پرش به محتوا

درون‌گروهی و برون‌گروهی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
چند لایه درون‌گروهی و برون‌گروهی در یک استادیوم فوتبال آمریکایی:

    افراد در این استادیوم گروهی متشکل از فوتبال آمریکایی طرفداران و حرفه ای‌ها در مقابل کسانی که طرفدار این ورزش نیستند تشکیل می‌دهند.
    هواداران حاضر در ورزشگاه در مقابل افرادی که بازی را از طریق وسایل خارجی تماشا می‌کنند، به عنوان مثال. پوشش تلویزیونی/رادیویی.
    هواداران و حرفه ای‌های وابسته به یک تیم در مقابل آنهایی که به تیم مقابل وابسته اند.
    حرفه‌های حاضر در زمین (بازیکنان، مسئولان، مربیان، طلسم‌ها و تشویق‌کنندگان) در مقابل مشتریانی که پول پرداخت می‌کنند در جایگاه‌ها که از دسترسی به هسته امن مرکز محروم هستند، مگر با دعوت از یک فرد با موقعیت بالا.
    رده‌بندی مالکان ثروتمند و کارکنان اجرایی ارشد آنها، با دسترسی به مجموعه‌های جعبه خصوصی در مقابل استعدادهای با قیمت بالا.
    کارکنان فنی درگیر در تعمیر و نگهداری امکانات و عملیات در مقابل کارکنان ورزشی (داوران، زمان‌نگاران، آمارگیران و داوران درون بازی).
    رسانه‌هایی با تأیید و وابستگی سازمانی که از دسترسی بازیکنان ویژه به یک تیم در مقابل رسانه‌های غیروابسته برخوردار هستند.

درون‌گروهی و برون‌گروهی (انگلیسی: In-group and out-group) در جامعه‌شناسی و روان‌شناسی اجتماعی، «درون‌گروهی»، یک گروه اجتماعی است که فرد از نظر روان‌شناختی به عنوان عضوی از آن شناخته می‌شود. در مقابل، «برون‌گروهی» یک گروه اجتماعی است که فرد با آن همذات‌پنداری نمی‌کند. برای مثال، افراد ممکن است با گروه همتایان خود، خانواده، اجتماع، تیم ورزشی، حزب سیاسی، جنسیت، گرایش جنسی، مذهب یا ملت خود شناسایی شوند. مشخص شده است که عضویت روان‌شناختی گروه‌ها و دسته‌های اجتماعی با پدیده‌های متنوعی همراه است.

این اصطلاح توسط هنری تاجفل و همکارانش از دهه ۱۹۷۰ در طول کار او در فرمول‌بندی نظریه هویت اجتماعی رایج شد. اهمیت طبقه‌بندی درون‌گروهی و برون‌گروهی با استفاده از روشی به نام پارادایم گروه حداقلی (روشی برای بررسی حداقل شرایط مورد نیاز برای تبعیض بین گروه‌ها) شناسایی شد. تاجفل و همکارانش دریافتند که افراد می‌توانند در عرض چند دقیقه گروه‌های درون‌گروهی خود ترجیحی تشکیل دهند و چنین گروه‌هایی می‌توانند حتی بر اساس ویژگی‌های کاملاً خودسرانه و اختراعی تبعیض‌آمیز، مانند ترجیح دادن نقاشی‌های خاص، تشکیل شوند. [۱][۲][۳]

در ادبیات عصب‌شناسی][۴] در مورد تمایل ذاتی مغز انسان برای تقسیم جهان به دسته‌های ظرفیت «ما و آنها» جا افتاده است، که در آن عضویت دقیق درون‌گروهی و برون‌گروهی از نظر اجتماعی مشروط است (از این رو در برابر ابزارهای پروپاگاندا آسیب‌پذیر است)، و شدت در طول طیفی از خفیف تا کامل انسانیت‌زدایی از گروه دیگر (مانند از طریق شبه گونه‌زایی) وجود دارد.

پدیده‌های مرتبط

[ویرایش]

طبقه‌بندی روانشناختی افراد به اعضای درون‌گروهی و برون‌گروهی با پدیده‌های مختلفی همراه است. نمونه‌های زیر همگی مورد توجه دانشگاهی قرار گرفته‌اند.

