زرمهر (شاهنامه)
زرمهر پسر سوفرای سردار ساسانی است. وی از تخمهٔ کارن (قارن) و مسقطالرأس او بلوک اردشیر خوره در پارس بود. زرمهر حکمران ایالت سکستان (سیستان) بود و لقب هزایت (هزاررفت) داشت. وی از مقتدرترین نجبای ایران در اواخر قرن پنجم میلادی است جوانی بیآزار و زرمهرنام که از نام او بد پدر شادکام. [۱]
زرمهر پسر سوفرای | |
---|---|
اطلاعات کلی | |
نام | زرمهر |
منصب | از بزرگان |
دوره | قباد یکم ساسانی |
نام پدر | سوفرای |
موطن | ایران |
زرمهر در شاهنامه فردوسی
[ویرایش]بنابر شاهنامه فردوسی، در دوران کودکی قباد ساسانی عدهای از بزرگان ایران به سوفرای پیشنهاد پادشاهی میدهند، با وجود خردسالی قباد و اقبال ایرانیان به سوفرای برای شاهی سوفرای نمیپذیرد، اما پس از بزرگشدن قباد، به دلیل بدگویی بدخواهان دستور قتل سوفرای را میدهد. قتل سوفرای به شورش و ناآرامی میانجامد و تا دستگیری قباد ادامه مییابد. قباد را بسته و به زرمهر پسر سوفرای میدهند تا انتقام پدر را بستاند اما زرمهر او را میبخشد زیرا کسی را جز او مناسب شاهی نمیدید و با مهر به قباد نگاه میکرد. این گفتار دو بار در شاهنامه آمده یک بار مفصل و یک بار به صورت خلاصه آمده است.[۲]
نه فرزند قارن بشد، سوفرای | که آورد گاه مهی باز جای | |
ز پیروزی او چُن آمد نشان | از ایران برفتند گردنکشان | |
که بر وی به شاهی کنند آفرین | شود کهتری شهریار زمین! | |
بدایرانیان گفت کین ناسزاست | بزرگی و تاج ازدرِ پادشاست | |
قباد ارچه خردست، گردد بزرگ | نیاریم در بیشهی شیر گرگ! | |
چو خواهی که شاهی کنی بینژاد | همه دوده را داد خواهی بهباد | |
قباد آن زمان چون بهمردی رسید | سر سوفرای ازدرِ تاج دید | |
به گفتار بدگوهرانش بکشت | کجا بود در پادشاهیش پشت | |
و زان پس ببستند پای قباد | دلاور سواری گوی کینژاد | |
به زرمهر دادش یکی بیگهر | که کین پدر زو بخواهد مگر | |
نگه کرد زرمهر، کس را ندید | که با تاج برتخت شاهی سزید | |
ازو بند برداشت تا کار خویش | بجوید، کند تیز بازار خویش | |
کس از بندگان تخت شاهی نجست | وگر چند بودی نژادش درست [۳] |
جستارهای وابسته
[ویرایش]
منابع
[ویرایش]- ↑ https://dehkhoda.ut.ac.ir/fa/dictionary?DictionarySearch%5Bword%5D=%D8%B2%D8%B1%D9%85%D9%87%D8%B1&DictionarySearch%5Bdefinition%5D=%D8%B2%D8%B1%D9%85%D9%87%D8%B1[پیوند مرده]
- ↑ شاهنامه فردوسی، تصحیح جلال خالقی مطلق، انتشارات سخن، جلد دوم،صفحه ۸۶۶
- ↑ شاهنامه فردوسی، تصحیح جلال خالقی مطلق، انتشارات سخن، جلد دوم،صفحه ۸۶۶