پرش به محتوا

دراکولا

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از دراکولا (کتاب))
دراکولا
جلد نخستین چاپ
نویسنده(ها)برام استوکر
کشوربریتانیا
زبانانگلیسی
گونه(های) ادبیترسناک، گوتیک
ناشرآرچیبالد کانستبل اند کمپانی
تاریخ نشر
مه ۱۸۹۷ (۱۸۹۷-0۵)
شماره اوسی‌ال‌سی۱۴۴۷۰۰۲
متندراکولا در ویکی‌نبشته

دراکولا (انگلیسی: Dracula) رمانی نوشتهٔ برام استوکر، نویسندهٔ ایرلندی است که در سال ۱۸۹۷ منتشر شد. این رمانِ نامه‌نگارانه به کمک مجموعه‌ای از نامه‌ها، خاطرات روزانه و مقاله‌های نشریه‌ها روایت می‌شود. این رمان شخصیت اصلی ندارد اما داستان با جاناتان هارکر آغاز می‌شود که برای سفری کاری قرار است در قلعهٔ کنت دراکولا، یکی از نجیب‌زاده‌های ترانسیلوانی ساکن شود. هارکر پس از فهمیدن این موضوع که دراکولا یک خون‌آشام است، موفق می‌شود از قلعه فرار کند. سپس، کنت به انگلستان نقل‌مکان و شهر ساحلی ویتبی را گرفتار می‌کند. گروه کوچکی به سرپرستی آبراهام ون هلسینگ دراکولا را شکار می‌کنند و در نهایت، او را می‌کشند.

بخش زیادی از دراکولا در دههٔ ۱۸۹۰ نوشته شده‌است. استوکر بیش از صد صفحه یادداشت برای این رمان تهیه کرد که به‌طور گسترده‌ای دربارهٔ فرهنگ عامه و تاریخ ترانسیلوانی بود. برخی از دانشوران معتقدند که شخصیت دراکولا براساس نمونه‌های تاریخی همچون ولاد سوم، شاهزادهٔ والاچیایی یا کنتس الیزابت باتوری خلق شده‌است اما اتفاق‌نظری در این مورد وجود ندارد. استوکر در یادداشت‌هایش به این دو شخصیت اشاره‌ای نمی‌کند. او نام دراکولا را هنگام تعطیلات در کتابخانهٔ عمومی ویتبی یافت و با این تصور که در رومانیایی به‌معنای شیطان است، آن را برگزید.

دراکولا پس از انتشار با استقبال خوب نقادان مواجه شد و آن‌ها به استفادهٔ مؤثر از عنصر ترس در این رمان اشاره کردند. در مقابل، برخی از نقادان عقیده داشتند که رمان بیش از حد ترسناک است. برخی از نقادان و دانشوران این اثر را با سایر آثار ادبیات گوتیک مقایسه کردند و به بیان شباهت ساختاری آن با زن سفیدپوش، نوشتهٔ ویلکی کالینز پرداختند. در قرن گذشته، دراکولا به‌عنوان یکی از آثار داستانی گوتیک در نظر گرفته‌اند. دانشوران امروزی این رمان را از نظر موقعیت تاریخی بررسی و درمورد تلقی آن از نقش‌های جنسیتی، جنسیت و نژاد بحث می‌کنند.

دراکولا یکی از مشهورترین آثار ادبیات انگلیسی است. بسیاری از شخصیت‌های این کتاب به‌عنوان نسخه‌های کهن‌الگویی از شخصیت‌های خود وارد فرهنگ عامه شده‌اند. برای نمونه، کنت دراکولا به‌عنوان خون‌آشام اصلی و آبراهام ون هلسینگ به‌عنوان شکارچی خون‌آشام معرفی می‌شوند. این رمان که در مالکیت عمومی است، بیش از سی بار برای ساخت فیلم اقتباس شده‌است و شخصیت‌های آن تقریباً در تمامی گونه‌های رسانه‌ای حضور یافته‌اند.

پیشینه

[ویرایش]

درباره نویسنده

[ویرایش]
برام استوکر، ح. سال ۱۹۰۶

آبراهام «برام» استوکر در ۸ نوامبر ۱۸۴۷ در کلونتارفِ دوبلین به دنیا آمد. او فرزند سوم یک خانواده با هفت فرزند بود.[۱] استوکر به علت بیماری، تا هفت سالگی نمی‌توانست راه برود یا بایستد.[۲] به همین خاطر، در خانه درس می‌خواند و بعدها به یک مدرسهٔ خصوصی روزانه رفت.[۳] در دههٔ ۱۸۶۰، در کالج ترینیتی دوبلین و در رشتهٔ ریاضیات تحصیل کرد.[۴] استوکر به‌مدت ده سال به‌عنوان کارمند دولتی در قلعهٔ دوبلین کار کرد. در همین دوره، نقدهایی نیز برای دابلین ایونینگ میل[a] می‌نوشت. یکی از نقدهایی که بر بازیگری هنری ایروینگ نوشت، سبب آشنایی او با این بازیگر تئاتر شد و دوستی نزدیک میان این دو به وجود آمد.[۵] استوکر تمایل داشت تا در حوزۀ ادبیات فعالیت کند. رمان کوتاه جادۀ پامچال،[b] نخستین اثر منثور وی در سال ۱۸۷۵ در نشریۀ شمراک[c] منتشر شد. کتاب وظایف منشی در نشست‌های جنبی در ایرلند[d] اثر دیگری از استوکر است که بر اساس تجربیات خود به‌عنوان کارمند دولتی نوشت و در سال ۱۸۷۹ انتشار یافت.[۶]

ایروینگ در سال ۱۸۷۸ مدیریت بازرگانی تئاتر لایسیوم را به استوکر پیشنهاد داد که وی پذیرفت. استوکر در همان سال با فلورانس بالکوم[e] ازدواج کرد.[۷] لیزا هاپکینز،[f] زندگی‌نامه‌نویس، اشاره می‌کند که نقش وی در لایسیوم مستلزم اجتماعی بودن استوکر بود و او را به نخبگان لندنِ دوران ویکتوریا معرفی کرد. با این وجود، استوکر خود را فردی گوشه‌گیر توصیف می‌کرد که به‌شدت مراقب افکارش بود.[۸] استوکر کمبود درآمدش از تئاتر را با نوشتن رمان‌های عاشقانه و هیجانی[g][الف] جبران می‌کرد[۱۰] و تا زمان مرگ در سال ۱۹۱۲، هجده کتاب را به چاپ رساند.[۱۱] با این حال، استوکر در زمان زندگی‌اش، بیشتر به فعالیت‌هایش در تئاتر شناخته می‌شد تا ادبیات.[۱۲] دراکولا هفتمین کتاب منتشرشدهٔ استوکر، پس از شانهٔ شاستا[h] (۱۸۹۵) و پیش از دوشیزه بتی[i] (۱۸۹۸) بود.[۱۳][ب] دانیل فارسون،[j] نوهٔ برادرزاده استوکر، نوشت که استوکر احتمالاً بر اثر بیماری سیفلیس درگذشته است اما این موضوع به‌طور گسترده از سوی دانشوران مورد اختلاف است.[پ] هال کین،[k] یکی از دوستان نزدیک استوکر،[ت] آگهی ترحیمی برای او در دیلی تلگراف نوشت و اشاره کرد که استوکر — به‌جز زندگی‌نامه‌اش دربارهٔ ایروینگ — فقط «برای فروش» می‌نوشت و «هدف والاتری نداشت.»[۱۹]

تأثیرپذیری

[ویرایش]
هنری ایروینگ به‌طور گسترده به‌عنوان منبع الهامی برای خلق شخصیت دراکولا در نظر گرفته می‌شود

خون‌آشام‌های افسانه‌ای (فولکلوریک)، صدها سال پیش از دراکولای استوکر وجود داشته‌اند.[۲۰] استوکر در خلق شخصیت خود، برخی از ویژگی‌های خون‌آشام‌های قصه‌های عامیانه را به کار برد؛ از جمله، بیزاری آنان از سیر و کشتن‌شان با میخ.[۲۱] با این حال، چند ویژگی را هم شخصاً ابداع کرد. برای مثال، خون‌آشام‌های رمان استوکر برای ورود به خانهٔ افراد باید دعوت شوند، روی خاک سرزمین‌شان بخوابند و تصویری از خود در آینه نداشته باشند.[۲۲] نور خورشید در رمان، دراکولا را نمی‌کُشد اما او را ضعیف می‌کند.[۲۳] استوکر در برخی موارد نیز باورهای عامیانهٔ دیگر را برای نخستین بار به خون‌آشام‌ها نسبت داد. برای نمونه، بازتاب نداشتن تصویر دراکولا در آینه ریشه از این باور قدیمی دارد که آینه‌ها روح انسان را نشان می‌دهند.[۲۴] بعضی از دانشوران اهل ایرلند قصه‌های عامیانهٔ ایرلندی را منبع الهام این رمان می‌دانند[۲۵] که می‌توان به شبح آبارتچ[l] که از مرگ بازگشته[۲۶] و برایان بارو، پادشاه ارشد ایرلند در قرن یازدهم اشاره کرد.[۲۷] الیزابت میلر، پژوهشگر دراکولا، اشاره می‌کند که استوکر در کودکی با داستان‌های ماوراءطبیعی و روایت‌های شفاهی ایرلندی که دربارهٔ زنده‌به‌گور کردن و بدن‌های میخ‌کوب‌شده بودند، آشنا شده بود.[۲۸]