طرفداری درون‌گروهی

[ویرایش]

این به این واقعیت اشاره دارد که تحت شرایط خاص، افراد، اشخاص درون‌گروهی خود را بر گروه بیرونی یا هر فردی که به عنوان خارج از درون گروه دیده می‌شود، ترجیح می‌دهند و به آن علاقه‌مند می‌شوند. این را می‌توان در ارزیابی دیگران، پیوند و ارتباط برقرار کردن، تخصیص منابع و بسیاری از راه‌های دیگر بیان کرد.[۵] نحوه درک ما از اعمال دیگران نیز تحت تأثیر طرفداری درون‌گروهی قرار دارد. افراد ممکن است یک عمل را بسیار متفاوت درک کنند بسته به اینکه آیا این عمل توسط یکی از اعضای همان گروه یا عضوی از یک گروه دیگر انجام شده است.[۶] در واقع، افراد تمایل دارند اقدامات گروه یا اعضای تیم خود را بسیار مطلوبتر از اقدامات گروه خود ارزیابی کنند اعضای برون‌گروه.[۶] یک مثال گویا از نحوه وقوع این پدیده را می‌توان تنها با اختصاص دادن خودسرانه یک فرد به یک گروه بدیع متمایز و بی‌معنی نشان داد. این به تنهایی برای ایجاد سوگیری‌های بین گروهی کافی است که در آن اعضای گروه خود دریافت کننده ترجیحاً مورد حمایت قرار می‌گیرند.[۷] در این مطالعه، شرکت کنندگان بودند به‌طور خودسرانه به دو تیم تقسیم شدند که در آن فیلم‌هایی از افراد تیم‌های رقیب را تماشا کردند و افرادی از تیم خودشان که با دست انجام می‌دادند. سپس از شرکت‌کنندگان خواسته شد تا سرعت حرکات دست را قضاوت کنند.[۶] به‌طور متوسط، شرکت‌کنندگان اعضای تیم خود را سریع‌تر ارزیابی می‌کردند، اگرچه حرکات دست دقیقاً همان سرعت در سراسر تخته بود. به‌طور مشابه، هاستورف و کانتریل یک مطالعه پیشگام در سال ۱۹۵۴ انجام دادند، جایی که دانش آموزان پرینستون و دارتموث یک بازی فوتبال جنجالی را بین دو تیم خود مشاهده کردند.[۸] اگرچه آنها یک فیلم سینمایی مشابه از بازی را تماشا کرده بودند، نسخه‌های آنها از آنچه اتفاق افتاد به شدت متفاوت بود که به نظر می‌رسید آنها دو بازی کاملاً متفاوت را تماشا کرده بودند.[۸]

مکانیسم‌های عصبی طرفداری درون‌گروهی و سوگیری برون‌گروهی

[ویرایش]

برخی ممکن است تعجب کنند که چرا طرفداری درون‌گروهی اتفاق می‌افتد، حتی در گروه‌هایی که خودسرانه اختصاص داده شده‌اند، جایی که اعضای گروه هیچ چیز مشترکی غیر از گروهی که به آن اختصاص داده شده‌اند، ندارند. تحقیقات به فرآیندهای تصمیم‌گیری ناخودآگاهی اشاره می‌کند که در سطح عصب‌شناسی اتفاق می‌افتد، جایی که طرفداری درون‌گروهی و سوگیری برون‌گروهی در اوایل درک اتفاق می‌افتد. این فرایند می‌تواند با مشاهدهٔ سادهٔ صورت یک فرد آغاز شود.[۹] تحقیقات نشان می‌دهد که افراد در تشخیص چهره اعضای درون‌گروه در مقایسه با اعضای برون‌گروه سریع‌تر و دقیق‌تر هستند.[۱۰] به عنوان مثال، محققان در یک مطالعه تشخیص متقابل نژادی، فعالیت سیگنال وابسته به سطح اکسیژن خون (BOLD) را از شرکت‌کنندگان سیاه‌پوست و سفید هنگام مشاهده و تلاش برای به خاطر سپردن تصاویر چهره‌های سیاه ناآشنا، صورت‌های سفید و اشیاء ثبت کردند.[۱۱]

