پرش به محتوا

جنگ ایران و عراق

صفحه نیمه‌حفاظت‌شده
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

جنگ ایران و عراق

از بالا در جهت ساعت‌گرد:
کودک-سرباز ایرانی
سرباز ایرانی با ماسک شیمیایی در جریان حملات شیمیایی عراق
نیروهای کشته‌شدهٔ مجاهدین خلق در عملیات مرصاد
سرباز ایرانی هنگام کار با پدافند زو-۲۳–۲
اسیرهای عراق پس از عملیات بیت‌المقدس و فتح خرمشهر
ناوچه آمریکایی یواس‌اس استارک پس از برخورد موشک اگزوست توسط جنگندهٔ عراقی.
تاریخ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ تا ۲۹ مرداد ۱۳۶۷
برابر با ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ تا ۲۰ اوت ۱۹۸۸ (میلادی)
(۷ سال و ۱۰ ماه و ۴ هفته و ۱ روز)
موقعیت
شهرها و استان‌های مرزی و شهرهای مهم دو کشور ایران و عراق و خلیج فارس
نتایج

بن‌بست نظامی؛ هر دو کشور ادعای پیروزی کردند:

  • آتش‌بس با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت از سوی دو طرف.[۱]
  • شکست ایران در تصرف بصره و براندازی حکومت صدام حسین و همچنین ایجاد تفرقه در بین مردم عراق.
  • شکست عراق در تصرف مناطق نفت خیز جنوب ایران و ناکامی در شکست ایران و ایجاد تفرقه در بین قومیت‌های عربی خوزستان.[۲]
  • خسارت اقتصادی شدید به هر دو کشور.
تغییرات
قلمرو
تغییری ایجاد نشد؛ مناطق کوچکی در اطراف اروندرود و اطراف مرز تا سال ۱۳۶۹ و قبل از حمله ارتش عراق به کویت و قبول عهدنامه ۱۹۷۵ الجزایر توسط عراق در اشغال نیروهای عراقی بود.
طرف‌های درگیر

ایران ایران




پشتیبانی توسط:

(مشاهدهٔ بیشتر)

عراق عراق



پشتیبانی توسط:

(مشاهدهٔ بیشتر)
فرماندهان و رهبران

ایرانروح‌الله خمینی

عراقصدام حسین

تلفات و خسارات
۱۲۳٬۲۲۰ تا ۱۶۰٬۰۰۰ نفر کشته‌شده در نبرد و ۶۰٬۷۱۱ نفر مفقودی (بر اساس اعلام دولت ایران)
۲۰۰٬۰۰۰ تا ۶۰۰٬۰۰۰ نفر کشته بر اساس آمارهای مستقل
۸۰۰٬۰۰۰ نفر کشته (بر اساس اعلام رژیم بعث عراق)

۳۲۰٬۰۰۰ تا ۵۰۰٬۰۰۰ نفر مجروح
۳۹٬۴۱۷ نفر اسیر[۳۷]

۱۱٬۰۰۰ تا ۱۶٬۰۰۰ نفر کشته غیرنظامی

۶۲۷ میلیارد دلار خسارت مالی
۱۰۵٬۰۰۰ تا ۳۷۵٬۰۰۰ نفر کشته
۴۰۰٬۰۰۰ نفر مجروح
۵۵٬۴۳۸ نفر اسیر
۵۶۱ میلیارد دلار خسارت مالی

جنگ ایران و عراق جنگی بود که در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ (۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰) با تهاجم عراق به ایران (۱۳۵۹) آغاز و به یک جنگ تمام عیار تبدیل شد که حدود هشت سال به طول انجامید. از‌نظر مقامات عراقی شروع جنگ در ۱۳ شهریور ۱۳۵۹ (۴ سپتامبر ۱۹۸۰) و حملات توپخانه سنگین ایران به شهرهای خانقین و مندلی بود.[۳۸] و تا قبول قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران در ۲۷ تیرماه ۱۳۶۷ بطول انجامید.[۳۹] به‌طور عملی در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ آتش بس برقرار شد.[۴۰] سازمان ملل در ۱۸ آذر ۱۳۷۰ برابر با ۹ دسامبر ۱۹۹۱ رسما عراق را به عنوان متجاوز جنگ معرفی کرد.[۴۱] [۴۲][۴۳]

درگیری‌های مرزی از اوایل اسفندماه ۱۳۵۷ شروع شدند.[۴۴] در مدت یک سال و نیم نه‌تنها برای رفع اختلاف چاره‌ای اندیشیده نشد، بلکه سخنان تحریک‌آمیز به‌تدریج دامنه اختلافات را وسیع‌تر کردند.[۴۵][۴۶]