کنت دراکولا، الگوهای ادبی نیز داشته است. خون‌آشام[m] (۱۸۱۹) اثر جان ویلیام پولیدوری[n] خون‌آشامی اشرافی را به تصویر می‌کشد که توانایی اغواگری دارد.[۲۹] خون‌آشامِ هم‌جنس‌گرای کارمیلا (۱۸۷۲) نوشتهٔ شریدان له فانیو، می‌تواند مانند دراکولا که به سگ تبدیل می‌شود، به گربه تبدیل شود.[۳۰] دراکولا از نظر ظاهر، به شخصیت‌های منفی گوتیکِ قدیمی شباهت دارد[۳۱] و میلر او را با شخصیت‌های رمان ایتالیایی[o] (۱۷۹۶) اثر آن رادکلیف و راهب[p] (۱۷۹۶) اثر متیو گریگوری لوئیس[q] مقایسه می‌کند.[۳۲]

تقریباً اتفاق‌نظر وجود دارد که استوکر در خلق شخصیت دراکولا، دست‌کم از هنری ایروینگ الهام گرفته است. دانشوران به اندامِ بلند و لاغر و بینی عقابی کنت اشاره می‌کنند[۳۳] و ویلیام هیوز،[r] دانشور دراکولا، به‌ویژه به تأثیرِ بازیِ ایروینگ در نقش شایلاک در نمایش تاجر ونیزی در تئاتر لایسیوم اشاره می‌کند.[۳۴] هم‌عصران استوکر نیز به این شباهت اشاره کرده‌اند.[۳۵] استوکر اجرایی از ایروینگ را ستایش کرد و آن را «تصویری شگرف از یک مردهٔ زنده‌نمای ساختگی [با چشمانی مانند] اخگرهای سرخِ فروزان از چهره‌ای مرمرین» توصیف کرده بود.[۳۶] لوئیس اس. وارن[s] می‌نویسد که دراکولا بر اساس «ترس و خصومتی بنا شده بود که کارفرمایش در او برمی‌انگیخت.»[۳۷] میلر با این نظر مخالف است و نظر استوکر نسبت به او را «ستایشی چاپلوسانه» توصیف می‌کند.[۳۸]

ولاد سوم که بیشتر با نام ولاد به میخ‌کشنده شناخته می‌شود

شخصیت‌های بسیاری به‌عنوان الهام‌بخش کنت دراکولا پیشنهاد شده‌اند اما اتفاق‌نظری در این مورد وجود ندارد. هری لودلام[t] در زندگی‌نامه‌اش از استوکر در سال ۱۹۶۲ گفت که آرمین وامبری، استاد دانشگاه بوداپست اطلاعاتی را درمورد ولاد دراکولا که معمولاً با نام ولاد به میخ‌کِشنده شناخته می‌شود، در اختیار استوکر قرار داد.[۳۹] ریموند تی. مک‌نالی[u] و رادو فلورسکو[v] این ایده را در کتاب در جست‌وجوی دراکولا[w] که در سال ۱۹۷۲ منتشر شد، رواج دادند.[۴۰] بنجامین اچ. لی‌بلانک[x] می‌نویسد که در رمان از وامبری به‌عنوان «آرمینیوس، از دانشگاه بوداپست» یاد می‌شود که با ولاد سوم تاریخی آشنا و از دوستان آبراهام ون هلسینگ است[۴۱] اما در تحقیقات مک‌نالی و فلورسکو چیزی درمورد «ولاد، دراکولا یا خون‌آشام‌ها» در مقاله‌های منتشرشدهٔ وامبری و همچنین در یادداشت‌های استوکر دربارهٔ ملاقات‌هایش با وی پیدا نشد.[۴۲] الیزابت میلر،[y] دانشور دانشگاهی و دراکولا، پیوند ولاد سوم را «ضعیف» می‌نامد که نشان می‌دهد استوکر حجم زیادی از «جزئیات بی‌اهمیت» را در تحقیقات خود گنجانده‌است و به شیوهٔ پرسش بلاغی می‌پرسد که چرا ظلم ولاد سوم بدنام را حذف می‌کند.[۴۳]

دراکولا یک زن بود[z] (۱۹۸۳) نوشتهٔ ریموند مک‌نالی نمونهٔ تاریخی دیگری را به‌عنوان الهام‌بخش این شخصیت معرفی می‌کند: الیزابت باتوری.[۴۴] کتاب گرگینه‌ها،[aa] کتابی که استوکر از آن برای تحقیق استفاده کرد، اطلاعاتی درمورد باتوری دارد اما وی از بخش کوتاهی که مختص باتوری بود، یادداشت‌برداری نکرد.[۴۵] در نسخهٔ رونوشت عینی[ab] یادداشت‌های اصلی استوکر برای کتاب، میلر و نویسندهٔ همکارش، رابرت ایتین بیسانگ[ac] در پانویس اظهار می‌کنند مدرکی وجود ندارد که استوکر از باتوری الهام گرفته باشد.[۴۶]

خلاصه داستان

[ویرایش]

جاناتان هارکر، وکیل تازه‌کار انگلیسی، به قلعهٔ کنت دراکولا[ad] در کوه‌های کارپات می‌رود تا به کنت در خرید یک خانه در نزدیکی لندن کمک کند. هارکر به اخطار کنت توجهی نمی‌کند و شب‌هنگام در قلعه پرسه می‌زند و با سه زن خون‌آشام[ae] روبرو می‌شود. دراکولا هارکر را نجات می‌دهد و یک بچهٔ کوچک را که در کیسه‌ای بسته شده، به آن زنان می‌دهد. شش هفته بعد، دراکولا قلعه را ترک می‌کند و هارکر را رها می‌کند تا به دست آن زنان بیفتد. هارکر فرار می‌کند و در حالی که هذیان می‌گوید، سر از بیمارستانی در بوداپست درمی‌آورد. دراکولا با کشتی‌ای به نام دِمِتِر که جعبه‌های خاک از قلعه‌اش را حمل می‌کند، به سمت انگلستان می‌رود. ناخدای کشتی در دفتر گزارش رخدادها، داستان ناپدید شدن خدمه را بازگو می‌کند تا اینکه فقط خودش باقی می‌ماند که به سکان بسته شده تا کشتی را در مسیر نگه دارد. زمانی که کشتی در ویتبی به گل می‌نشیند، حیوانی شبیه به سگی بزرگ دیده می‌شود که به ساحل می‌پرد.

در نامهٔ لوسی وستنرا[af] به صمیمی‌ترین دوستش، مینا موری، نامزدِ جاناتان هارکر، از خواستگاری‌های دکتر جان سوارد،[ag] کوئینسی موریس[ah] و آرتور هُلموود[ai] از خود سخن به میان می‌آید. لوسی پیشنهاد هلموود را می‌پذیرد، اما همگی دوست باقی می‌مانند. مینا در تعطیلات در ویتبی به لوسی ملحق می‌شود. لوسی شروع به راه‌رفتن در خواب می‌کند. پس از آنکه کشتی دراکولا در ویتبی لنگر می‌اندازد، او لوسی را تعقیب می‌کند. مینا نامه‌ای دربارهٔ بیماری نامزدِ گمشده‌اش دریافت می‌کند و برای پرستاری از او به بوداپست می‌رود. حالِ لوسی وخیم‌تر می‌شود. معلم قدیمی سوارد، پروفسور آبراهام ون هلسینگ، به ماهیت بیماری لوسی پی می‌برد اما از افشای آن امتناع می‌کند. او بیماری لوسی را کم‌خونیِ حاد تشخیص می‌دهد. ون هلسینگ گل‌های سیر را در اطراف اتاق او قرار می‌دهد و گردنبندی از سیر برایش درست می‌کند. مادر لوسی، بی‌خبر از آنکه سیر دافع خون‌آشام‌هاست، گل‌های سیر را برمی‌دارد. در غیاب سوارد و ون هلسینگ، لوسی و مادرش از یک گرگ وحشت‌زده می‌شوند و خانم وستنرا بر اثر سکتهٔ قلبی می‌میرد؛ لوسی نیز اندکی بعد از دنیا می‌رود. پس از تدفین او، روزنامه‌ها گزارش می‌دهند که کودکان در شب توسط یک «بانوی زیبا و خون‌آلود» (بانوی زیبا) تعقیب می‌شوند و ون هلسینگ استنباط می‌کند که آن شخص لوسی است. سوارد، موریس، آرتور و ون هلسینگ به مقبره‌اش می‌روند و می‌بینند که او به یک خون‌آشام تبدیل شده است. آن‌ها قلبش را میخ‌کوب می‌کنند، سرش را از تن جدا می‌کنند و دهانش را با سیر پر می‌کنند. جاناتان هارکر و همسرش مینا بازمی‌گردند و به کارزارِ نبرد با دراکولا می‌پیوندند.