آنها دریافتند که شرکت کنندگان در این مطالعه عالی تر از خود نشان دادند. فعالیت در ناحیه صورت دوکی شکل (FFA), an ناحیه شکنج دوکی‌شکل واقع در قشر گیجگاهی تحتانی مغز مرتبط با تشخیص چهره و اشیا، هنگام مشاهده چهره‌های نژاد مشابه در مقایسه با چهره‌های نژاد دیگر.[۱۱] فعالیت کمتر در FFA نشان دهنده شکست در رمزگذاری اعضای برون‌گوه در سطح فردی به جای سطح طبقه‌بندی است که به قیمت رمزگذاری اطلاعات فردی تمام می‌شود.[۱۲][۱۳][۱۴][۱۵] تحقیقات قبلی نیز نشان داده است که ارزش‌زدایی غیرانسانی کردن اعضای برون‌گوه است هنگامی که رمزگذاری اولیه و پردازش پیکربندی یک چهره برون‌گوهی مختل می‌شود تشدید می‌شود.[۱۶] بنابراین نه تنها این حرف اول را انجام می‌دهد فرایند کدگذاری اعضای برون‌گروه را غیرانسانی می‌کند، همچنین به اثر همگنی کمک می‌کند، به طوری که اعضای برون‌گوه بیشتر شبیه به یکدیگر نسبت به اعضای درون گروه درک می‌شوند.[۱۷]

همگنی گروه

[ویرایش]

طبقه‌بندی افراد در گروه‌های اجتماعی این تصور را افزایش می‌دهد که اعضای گروه شبیه یکدیگر هستند. یک نتیجه از این اثر همگنی بیرون گروه است. این به ادراک اعضای یک گروه بیرونی به عنوان همگن بودن اشاره دارد، در حالی که اعضای درون‌گروهی یک فرد متنوع هستند، به عنوان مثال. «آنها شبیه هم هستند؛ ما متنوع هستیم».[۱۸][۱۹] این امر به ویژه در مورد ویژگی‌های منفی به احتمال زیاد رخ می‌دهد. تحت شرایط خاص، اعضای درون گروه را می‌توان از نظر ویژگی‌های مثبت شبیه یکدیگر دانست. این اثر تجانس درون‌گروهی نامیده می‌شود.[۲۰]

انحراف برون‌گروهی

[ویرایش]

تبعیض بین گروه‌های درون‌گروهی و برون‌گروهی یک موضوع طرفداری نسبت به یک درون‌گروهی و عدم وجود طرفداری معادل نسبت به یک گروه بیرونی است.[۲۱] انحراف برون‌گروهی پدیده ای است که در آن یک گروه بیرونی به عنوان تهدیدی برای اعضای یک گروه در نظر گرفته می‌شود.[۲۲] این پدیده اغلب به دلیل نیاز به نفع درون‌گروهی همراه است. میل به درون‌گروهی خود برخی از تحقیقات نشان می‌دهند که انحراف برون‌گروهی زمانی اتفاق می‌افتد که یک گروه بیرونی به عنوان مانع یا مانع از اهداف درون‌گروهی درک شود. همچنین استدلال شده است که انحراف برون‌گروهی نتیجه طبیعی فرایند طبقه‌بندی است.[۲۳]

تأثیر اجتماعی

[ویرایش]

نشان داده شده است که افراد به‌طور متفاوتی تحت تأثیر اعضای درون‌گروهی قرار دارند؛ یعنی در شرایطی که طبقه‌بندی گروهی از نظر روان‌شناختی برجسته باشد، افراد باورهای خود را در راستای درون‌گروهی هنجار اجتماعی تغییر می‌دهند.

قطب‌بندی گروهی

[ویرایش]

این به‌طور کلی به تمایل گروه‌ها به تصمیم‌گیری افراطی تر از تمایل اولیه اعضای آن اشاره دارد، اگرچه قطبی شدن به سمت محوری‌ترین باورها نیز مشاهده شده است. نشان داده شده است که این اثر به یک طبقه‌بندی روانشناختی برجسته درون‌گروهی و برون‌گروهی مرتبط است.

نقش فرضی در تکامل انسان

[ویرایش]

در روان‌شناسی فرگشتی، طرفداری درون‌گروهی به عنوان یک مکانیسم تکامل یافته که برای مزایای وابستگی ائتلاف انتخاب شده است، دیده می‌شود.[۲۴] بحث شده است که ویژگی‌هایی مانند جنسیت و قومیت از ویژگی‌های انعطاف‌ناپذیر یا حتی ذات‌باوری چنین سیستم‌هایی هستند.[۲۵][۲۶] با این حال، شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد عناصر طرفداری از این نظر انعطاف‌پذیر هستند که می‌توانند با تغییر در طبقه‌بندی اجتماعی پاک شوند.[۲۷] این تغییر به عنوان دسته‌بندی مجدد شناخته شده است.[۲۸] یک مطالعه در زمینه ژنتیک رفتاری نشان می‌دهد که مکانیسم‌های بیولوژیکی ممکن است وجود داشته باشد که به نفع همزیستی هر دو سیستم انعطاف‌پذیر و ذات‌باوری باشد.[۲۹]