عکس‌العمل مسئولان ایران در روز حمله عراق به‌قدری عادی بود که انگار توقع آن را داشته‌اند یا عراق را بسیار حقیر و خود را بسیار قوی می‌دیده‌اند.[۴۷] آنها بلافاصله جنگ را به یک دوگانه جنگ بین حق و باطل تبدیل کردند و مانند صفویه با افزودن شعائر شیعی به این جنگ خواص یک جنگ مذهبی را دادند و نوید دادند که جنگ را ادامه خواهند داد.[۴۸]

سازمان ملل از شش روز پس از شروع جنگ (اولین بار با قطعنامه ۴۷۹ در ششم مهرماه ۵۹) قطعنامه‌هایی صادر می‌کرد، سازمان همکاری اسلامی و جنبش عدم تعهد و افراد و سازمان‌های دیگر ده‌ها پیشنهاد صلح ارائه دادند که همگی توسط عراق پذیرفته می‌شدند ولی مسئولان ایران اعلام می‌کردند که بدون برکناری و مجازات صدام حسین و تأسیس یک حکومت اسلامی در عراق آتش‌بس ممکن نیست.[۴۹][۵۰]

مسئولان ایران سرانجام یکسال پس از صدور آخرین قطعنامه سازمان ملل در اثر پایان یافتن منابع خود مجبور شدند آن را بپذیرند و تداوم حکومت صدام حسین و تعیین متجاوز پسا آتش‌بس را نیز قبول کردند.[۵۱]

تخطی از هشت قطعنامه لازم الاجرای شورای امنیت سازمان ملل متحد و عدم قبول ده‌ها پیشنهاد صلح ارایه شده توسط سازمان همکاری اسلامی و جنبش عدم تعهد و کشورهای مختلف ایران را در موضع یک کشور جنگ طلب قرار داده بود. (قطعنامه ۵۲۲) [۵۲] ورود به خاک عراق از سال دوم جنگ ایران را در موضع مهاجم و عراق را در موضع مدافع نیز قرار داد[۵۳] و عدم عکس العمل بموقع جامعه جهانی نسبت به اقدامات غیراصولی عراق (حمله به شهرها، حمله به نفتکش‌ها و حملات شیمیایی) یکی از پیامدهای آن بود. در برخی از موارد مقابله به مثل توسط ایران وضع را پیچیده‌تر نیز می‌کرد.

پس از تصمیم برای ورود به خاک عراق ایران معتقد بود با اشغال بصره دومین شهر عراق و قطع ارتباط آن با بغداد موجب سقوط سریع عراق خواهد شد. به این منظور از عملیات یورش موج انسانی استفاده کرد. به این دلیل تلفات ایران در هر عملیات خود تا سه برابر تلفات عراق بود و بیش از نیمی از تلفات این جنگ مربوط به چند عملیات برای تسخیر ناموفق بصره شد.[۵۴]

کشورهای عرب به استثنای سوریه و لیبی به عراق کمک کردند. سوریه و لیبی به دلیل اختلافات عقیدتی و سیاسی با حکومت عراق در سمت ایران ایستادند. اتحاد جماهیر شوروی به عراق کمک تسلیحاتی می‌کرد. سازمان آزادیبخش فلسطین در ابتدا اقدام به میانجیگری کرد ولی پس از آنکه دید به نتیجه نمی‌رسد به پشتیبانی از عراق پرداخت.[۵۵] کشورهای غربی به‌طور متناوب به طرف ضعیف درگیری کمک می‌کردند که باعث طولانی شدن این جنگ شد. آلمان (غربی) با ایجاد کارخانه ساخت سلاح شیمیایی برای عراق مسئولیت‌های سنگینی را متوجه خود کرد. خرید سلاح از آمریکا و اسراییل موجب زیر سؤال رفتن مواضع سیاست بین‌المللی ایران گشت.

نتیجه جنگ برای ایران ۲۲۵٬۵۷۰ شهید[۵۶] ۵۷۴٬۱۰۱ جانباز[۵۶][۵۷][۵۸] ۶۲۷ میلیارد دلار هزینه جنگ و ۶۴۴ میلیارد دلار خسارت مالی[۵۹] کاهش قیمت نفت از ۳۵ دلار به ۱۰ دلار[۶۰][۶۱][۶۲][۶۳] نشت سلاح شیمیایی به محیط زیست[۶۴] خشک شدن تالابها و ایجاد ریزگرد[۶۴] نابودی ۸۰ درصد نخلستان‌ها[۶۵] نشت ۸۰ میلیون بشکه نفت به دریا[۶۶] خرابی ۶۶ واحد پالایشگاهی[۶۷] بازماندن ۱۶ میلیون مین خنثی نشده[۶۸] نابودی ۷۳۵ تانک ۳۹۷ هواپیمای جنگنده و ۳۵۴ هلیکوپتر[۶۹] بود.