همگی در تیمارستان سوارد می‌مانند، چون مردها تصمیم گرفته‌اند دراکولا را شکار کنند. ون هلسینگ بالأخره می‌گوید که خون‌آشام‌ها فقط می‌توانند روی خاک سرزمین خودشان آرام بگیرند. دراکولا با رنفیلد، بیماری که در تیمارستان سوارد بستری است، ارتباط برقرار می‌کند. رنفیلد یک مرد دیوانه است که حشرات موذی می‌خورد تا نیروی زندگی‌شان را جذب کند. زمانی که دراکولا می‌فهمد که گروهی علیه او نقشه کشیده‌اند، از رنفیلد استفاده می‌کند تا وارد تیمارستان شود. او سه بار مخفیانه به مینا حمله می‌کند و هر بار از خونش می‌نوشد. در آخرین حمله، مینا را مجبور می‌کند که از خون خودش بخورد. مینا نفرین شده که بعد از مرگ به خون‌آشام تبدیل شود، مگر اینکه دراکولا کشته شود. مردها می‌فهمند که دراکولا جعبه‌های خاکش را در جاهای مختلف لندن پخش کرده است. گروه نمی‌تواند دراکولا را در خانه‌اش در پیکدیلی به دام بیندازد و متوجه می‌شوند که دراکولا با آخرین جعبه‌اش به قلعه‌اش در ترانسیلوانی فرار می‌کند. ون هلسینگ با هیپنوتیزم، از ارتباط روانی ضعیف مینا با دراکولا استفاده می‌کند تا جای او را پیدا کنند. آن‌ها به‌دنبال مینا راه می‌افتند تا دراکولا را تعقیب کنند.

شکارچیان در گالاتسی از هم جدا می‌شوند. ون هلسینگ و مینا به قلعهٔ دراکولا می‌روند؛ جایی که پروفسور، زنان خون‌آشام را نابود می‌کند. هارکر و هلموود با قایق در رودخانه به دنبال کشتی دراکولا می‌روند، در حالی که موریس و سوارد از خشکی آن‌ها را تعقیب می‌کنند. صندوق دراکولا توسط مردان کولی بر روی یک واگن بارگیری می‌شود. شکارچیان به کولی‌ها حمله می‌کنند و آن‌ها را فراری می‌دهند. هارکر سر دراکولا را از تن جدا می‌کند و در همان لحظه کوئینسی خنجری به قلبش فرو می‌کند. دراکولا پودر شده و از بین می‌رود و مینا از نفرین خون‌آشامی رها می‌شود. کوئینسی در نبرد با کولی‌ها به شدت زخمی شده است. او در حالی که آرامش دارد و می‌داند مینا نجات یافته، جان می‌دهد. یادداشتی از جاناتان هارکر که هفت سال بعد نوشته شده است، نشان می‌دهد که خانوادهٔ هارکر پسری دارند که نامش را کوئینسی گذاشته‌اند.

نگارش و انتشار

[ویرایش]

نگارش

[ویرایش]
یادداشت‌های دست‌نویس استوکر دربارهٔ شخصیت‌های رمان

استوکر پیش از نوشتن این رمان، تحقیقات گسترده‌ای انجام داد و بیش از صد صفحه یادداشت، شامل خلاصهٔ فصل‌ها و طرح کلی داستان را گردآوری کرد.[۴۷][ث] وی بخشی از پژوهش‌های خود را در تابستان ۱۸۹۰ در کتابخانه‌ای در ویتبی انجام داد اما بخش اعظمی از آن در کتابخانهٔ لندن[al] صورت پذیرفت.[۴۹] قدیمی‌ترین یادداشت‌های تاریخ‌دار استوکر به ۸ مارس ۱۸۹۰ بازمی‌گردد که طرح کلی از آغاز رمان را ارائه می‌دهد.[۵۰] جوزف اس. بیرمن[am] اشاره می‌کند که این طرح اولیه «تنها در جزئیاتی اندک» با رمان نهایی تفاوت دارد. در این یادداشت‌ها، نامی برای کنت و هارکر مشخص نشده است. همچنین واژهٔ خون‌آشام به صراحت به کار نرفته است اما خشم مالکانهٔ کنت نسبت به هارکر و زنی که تلاش می‌کند «نه بر لبان، بلکه بر گلویش بوسه زند» را به تصویر می‌کشد.[۵۱] در فوریهٔ ۱۸۹۲، استوکر طرح کلی ۲۷ فصل از رمان را نوشت. به‌گفتهٔ الیزابت میلر[an] در این زمان «تمامی قطعات پازل در جای خود قرار داشتند.»[۵۲]

استوکر اشاره کرد که نگارش این رمان حدود سه سال به طول انجامید و به احتمال بسیار، بخش بزرگی از نسخهٔ دست‌نویس آن را در تعطیلات تابستانی خود در کرودن بی اسکاتلند، بین سال‌های ۱۸۹۳ تا ۱۸۹۶ نوشته است.[۵۳] به‌طور کلی، استوکر در اوقات فراغتش به نوشتن می‌پرداخت و طولانی بودن زمان نگارش این رمان نشان‌دهندهٔ اهمیتی است که برای کارش — به‌عنوان دستیار ایروینگ — قائل بود.[۵۴]

یادداشت‌های استوکر نکات بسیاری را درمورد نسخه‌های اولیهٔ رمان روشن می‌سازد. به‌گفتهٔ بیرمن، استوکر همواره قصد داشت رمانی نامه‌نگارانه بنویسد اما در آغاز تمایل داشت داستان را به‌جای ترانسیلوانی، در اشتایر روایت کند.[۵۵] وی از ابتدا در نظر داشت خون‌آشام رمان یک کنت باشد، حتی پیش از آنکه نام دراکولا را برای او انتخاب کند.[۵۶] استوکر نام دراکولا را از کتاب تاریخ والاچیا و مولداوی[ao] (۱۸۲۰)، نوشتهٔ ویلیام ویلکینسون[ap] اقتباس کرد[۵۷] که احتمالاً در تعطیلات سال ۱۸۹۰ در کتابخانهٔ عمومی ویتبی آن را یافته بود.[۵۸] استوکر این پاورقی را از آن کتاب رونویسی کرد: «دراکولا به معنای شیطان است. والاچیایی‌ها در گذشته این نام را به‌عنوان نام‌خانوادگی به افرادی که به واسطهٔ شجاعت، اعمال ظالمانه یا حیله‌گری به شهرت می‌رسیدند، اطلاق می‌کردند.»[۵۹]

از دیگر مفاهیم مندرج در یادداشت‌های استوکر می‌توان به رویارویی یک پروفسور آلمانی به نام ماکس ویندشوفل[aq] با «کنت ومپایر[ar] از اشتایر» اشاره کرد. همچنین در این یادداشت‌ها مقرر شده بود که یکی از شکارچیان خون‌آشام توسط گرگینه‌ای کشته شود.[۶۰][ج] احتمالاً استوکر در نظر داشت دراکولا داستانی کارآگاهی باشد که کارآگاه کاتفورد[as] و فراروان‌شناسی به نام سینگلتون[at] شخصیت‌های اصلی آن بودند.[۶۲]

انتشار

[ویرایش]
جلد نخستین چاپ نسخهٔ آمریکایی دراکولا که انتشارات دابل‌دی اند مک‌کلور در سال ۱۸۹۹ منتشر کرد

باربارا بلفورد،[au] از نخستین زندگی‌نامه‌نویسان استوکر، اشاره کرده است که رمان به دلیل تغییر نام در لحظهٔ آخر، «نامرتب» به نظر می‌رسید.[۶۳] نسخهٔ چاپی و تایپ‌شدهٔ رمان که اصلاحات دست‌نویس در آن اعمال شده است، نامیرایان[av] نام دارد.[۶۴] سند باقی‌مانده از قرارداد تایپ‌شدهٔ نشر کتاب در ۲۵ مهٔ ۱۸۹۷ امضا و تاریخ‌گذاری شده است. پیتر بیل[aw] از ساتبیز حدس می‌زند که امضای قرارداد یک روز پیش از انتشار رسمی، صرفاً کاری تشریفاتی بوده است.[۶۵] استوکر برای حفظ حقوق کپی‌رایت خود برای اقتباس‌های نمایشی،[چ] در هفتهٔ منتهی به انتشار دراکولا، برنامهٔ نمایشنامه‌خوانی از اقتباس نمایشی خود از رمان را در تئاتر لایسیوم ترتیب داد. گروه کوچکی، عمدتاً از کارکنان تئاتر، در این برنامه حضور داشتند و ایدیت کریگ[ay] ایفاگر نقش مینا بود.[۶۷]

انتشارات آرچیبالد کانستبل اند کمپانی[az] دراکولا را در مهٔ ۱۸۹۷ در لندن منتشر کرد. کتاب با قیمت شش شیلینگ در جلدی زرد صحافی و عنوان آن با حروف قرمز روی جلد نوشته شده بود.[۶۸] دربارهٔ تاریخ دقیق انتشار دراکولا ابهاماتی وجود دارد اما احتمالاً این رمان در ۲۶ مهٔ ۱۸۹۷ منتشر شده است. استوکر در نامه‌ای به ویلیام گلدستون نوشت که رمان ۲۶ام منتشر خواهد شد.[۶۹][ح] رابرت ایتین-بیسانگ[ba] معتقد است که انتشار آن می‌توانسته در هر زمانی بین مه تا ژوئن ۱۸۹۷ رخ داده باشد.[۷۱]

مادر استوکر، شارلوت استوکر[bb] با شوروشوق فراوان درمورد رمان سخن گفت و پیش‌بینی کرد که دراکولا برای پسرش موفقیت مالی عظیمی را به ارمغان خواهد آورد. این رمان گرچه به نقدهای خوبی دریافت کرد اما درآمد زیادی برای استوکر نداشت و تا پس از مرگش، شهرت انتقادی چندانی برای او به همراه نیاورد.[۷۲] استوکر برای هزار فروش نخست دراکولا هیچ حق امتیازی دریافت نکرد.[۷۳] پس از انتشار به‌صورت پاورقی در روزنامه‌های آمریکایی، انتشارات دابلدی اند مک‌کلور نسخهٔ ویژهٔ این کشور را در سال ۱۸۹۹ با برخی تغییرات جزئی در متن منتشر کرد.[۷۴] انتشارات کانستبل در سال ۱۹۰۱، نسخه‌ای ارزان‌تر از دراکولا را که جلدی کاغذی داشت، منتشر کرد اما در حال حاضر، نسخه‌های کمی از آن باقی مانده است.[۷۵] متن این نسخه حدود ۱۵ درصد کوتاه‌تر از نسخهٔ اصلی است اما مشخص نیست استوکر این تغییرات را اعمال کرده است یا خیر.[۷۶] دراکولا از زمان انتشار هرگز از چرخهٔ چاپ خارج نشده است.[۷۷]