جستارهای وابسته

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  1. Taijfel, H. (1970). "Experiments in intergroup discrimination" (PDF). Scientific American. 223 (5): 96–102. Bibcode:1970SciAm.223e..96T. doi:10.1038/scientificamerican1170-96. JSTOR 24927662. PMID 5482577. Archived from the original (PDF) on 2019-12-06.
  2. Tajfel, Henri; Billig, M. G.; Bundy, R. P.; Flament, Claude (1971). "Social categorization and intergroup behaviour". European Journal of Social Psychology. 1 (2): 149–178. doi:10.1002/ejsp.2420010202.
  3. Tajfel, H. (1974). "Social identity and intergroup behaviour". Social Science Information. 13 (2): 65–93. doi:10.1177/053901847401300204. S2CID 143666442.
  4. Sapolsky, Robert (2017). Behave: The Biology of Humans at Our Best and Worst. Penguin. pp. 38–39, 84–93, 116–117, 387–493, 570–632. ISBN 978-1-59420-507-1.
  5. Aronson, E.; Wilson, T. D.; Akert, R. D.; Sommers, S. R. (2015). Social psychology (9th, illustrated, revised ed.). London: Pearson Education. ISBN 978-0-13-393654-4.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ Molenberghs, Pascal; Halász, Veronika; Mattingley, Jason B.; Vanman, Eric J.; Cunnington, Ross (2013). "Seeing is believing: Neural mechanisms of action–perception are biased by team membership". Human Brain Mapping (به انگلیسی). 34 (9): 2055–2068. doi:10.1002/hbm.22044. ISSN 1097-0193. PMC 6870530. PMID 22290781.
  7. Tajfel, Henri; Billig, M. G.; Bundy, R. P.; Flament, Claude (1971). "Social categorization and intergroup behaviour". European Journal of Social Psychology (به انگلیسی). 1 (2): 149–178. doi:10.1002/ejsp.2420010202. ISSN 1099-0992.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ Hastorf, Albert H.; Cantril, Hadley (1954). "They saw a game; a case study". The Journal of Abnormal and Social Psychology (به انگلیسی). 49 (1): 129–134. doi:10.1037/h0057880. ISSN 0096-851X. PMID 13128974.
  9. Senholzi, Keith B.; Kubota, Jennifer T. (2016), "The Neural Mechanisms of Prejudice Intervention", Neuroimaging Personality, Social Cognition, and Character, Elsevier, pp. 337–354, doi:10.1016/b978-0-12-800935-2.00018-x, ISBN 978-0-12-800935-2, retrieved 2020-12-07
  10. Corenblum, B.; Meissner, Christian A. (March 2006). "Recognition of faces of ingroup and outgroup children and adults". Journal of Experimental Child Psychology (به انگلیسی). 93 (3): 187–206. doi:10.1016/j.jecp.2005.09.001. PMID 16243349.
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ Golby, Alexandra J.; Gabrieli, John D. E.; Chiao, Joan Y.; Eberhardt, Jennifer L. (August 2001). "Differential responses in the fusiform region to same-race and other-race faces". Nature Neuroscience. 4 (8): 845–850. doi:10.1038/90565. ISSN 1097-6256. PMID 11477432. S2CID 16699355.
  12. Young, Steven G.; Hugenberg, Kurt (2011-05-31). "Individuation Motivation and Face Experience Can Operate Jointly to Produce the Own-Race Bias". Social Psychological and Personality Science. 3 (1): 80–87. doi:10.1177/1948550611409759. ISSN 1948-5506. S2CID 145427030.
  13. Sangrigoli, Sandy; de Schonen, Scania (October 2004). "Recognition of own-race and other-race faces by three-month-old infants". Journal of Child Psychology and Psychiatry. 45 (7): 1219–1227. doi:10.1111/j.1469-7610.2004.00319.x. ISSN 0021-9630. PMID 15335342.
  14. Ostrom, Thomas M.; Carpenter, Sandra L.; Sedikides, Constantine; Li, Fan (1993). "Differential processing of in-group and out-group information". Journal of Personality and Social Psychology. 64 (1): 21–34. doi:10.1037/0022-3514.64.1.21. ISSN 1939-1315.
