شروان
شِروان، شَروان یا شیروان یکی از ناحیههای تاریخی ایران در جنوب شرقی قفقاز است که بین کنارهٔ غربی دریای خزر و رود کورا قرار گرفتهاست.[۱] مرکز این ناحیه در آغاز شابُران بود و سپس به شَماخی و سرانجام به باکو انتقال یافت.
این منطقه در تاریخ ۳ آبان ۱۱۹۲ (۲۵ اکتبر ۱۸۱۳) مطابق عهدنامه گلستان از خاک ایران جدا شد و به امپراتوری روسیه ملحق گردید. شروان هماکنون جزئی از کشور جمهوری آذربایجان است.[۱]
نام شروان
[ویرایش]نام این منطقه به صورت شَروان (با فتحه روی ش) درست است. خاقانی شروانی بارها شَروان را در تقابل با خیروان آوردهاست:
تا به دور دولت او گشت شَروان، خیروان | عرشیان فیض روان بر خیروان افشاندهاند |
عیب شروان مکن که خاقانی | هست از آن شهر کابتداش شَر است |
حدود شَروان در دورههای مختلف تغییرات مختصری داشتهاست. نام شهر شماخی، شهر تاریخی شَروان، منسوب است به شماخ بن شجاع، امیر عرب که تحت امر والی ولایت ارمنستان، سعید بن سالم باهلی و در دوره هارون الرشید عباسی بر این شهر امارت داشت. در طول تاریخ حدود جغرافیایی شَروان با توجه به حوزه قدرت و قلمرو فرمانروایی شروانشاهان وسیع یا محدود میشد. به همین دلیل است که نمیتوان مرزبندی دقیقی از شَروان که بر تمام ادوار تاریخی صدق کند، قائل شد. در میان منابع موجود تاریخنگاری نیز راجع به حدود جغرافیای سیاسی شَروان اتفاق نظر وجود ندارد. گاهی دربند در حوزه شروان شمرده شدهاست و گاهی جدا از آن بودهاست. همین نکته راجع به منطقه شکی نیز صادق است. اما جدای از موارد اختلافبرانگیز فوق میتوان حدودی تقریبی برای شَروان قائل شد. در دوره مغول و تا پیش از آن، ناحیه میان دربند و رود کورا را به عنوان شَروان میشناختند. در دوره پس از مغول، نیز مهمترین شهر این ناحیه شماخی بود.[۲]
تاریخ
[ویرایش]از شروان نخستین بار در دورهٔ ساسانیان یاد شدهاست. این منطقه پس از اسلام تحت حکومت خلفای اموی و عباسی قرار گرفت.[۳]
شروانشاهان
[ویرایش]شروانشاهان از فرمانداران خلافت عباسی در منطقه قفقاز و از دودمان مزیدی بودند. در سال ۸۶۱ میلادی هیثم بن خالد از خلافت سرپیچی کرده و حکومتی مستقل را در شروان تشکیل داد که تا قرنها ادامه یافت. در اواخر سال ۱۵۰۰ میلادی شاه اسماعیل شروانشاهان را شکست داد و شروان تبدیل به یکی از ولایتهای ایران گردید. خاندان مزیدی نیز تا سال ۱۵۳۸ فرمانداران ولایت شروان بودند تا آن که در این سال، شاه تهماسب یکم با انتخاب فرمانداری جدید به حکمرانی آنها بر شروان پایان داد.[۴][۵][۶]
صفویان
[ویرایش]شروان در دوره صفویان یکی از ولایتهای ایران بود و فرمانداران آن که با عنوان بیگلربیگی شناخته میشدند توسط شاهان صفوی برگزیده میشد. پایتخت ولایت شیروان شماخی بود و باکو، شکی، دربند، قوبا، سالیان و آغداش دیگر شهرهای مهم این ولایت بودند.