در نسخه‌ای از دراکولا که در سال ۱۹۷۹ منتشر شد و ریموند تی. مک‌نالی و رادو فلورسکو آن را ویراستاری کردند، برای نخستین بار شامل «فصل گمشده‌ای» از این رمان با عنوان «میهمان دراکولا»[bc] بود.[۷۸] فلورانس استوکر،[bd] بیوهٔ برام، این فصل را به‌عنوان داستان کوتاه در مجموعه‌داستان میهمان دراکولا و دیگر داستان‌های عجیب[be] (۱۹۱۴) گنجاند و دو سال پس از مرگ همسرش منتشر کرد.[۷۹] به‌گفتهٔ کلایو لدردیل[bf] در دیکشنری آو لیترری بیوگرافی[bg] در رابطه با «دیدگاه رایج و گسترده‌ای» که متن این فصل، «فصل اول حذف‌شدهٔ دراکولا است»، وی این نظر را رد کرده و اضافه می‌کند که این مطالب در بخش‌های دیگری از رمان آمده است.[۸۰]

سبک

[ویرایش]

ساختار نامه‌نگارانه

[ویرایش]

دراکولا یک رمان نامه‌نگارانه است.[۸۱] دیوید سید،[bh] نقاد ادبی، می‌نویسد در مقایسه با دیگر عناصر رمان، ساختار نامه‌نگارانهٔ آن در تحلیل‌ها مورد غفلت واقع شده است.[۸۲] نقادان خاطرنشان می‌کنند که تصمیم استوکر برای ساختاربندی رمان به این شیوه، احتمالاً ریشه در رواج گزارش‌های سفرنامه‌نویسی و خاطره‌نگاری قرن نوزدهم میلادی دارد.[۸۳] به‌ویژه روایت سفر جاناتان هارکر به ترانسیلوانی که نمونه‌ای از این دست گزارش‌ها است.[۸۴] سید می‌نویسد که چهار فصل ابتدایی روایت هارکر، کارکردی همچون یک «رمان گوتیک مینیاتوری‌شدهٔ تقلیدی» دارد — به‌طوری که گویی کوه‌های کارپات ترانسیلوانی را جایگزین کوه‌های آپنینی در رمان رازهای آدولفو[bi] (۱۷۹۴) اثر آن رادکلیف کرده است[۸۵] — و این را در سنت گوتیکِ بینامتنی جای می‌دهد.[۸۶]

دیوید سید استدلال می‌کند که این ساختار روایی، تنها صدای مخالفان دراکولا را به گوش می‌رساند.[۸۷] از نظر میلر، «روایتِ مشارکتی» بر این باور تأکید می‌کند که دراکولا تنها با تلاش همگانیِ دشمنانش شکست می‌خورد.[۸۸] آلیسون کیس[bj] می‌گوید از نظر سید، غیبت دراکولا با نمایشِ «گذرا و فریبنده» از فعالیت‌هایش، حس تعلیق و انتظار را در خواننده زنده می‌کند؛[۸۹] درحالی‌که فرانکو مورتی،[bk] نقاد ادبی، معتقد است این ساختار، تنشِ قدرت میان خون‌آشام و شکارچیانش را روشن می‌سازد.[۹۰] به همین ترتیب، آلیسون کیس این ساختار را نشان‌دهندهٔ کشمکشِ قدرت میان مینا و قهرمانان مرد بر سرِ «روایت‌گریِ برتر» می‌داند.[۹۱] سید خاطرنشان می‌کند که نوعِ روایت داستان در رمان، ارتباط خواننده را با داستان اصلی کم می‌کند. سرگذشتِ سفر دریایی دراکولا با کشتی دِمِتر، ابتدا در دفتر گزارش[bl] ناخدای کشتی نوشته می‌شود، «به دست کنسولگری روسیه ترجمه، به قلمِ یک روزنامه‌نگار محلی بازنویسی و در نهایت به دفترخاطرات مینا الصاق می‌شود.»[۹۲]

ژانر گوتیک

[ویرایش]

دراکولا اثری شاخص و برجسته در ادبیات گوتیک محسوب می‌شود[۹۳] و برخی نقادان آن را در دسته‌بندی گوتیک ایرلندی[bm] یا گوتیک شهری[bn] قرار می‌دهند.[۹۴] جان سی. تیبتس،[bo] دراکولا را نمونهٔ آغازین برای مضامین متداول در ژانر گوتیک می‌داند.[۹۵] تصویرسازی از پدیده‌های فراطبیعی، دغدغه‌مندی با گذشته[۹۶] و بازتاب دغدغه‌های نژادی، جنسیتی و هویتیِ انگلستانِ اواخر قرن نوزدهم، از جمله ویژگی‌های گوتیکِ این رمان است که به‌خوبی به‌چشم می‌خورد.[۹۷] کنت دراکولا به‌طور کلی نمایانگر همین تنش‌ها به‌شمار می‌رود. جک هالبرستام،[bp] نقاد فرهنگی، بیان می‌کند که او هم خصایص مردانه دارد و هم زنانه.[۹۸] جرولد ای. هوگل[bq] بر جذابیت او هم برای جاناتان و هم برای مینا و همچنین ظاهرش که آمیزه‌ای از ویژگی‌های غربی و شرقی است، تأکید می‌کند.[۹۹] از نظر میلر، ویژگی‌های ظاهری کنت در عصر استوکر، به‌نوعی ویژگی ثابتِ شخصیت‌های شرور گوتیک تلقی می‌شد و به‌طور ویژه به بینی عقابی، رنگ‌پریدگی، سبیل پُرپشت و ابروهای درهم‌رفتهٔ او به‌مثابهٔ عناصری برگرفته از شرورهای پیشین اشاره می‌کند.[۱۰۰] دراکولا با تعیین قطعی زمان وقوع داستان در عصر مدرن، از سایر داستان‌های گوتیک متمایز می‌شود؛[۱۰۱] نکته‌ای که نقادان هم‌عصر استوکر نیز بر آن مُهرِ تأیید زده‌اند.[۱۰۲] نویسندگان این سبک به فضای اروپای شرقی تمایل داشتند، زیرا سفرنامه‌ها آنجا را سرزمینی آکنده از خرافات کهن به تصویر می‌کشیدند.[۱۰۳]

بازخوردها

[ویرایش]

نقادان امروزی اغلب می‌نویسند که رمان دراکولا پس از انتشار، با استقبال متفاوتی از سوی نقادان روبرو شد.[۱۰۴] برای نمونه، کارول مارگارت دیویسن[br] به بازخورد «نامتوازن» نقادان هم‌عصر استوکر اشاره می‌کند.[۱۰۵] جان ادگار براونینگ،[bs] دانشوری که تحقیقاتش بر دراکولا و خون‌آشام‌های ادبی متمرکز است، در سال ۲۰۱۲ به بررسی نقدهای اولیهٔ رمان پرداخت و به این نتیجه رسید که دراکولا «رمانی تحسین‌شده از نظر نقادان» بوده است.[۱۰۶] ریموند تی. مک‌نالی و رادو فلورسکو در کتاب در جست‌وجوی دراکولا (۱۹۷۲) به «موفقیت آنی» رمان اشاره می‌کنند.[۱۰۷] گابریل رونای[bt] می‌گوید این رمان «از سوی طرفداران و نقادان به‌عنوان نبوغ نویسندهٔ ژانر وحشت» شناخته شد[۱۰۸] و آنتونی مسترز[bu] به «جذابیت مردمی فوق‌العاده» آن اشاره می‌کند.[۱۰۹] از دههٔ ۱۹۷۰، دراکولا به‌طور قابل توجهی به موضوع موردعلاقهٔ پژوهش‌های دانشگاهی تبدیل شد. این رمان مسبب نگارش کتاب‌ها و مقالات غیرداستانی بوده است و یک مجله تخصصی داوری همتا دارد.[۱۱۰] پیچیدگی رمان، تفسیرهای متنوعی را ممکن ساخته است؛ به‌طوری که آنکا آندریسکو گارسیا[bv] به علاقهٔ پژوهشگران در زمینه‌های روان‌کاوی، پسااستعماری، طبقهٔ اجتماعی و ژانر گوتیک اشاره می‌کند.[۱۱۱]

درمورد خانم رادکلیف گفته می‌شود آن زمان که رمان‌هایش را که اکنون فراموش شده‌اند، می‌نوشت، خودش را در انزوای کامل قرار می‌داد و گوشت خام می‌خورد تا به آثارش فضایی تاریک، غمناک و وحشتناک را القا کند. اگر از خلاف آن اطمینان نداشتیم، ممکن بود درمورد روش و رژیم غذایی آقای برام استوکر، زمانی که رمان دراکولا را می‌نوشت، همین گفته شود.