مینهای برجا مانده سالانه حدود صد کشته و بیش از دویست مجروح برجا میگذارند که جزو خسارتهای جاری برجا مانده از این جنگ است.[۷۰]

۲هزار و ۸۸۸ روز جنگ میزان ۱۲۷۱ میلیارد دلار خسارت و هزینه را به اقتصاد ایران تحمیل کرد. در حالیکه مجموع درامد نفتی ایران از ۱۳۵۹ تا ۱۳۸۹، ۹۷۰میلیارد دلار به پایه‌ قیمت‌های سال ۲۰۱۰ بوده است. یعنی کل درآمدهای نفتی ایران تا دو دهه پس از جنگ نیز نمی‌توانست آنرا جبران کند.[۷۱]

در شروع جنگ تولید ناخالص داخلی ایران تقریبا دو برابر عراق بود( با جمعیتی سه برابر جمعیت عراق) . در پایان جنگ درامد سرانه هر ایرانی به کمتر از نصف کاهش یافت.[۷۲]

ورشکستی عراق تحت دیون خارجی باعث حمله آن به کویت شد که موجب مشکلات اقتصادی انسانی و زیست‌محیطی بیشتر برای منطقه و تشدید حضور نیروهای نظامی خارجی گردید.

خلاصه جنگ

روابط ایران و عراق از سال ۱۳۴۸ تیره بود و پیش از انقلاب ایران ۱۰۴ مورد درگیری بین دو کشور اتفاق افتاد.[۷۳]

در پیمان‌نامه ۱۹۷۵ الجزایر ایران پذیرفت که در ازای اشتراک اروندرود بر اساس خط تالوگ، از حمایت کردهای عراق خودداری کند.[۷۴] پس از انقلاب ۵۷ حکومت جدید ایران دیگر به این قرارداد پایبند نبود و شروع به کمک به کردها از شمال و به گروه‌های شیعه در مرکز عراق کرد. تصفیه افسران بلندپایه ارتش بعد از کودتای نوژه، و اظهارات ارتشبد غلامعلی اویسی به صدام او را به این ارزیابی رساند که ایران توان دفاع کافی ندارد و در مدت یک هفته تهران را فتح خواهد کرد.[۷۵]

در ۱۳ فروردین ۱۳۵۸ عراق برای نخستین بار به حریم هوایی ایران تجاوز کرد. ۵ روز بعد، نیروهای عراقی به یک پست مرزی ایران در قصرشیرین حمله کردند. در اردیبهشت عراق به شهر مهران حمله هوایی کرد. پس از آن و تا آغاز همه‌جانبه جنگ، متجاوز از ۵۶۰ مورد درگیری در مرزهای ایران و عراق گزارش شده است.[۷۶]

در ۱۳ شهریور ۱۳۵۹ (۴ سپتامبر) توپخانه سنگین ایران اقدام به کوبیدن مناطق مرزی عراق مخصوصاً شهرهای زرباطیه، خانقین و مندلی نمود که تعدادی غیرنظامی کشته شدند. عراقیها این عمل را شروع جنگ و زیر پا گذاشتن عملی عهدنامه ۱۹۷۵ الجزایر دانستند.[۷۷][۷۸]

در ۲۲ شهریور ۱۳۵۹ یک میگ عراقی به هلیکوپتر حامل بنی صدر و رجایی که برای بازدید از درگیریهای مرزی رفته بودند شلیک کرد که با دخالت جنگنده‌های ایرانی از صحنه گریخت.[۷۹]

در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ (۱۷ سپتامبر) صدام حسین اقدام به لغو عهدنامه ۱۹۷۵ الجزایر نمود و اعلام کرد که تمام شط العرب متعلق به عراق است.[۷۷]

در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ در ابتدا عراق بخش‌هایی از خاک ایران از جمله خرمشهر را اشغال کرد.

در ۳ خرداد ۱۳۶۱ ایران خرمشهر را آزاد کرد و جنگ را به داخل خاک عراق کشید.