  15. Brosch, Tobias; Bar-David, Eyal; Phelps, Elizabeth A. (2013-01-08). "Implicit Race Bias Decreases the Similarity of Neural Representations of Black and White Faces". Psychological Science. 24 (2): 160–166. doi:10.1177/0956797612451465. ISSN 0956-7976. PMC 3864653. PMID 23300228.
  16. Krosch, Amy R.; Amodio, David M. (November 2019). "Scarcity disrupts the neural encoding of Black faces: A socioperceptual pathway to discrimination". Journal of Personality and Social Psychology (به انگلیسی). 117 (5): 859–875. doi:10.1037/pspa0000168. ISSN 1939-1315. PMID 31233317.
  17. Kubota, Jennifer T; Banaji, Mahzarin R; Phelps, Elizabeth A (July 2012). "The neuroscience of race". Nature Neuroscience (به انگلیسی). 15 (7): 940–948. doi:10.1038/nn.3136. ISSN 1097-6256. PMC 3864590. PMID 22735516.
  18. Leyens, Jacques-Philippe; Yzerbyt, Vincent; Schadron, Georges (1994). Stereotypes and Social Cognition. تاوزند اوکس: انتشارات سیج. pp. 104–107. ISBN 978-0-8039-8583-4.
  19. Quattrone, George A.; Jones, Edward E. (1980). "The perception of variability within in-groups and out-groups: Implications for the law of small numbers". Journal of Personality and Social Psychology. 38 (1): 141–152. doi:10.1037/0022-3514.38.1.141. ISSN 0022-3514.
  20. Jackson, Lynne M. (2011). The Psychology of Prejudice: From Attitudes to Social Action. Washington, DC: انجمن روان‌شناسی آمریکا. pp. 110–112. ISBN 978-1-4338-0920-0.
  21. Brewer, Marilynn B. (Fall 1999). "The Psychology of Prejudice: In-group Love and Out-group Hate?". Journal of Social Issues. 55 (3): 429–444. doi:10.1111/0022-4537.00126.
  22. Hewstone, Miles; Rubin, Mark; Willis, Hazel (February 2002). "Intergroup Bias". Annual Review of Psychology. 53: 575–604. doi:10.1146/annurev.psych.53.100901.135109. PMID 11752497. S2CID 11830211.
  23. Zhong, Chen-Bo; Phillips, Katherine W.; Leonardelli, Geoffrey J.; Galinsky, Adam D. (2008). "Negational categorization and intergroup behavior". Personality and Social Psychology Bulletin. 34 (6): 793–806. doi:10.1177/0146167208315457. PMID 18391025. S2CID 14610644.
  24. L. Cosmides; J. Tooby; R. Kurzban (April 1, 2003). "Perceptions of race". Trends in Cognitive Sciences. 7 (4): 173–179. doi:10.1016/S1364-6613(03)00057-3. PMID 12691766. S2CID 11343153.
  25. L. A. Hirschfeld (1996). Race in the Making: Cognition, Culture, and the Child's Construction of Human Kinds. Cambridge, Massachusetts: Mit Press. ISBN 978-0-262-08247-1.
  26. F. J. Gil-White (August–October 2001). "Are Ethnic Groups Biological "Species" to the Human Brain? Essentialism in Our Cognition of Some Social Categories". Current Anthropology. انتشارات دانشگاه شیکاگو. 42 (4): 515–553. doi:10.1086/321802. JSTOR 10.1086/321802. S2CID 53592867.
  27. R. Kurzban; J. Tooby; L. Cosmides (December 18, 2001). "Can race be erased? Coalitional computation and social categorization". مقالات آکادمی ملی علوم ایالات متحده آمریکا. 98 (26): 15387–15392. Bibcode:2001PNAS...9815387K. doi:10.1073/pnas.251541498. PMC 65039. PMID 11742078.
  28. Gaertner, Samuel; Mann, Jeffrey; Murrell, Audrey; Dovidio, John. "Reducing intergroup bias: The benefits of recategorization". Journal of Personality and Social Psychology. 57 (2): 239–249 – via APA PsycNet.
  29. G. J. Lewis; T. C. Bates (November 2010). "Genetic Evidence for Multiple Biological Mechanisms Underlying In-Group Favoritism". علم روان‌شناسی (مجله). 21 (11): 1623–1628. doi:10.1177/0956797610387439. PMID 20974715. S2CID 27351021.