دیلی میل، ۱ ژوئن ۱۸۹۷[۱۱۲]

دراکولا پس از انتشار با استقبال خوبی مواجه شد. اغلب، نقادان این رمان را با دیگر آثار نویسندگان ادبیات گوتیک مقایسه می‌کردند و معمولاً در نقد آن‌ها از رمان‌نویس ویلکی کالینز و زن سفیدپوش (۱۸۵۹) به‌دلیل شباهت در سبک و ساختار نام برده می‌شد.[۱۱۳] در نقدی که در بوکسلر[bw] به چاپ رسید، به این اشاره شد که سبک رمان دراکولا به‌گونه‌ای است که انگار کالینز آن را نوشته باشد.[۱۱۴] همچنین فردی ناشناس نقدی برای ستردی ریویو[bx] نوشت که در آن اظهار کرد دراکولا سبک آن رادکلیف را که پیشگام ادبیات گوتیک است، بهبود بخشید.[۱۱۵] نویسنده ناشناس دیگری استوکر را «ادگار آلن پوی دههٔ نود» توصیف کرد.[۱۱۶] از دیگر افرادی که مقایسه‌هایی در تأیید رمان دراکولا با دیگر رمان‌نویسان ادبیات گوتیک نوشته‌اند، می‌توان به خواهران برونته و مری شلی اشاره کرد.[۱۱۷] آرتور کانن دویل پس از خواندن دراکولا برای استوکر نامه فرستاد و نوشت: «پروفسور پیرمرد بسیار عالی است و دو دختر هم همین‌طور. از صمیم قلب به شما تبریک می‌گویم که چنین کتاب خوبی نوشته‌اید.»[۱۱۸]

بسیاری از نقادان در نخستین نقدهایشان مجذوب تلقی خاص استوکر از افسانهٔ خون‌آشام‌ها شدند. یکی از نقادان، دراکولا را بهترین داستان خون‌آشامی دانست که تا آن زمان نوشته شده بود. نقاد دیلی تلگراف خاطرنشان کرد که گرچه نویسندگان در آثار گوتیک پیشین مانند قلعهٔ اوترانتو،[by] نوشتهٔ هورس والپول ماوراءطبیعی را از میهن خویش دور نگاه می‌داشتند اما در دراکولا این موضوع هم در سرزمین‌های دوردست، در کوه‌های کارپات رخ می‌دهد و هم در وطن، در ویتبی و همپستید هیث.[۱۱۹] نشریهٔ استرالیایی ادورتایزر[bz] این رمان را توأمان هیجانی و خانوادگی دانست.[۱۲۰] یکی از نقادان «قدرت قابل توجه» نثر استوکر را ستود و آن را امپرسیونیستی توصیف کرد. آن‌ها کمتر به بخش‌هایی که در انگلستان می‌گذرد، علاقه داشتند و دریافتند که خون‌آشام برای داستان‌های دور از میهن مناسب‌تر است.[۱۲۱] مجلهٔ بریتانیایی ونتی فیر[ca] اشاره کرد که این رمان بعضی وقت‌ها، ناخواسته خنده‌دار بود و به بیزاری دراکولا از سیر پرداخت.[۱۲۲]

در اکثر نقدها، از دراکولا به‌عنوان داستانی ترسناک یاد می‌شود. نقدی که در منچستر گاردین در سال ۱۸۹۷ منتشر شد، ظرفیت این رمان را برای سرگرمی ستود اما به این نتیجه رسید که استوکر در گنجاندن این‌همه وحشت اشتباه کرده‌است.[۱۲۳] به همین ترتیب، ونتی فیر عقیده داشت رمان «تحسین‌برانگیز» و جذاب است اما نمی‌توان آن را به کسانی که «قوی» نیستند، توصیه کرد.[۱۲۴] بسیاری از نشریه‌ها نثر استوکر را به‌عنوان عاملی مؤثر در حفظ وحشت رمان تحسین کردند.[۱۲۵] یکی از نقادان سان فرانسیسکو ویو[cb] این رمان را «شکستی ادبی» توصیف کرد. آن‌ها توضیح دادند که همراه کردن خون‌آشام‌ها با تصویرهای ترسناک مانند تیمارستان و «اشتهای غیرطبیعی»، وحشت را بیش از حد نمایان کرده‌است و آثار دیگر در این گونه مثل مورد غیرعادی دکتر جکیل و آقای هاید خویشتن‌داری بیشتری داشتند.[۱۲۶]

ترجمه

[ویرایش]

دراکولا به حدود ۳۰ زبان دیگر ترجمه شده است.[۱۲۷] نسخهٔ مجاری دراکولا، یکی از نخستین‌های ترجمه‌های رمان استوکر بود که در سال ۱۸۹۸، به‌صورت سریالی در یکی از روزنامه‌های بوداپست چاپ و بعداً در قالب یک کتاب با نام دراکولا: رمان انگلیسی — دفتر خاطرات جاناتان هارکر[cc] منتشر شد.[۱۲۸]

برخلاف شهرت جهانی دراکولا، این رمان در رومانی تا سال ۱۹۹۰ و پس از سقوط کمونیسم ترجمه و منتشر نشده بود.[۱۲۹] دلیل این امر، سیاست‌های فرهنگی رژیم کمونیستی بود که مضامین ماوراء‌طبیعی و غربی را نامناسب می‌دانست.[۱۳۰] با این حال، دانکن لایت،[cd] استاد دانشگاه، به شواهدی اشاره می‌کند که نشان می‌دهد احتمالاً ترجمه‌های غیررسمی و خلاصه‌شده‌ای از دراکولا پیش از این دوره، به‌ویژه در دوران بین دو جنگ جهانی اول و دوم و اوایل دورهٔ کمونیستی، وجود داشته است.[۱۳۱] این ترجمه‌ها به‌دلیل سانسور و تغییرات سیاسی هرگز به‌طور رسمی منتشر نشدند.[۱۳۲] با این وجود، مخالفت رژیم کمونیستی با دراکولا، کنجکاوی برخی از رومانیایی‌ها را نسبت به این رمان برانگیخت.[۱۳۳] پس از سقوط کمونیسم در رومانی در سال ۱۹۸۹، سانسور برداشته و بازار کتاب آزاد شد. اولین ترجمهٔ کامل رومانیایی دراکولا در نوامبر ۱۹۹۰ منتشر شد. با این حال، این نسخه با عجله و با کیفیت پایین منتشر شد و از نظر لایت، به نظر می‌رسد همان ترجمه‌ای بوده که در دههٔ ۱۹۷۰ آماده شده اما به‌دلیل سانسور منتشر نشده بود.[۱۳۴]

ترجمه به فارسی

[ویرایش]

علی‌اکبر کسمائی نخستین مترجمی بود که نسخه‌ای از دراکولا را به فارسی ترجمه کرد. او تحصیلات روزنامه‌نگاری‌اش را در مصر به انجام رساند و بیشتر به ترجمهٔ آثار از زبان عربی می‌پرداخت. کسمائی دراکولا را نیز از زبان عربی به فارسی برگرداند و بنگاه افشاری این ترجمه را در سال ۱۳۱۸ با نام دراکیولا مرد خون‌آشام منتشر کرد. او در مقدمهٔ دراکیولا نوشت که این رمان را از روی نسخهٔ بنگاه روایات الجیب، ناشر مصری ترجمه کرده‌است. در ایران، برخی از ناشران از جزوه‌هایی که روایات الجیب ماهانه از داستان‌های مختلف منتشر می‌کرد، به‌عنوان منبع برای ترجمه استفاده می‌کردند. در ترجمه‌ای که کسمائی انجام داده‌است، داستان به‌شکل سوم شخص روایت می‌شود که با شیوهٔ روایت رمان استوکر تفاوت دارد و نسبت به نسخهٔ اصلی، خلاصه‌تر است.[۱۳۵]

جمشید اسکندانی یکی دیگر از مترجم‌هایی است که این رمان را به فارسی ترجمه کرده‌است. در سال ۱۳۷۶، نشر ثالث ترجمهٔ اسکندانی را که بیش از ۱۳۰۰ صفحه بود، در دو جلد منتشر کرد.[۱۳۵] نشر برج در سال ۱۳۹۹ ترجمهٔ تازه‌ای از دراکولا را منتشر کرد که برگردانی از محمود گودرزی بود.[۱۳۶] یک سال بعد، انتشارات ققنوس نیز ترجمهٔ دیگری از این رمان را منتشر کرد. به‌گفتهٔ خبرگزاری مهر، مهرداد وثوقی این رمان را از روی نسخهٔ تصحیح‌شدهٔ جان کالتاردت[ce] در سال ۱۹۷۸ ترجمه کرده‌است.[۱۳۷]

درون‌مایه‌های اصلی

[ویرایش]

بیماری

[ویرایش]

