غرجستان
غَرجِستان (همچنان غرچستان، غرشستان، غرجالشار و غرچگان و در بعضی جاها گرشستان)[۱] سرزمینی بزرگ کوهستانی بود که در میان هرات و کابل قرار داشت. عنوان پادشاه این مکان در قدیم «شار» بود. اکنون این ناحیه در افغانستان است و در منطقه هزارستان یا هزارهجات قرار دارد.[۲][۳]و این ناحیه مسکن و محل زندگی اقوام هزاره بودهاست.
جغرافینویسان پیشین عرب آن ناحیه را «غرجالشار» گفتهاند پادشاهان آن ناحیه موسوم بود به «شار» و به گفتهٔ مقدسی واژهٔ «غرج» در زبان اهالی آن ناحیه به معنی کوهستان میباشد و بنابراین غرجالشار به مفهوم «کوهستان پادشاه» است. در اواخر سدههای میانه آن سرزمین را غرجستان میگفتند و در بیان جنگهای مغول نیز به همین یاد شدهاست.[۴]
ابن حوقل جغرافیدان مسلمان قرن چهارم هجری قمری طی مشاهداتش از بامیان دربارهٔ غرجالشار مینویسد: غرجالشار دو شهر دارد یکی بشین و دیگری شورمین، وسعت هر دو شهر به یک اندازه است و دارای آبها و باغ هاست. سلطان که این سرزمین به وی منسوب است و به لقب «شار» یاد میشود در قریه بلیکان مقیم است.[۵]
واژهشناسی
[ویرایش]غرجستان در اصل از واژه اوستایی «گرش» و پسوند پارسی «ستان» به معنای سرزمین گرفته شده که پس از استیلای عربی نویسی، به گونه گرشستان و سپس غرجستان آمدهاست. واژه اوستایی «گر» در یسنه فقره ۱۴، ۱۶ و ۲۸ ذکر شدهاست و به معنی کوه بکار رفتهاست. واژه «گیرو» به معنی سایه رخ در گویش هزارگی، بهطور گسترده در مناطق کوهستانی غرجستان کاربرد دارد.[۶]
جغرافیا و سکونتگاه تاریخی غرجستان
[ویرایش]غرجستان منطقهای کوهستانی و تاریخی در شمال غربی افغانستان است که در دوران گذشته بخشی از خراسان بزرگ به شمار میرفته است. این منطقه شامل نواحی کوهستانی و درههای مرتفع بوده و در منابع مختلف از آن بهعنوان یکی از سکونتگاههای اصلی قوم هزاره یاد شده است. غرجستان در نزدیکی رشتهکوههای هندوکش قرار دارد و به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود، همواره از اهمیت استراتژیک برخوردار بوده است.[۷]
مرزها و موقعیت مکانی
[ویرایش]غرجستان در گذشته شامل مناطقی بود که امروزه در ولایت غور، بخشهایی از بادغیس، و حتی شمال هرات قرار میگیرند. این منطقه از شمال با ترکستان (شمال افغانستان کنونی)، از جنوب با هرات و از شرق با مناطق مرکزی افغانستان هممرز بوده است. وجود کوهها و درههای فراوان در این منطقه، آن را به مکانی ایدهآل برای زندگی اقوامی که نیازمند امنیت و حفاظت طبیعی بودند، تبدیل کرده است.[۸]
آبوهوا و منابع طبیعی
[ویرایش]غرجستان دارای اقلیم سرد کوهستانی است که با زمستانهای سرد و تابستانهای معتدل مشخص میشود. منابع طبیعی منطقه شامل مراتع وسیع برای دامداری، رودخانهها و چشمههای آب شیرین، و زمینهای حاصلخیز در درهها است. این ویژگیها غرجستان را به منطقهای مناسب برای کشاورزی و دامداری تبدیل کرده و زمینه رشد اقتصادی مردمان محلی را فراهم کرده است.[۹][۱۰]
غرجستان و قوم هزاره
غرجستان در تاریخ بهعنوان یکی از سکونتگاههای قدیمی قوم هزاره شناخته شده است.[۱۱] [۱۲][۱۳]برخی پژوهشگران بر این باورند که بسیاری از قبایل هزاره در این منطقه زندگی میکردند و نقش مهمی در شکلدهی به فرهنگ و هویت منطقه داشتند. حضور قوم هزاره در غرجستان به دلایل زیر مورد توجه بوده است:
ویژگیهای جغرافیایی و امنیت طبیعی
[ویرایش]کوههای مرتفع و درههای بسته غرجستان، محیطی امن برای قبایل هزاره فراهم کرده بود. [۱۴]این موقعیت جغرافیایی به هزارهها اجازه داد تا در برابر حملات خارجی، بهویژه در دورههای ناآرامی، مقاومت کنند.[۱۵] بسیاری از پژوهشگران معتقدند که این منطقه یکی از مراکز اصلی مقاومت هزارهها در دورههای تاریخی مختلف، بهویژه در برابر تهاجمات مغول و اقوام دیگر بوده است.
