گرشاسپنامه
نویسنده(ها) | ابومنصور علی اسدی طوسی |
---|---|
کشور | ایران |
زبان | فارسی |
موضوع(ها) | سرگذشت گرشاسپ |
گونه(های) ادبی | شعر حماسی در قالب مثنوی سبک خراسانی |
تاریخ نشر | ۴۵۸ ه.ق |
گرشاسپنامه یا گرشاسبنامه، منظومهای حماسی است مشتمل بر ۸٬۸۳۹ بیت[۱] که به سرگذشت گرشاسپ، از پهلوانان اساطیری ایرانی میپردازد. گرشاسپنامه را اسدی طوسی، در بارگاه ابودلف شیبانی، فرمانروای نخجوان، به تشویق و توصیه وزیر او، محمد، طی ۳ سال به نظم فارسی کشیده، در سال ۴۵۸ ه.ق به پایان برده و به این شاه تقدیم کرده است. این منظومه کهنترین اثر شناختهشدهای است که در استقبال از شاهنامه فردوسی سرودهشده و از جمله مهمترین آثار حماسی بهنظم درآمده در تاریخ ادبیات فارسی محسوب میشود.[۲] همانند شاهنامه در بحر متقارب مثمن محذوف نگاشتهشده است.[۳]
منبع اسدی برای بهنظم کشیدن داستان گرشاسپ مشخص نیست و او از منبعش تنها با عنوان «دهقان موبدنژاد» یادکرده است. شماری از پژوهشگران با توجه به شباهتهای موجود میان روایت اسدی از زندگانی گرشاسپ، با آنچه که تاریخ سیستان در اینباره آورده، این احتمال را دادهاند که از آنجایی که مطالب آمده در تاریخ سیستان، برگرفته از شاهنامهٔ ابوالمؤید بلخی یا دستکم کتاب دیگری از وی، دربارهٔ گرشاسپ است، مرجع اسدی نیز باید همان اثر بوده باشد.[۲] پیرامون این موضوع البته ابهاماتی وجود دارد؛ یکی اینکه چکیدهٔ ارائهشده از زندگی گرشاسپ در تاریخ سیستان، با روایت ثبتشده در گرشاسپنامه، علیرغم جنبههای مشترک بسیار، تفاوتهایی نیز دارد، دیگر اینکه تاریخ سیستان در روایت خلاصهوارش، منبعی را ذکر نکرده و تنها در بخشهای دیگری از شاهنامهٔ ابوالمؤید بلخی و کتاب احتمالی که او دربارهٔ گرشاسپ نوشته، یادکرده است.[۳]
تا کنون ۳۹ دستنوشتهٔ کامل و ناقص از گرشاسپنامه شناختهشده که ۷ عدد از این موارد، روایات کوتاه و بلندی از این منظومه هستند که در نسخههای گوناگون شاهنامه ادغام شدهاند. تصحیح کاملی از گرشاسپنامه برپایه ۹ نسخهٔ خطی در سال ۱۳۱۷ ه.خ توسط حبیب یغمایی بهسرانجام رسید. این تصحیح از نسخهٔ کاخ طوپقاپو (۷۵۵ ه.ق) که امروزه کهنترین دستنویس شناختهشده از گرشاسپنامه است، بهسبب عدم آگاهی یغمایی از وجود آن بهرهای نگرفته، اما از نسخ کتابخانه بریتانیا (۸۰۰ ه.ق) و مدرسه سپهسالار (۸۶۰ ه.ق) که از نظر قدمت در جایگاههای دوم و سوماند استفادهشده است.[۳][۴]
چکیدهٔ داستان
[ویرایش]جمشید پس از شکست از ضحاک به زابلستان، و نزد شاه آن سرزمین با نام کورنگ پناه میبرد. آنجا با دختر کورنگ پیوند زناشویی بسته و صاحب پسری به نام تور میشود. ضحاک با گذشت مدتی، از محل اختفای جمشید آگاه میشود و جمشید نیز به ناچار نخست به هند و پس از آن به چین میگریزد. سرانجام اما اسیر ضحاک میشود و به فرمان ضحاک، او را با اره به دو نیم میکنند. تور، پسر جمشید، پس از مدتی به پادشاهی زابلستان میرسد و مقام او در نسلش موروثی شده و پس از او بهترتیب شیدسپ، طورگ، شم و اثرط به پادشاهی میرسند. اثرط صاحب پسری پیلتن میشود که او را گرشاسپ نام مینهد. ضحاک، گرشاسپ را در ۱۴ سالگی دیده و از او میخواهد تا اژدهایی را از پا درآورد. گرشاسپ، اژدها را میکشد؛ و پس از آن از سوی ضحاک مأمور لشکرکشی به هند، برای سرکوب شخصی با نام بهو که علیه دستنشانده ضحاک با نام مهراج شورشکرده میشود.