بازنمایی خون‌آشامی در این رمان، به‌عنوان نمادی از تشویش‌های ویکتوریایی درخصوص بیماری در نظر گرفته می‌شود. به این درون‌مایه در کنار سایر موضوع‌ها پرداخته شده و با بسامد بسیار کمتری نسبت به درون‌مایه‌های دیگر، مورد بحث قرار گرفته‌است.[۱۳۸] برای نمونه، برخی نقش بیماری را به نژاد ربط می‌دهند. جک هالبرستام[cf] به بخشی از رمان اشاره می‌کند که در آن، یک کارگر انگلیسی بوی زنندهٔ خانهٔ کنت دراکولا را به‌مانند بوی «اورشلیم قدیمی» می‌داند.[۱۳۹] اغلب، یهودیان در ادبیات عصر ویکتوریا به‌عنوان انگل توصیف می‌شدند. هالبرستام به یک ترس خاص از یهودیان اشاره می‌کند که آن‌ها عامل انتشار بیماری‌های خونی هستند و به توصیف روزنامه‌نگاری نیز می‌پردازد که این افراد را «خون‌خواران ییدیشی» می‌نامد.[۱۴۰] در مقابل، ماتیاس کلاسن[cg] به شباهت‌های میان خون‌آشامی و بیماری‌های آمیزشی، به‌ویژه سیفلیس اشاره می‌کند.[۱۴۱] مارتین ویلیس،[ch] محققی که به بررسی تلاقی ادبیات و بیماری می‌پردازد، استدلال می‌کند که توصیف دراکولا از خون‌آشامی، آن را به‌عنوان عفونت اولیه و نیز بیماری ناشی از آن تبدیل می‌کند.[۱۴۲]

میراث

[ویرایش]

اقتباس‌ها

[ویرایش]
بلا لوگوسی ایفاگر نقش کنت دراکولا در فیلم دراکولا (۱۹۳۱)

داستان دراکولا اساس ساخت فیلم‌ها و نمایشنامه‌های متعددی بوده‌است. استوکر، خودش اولین اقتباس تئاتری را نوشت که ۱۸ مهٔ ۱۸۹۷ در تئاتر لایسیوم با عنوان دراکولا یا نامیرا[ci] اندکی پیش از انتشار رمان به روی صحنه رفت و تنها یک بار اجرا شد تا حق تکثیر خود را برای چنین اقتباس‌هایی ایجاد کند. گرچه تصور می‌شد نسخه دست‌نویس گم شده‌است[۱۴۳] اما کتابخانهٔ بریتانیا یک نسخه از آن را دارد. این نسخه شامل گزیده‌هایی از نمونهٔ دستی[cj] رمان به خط استوکر است که کارگردانی و توصیف گفت‌وگوها را ارائه می‌کند.[۱۴۴]

مرگ دراکولا،[ck] فیلم صامت مجارستانی به کارگردانی کاروی لایتایی،[cl] اولین فیلمی بود که کنت دراکولا را به تصویر کشید. این فیلم در سال ۱۹۲۱ منتشر شد و اکنون بخش بسیار کمی از آن در دسترس است. به‌گفتهٔ دیوید جی. اسکال،[cm] طرح پوستر نسخهٔ ۱۹۲۶ مجارستانی این فیلم برگرفته از دومین اقتباس دراکولا، نوسفراتو ساختهٔ فریدریش ویلهلم مورنائو بود.[۱۴۵] وین ای. هنسلی،[cn] نقاد می‌نویسد که روایت این فیلم با رمان متفاوت است اما شخصیت‌های آن همتایان مشخصی دارند.[۱۴۶] فلورانس، بیوهٔ استوکر علیه استودیوی فیلم پرانا[co] اقدام قانونی کرد. پروندهٔ حقوقی دو یا سه سال به طول انجامید و سرانجام، پرانا در مهٔ ۱۹۲۴ موافقت کرد که تمام نسخه‌های فیلم را از بین ببرد.[۱۴۷]

کریستوفر لی به‌عنوان نقش اصلی در دراکولا (۱۹۵۸)

بازنمایی تصویری کنت در گذر زمان به‌طور قابل‌توجهی تغییر کرده‌است. تولیدات نمایشی در لندن و نیویورک برداشت اولیه از ظاهر دراکولا را ایجاد کردند. ایفاگران برجستهٔ بعدی کنت دراکولا، بلا لوگوسی (در اقتباس سال ۱۹۳۱) و کریستوفر لی (در اقتباس سال ۱۹۵۸ و دنباله‌های آن) این شخصیت را براساس نسخه‌های قبلی آن بازی کردند. در درجهٔ اول، سبک تصویری نخستین دراکولا شامل ترکیب رنگ‌های سیاه و قرمز و موهای براق مشکی بود.[۱۴۸] بازی لی آشکارا جنسی بود و همچنین نمایش دندان‌های نیش را در سینما رایج کرد.[۱۴۹] بازی گری اولدمن در نقش کنت دراکولا در دراکولای برام استوکر (۱۹۹۲) ساختهٔ فرانسیس فورد کوپولا و طراحی لباس ایکو ایشیوکا،[۱۵۰] نگاهی تازه به این شخصیت را پایه‌گذاری کرد؛ کنتی که موهای بلندی دارد و به لهجهٔ رومانیایی صحبت می‌کند.[۱۵۱] مجموعهٔ متنوعی از اقتباس‌ها، خصلت‌ها و ویژگی‌های متفاوت کنت را به تصویر می‌کشند.[۱۵۲]

دراکولا بارها و تقریباً در تمامی شکل‌های رسانه‌ای اقتباس شده‌است. جان ادگار براونینگ و کارولین جوآن اس. پیکارت[cp] نوشته‌اند که این رمان و شخصیت‌هایش برای بیش از هفتصد بار برای فیلم، تلویزیون، بازی ویدئویی و پویانمایی اقتباس شده‌اند و همچنین نزدیک به هزار حضور بیشتر در کتاب‌های کمیک و روی صحنه داشته‌اند.[۱۵۳] روبرتو فرناندز رتامار کنت دراکولا را به‌همراه شخصیت‌هایی همچون هیولای فرانکنشتاین، میکی ماوس و سوپرمن به‌عنوان بخشی از «خوراک سینمایی سلطهٔ فرهنگی جهان آنگلوساکسون» می‌دانست.[۱۵۴] در سرتاسر جهان، اقتباس‌های تازهٔ تکمیل‌شده را می‌توان هر هفته تولید کرد.[۱۵۵]

اثرگذاری

[ویرایش]
بلا لوگوسی، ایفاگر نقش دراکولا در سال ۱۹۳۱

دراکولا نخستین اثر ادبیاتی نبود که خون‌آشام‌ها را توصیف می‌کرد[۱۵۶] اما با این وجود، رمان توجه دانشوران و مردم را به خود جلب کرد.[۱۵۷] وقتی مردم از خون‌آشام‌ها حرف می‌زنند، کنت دراکولا اولین شخصیتی است که به ذهنشان می‌رسد.[۱۵۸] دراکولا با گردآوری فولکلور، افسانه، داستان‌های خون‌آشامی و سنت‌های رمان گوتیک موفق شد.[۱۵۹] وندی دونیگر[cq] این رمان را به‌عنوان اثر محوری ادبیات خون‌آشامی توصیف کرد که «تمام خون‌آشام‌های دیگر را با بی‌اس یا ای‌اس نشان می‌دهد.»[۱۶۰][خ] این رمان تأثیر فوق‌العاده‌ای بر شکل‌گیری درک عمومی از نحوهٔ عملکرد خون‌آشام‌ها، از جمله نقاط قوت و ضعف و سایر ویژگی‌های آن‌ها داشت.[۱۶۱] خفاش‌ها پیش از دراکولا به‌دلیل وجود خفاش خون‌آشام به‌نوعی به خون‌آشام‌ها مرتبط بودند. برای مثال، طرح جلد وارنی خون‌آشام[cr] (۱۸۴۷) تصویری از خفاش بود اما استوکر با خلق دراکولا توانست این مفهوم را گسترش بدهد. استودیوهای فیلم‌سازی که به‌دنبال فرصتی برای استفاده از جلوه‌های ویژه بودند، این موضوع را پذیرفتند.[۱۶۲] پاتریک مک‌گراث[cs] خاطرنشان می‌کند بسیاری از خصوصیات کنت که هنرمندان پس از توصیف استوکر از خون‌آشام‌ها به تصویر کشیده‌اند، آن ویژگی‌ها را به کلیشه تبدیل کرده‌اند. مک‌گراث جدای از توانایی تغییرشکل کنت، به‌طور خاص نفرت او از سیر، نور خورشید و صلیب‌ها را موردتوجه قرار می‌دهد.[۱۶۳]

اقتباس‌ها از این رمان و شخصیت‌هایش در محبوبیت پایدار آن نقش داشته‌اند. حتی در بحث‌های دانشگاهی، مرزهای بین رمان استوکر و اقتباس شخصیت در طیف وسیعی از رسانه‌ها به‌طور مؤثری محو شده‌است.[۱۶۴] دیکر استوکر[ct] معتقد است که عدم رعایت قانون حق تکثیر ایالات متحده از سوی استوکر به این جلب محبوبیت عامه کمک کرده‌است و می‌نویسد نویسنده‌ها و تهیه‌کننده‌ها نیازی نیست برای استفاده از این شخصیت‌ها هزینه‌ای بابت اجازه‌نامه بپردازند.[۱۶۵]

یادداشت‌ها

[ویرایش]