در خاطرات عبدالرحمن آمده:
قرنهای بسیار، هزارهها سبب وحشت حاکمان منطقه بودند و از سیصد سال پیش، هیچ سلطانی حتی بابُر تیموری و نادر افشار نتوانسته بود هزارهها را مطیع و آرام کند و قرنها مطلق العنان بودند.[۱۶]
اقتصاد و معیشت
[ویرایش]مردم غرجستان، بهویژه هزارهها، به کشاورزی و دامداری مشغول بودند. مراتع غنی و زمینهای حاصلخیز منطقه، فرصت مناسبی برای پرورش دام و کاشت محصولات کشاورزی فراهم کرده بود. صنایع دستی نیز از دیگر فعالیتهای اقتصادی مردم منطقه بود.
غرجستان در اشعار فارسی
[ویرایش]اگر خواهی که بینی مردمی را | به کوهستان غرج و غور شو تو | |
— دیوان ناصرخسرو |
سپهبد سپه شاه شرق ابومنصور
فراتکین دوانی امیر غرجستان— فرخی
ترا آنجا غلامانند چون خوارزمشاه ای شه
دگر چون میرطوس و زآن گذشتی میر غرجستان— فرخی
شه غرچگان بود بر سان شیر
کجا پشت پیل آوریدی به زیر— فردوسی
چغانی و ختلی و بلخی ردان
بخاری و از غرچگان موبدان— فردوسی
به کوهستان غرجستان که دیدی؟ | طبیعت را که در آنجا بهشت است | |
— دیوان فرخی سیستانی |
رهِ غرجستان و غور، سخت و دشوار | ولی مردمش سختتر زین دیوار | |
— دیوان عنصری بلخی |
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ شوکت علی محمدی شاری (۱۳۹۵). بامیان؛ پایتخت شکوه اساطیری. کابل: انتشارات امیری. ص. ۷۱.
- ↑ «غرجستان | لغتنامه دهخدا».
- ↑ «غرچگان | لغتنامه دهخدا».
- ↑ لسترنج (۱۳۶۷)، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمهٔ محمود عرفان، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ص. ص۴۴۲
- ↑ ابن حوقل (١٣٦٣). صورة الارض:سفرنامه ابن حوقل. تهران: انتشارات امیر کبیر. ص. ۱۷۸.
- ↑ شوکت علی محمدی شاری (۱۳۹۵). بامیان؛ پایتخت شکوه اساطیری. کابل: انتشارات امیری. ص. ۷۷.
- ↑ مقدسی، "احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم"
- ↑ یاقوت حموی، "معجمالبلدان"
- ↑ ابن حوقل، "صورتالارض"
- ↑ غبار، "افغانستان در مسیر تاریخ"
- ↑ یاقوت حموی، "معجمالبلدان"
- ↑ غبار، "افغانستان در مسیر تاریخ"
- ↑ Vincent Smith, Early History of Central Asia
- ↑ مقدسی، "احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم"
- ↑ سرپرسی سایکس، تاریخ افغانستان،
- ↑ عبدالرحمن، سفرنامه و خاطرات، ۱۳۶۹ش، ص۲۸۷–۲۹۰.