اینکه مقصود از «حبل الله» در این آیه چیست نظرات مختلفی ارائه شدهاست.[۳] گروهی منظور از آن را آیات قرآن یا اسلام، و گروهی جماعت دانستهاند و مفسران شیعه مقصود از آن را عترت پیامبر اسلام و امامان شیعه میدانند.[۴] همچنین برخی آن را به عنوان عهد میان انسان و خداوند مطرح میکنند.[۵]
سپس قرآن به نعمت بزرگ اتحاد و برادری اشاره کرده و مسلمانان را به تفکر در وضع اندوهبار گذشته، و مقایسه آن «پراکندگی و تفرقه» با این «وحدت» دعوت میکند.[نیازمند منبع]
«شفا» در اصل لغت به کناره چاه یا خندق و مانند آن گویند، و شاید اطلاق «شفه» بر «لب» نیز بهمین مناسبت باشد، و همچنین استعمال این کلمه در بهبودی از بیماری نیز بخاطر آن است که انسان در کناره «سلامت و تندرستی» قرار میگیرد.[نیازمند منبع]
در پایان آیه برای تأکید بیشتر میگوید: «خداوند این چنین آیات خود را روشن میسازد تا هدایت شوید». بنا بر این هدف نهایی هدایت و نجات شما است و چون پای منافع و سرنوشت شما در میان است باید به آنچه گفته شد اهمیت فراوان دهید.[۶]
پانویس
[ویرایش]- ↑ طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۳، ص ۵۶۸.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۳، ص۲۶–۲۵.
- ↑ طبری، جامعالبیان، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۲۱؛ طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۰۵؛ ماتریدی، تأویلات اهل السنه، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۴۴؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۸، ص۳۱۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴، ج۳، ص۲۹.
- ↑ طبری، جامعالبیان، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۲۱–۲۲؛ طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۰۵؛ ماتریدی، تأویلات اهل السنه، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۴۴؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۸، ص۳۱۱.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۸، ص۳۱۱.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۳، ص۳۰–۲۹و۳۲
منابع
[ویرایش]- طباطبایی، محمدحسین،ترجمه تفسیر المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۴ش
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش