پشتونها به عنوان بزرگترین گروه قومی افغانستان، ۴۲ درصد[۲۳] یا ۴۰ درصد[۲۴][۲۵] یا بنا بر تقسیمبندی بیطرفانهٔ قومی سازمان ملل در کنفرانس بن سال ۲۰۰۱ نزدیک به ۳۵ درصد[۲۶][۲۷][۲۸] از جمعیت افغانستان را تشکیل میدهند. از زمان بنیانگذاری افغانستان، آنها در این کشور به عنوان گروه قومی حاکم و غالب نقش داشتهاند. ایضاً پشتونها در پاکستان به عنوان دومین گروه قومی بزرگ ۱۵ تا ۱۸ درصد از کل جمعیت این کشور را تشکیل میدهند.[۲۹][۳۰]
پشتونها ۲۶مین گروه قومی بزرگ جهان و بزرگترین جامعهٔ قبیلهای جهان را تشکیل میدهند. حدود ۳۵۰ تا ۴۰۰ قبیله و گروه همتبار پشتون وجود دارد.[۳۱][۳۲]
احمد شاه درانی (در نظر گرفته شده به عنوان بنیانگذار افغانستان) و عبدالغفار خان (کنشگر جنبش استقلالطلبی هند در زمان راج بریتانیا) دو چهرهٔ تاریخی برجستهٔ پشتون هستند.
پشتونهای شبهقاره هند، در خارج از سرزمین سنتی شان، توسط خودشان و سایر گروههای قومی شبه قاره با نام پٹهان (واژه هندوستانی پشتون) شناخته میشوند.[۳۴]
پشتونها پیش و بهنگام حاکمیت راج بریتانیا در شهرهای گوناگون خاور رود سند ساکن شدهاند. این شهرها شامل کراچی، لاهور، راولپندی، بمبئی، دهلی، کلکته، روهیلکند، جیپور و بنگلور میشوند. تبار ساکن شدگان به پشتونهای افغانستان امروزی و پاکستان (راج بریتانیای پیش از ۱۹۴۷) میرسد. آنها در بعضی از مناطق هند گاهی، به کابلی والا شناخته میشوند.[۳۵]
در هند جوامع مهاجر پشتون قابل توجهای وجود دارند.[۱۶][۳۶][۳۷] نام روهیلکند ایالت اوتار پرادش از جوامع پشتون تبار معروف به روهیله گرفته شده است. همچنین هرکدام از ایالات مهاراشترا (مرکز هند) و بنگال غربی (شرق هند) دارای بیش از یک میلیون جمعیت با تبار پشتون هستند؛[۳۸] بمبئی و کلکته مکان اصلی مهاجران پشتون افغانستان، در عصر استعمار بودهاند.[۳۹] در هرکدام از شهرهای جیپور و بنگلور جمعیتی ۱۰۰ هزار نفری از پشتونها وجود دارد. برادران فیروز، سنجای و اکبرخان از پشتونهای معروف شهر بنگلور هستند که اصلیتشان به غزنی بر میگردد.[۴۰]کراچی، محل بزرگترین جمعیت از پشتون زبانهای مهاجر است.[۴۱][۴۲]
پشتونهای هندوستانی و پاکستانی از رابطه کشورهای متبوع خود با بریتانیا و کشورهای مشترک المنافع استفاده کرده و جوامع مدرن پشتون از دهه ۱۹۶۰ عمدتاً در کشورهای بریتانیا، کانادا، استرالیا و همچنین در دیگر کشورهای مشترک المنافع (و در آمریکا) ساکن شدند. برخی دیگر از پشتونها همچنین در جاهایی از خاورمیانه مانند خراسان ایران و شبه جزیره عربستان ساکن شدهاند. برای مثال از سال ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۱ حدود ۳۰۰ هزار تن پشتون به کشورهای عربی خلیج فارس مهاجرت کردند که ۳۵ درصد از مهاجران پاکستانی را تشکیل میدهند.[۴۳]
به دلیل جنگهای متعدد در افغانستان از اواخر دهه ۱۹۷۰، موجهای گوناگون پناهجویان (پشتونهای افغان، و همچنین تعداد قابل توجه ای از تاجیکها، هزارهها، ازبکها، ترکمنها و سیکهای افغانستانی) کشور را ترک کردهاند.[۴۴]
بهصورت تقریبی حدود ۱٫۳ میلیون افغانستانی در پاکستان[۴۵] و ۳ تا ۵ میلیون در ایران وجود دارند.[۴۶] برخی دیگر نیز بهواسطه پاکستان در آمریکا، بریتانیا و کشورهای اتحادیه اروپا تقاضای پناهندگی دادهاند.[۴۷] (با روی کارآمدن گروه طالبان در افغانستان، موج مهاجرتها به پاکستان و بهخصوص به ایران بهشدت افزایش یافته و این آمار دچار تغییر شده است).
ادعاها و نظریههای گوناگونی در خصوص خاستگاه قوم پشتون، که بهطور کلی یک قوم ایرانی بومی آسیای مرکزی و جنوبی شناخته میشوند، مطرح است. قوم زایی گروه قومی پشتون ناروشن است، اما مورخان به مردمان باستانی به نام پاکتها یا پکتیاها (Pakhtas) بین هزاره دوم و یکم پیش از میلاد و مردمان باستانی ایرانی (سکاها)، مواجه هستند که ممکن است اجداد پشتونها باشند. گئورگ مورگنستیرن، زبانشناس بزرگ، پشتو را به عنوان یک گویش از زبان سکا توصیف کرده است و بسیاری دیگر نیز شباهتهای میان پشتو و سایر زبانهای سکایی شناسایی کردهاند، که نشانگر آن است که منشأ پشتونها احتمالاً یک گروه سکایی بوده است. با این حال نظریات دیگری نیز درخصوص منشأ هپتالی، راجپوتی، یونانی و … این قوم مطرح است.[۴۸][۴۹]
زبان پشتو در طبقه زبانهای ایرانی شرقی قرار گرفته است[۶۲] و بیشتر واژگان پشتو از ریشه ایرانی شرقی است ولی با این حال، شمار قابل توجهی از آنها منحصر به زبان پشتو است.[۶۳][۶۴] صرف افعال پشتو، در مقایسه با سایر زبانهای ایرانی پیچیده است.[۶۵] بر این مبنا مکنزی میگوید:
اگر ساختار باستانی پشتو را با صرف بسیار ساده شده فارسی، زبان پیشرو و مدرن ایرانی مقایسه کنیم میبینیم که زبان پشتو در جایگاه ‘پسر عموی دوم‘ و همسایه فارسی ایستاده است که چیزی شبیه همان رابطه انگلیسی با ایسلندی است.
— دیوید نیل مکنزی
پشتو دارای شمار زیادی گویش است اما بهطور کلی به گروههای شمالی، جنوبی و مرکزی تقسیم میشود[۶۶] الفنباین در این باره مینویسد: اختلافات گویشی پشتو اساساً در واژگان و واجگان است: صرف و نحوِ گویشهای پشتو به استثنای گویش وانتسی، کاملاً یکنواخت هستند.[۶۷]
نخستین الفبای پشتو در سده شانزدهم و توسط پیر روشن ساخته شد.[۶۸] در سال ۱۹۵۸ طی نشست محققان و نویسندگان پشتون افغانستان و پاکستان در کابل، استاندارد امروزی الفبای پشتو تنظیم شد.[۶۹][۷۰]
فرهنگ پشتونها اغلب بر پشتونوالی و بهکارگیری زبان پشتو پایهگذاری شده است. سنتهای پیش از اسلام، به دوران شکست هخامنشیان در برابر اسکندر مقدونی در سال ۳۳۰ پیش از میلاد مسیح بر میگردد، که احتمالاً که در قالب رقصهای سنتی باقی ماندهاند در حالی که سبکهای ادبی و موسیقی منعکس کننده تأثیر سنت ایرانی و سازهای موسیقی منطقه ایِ آمیخته با گونهها و شرح هایِ محلی است. فرهنگ پشتون ترکیبی بی نظیر از آداب و رسوم بومی با تأثیراتی از جنوب و غرب آسیا است. پشتونها مانند سایر مسلمانان ماه رمضان و عید فطر را جشن میگیرند. برخی از پشتونها نوروز را هم جشن میگیرند.[۷۱]
پَشتونوالی (به پشتو: پښتونوالی و نیز: پختونوالی) نظام و سنت رفتاری قبیلهای در میان پشتونها است.
یکی از اصول شناخته شده تر پشتونوالی ملمستیا است که به صورت مهمان نوازی و پناه به همه مهمانانی که دنبال کمک میگردند تعریف میشود. قصاص بی عدالتی که به پشتو بدل خوانده میشود یک انتقام سریع را فرا میخواند. بسیاری از جنبههای پشتونوالی زندگی مشترک مسالمت آمیز را ترویج میدهند، مانند ننواتی که اعتراف فروتنانه به گناه برای یک گناهکار است و باید منجر به بخشش خودکار از طرف گروه ستم دیده شود. این دستورها و سایر احکام اساسی پشتونوالی همچنان توسط بسیاری از پشتونها بهخصوص در مناطق روستایی دنبال میشود.
یکی از نهادهای برجسته پشتون لویه جرگه (شورای بزرگ) است که از منتخب بزرگان تشکیل میشود.[۷۲] بیشتر تصمیمها در زندگی قبیله ای توسط اعضای جرگه گرفته میشود. جرگه اصلیترین نهاد قدرت قبیله است که اغلب پشتونهای مساوات خواه آن را به عنوان یک نهاد حاکمیتی قابل قبول تصدیق میکنند.[۷۳]
تاریخدان معروف یونانی (هیرودتس) پکتهای ریگودی را (پاکتیوس) خوانده و اهالی منطقهٔ پکتیا تا قندهار و باشندگان دوطرف کوههای سلیمان را پاکتیاها نامیده است. از نوشتهٔ او معلوم میشود تا سده چهارم پیش از میلاد مردم قندهار و پکتیا و ننگرهار و خیبر (پاکتیاها) نامیده میشدهاند. بطلمیوس هم آن را پکتین نوشته است؛ بنابراین نام پشتو از همان پکهت – پکتویس – پکتین ساخته شده و پشتو و پختو تلفظ میشود. در ریگوید مذکور آمده است که قوم پکهت در جنگ بین ده پادشاه آریایی که به کنار دریای (راوی) بوقوع پیوسته بود شرکت کرده بودند. هیلی برانت تاریخدان و پژوهشگر در زبان و فرهنگ سانسکریت: در (ریگوید) مذکور است که در اراکوشیا (قندهار) قبیلهای سکونت داشت که شاه (واسودیوا: دیوه در پشتو به نام نور و روشنایی و آس به منای اسب میباشد) فرمانروای آن بود و این قبیله تحت رهبری او (سوداس: در پشتو سور به معنای سرخ و آس به منای اسب میباشد، دامنهٔ فتوحات را تا وادی (اندس) وسیع ساخت و کارنامههای جنگی (واسودیوا) بهطور افسانه یاد میشد. مورخان موجودیت پکتها را در منطقهای کنونی که افغانستان نامیده میشود. پیش از ظهور سلطنت سلیمان در حدود ۱٬۰۰۰ سال پیش از میلاد تخمین زدهاند (تاریخ مختصر افغانها. تألیف مولوی یعقوب حسنخان سال ۱۳۱۲). پشتو ظاهراً از واژه پشتون یا پختون آمده است که نام گروهی از نژاد آریایی است. زبان پشتو اصلاً جزء زبانهای ایرانی است. قواعد آواشناسی نشان میدهد که واژهٔ پشتو شکل دیگرگونشدهای از همان واژهٔ پَرْسَوا (به معنی پارسی) است.[۷۴][۷۵]بطلمیوس هم آن را پکتین نوشته است؛ بنابراین نام پشتو از همان پکهت – پکتویس – پکتین ساخته شده و پشتو و پختو تلفظ میشود.
اکثر پشتونها مسلمان بیشتر پیرو مذهب سنی حنفی و اقلیتی کوچکی شیعهٔ دوازده امامی هستند و افزونبر زبان پشتو که از شاخهای از زبانهای آریایی است به زبانهای فارسی ارموری، هندوکوهی (شامل پشتونهای خیبر) و اقلیتی ناچیزی به اردو (در پاکستان و هند) صحبت میکنند.
پشتونها (پشتو زبانان) به دوبخش و هفت شاخه تقسیم میگردد:
اول
سربن
غرغشت
بیتن
این سه با هم برادر اند (طبق روایات سنتی)
دوم
کرلانی
اورمر
متی (بیبی متو)
جامعه پشتون از بزرگترین گروههای قومی شناخته میشود.
افغانستان
دو طایفه بزرگ از پشتونها در طول دو و نیم سده اخیر در افغانستان حکومت نمودند:
آرامگاه احمدشاه درانی در شهر قندهار که به عنوان مسجد جماعت نیز عمل میکند و گفته میشود که شامل خرقه مقدسی است که پیامبر اسلام بر تن میکرد.
غلجاییها که حکومت هوتکیان مربوط به این شاخه از پشتونها بود. از میان قبایل دُرانی دو شاخهٔ سدوزاییها و بارکزاییها در افغانستان پس از احمدشاه ابدالی حکومت نمودند.
بنیانگذار حکومت سدوزاییها احمدخان ابدالی مشهور به احمدشاه بابا بود. او امپراتوری بزرگ ابدالی یا دُرانی را تأسیس نمود که بعد از وی فرزندش تیمور شاه ابدالی به سلطنت رسید. تیمور پایتخت را از قندهار به کابل منتقل و شورشهای زیادی را که علیهاش بهراه افتاده بود سرکوب نمود. [نیازمند منبع]:
بارکزای که از جمله کهنترین اقوام بوده که در تاریخ از آنها یاد شده و سلسلههای پادشاهی امیر دوست محمد خان بارکزی مربوط همین قوم میباشد.[نیازمند منبع]
دیگر طایفههای پشتون شامل نورزی، زدران، منگل، ملکزی، غلزی، درانی، هوتک، اندر، کاکر، سربنی، پوپل، سوری، گدون، لودی، احمدزی، ستانکزی، محمدزی، یوسفزی، بریچی، خروطی، سواتی، سهاک، شینوار، ابدالی، غلجایی، علیزایی، صافی یا همان ساپی و غیره هستند که از جمله گروهها و ایلهای مهم قوم پشتون هستند.
طایفه سوری نیز با نام امپراتوری سور مابین سالهای ۱۵۳۲–۱۵۵۶ حاکم بر شمال هندوستان و پاکستان امروزی بود که توسط شیرشاه سوری بنیانگذاری شد.
امپراتوری لودی نیز سلسلهای از حکمرانان دهلی در هند از پشتونتبارهایمسلمان است که از ۱۴۵۱ تا ۱۵۲۶ میلادی حکمرانی کردند.
طایفههای «وزیر» و «محسود» از مهمترین طوایف مناطق غربی پاکستان هستند.[۷۶]وزیرستان شمالی توسط طایفهٔ «وزیر» اداره میشود. این طایفه در وزیرستان جنوبی هم حضور دارد و یک سوم جمعیت آن را تشکیل میدهد. دو سوم باقیمانده جمعیت وزیرستان جنوبی از طایفهٔ «محسود» هستند.[۷۷]
بخش پاکستانی شامل منطقهای از چترال در شمال تا سیبی در جنوب غربی میگردد. این منطقه در پاکستان بنام منطقه مرزی شمال غرب (صوبه سرحد شمالغرب) نامیده میشود. اما این منطقه همچنان مشهور به افغانیه است که این نام بیانگر روابط قومی باشندگان آن با پشتونهای افغانستان است.[نیازمند منبع]
↑Huang, Guiyou (30 December 2008). The Greenwood Encyclopedia of Asian American Literature [3 volumes] (به انگلیسی). ABC-CLIO. ISBN978-1-56720-736-1. In Afghanistan, up until the 1970s, the common reference to Afghan meant Pashtun. . . . The term Afghan as an inclusive term for all ethnic groups was an effort begun by the "modernizing" King Amanullah (1909-1921). . . .