  1. ادبیات هیجان ژانری است که با تجسم واقعه‌های رسواکننده — برای نمونه قتل، دزدی، جعل یا زنا — در صحنه‌های خانوادگی توصیف می‌شود.[۹]
  2. گرچه دوشیزه بتی در سال ۱۸۹۰ نوشته شد اما در سال ۱۸۹۸ به چاپ رسید.[۱۴]
  3. نوهٔ برادرزادهٔ استوکر، گواهی فوت برام را به پزشک عمومی‌اش ارائه داد.[۱۵] پزشکی که گفت علت مرگ و اصطلاحات پزشکی به کار رفته در آن، با بیماری سیفلیس سازگار است. میلر و رابرت ایتین بیسانگ اظهار داشتند که این اصطلاحات قطعی نیستند.[۱۶] نظریهٔ سیفلیس از سوی دانشوران استوکر، لسلی شپرد و ویلیام هیوز و همچنین یکی دیگر از بستگان استوکر رد شده است.[۱۷]
  4. استوکر پیش از آغاز دراکولا، هال کین را «هامی-بِگ» خطاب کرد و رمان را به او تقدیم کرد.[۱۸]
  5. بیوهٔ استوکر، فلورانس[aj] این یادداشت‌ها را در سال ۱۹۱۳ به یک فروشندهٔ کتاب در نیویورک به قیمت ۲٫۲ پوند (معادل ۲۰۸ پوند بریتانیا در سال ۲۰۱۹) فروخت. پس از آن، یادداشت‌ها به مالکیت چارلز اسکریبنرز سانز درآمد و سپس ناپدید شدند؛ تا اینکه در سال ۱۹۷۰، کتابخانه و موزهٔ روزنباخ،[ak] مستقر در فیلادلفیا یادداشت‌های استوکر را خریداری کرد.[۴۸]
  6. ایتین-بیسانگ و میلر در نسخهٔ حاشیه‌نویسی‌شدهٔ یادداشت‌های استوکر که تهیه کرده‌اند، پیوستی را به این موضوع اختصاص داده‌اند که اگر استوکر به مفهوم اولیهٔ رمان خود وفادار می‌ماند، دراکولا چه شکل و شمایلی به خود می‌گرفت.[۶۱]
  7. این کار با توجه به قانون صدور مجوز نمایش سال ۱۸۹۷[ax] ضرورت داشت.[۶۶]
  8. روزنامهٔ دیلی نیوز در مقاله‌ای که در ۲۷ مه منتشر شد، نوشت که کتاب «امروز منتشر شد.»[۷۰]
  9. بی‌اس به‌معنای «پیشااستوکر» و ای‌اس به‌معنای «پسااستوکر» است.

واژه‌نامه

[ویرایش]
  1. Dublin Evening Mail
  2. The Primrose Path
  3. The Shamrock
  4. The Duties of Clerks of Petty Sessions in Ireland
  5. Florence Balcombe
  6. Lisa Hopkins
  7. Sensation novel
  8. The Shoulder of Shasta
  9. Miss Betty
  10. Daniel Farson
  11. Hall Caine
  12. Abhartach
  13. The Vampyre
  14. John William Polidori
  15. The Italian
  16. The Monk
  17. Matthew Gregory Lewis
  18. William Hughes
  19. Louis S. Warren
  20. Harry Ludlam
  21. Raymond T. McNally
  22. Radu Florescu
  23. In Search of Dracula
  24. Benjamin H. LeBlanc
  25. Elizabeth Miller
  26. Dracula Was A Woman
  27. The Book of Were-Wolves
  28. Facsimile
  29. Robert Eighteen-Bisang
  30. Castle Dracula
  31. Brides of Dracula
  32. Lucy Westenra
  33. Dr. John Seward
  34. Quincey Morris
  35. Arthur Holmwood
  36. Florence Balcombe
  37. Rosenbach Museum and Library
  38. London Library
  39. Joseph S. Bierman
  40. Elizabeth Miller
  41. history of Wallachia and Moldavia
  42. William Wilkinson
  43. Max Windshoeffel
  44. Count Wampyr
  45. Cotford
  46. Singleton
  47. Barbara Belford
  48. The Un-Dead
  49. Peter Beal
  50. Stage Licensing Act of 1897
  51. Edith Craig
  52. Archibald Constable and Company
  53. Robert Eighteen-Bisang
  54. Charlotte Stoker
  55. Dracula's Guest
  56. Florence Stoker
  57. Dracula's Guest and Other Weird Tales
  58. Clive Leatherdale
  59. Dictionary of Literary Biography
  60. David Seed
  61. The Mysteries of Udolpho
  62. Allison Case
  63. Franco Moretti
  64. logbook
  65. Irish Gothic
  66. Urban Gothic
  67. John C. Tibbetts
  68. Jack Halberstam
  69. Jerrold E. Hogle
  70. Carol Margaret Davison
  71. John Edgar Browning
  72. Gabriel Ronay
  73. Anthony Masters
  74. Anca Andriescu Garcia
  75. The Bookseller
  76. Saturday Review of Politics, Literature, Science and Art
  77. The Castle of Otranto
  78. The Advertiser
  79. Vanity Fair
  80. San Francisco Wave
  81. Drakula: Angol Regény — Harker Jonathan Naplója
  82. Duncan Light
  83. John Coulthart
  84. Jack Halberstam
  85. Mathias Clasen
  86. Martin Willis
  87. Dracula, or The Undead
  88. Galley proof
  89. Drakula Halála (The Death of Dracula)
  90. Károly Lajthay
  91. David J. Skal
  92. Wayne E. Hensley
  93. Prana
  94. Caroline Joan S. Picart
  95. Wendy Doniger
  96. Varney the Vampire
  97. Patrick McGrath
  98. Dacre Stoker