در ۴ خرداد دبیرکل سازمان ملل به دوطرف پیشنهاد آتش‌بس داد. عراق به مرزهای بین‌المللی برگشت (بجز مناطق تحت مناقشه اولیه شامل میمک و اروند رود) و آرایش تدافعی گرفت.

در ۳۱ خرداد ۱۳۶۱ صدام پیشنهاد صلح در دوهفته را داد. در جلسات تصمیم‌گیری خمینی و برخی نظامیان با ادامه جنگ و ورود به خاک عراق مخالفت بودند و استدلال می‌کردند که خاک اشغالی به میهن بازگشته است ولی گروه دیگر به سرکردگی هاشمی رفسنجانی (که بدون هیچ تجربه نظامی فرمانده جنگ شده بود و سودای سقوط آسان عراق را در سر داشت) بر ورود به خاک عراق با این استدلال که جاده بصره به بغداد به مرز نزدیک است و با تسخیر بصره سقوط عراق حتمی است پافشاری کردند (هدفی که پس از شش عملیات در نهایت عملی نشد).[۸۰]

در ۲۱ تیرماه ۱۳۶۱ سازمان ملل قطعنامه ۵۱۴ را ارائه داد که توسط ایران رد شد. پس از رد این پیشنهادهای عراق موضع صلح طلب و اشغال شده به خود گرفت و بسیاری از اقدامات غیراصولی خود مثل استفاده از سلاح شیمیایی و حمله به مناطق مسکونی و حمله به نفتکشها را تا پایان جنگ به این وسیله توجیه می‌کرد. کمک‌های مالی و نظامی زیادی از کشورهای منطقه و غرب و شرق به عراق سرازیر شد. از این به بعد لحن قطعنامه‌های سازمان ملل نسبت به ایران عوض شد.

در بهمن ۱۳۶۵ (فوریه ۱۹۸۶) ایران موفق به تصرف بندر فاو شد.

از ۱۹ دی ۱۳۶۵ تا ۶ فروردین ۱۳۶۶ عملیات کربلای ۵ را برای تصرف بصره انجام داد که در آن ۶۵ هزار ایرانی و ۲۰ هزار عراقی کشته شدند و موفق نبود و در جبهه جنوب جنگ به بن‌بست رسید.

در ۹ خرداد ۱۳۶۱ (۳۰ می ۱۹۸۲) عراق با حمله به نفتکش اطلس درگیری نفتکش‌ها را آغاز کرد. استدلال عراق جلوگیری از صدور نفت ایران و مجبور کردن آن به قبول صلح بود و این درگیری بعدها دوجانبه گردید. نیروهای ایران به نفتکش‌های شوروی و آمریکا که در خدمت دولت کویت بودند، حمله می‌کردند.

در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۶۶ (۱۷ می ۱۹۸۷) یک میراژ عراقی با شلیک موشک اگزوست به ناوچه یواس‌اس استارک باعث خسارت شدید و مرگ ۳۷ سرباز آمریکایی شد. این بهانه ای برای آمریکا شد که درگیر شود. شوروی و آمریکا هر دو شروع به حمایت از قطعنامه‌های شورای امنیت کردند.[۸۱]

در سال چهارم و پنجم، عراق از سلاح شیمیایی بیشتری علیه کردهای عراقی و ایران استفاده کرد.

در اواخر سال ۱۳۶۶ دستکم در یک مورد عراق با کمک اطلاعاتی آمریکا از حرکتهای نیروهای ایرانی مطلع می‌شد و آنها را بمباران شیمیایی می‌کرد.[۸۲] حمله به شهرها و اهداف غیرنظامی ابتدا و بیشتر توسط عراق انجام می‌شد. در اواخر جنگ، درگیری در خلیج فارس باعث آسیب دیدن سکوهای نفتی و کشتی‌های تجاری با پرچم کشورهای مختلف شد.

در فروردین ۱۳۶۷ در نبرد دوم فاو جزیره فاو سقوط کرد و با پیروزی‌های عراق روند جنگ به زیان ایران تغییر پیدا کرد.[۸۳][۸۴][۸۵]

در اواخر تیرماه ۱۳۶۷ مسئولان ایران مجبور به قبول قطعنامه ۵۹۸ که یکسال قبل به‌شدت آن را رد کرده بودند شدند.

در مرداد ۱۳۶۷ جنگ با قبول آتش‌بس از سوی دو طرف با حدود یک میلیون نفر کشته و ۱۱۹۰ میلیارد دلار خسارت به دو کشور خاتمه یافت.[۷۵] از سال ۱۳۶۹ مبادلهٔ اسیران جنگی آغاز شد و ایران آخرین اسرای جنگی عراقی را در سال ۱۳۸۱ تحویل داد.[۸۶]

این جنگ یکی از برخوردهای نظامی دوران معاصر بود و منافع بیشتر کشورهای جهان را تهدید کرد و بیشتر بر کشورهایی تأثیر گذاشت که ذخایر نفتی اصلی جهان را داشتند. برخی از ابرقدرتها عقیده داشتند که پیروزی هر یک از دو طرف موجب برهم‌خوردن ثبات و توازن قوا در منطقه خواهد شد به همین دلیل کوشیدند تا هیچ‌یک از دو کشور پیروز نشود.[۸۷]

زمینه‌ها و دلایل آغاز جنگ

عوامل مختلفی طی چند دهه موجب شد که اختلافات دو کشور تبدیل به جنگی تمام عیار شود. اختلافاتی که مربوط به مسائل ژئوپولیتیک، مذهبی و قومی بود. سرانجام، تحریکات دو کشور علیه یکدیگر و رهبرانشان باعث روی دادن جنگ ایران و عراق شد.

فائق الشیخ علی در مصاحبه با برنامه السطرالاوسط گفت: اگر بخواهم طوری قضاوت کنم که در دنیا و آخرت پشیمان نباشم مسئولیت دو سال اول جنگ با صدام حسین بود ولی مسئولیت شش سال بعدی آن با آقای خمینی بود. ایران تحریکاتی می‌کرد ولی این صدام بود که با ورود به خاک ایران جنگ را شروع کرد ولی پس از بازپس‌گیری زمینها ایران وارد خاک عراق شد و صدام را یزید خواندند و گفتند باید آنقدر ادامه دهیم تا یزید را نابود کنیم[۸۸]

نقش عراق

این مسائل باعث شدند که صدام حسین به این ارزیابی برسد که برخلاف ۱۰۴ مورد قبلی، این بار کشور ایران توان دفاع دربرابر حملات او را نخواهد داشت و در عرض یک هفته تهران را فتح خواهد کرد. با این محاسبات، عراق در ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ برای ۱۰۵ امین بار (با احتساب درگیری‌های نوزده-بیست‌ماههٔ بین ایران و عراق که ظاهراً در ابتدای انقلاب اسلامی اتفاق افتاد، شاید بتوان گفت برای ۱۰۶ امین بار)[۸۹][۹۰][۹۱][۹۲] از سال ۱۳۴۸ به ایران حمله کرد. این جنگ در نهایت پس از حدود ۸ سال در مرداد ۱۳۶۷ با قبول آتش‌بس از سوی دو طرف و پس از به جا گذاشتن یک میلیون نفر تلفات و ۱۱۹۰ میلیارد دلار خسارات به دو کشور خاتمه یافت.[۷۵] مبادلهٔ اسیران جنگی بین دو کشور از سال ۱۳۶۹ آغاز شد. ایران آخرین گروه از اسرای جنگی عراقی را در سال ۱۳۸۱ به عراق تحویل داد.[۸۶]

ادعای تاریخی

اگر چه حکومت شاه ۱۷ روز پس از کودتای ۱۴ ژوئیه ۱۹۵۸ یا کودتای ضدسلطنتی عراق، رژیم جدید را به رسمیت شناخت عبدالکریم قاسم، اروندرود یا «شط‌العرب» را بخش جدائی‌ناپذیر عراق دانست و تهدید کرد که «اگر حقوق عراق در این آبراه مطابق میل دولت این کشور حل و فصل نشود، حتی آن حاشیه ۵ کیلومتری که در عهدنامه ۱۹۳۷ م / ۱۳۱۶ ش. به ایران واگذار کردیم، پس خواهیم گرفت.»[۹۳]

در ۱۸ دسامبر ۱۹۵۹، عبدالکریم قاسم اعلام کرد که عثمانی‌ها محمره را که بخشی از خاک عراق بوده (در زمانی که کشوری بنام عراق وجود نداشته است!!!!) به ایران تحویل داده‌اند و بلافاصله پس از آن، عراق شروع به حمایت از جنبش‌های تجزیه طلب در ایران کرد.[۹۴]

رهبری جهان عرب

از زمان به قدرت رسیدن حزب بعث در عراق در سال ۱۹۶۸ میلادی، عراقی‌ها رؤیای رهبری جهان عرب را در سر می‌پروراندند. از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۰ درآمدهای نفتی عراق افزایش یافت.[۹۵] این موضوع به عراق کمک می‌کرد تا خلاء ناشی از مرگ جمال عبدالناصر در صدر رهبری اعراب را پر کنند؛ زیرا مصر پس از پیمان کمپ دیوید نفوذ خود در میان اعراب را از دست داده بود.[۹۶]

جزایر سه‌گانه

در جریان اعمال حاکمیت ایران بر جزایر سه‌گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی عراق روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرد و از اتحادیه عرب خواست تا آنان نیز چنین کنند. درخواستی که از سوی اتحادیه عرب رد شد. عراق همچنین اعتراض رسمی‌ای به سازمان ملل نوشت که توسط این سازمان نادیده گرفته شد. عراقی‌ها دست به اخراج ۷۰۰۰۰ ایرانی‌تبار ساکن عراق زدند. در سال ۱۹۷۴ تنش در روابط دو کشور به اوج خود رسید و درگیری‌های نظامی مرزی پراکنده کم‌کم به جنگی تمام عیار تبدیل شد.[۹۷] روابط ایران و عراق از سال ۱۳۴۸ تا پیش از جنگ نیز به شدت تیره و تار بوده و پیش از انقلاب ایران ۱۰۴ مورد درگیری و جنگ بین ایران و عراق اتفاق افتاد[۷۳] که در برخی از آن‌ها از جمله در درگیری ۲۱ بهمن ۱۳۵۲ صدها تن از دو طرف کشته و زخمی شدند. در سال ۱۳۵۳ ده درگیری نظامی بین ایران و عراق روی داد که در آن‌ها هواپیماهای جنگی حضور داشتند. معروف است که شاه در همین سال در جواب به این سؤال که "چرا این قدر هلیکوپتر کبرا می‌خرید؟، پاسخ داده بود: «از همسایه‌ام سؤال کنید که چرا این قدر تانک می‌خرد، من برای هر تانک عراقی یک کبرای آماده پرواز دارم.»[۹۸] تنش به قدری بالا گرفت که کورت والدهایم دبیرکل سازمان ملل متحد ناچار به مداخله و اعزام نماینده ویژه به مرزهای دو کشور شد. نتیجه گزارش این نماینده منجر به صدور قطعنامه ۳۴۸ شورای امنیت شد که در آن طرفین ملزم به حل اختلاف مرزی میان خود شدند.[۹۷]

محمدرضا پهلوی و صدام حسین با میانجیگری هواری بومدین، معاهده الجزایر را امضا کردند.

قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر

منطقه مورد مناقشه

در پیمان‌نامه ۱۹۷۵ الجزایر ایران به‌طور ضمنی پذیرفت که در ازای رفع اختلافات مرزی آبی در اروندرود بر اساس خط تالوگ، دست از حمایت از کردهای عراق بردارد.[۷۴] بنابراین عراق که در طول سال‌های بعد سیاست‌های ضد غرب و ضدصهیونیستی را تبلیغ می‌کرد،[۹۵] در سال ۱۹۸۰ و پس از سقوطِ شاه سیاستِ ایرانی‌ستیزی را در دستورِ کارِ عراقی‌ها قرار داد.

سفیر عراق در لبنان در ۱۲ آبان ۱۳۵۸ در مصاحبه با روزنامه النهار بیروت گفت:[۹۹]

بهبود شرایط با ایران منوط به تحقق ۳ شرط اصلی است: ۱- تجدیدنظر در پیمان نامه ۱۹۷۵ الجزایر دربارهٔ اروند رود ۲- اعطای خودمختاری به عشایر کرد و بلوچ و عرب ۳- خروج نیروهای نظامی ایران از جزایر سه‌گانه ایرانی مورد مناقشه و سراسر خلیج فارس

صدام حسین مدعی بود که نظام بعثی از همان ابتدای انعقاد قرارداد مرزی ۱۹۷۵ در زمان شاه، خود را مغبون می‌دیده.[۱۰۰]

تسلط بر خلیج فارس

صدام متوجه خلاء ناشی از سقوط شاه ایران به عنوان ژاندارم خلیج فارس شده بود و تلاش داشت تا نقشی که پیش از آن محمدرضا پهلوی ایفا می‌کرد را بر عهده گیرد.[۹۶] او برای این‌کار نیاز به مرز آبی کافی و تسلط بر خلیج فارس داشت.[۱۰۱][۱۰۲] به گفته جیمز بیل، دلیل اصلی شروع جنگ و مناقشات سیاسی قبل از آن را به‌طور کلی می‌توان در «تسلط یافتن بر خلیج فارس» دانست. تحقق این هدف برای مصر و عربستان سعودی و سایر شیخ نشین‌های منطقه چندان ناخوشایند نبود.[۱۰۳]