پیشینه قومی
[ویرایش]زبان رسمی این منطقه پس از اسلام زبان فارسی بودهاست؛ و شعرای منطقه، مانند خاقانی، نظامی گنجوی، فلکی شروانی، قوامی گنجوی، ذوالفقار شروانی و غیره همگی اشعار خود را به فارسی سرودهاند. جمال الدین خلیل شروانی در قرن هفتم در نزهةالمجالس از بیش از هفتاد تن از شعرای پارسیگوی شَروان و مناطق همسایه شروان نام برده و شعر نقل کردهاست. بدر شروانی شاعر قرن نهم قمری و ملکالشعرای خلیلالله اول شروانشاه نیز دیوانی در ۱۲٬۴۷۳ بیت دارد که به استثنای دو غزل آن که به یک گویش ایرانی به نام زبان کنار آب است، و حدود ۵۰ بیت آن که به ترکی است، بقیه تماماً به فارسی است.[۷]
در منطقهٔ اران و شروان سدهها پیش از بدر شروانی و به احتمال زیاد بعد از سال ۴۵۸ که غزها به اران و شروان حمله کردند و موجب خرابی فراوان و کشتارهای بسیار شدند گروههایی از ترکان مستقر شده بودند. در ایام حکومت قزل ارسلان (عثمان بن ایلدِگِز) (۵۷۸–۵۸۲ قمری) که به شَروان حمله کرد و شماخی را متصرف شد و اَخسِتان یکم فرمانروای شَروان مجبور شد مقر خود را به باکو منتقل کند[۸] نیز احتمالاً گروههای دیگری از ترکان در شَروان ساکن شدند. از اشعار بدر چنین برمیآید که در قرن نهم نیز گروههای دیگری از ترکمانان (=ترکان) شَروان را مورد تاخت و تاز قرار داده و موجب خرابی آنجا شده بودند. این ترکمانان بیشک سپاهیان اسکندر قراقویونلو بودند که از تبریز به شَروان حمله کرده و خرابیهای بسیار به بار آورد.[۷]
ظاهراً پس از قرن نهم قمری هجوم عناصر ترکمان به شروان و اران شدت گرفته و مهاجرتهای آنان به این مناطق بیشتر شدهاست. میدانیم که شروان در سال ۹۴۵ قمری به دست سپاهیان شاه طهماسب ضمیمهٔ ایران شد و شروانشاهان منقرض شدند. طبعاً صفویان گروههایی از قزلباش را در آنجا مستقر ساخته بودند. اولیا چلبی، جهانگرد قسطنطنیهای (۱۰۹۵–۱۰۲۰) در سیاحتنامهٔ خود (ج ۲، ص ۳۰۱) اهالی باکو را ترکمانانی میداند که به آنجا کوچیدهاند. به نوشتهٔ او قبایل آنان ساکن میشوند و کوچ میکنند.[۷]
پانویس
[ویرایش]- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ Barthold, W. "SHīrwān , Shirwān or Sharwān." Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2009.
- ↑ صالحی، کوروش، قلیزاده محرم: بررسی روابط خارجی شروانشاهان دربندی (سلاله دوم ۹۴۵–۷۸۰ هـ. ق /۱۵۳۸–۱۳۷۸ م)؛ نشریه: پژوهشهای تاریخی (مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی اصفهان): تابستان ۱۳۹۱ , دوره ۴۸ (دوره جدید) , شماره ۲ (پیاپی ۱۴) ; از صفحه ۶۵ تا صفحهٔ ۷۸.
- ↑ Bosworth, C. E. "ŠERVĀN". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Retrieved 21 March 2024.
- ↑ Barthold, W. , C.E. Bosworth "Shirwan Shah, Sharwan Shah." Encyclopaedia of Islam. Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2nd edition
- ↑ Bosworth, C.E. (11 فوریه 2011). "ŠERVĀNŠAHS". Archived copy. Encyclopaedia Iranica, Online Edition. Archived from the original on 10 March 2013. Retrieved 21 March 2013.
{{cite encyclopedia}}
: نگهداری یادکرد:عنوان آرشیو به جای عنوان (link) - ↑ Tadeusz Swietochowski. Russia and Azerbaijan: A Borderland in Transition, Columbia University, 1995, p. 2, شابک ۰۲۳۱۰۷۰۶۸۳: "In the fifteenth century a native Azeri state of Shirvanshahs flourished north of the Araxes."
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ صادقی، علیاشرف: مجله زبانشناسی، سال هجدهم، شمارهٔ اول (پیاپی ۳۵)، بهار و تابستان ۱۳۸۲، ص ۱–۱۲.
- ↑ مینورسکی، ولادیمیر (۱۳۷۵). تاریخ شروان و دربند. ترجمهٔ محسن خادم. بنیاد دائرهالمعارف اسلامی. ص. ۱۵۷.