پانویس

[ویرایش]
  1. Miller, Bram Stoker's Working Papers for Dracula, 7.
  2. Luebering, Bram Stoker.
  3. Miller, Bram Stoker's Working Papers for Dracula, 7.
  4. Luebering, Bram Stoker; Miller, Bram Stoker's Working Papers for Dracula, 5.
  5. Luebering, Bram Stoker.
  6. Belford, Stoker, Abraham [Bram].
  7. Miller, Bram Stoker's Working Papers for Dracula, 5.
  8. Hopkins, Bram Stoker, 4, 51.
  9. Rubery, Sensation Fiction.
  10. Eighteen-Bisang and Miller, Bram Stoker's Notes for Dracula, 301; Belford, Bram Stoker and The Man, 269.
  11. Hopkins, Bram Stoker, 1.
  12. Hopkins, Bram Stoker, 4.
  13. Belford, Bram Stoker and The Man, 363.
  14. Belford, Bram Stoker and The Man, 277.
  15. Miller, Bram Stoker's Working Papers for Dracula, 30–31.
  16. Eighteen-Bisang and Miller, Bram Stoker's Notes for Dracula, 300.
  17. Miller, Dracula, 114–115.
  18. Miller, Bram Stoker's Working Papers for Dracula, 33–34.
  19. Caine, Bram Stoker, 16.
  20. Miller, A Dracula Handbook, 11.
  21. Miller, A Dracula Handbook, 44–45.
  22. Miller, A Dracula Handbook, 45–46.
  23. Miller, A Dracula Handbook, 45; Skal, Something in the Blood, 312.
  24. Skal, Something in the Blood, 312.
  25. Curran, Was Dracula an Irishman?, 13–14.
  26. Curran, Was Dracula an Irishman?, 13–14.
  27. Killeen, Bram Stoker, Dracula and the Irish Dimension, 177.
  28. Miller, Dracula, 30.
  29. Miller, Bram Stoker's Working Papers for Dracula, 21.
  30. Milbank, Powers Old and New, 15.
  31. Seed, The Narrative Method of Dracula, 62.
  32. Miller, A Dracula Handbook, 36.
  33. Giesen, The Nosferatu Story, 39.
  34. Hughes, Bram Stoker's Dracula, 38.
  35. Warren, Buffalo Bill Meets Dracula, 1132–1133.
  36. Miller, Dracula, 50–51.
  37. Warren, Buffalo Bill Meets Dracula, 1133.
  38. Miller, Dracula, 90–91.
  39. Ludlam, A Biography of Dracula, 100.
  40. Dearden, Radu Florescu dead.
  41. Leblanc, The Death of Dracula, 360.
  42. McNally and Florescu, In Search of Dracula, 150; Leblanc, The Death of Dracula, 360.
  43. Miller, Filing for Divorce, 2.
  44. Fitts, Alejandra Pizarnik's "La condesa, 34.
  45. Miller, Back to the Basics, 187–188.
  46. Eighteen-Bisang and Miller, Bram Stoker's Notes for Dracula, 131.
  47. Bierman, A Crucial Stage in the Writing, 152.
  48. Barsanti, Foreword, 1.
  49. Stoker, Drafts of Dracula, 16, 282–286.
  50. Frayling, “Bram Stoker's Working Papers for Dracula”, Bram Stoker's Dracula, 170.
  51. Frayling, “Bram Stoker's Working Papers for Dracula”, Bram Stoker's Dracula, 170; Bierman, The Genesis and Dating of 'Dracula', 40.
  52. Frayling, “Bram Stoker's Working Papers for Dracula”, Bram Stoker's Dracula, 176–177.
  53. Stoker, Drafts of Dracula, 16, 252.
  54. Hopkins, Bram Stoker, 4–6; Stoker, Drafts of Dracula, 15.
  55. Bierman, The Genesis and Dating of 'Dracula', 40.
  56. Eighteen-Bisang and Miller, Bram Stoker's Notes for Dracula, 15.
  57. Killeen, Bram Stoker, Dracula and the Irish Dimension, 178.
  58. Eighteen-Bisang and Miller, Bram Stoker's Notes for Dracula, 4.
  59. Eighteen-Bisang and Miller, Bram Stoker's Notes for Dracula, 245.
  60. Eighteen-Bisang and Miller, Bram Stoker's Notes for Dracula, 318.
  61. Eighteen-Bisang and Miller, Bram Stoker's Notes for Dracula, 320.
  62. Belford, Bram Stoker and The Man, 241.
  63. Belford, Bram Stoker and The Man, 272.
  64. Stoker, Drafts of Dracula, 191.
  65. Miller, Bram Stoker's Working Papers for Dracula, 245.
  66. Buzwell, Bram Stoker's stage adaptation of Dracula.
  67. Miller, A Dracula Handbook, 72–73.
  68. Davison, “Introduction”, Bram Stoker's Dracula, 19.
  69. Miller, Bram Stoker's Working Papers for Dracula, 274.
  70. Miller, Bram Stoker's Working Papers for Dracula, 256.
  71. Eighteen-Bisang, “Various entries”, Bram Stoker's Notes for Dracula, 258.
  72. Belford, Bram Stoker and The Man, 274.
  73. Belford, Bram Stoker and The Man, 269.
  74. Belford, Bram Stoker and The Man, 272.
  75. Miller, Bram Stoker's Working Papers for Dracula, 268.
  76. Miller, Bram Stoker's Working Papers for Dracula, 280.
  77. Davison, “Introduction”, Bram Stoker's Dracula, 21.
  78. Eighteen-Bisang, “Various entries”, Bram Stoker's Notes for Dracula, 291.
  79. Miller, Bram Stoker's Working Papers for Dracula, 226.
  80. Miller, Bram Stoker's Working Papers for Dracula, 234.
  81. Beville, Figuring Phantasmagoria, 64.
  82. Seed, The Narrative Method of Dracula, 61.
  83. Miller, A Dracula Handbook, 38.
  84. Seed, The Narrative Method of Dracula, 64.
  85. Seed, The Narrative Method of Dracula, 64.
  86. Seed, The Narrative Method of Dracula, 68–69.
  87. Seed, The Narrative Method of Dracula, 68.
  88. Miller, A Dracula Handbook, 38.
  89. Seed, The Narrative Method of Dracula, 68.
  90. Moretti, The Dialectic of Fear, 77.
  91. Case, Tasting the Original Apple, 224.
  92. Seed, The Narrative Method of Dracula, 70.
  93. Agarwal, Exploration of Gothic Element, 136, 139.
  94. Ingelbien, Gothic Genealogies, 1103; Hennelly, Framing the Gothic, 73; Mighall, A Geography of Victorian Gothic Fiction, 70.
  95. Tibbetts, The Gothic Imagination, 285.
  96. Mighall, A Geography of Victorian Gothic Fiction, xix–xx.
  97. Mighall, A Geography of Victorian Gothic Fiction, 166.
  98. Halberstam, A Technologies of Monstrosity, 334.
  99. Hogle, Introduction, 12.
  100. Miller, Dracula, 150.
  101. Arata, The Occidental Tourist, 621.
  102. Books of the Day, 6.
  103. Miller, Dracula, 137.
  104. Browning, “Introduction: The Myth of Dracula's Reception”, Bram Stoker's Dracula.
  105. Davison, Bram Stoker's, 19.
  106. Browning, “Introduction: The Myth of Dracula's Reception”, Bram Stoker's Dracula.
  107. McNally and Florescu, In Search of Dracula, 162.
  108. Ronay, The Truth About Dracula, 53.
  109. Masters, The Natural History of the Vampire, 208.
  110. Clasen, Attention, Predation, Counterintuition, 379.
  111. Andriescu Garcia, Dracula – Hybridity and Metafiction, 53.
  112. Untitled review of Dracula, 3.
  113. Recent Novels, 150–151; A Romance of Vampirism, 80; The Academy, 98; Dracula, 10.
  114. The Bookseller, 816.
  115. Review, 21.
  116. Untitled, 131.
  117. Davison, “Introduction”, Bram Stoker's Dracula, 19; Browning, “Introduction: The Myth of Dracula's Reception”, Bram Stoker's Dracula.
  118. Miller, Bram Stoker's Working Papers for Dracula, 267.
  119. Books of the Day, 6.
  120. Current Literature, 8.
  121. Untitled review of Dracula, 11.
  122. Books to Read, and Others, 80.
  123. Review.
  124. Books to Read, and Others, 80.
  125. Current Literature, 8; Supped Full with Horrors, 261; A Fantastic Theme Realistically Treated, 13.
  126. The Insanity of the Horrible, 5.
  127. Light, When was Dracula first translated, 42.
  128. Berni, Dracula by Bram Stoker, 31.
  129. Light, When was Dracula first translated, 42.
  130. Light, When was Dracula first translated, 42, 44.
  131. Light, When was Dracula first translated, 42–46.
  132. Light, When was Dracula first translated, 45.
  133. Light, When was Dracula first translated, 47.
  134. Light, When was Dracula first translated, 47.
  135. ۱۳۵٫۰ ۱۳۵٫۱ سیدی نژاد، باستانشناسی ترجمه فارسی دراکولا.
  136. وفایی، ترجمه نسخه کامل رمان «دراکولا» به کتابفروشی‌ها آمد.
  137. وفایی، ترجمه جدید «دراکولا» چاپ شد.
  138. Willis, The Invisible Giant, 302–304.
  139. Halberstam, Technologies of Monstrosity, 341.
  140. Halberstam, Technologies of Monstrosity, 350.
  141. Clasen, Attention, Predation, Counterintuition, 389.
  142. Willis, The Invisible Giant, 302.
  143. Stuart, Stage Blood, 193.
  144. Buzwell, Bram Stoker's stage adaptation.
  145. Skal, Introduction—Dracula, 11.
  146. Hensley, The Contribution of F. W. Murnau's, 61.
  147. Hensley, The Contribution of F. W. Murnau's, 63.
  148. Browning and Picart, Dracula in Visual Media, 4.
  149. Cengel, How the Vampire Got His Fangs; Why Christopher Lee's Dracula.
  150. Sommerlad, Celebrating Eiko Ishioka's extraordinary.
  151. Browning and Picart, Dracula in Visual Media, 4.
  152. Clasen, Attention, Predation, Counterintuition, 378.
  153. Browning and Picart, Dracula in Visual Media, 4.
  154. Retamar and Winks, On Dracula, the West, America, and Other Inventions, 22.
  155. Browning and Picart, Dracula in Visual Media, 7.
  156. Miller, Dracula, 147.
  157. Davison, “Introduction”, Bram Stoker's Dracula, 21.
  158. Beresford, From Demons to Dracula, 139.
  159. Miller, Dracula, 147.
  160. Doniger, Sympathy for the Vampire, 608.
  161. Miller, Dracula, 152.
  162. Miller, Dracula, 157.
  163. McGrath, Preface, 45.
  164. Hughes, Fictional Vampires in the Nineteenth, 198.
  165. Stoker, “Foreword”, Dracula in Visual Media, 2.

منابع

[ویرایش]

فارسی

[ویرایش]
  • سیدی نژاد، مرتضی (۳۱ خرداد ۱۳۹۹). «باستانشناسی ترجمه فارسی دراکولا». راهک. بایگانی‌شده از اصلی در ۷ ژانویه ۲۰۲۳. دریافت‌شده در ۱۷ دی ۱۴۰۱.
  • وفایی، صادق (۴ بهمن ۱۴۰۰). «ترجمه جدید «دراکولا» چاپ شد». خبرگزاری مهر. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۵ فوریه ۲۰۲۳. دریافت‌شده در ۷ بهمن ۱۴۰۱.
  • وفایی، صادق (۱۲ مهر ۱۳۹۹). «ترجمه نسخه کامل رمان «دراکولا» به کتابفروشی‌ها آمد». خبرگزاری مهر. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۵ فوریه ۲۰۲۳. دریافت‌شده در ۷ بهمن ۱۴۰۱.

انگلیسی

[ویرایش]

کتاب‌ها

[ویرایش]

مقاله‌های ژورنال‌ها و روزنامه‌ها

[ویرایش]

نقدهای انتقادی معاصر

[ویرایش]
  • "Recent Novels". Review of Politics, Literature, Theology, and Art. London. 79: 150–151. July 31, 1897.
  • "A Romance of Vampirism". Lloyd's Weekly Newspaper. London. May 30, 1897. p. 80.
  • "Untitled review of Dracula". The Bookseller: A Newspaper of British and Foreign Literature. London. September 3, 1897. p. 816.
  • "Book Reviews Reviewed". The Academy: A Weekly Review of Literature, Science, and Art. London. July 31, 1897. p. 98.
  • "Untitled review of Dracula". The Daily Mail. London. June 1, 1897. p. 3.
  • "Untitled". Publisher's Circular and Booksellers' Record of British and Foreign Literature. London. August 7, 1897. p. 131.
  • "Review: Dracula". Saturday Review of Politics, Literature, Science and Art. London. July 3, 1897. p. 21.
  • "Books of the Day". The Daily Telegraph. London. June 3, 1897. p. 6.
  • "Dracula". The Glasgow Herald. Glasgow. June 10, 1897. p. 10.
  • "Untitled review of Dracula". Of Literature, Science, and Art (Fiction Supplement). London. June 12, 1897. p. 11.
  • "Current Literature: Hutchinson & Co's Publications". The Advertiser. Adelaide. January 22, 1898. p. 8.
  • "Books to Read, and Others". Vanity Fair: A Weekly Show of Political, Social, and Literary Wares. London. June 29, 1897. p. 80.
  • "Supped Full with Horrors". The Land of Sunshine. June 1899. p. 261.
  • "A Fantastic Theme Realistically Treated". New-York Tribune (Illustrated Supplement). New York City. November 19, 1899.
  • "The Insanity of the Horrible". The San Francisco Wave. San Francisco. December 9, 1899. p. 5.
  • "Review: Dracula". The Manchester Guardian. 1897.

وبگاه‌ها

[ویرایش]

پیوند به بیرون

[ویرایش]