ضعف ایران پس از انقلاب

به نظر می‌رسد که باور عمومی در میان مقامات عراق این بود که پس از انقلاب، ایران دچار ضعف شده و برای عراق فرصت مناسبی فراهم آورده تا توازن قبلی قوا در خلیج فارس را با یک حمله نظامی برهم زده و هم‌زمان راه‌حل جدیدی برای مشکلات عراق با شیعیان جنوب و کردهای شمال این کشور جلوی پای آنان بگذارد.[۱۰۴]

در یک سال اول انقلاب و علی‌الخصوص بعد از وقوع کودتای نوژه، بسیاری از افسران بلندپایه ارتش تصفیه شدند که باعث از بین رفتن ساختار ارتش شد.

عراق بعثی که حکومت وقت ایران را بابت اصطکاک‌هایش با ایالات متحده و عدم روابط دوستانه‌اش با شوروی در مظان قرار گرفتن در انزوای سیاسی می‌دید هرگونه تقابل نظامی با ایران را آسان‌تر تصور می‌کرد.[۱۰۵]

نیویورک تایمز در ۲۶ فروردین ۱۳۵۹ یا ۱۹۸۰/۴/۱۵: «از زمانی که ایران شاهنشاهی به ایران انقلابی تبدیل شده، نیروهای مسلحش به نیروهای بی انضباطی تبدیل شده‌اند. بر اساس یک تخمین تمامی هواپیماهای پیشرفته اف-۱۴ تام کت ایران زمین گیر شده‌اند و تنها نیمی از اف-۴ها و اف-۵های ایران قابل استفاده‌اند.»[۱۰۶]

موافقت آمریکا

دو ماه پیش از آغاز جنگ، صدام حسین و زیبیگنیو برژینسکی در عمان با یکدیگر دیدار کردند. باور بنی صدر این بود که برژینسکی در این ملاقات به صدام اطمینان داده که ایالات متحده مخالفتی با الحاق خوزستان به عراق ندارد.[۱۰۷]

خطر حکومت شیعی

نگرانی‌های روزافزون صدام از یک حکومت شیعه در همسایگی خود که تهدیدی برای کشور خودش با جمعیت پرشمار شیعه محسوب می‌شد عزم وی را برای تقابل بیشتر با ایران جزم نمود.[۱۰۵]

نظر انگلستان در خصوص اپوزیسیون و جنگ عراق با ایران

گزارش سری دیوید میرز مسئول بخش خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا به تاریخ ۲۵ سپتامبر/ سوم مهر، خبر از سفر بختیار به عراق در آستانه حمله نظامی عراق به ایران (۲۲ سپتامبر/۳۱ شهریور) می‌دهد. در این گزارش عنوان شده که عراق از اپوزیسیون ایرانی خواسته تا در جبهه‌های نبرد پشت سر نیروهای عراقی حاضر شوند تا دولت خود را در مناطق اشغالی تشکیل دهند. [نیازمند منبع]

مصاحبه بختیار در پاریس. گزارش شده توسط خبرگزاری پارس در ۲۰ مرداد[۱۰۸] ۱۳۵۹

روند این رایزنی‌ها در دیدارهای بعدی لرد جورج براون (در آن زمان: معاون سابق وزیر خارجه بریتانیا و نماینده حزب کارگر) با مقامات عراقی، بختیار و اویسی در پاریس و مقامات وزارت خارجه بریتانیا ادامه یافت. لرد جورج براون در آخرین روزهای اکتبر ۱۹۸۰ با صدام حسین و طارق عزیز معاون نخست‌وزیر عراق دیدار کرد. در بازگشت او از بغداد، سفارت بریتانیا در کویت دو گزارش در تاریخ ۲۹ و ۳۰ اکتبر/ هفتم و هشتم آبان، شمه‌ای از دیدار براون با مقامات عراقی را به لندن ارسال کرد.