↑Eusufzye, Khan Shehram (2018). "Two identities, twice the pride: The Pashtun Sikhs of Nankana Saheb". Pakistan Today. Retrieved 31 May 2020. One can sense a diminutive yet charming cultural amalgamation in certain localities within the town with the settling of around 250 Pashtun Sikh families in the city. Ruchi Kumar, The decline of Afghanistan's Hindu and Sikh communities, Al Jazeera, 2017-01-01, "the culture among Afghan Hindus is predominantly Pashtun" Beena Sarwar, Finding lost heritage, Himal, 2016-08-03, "Singh also came across many non turban-wearing followers of Guru Nanak in Pakistan, all of Pashtun origin and from the Khyber area." Sonia Dhami, Sikh Religious Heritage – My visit to Lehenda Punjabبایگانیشده در ۲۸ ژانویه ۲۰۲۱ توسط Wayback Machine, Indica News, 2020-01-05, "Nankana Sahib is also home to the largest Sikh Pashtun community, many of whom have migrated from the North West Frontier Provinces, renamed Khyber-Pakhtunwa." Neha, Pak misusing Durand Line to facilitate terrorists, says Pashtun, Siasat Daily, 2019-09-20, "The members of the Pashtun and Afghan Sikh community living in Europe and UK have gathered in Geneva" Sabrina Toppa, Despite border tensions, Indian Sikhs celebrate festival in Pakistan, TRT World, 2019-04-16, "Hasanabdal is home to around 200 Sikh families that have primarily moved from Pakistan’s Khyber Pakhtunkhwa province, including Pakistan’s former tribal areas. The majority are Pashtun Sikhs who abandoned their homes and took refuge near Sikhism’s historical sites."
↑Glassé, Cyril; Smith, Huston (2003). The New Encyclopædia of Islam. Rowman Altamira. ISBN978-0-7591-0190-6. The Pashto-speaking tribesman who live in Afghanistan, where they are one of the main ethnic groups, and in Pakistan, where they are generally called by the variant term Pathan (Hindi and Urdu).
↑Henderson, Michael. "The Phonology of Pashto"(PDF). Madison, Wisconsin: University of Wisconsin. Archived from the original(PDF) on 4 October 2012. Retrieved 20 August 2012.
↑Modarresi, Yahya: "Iran, Afghanistan and Tadjikistan, 1911–1916." In: Sociolinguistics, Vol. 3, Part. 3. Ulrich Ammon, Norbert Dittmar, Klaus J. Mattheier, Peter Trudgill (eds.). Berlin, De Gryuter: 2006. p. 1915. شابک۳−۱۱−۰۱۸۴۱۸−۴[۱]
↑Mohmand, Mureeb (27 April 2014). "The decline of Pashto". The Express Tribune. ...because of the state’s patronage, Urdu is now the most widely-spoken language in Pakistan. But the preponderance of one language over all others eats upon the sphere of influence of other, smaller languages, which alienates the respective nationalities and fuels aversion towards the central leadership...If we look to our state policies regarding the promotion of Pashto and the interests of the Pakhtun political elite, it is clear that the future of the Pashto language is dark. And when the future of a language is dark, the future of the people is dark.
↑Carter, Lynn. "Socio-Economic Profile of Kurram Agency". Planning and Development Department, Peshawar, NWFP. 1991: 82.
↑Carter and Raza. "Socio-Economic Profile of South Waziristan Agency". Planning and Development Department, Peshawar, NWFP. 1990: 69. Sources say that this is mainly because the Pushto text books in use in the settled areas of N.W.F.P. are written in the Yusufzai dialect, which is not the dialect in use in the Agency
↑MacKenzie, D. N. (1959). "A Standard Pashto". Bulletin of the School of Oriental and African Studies. 22: 231–235. Archived from the original on 1 March 2021. Retrieved 27 February 2021.
↑MacKenzie, D. N. (1959). "A Standard Pashto". Bulletin of the School of Oriental and African Studies, University of London. 22 (1/3): 231–235. ISSN0041-977X.