در هند، گرشاسپ موفق به سرکوب بهو و کشتن او میشود. پس از آن به جزایر مختلف هند سفر کرده، و در آن جزایر با انواع جانوران عجیبالخلقه و پدیدههای شگفتانگیز روبهرو میشود. همچنین به دیدار برهمنان هندی رفته و با آنها به گفتوگوی فلسفی مینشیند. او به ایران بازمیگردد؛ اما در ادامه درگیر کارزارها و ماجراهایی در روم و آفریقا میشود که شباهتی قابلتوجه، به ماجراهای هند دارد. وی، منهراس دیو را بهبند میکشد، با دختر شاه روم ازدواج میکند، با برهمن رومی به گفتوگوی فلسفی پرداخته و مانند جزایر هند در غرب نیز شگفتیها میبیند. هنگام بازگشت از مغربزمین، فریدون، حکومت ضحاک را برانداخته و اثرط، پدر گرشاسپ نیز درمیگذرد. سلطنت بر زابلستان به گرشاسپ رسیده و او با پسربرادرش نریمان (در شاهنامه پسر گرشاسپ است) درگیر جنگ با تورانیان و چینیان میشوند. گرشاسپ درنهایت در سن ۷۳۳ سالگی به مرگ طبیعی از دنیا میرود و نریمان بهجای او به پادشاهی بر زابلستان میپردازد.
ارزیابیها
[ویرایش]گرشاسپنامه، از جهت حفظ یکی از داستانهای باستانی ایران که در شاهنامه به آن پرداختهنشده، دارای اهمیت بسیار است. اگرچه ریشهٔ داستان گرشاسپ بسیار کهن بوده و در اوستا نیز به آن پرداختهشده، بااینحال با گذر زمان این داستان از شکل اوستایی خود بهمرور دور شد؛ بهطوریکه گرشاسپ کشندهٔ ضحاک (اژیدهاک) در روایت دینی زرتشتی تبدیل به سردار جنگی ضحاک در روایت حماسهٔ ملی گشت. بنابر ارزیابی جلال خالقی مطلق، بخش نخست روایت گرشاسپنامه که به ماجراهای گرشاسپ در هند میپردازد، احتمالاً ریشه در رقابت مذهبی زرتشتیان و بوداییان در شرق ایران داشته، که بعدها از روی آن بخش دوم این روایت یعنی ماجراهای گرشاسپ در آفریقا، روم و توران ساختهشده است.[۳] برپایه ارزیابی ذبیحالله صفا، داستانهای مربوط به عجایب دیدن گرشاسپ در جزایر اقیانوس هند، ریشه در تصور ایرانیان قدیم از آن سرزمینها داشته و حضور این داستانها از بار حماسی اثر کاسته و به انسجام مطالبش نیز لطمهزده است.[۲] مواردی مانند یکی دانستن زرتشت و ابراهیم، یا خواندن خطبهٔ عقد جمشید و دختر شاه زابلستان بهدست هود پیامبر، نشان میدهد که گرشاسپنامه از تأثیر فرهنگ سامی نیز بینصیب نمانده است.[۲][۳]
شماری از ادبیان متقدم مانند رضاقلیخان هدایت، گرشاسپنامه را از نظر بلاغت برتر از شاهنامه دانستهاند.[۵] بنابر ارزیابی محمدرضا شفیعی کدکنی، اسدی طوسی در حوزه بهکاربردن تشبیه و استعاره بهتر از فردوسی عمل کرده، ولی گرشاسپنامه وی در دیگر زمینهها اصولاً توانایی هماوردی با شاهنامه را ندارد. بهباور شفیعی کدکنی، اسدی البته در بهکاربردن تشبیه و استعاره راه افراط پیش گرفته و این مسئله از بار حماسی منظومهٔ او کاسته است.[۶] برپایه ارزیابی محمود امیدسالار، گرشاسپنامه پس از شاهنامه در جایگاه دوم از حیث شیوایی و فصاحت و پس از شاهنامه، بهمننامه و کوشنامه در جایگاه چهارم از نظر هنر داستانسرایی بین حماسههای منظوم فارسی جا میگیرد. بهنظر او، اسدی گاه آنقدر درگیر هنرنماییهای عروضی و بدیعی میشود که رشتهٔ داستان از دستش میرود.[۷]
منابع
[ویرایش]- ↑ متن کامل گرشاسپنامهٔ اسدی طوسی در تارنمای گنجور.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ صفا، ذبیحالله. حماسهسرایی در ایران. تهران: امیرکبیر. ص. ۲۸۳ تا ۲۸۹.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ پنج گفتار جلال خالقی مطلق با عنوان «گردشی در گرشاسپنامه» در مجلهٔ ایراننامه، بهواسطه تارنمای آذرگشنسپ.
- ↑ محمود امیدسالار. گرشاسپنامه و قاعده حذف نسخهٔ رونویسیشده. Academia.edu.
- ↑ رضاقلیخان هدایت، مجمعالفصحاء، بهکوشش مظاهر مصفا، جلد اول، بخش اول، صفحهٔ ۳۹۳.
- ↑ کتاب صور خیال در شعر فارسی، تألیف محمدرضا شفیعی کدکنی، انتشارات آگه، صفحات ۶۱۳ و ۶۱۸.
- ↑ محمود امیدسالار. «نکاتی دربارهٔ متن گرشاسپنامه». پرتال جامع علوم انسانی.