در گزارش نخست، جورج براون بر اساس گفت و گو با سران عراق عنوان کرد که با توجه به مواضع ضدغربی خمینی و معتدل تر بودن صدام از این جهت، به صلاح حکومت بریتانیا است که با اپوزیسیون ایرانی برای سرنگونی حکومت تهران کمک کند. براون با تشبیه کردن اقدام احتمالی گروه بختیار و اویسی تأکید کرد که آنان می‌توانند به شیوه نهضت مقاومت ملی فرانسه در جنگ جهانی دوم، با همکاری با طرف مقابل ضمن استفاده از ضعف حکومت ایران، خوزستان را جدا کرده و حکومت خود را در آن جا شکل دهند.[۱۰۹]

کاریکاتوری توسط جواد علیزاده در کیهان در اوائل جنگ در مورد تردد بختیار اویسی اشرف و پالیزبان به عراق

نقش ایران

رد سفیر حسن نیت صدام حسین توسط روح‌الله خمینی

صدام در ابتدای انقلاب (آخر بهمن ۱۳۵۷) موسی موسوی اصفهانی را برای دیدار با روح‌الله خمینی (برای آشتی و دلجویی نسبت به رفتار خود زمانی که خمینی در عراق بوده است) به ایران فرستاد. موسی پیام صدام را که حاکی از آمادگی عراق برای همکاری با حکومت اسلامی در ایران بود به روح‌الله خمینی رساند، ولی پاسخ خمینی منفی بود. صدام پیغام داده بود از رفتار خود پوزش می‌خواهد. آماده همه گونه جبران و همکاری با دولت جدید است.[۱۱۰][۱۱۱] بنی صدر در مصاحبه سال ۲۰۰۴ با حسین دهباشی می‌گوید خمینی گفت صدام می‌خواهد از ما مشروعیت بگیرد. او مشروعیت ندارد و شش ماه بیشتر در عراق باقی نخواهد بود.

نابودی دو پاسگاه مرزی عراق -صفحه اول روزنامه اطلاعات ۱۲ شهریور ۱–۳۵۹
نابودی دو پاسگاه مرزی و چند خودرو عراقی -صفحه اول روزنامه اطلاعات ۱۳ شهریور ۱۳۵۹

ادعای عراق مبنی بر عدم اجرای مفاد قرارداد الجزایر

توپ باران شهرهای مرزی عراق-صفحه اول روزنامه اطلاعات ۱۵ شهریور ۱۳۵۹

-بر اساس قرارداد ۱۹۷۵ بین ایران و عراق قرار بود ارتفاعات میمک (سیف سعد)، زین الکش (زین القوس) و سیف ابوعبیده در ازای نیمی از شط العرب به عراق واگذار شود اما در عمل به دلیل ناتمام ماندن عملیات میله‌گذاری مرزی بین طرفین در سال ۱۳۵۶، مرز تا حد زیادی نامشخص باقی ماند.[۱۱۲]

درگیری هوایی - صفحه اول روزنامه اطلاعات ۱۸ شهریور ۱۳۵۹
سرکوب نیروهای مرزی عراق-صفحه اول روزنامه اطلاعات ۲۰ شهریور ۱۳۵۹

در ۱۵ شهریور ۱۳۵۹، دولت عراق دولت ایران را تهدید کرد که در صورت عدم واگذاری مناطق مزبور، ۱۱۵ مایلی مناطق قصرشیرین را تصرف خواهد کرد چون منطقه میمک از جمله مناطقی است که در قرارداد الجزایر ذکر شده است که در خاک عراق قرار دارد.[۱۱۳] در ۱۰ سپتامبر ۱۹۸۰ (۱۹ شهریور ۵۹) دولت عراق کنترل ارتفاعات میمک یا همان سیف سعد را اعلام کرد.[۱۱۴][۱۱۵][۱۱۶] ادعای عراق این بود که ایران با پس ندادن مناطق مزبور عملاً قرارداد الجزایر را زیر پا گذاشته است بنابراین صدام حسین نیز در ۱۷ سپتامبر یا ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ پایان تعهد خود به عهد نامه الجزایر را اعلام کرد.[۱۱۷][۱۱۸]

سیاست صدور انقلاب

رهبران جمهوری اسلامی رسماً اعلام می‌کردند که به سیاست صدور انقلاب ایران به سایر کشورها می‌اندیشیدند.[۱۱۹] روح‌الله خمینی در نخستین سالگرد پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۵۸ اظهار داشت: ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می‌کنیم[۱۲۰]

حمایت ایران از شیعیان و کردهای عراق

پس از وقوع انقلاب ۱۳۵۷، عراق برخی ناآرامی‌های سیاسی را زیر سر سید محمد باقر صدر و با حمایت و تشویق ایران می‌دانست. صدام حسین، از وجود یک همسایه انقلابی شیعه در مرزهای شرقی خود احساس خوبی نداشت.[۱۲۱] مسئولان عراق پیش از آغاز یورش بارها ایران را به اقدامات تجاوزگرانه نسبت به عراق و دخالت در امور داخلی خود از جمله حمایت از حزب غیرقانونی الدعوه متهم می‌کردند.[۱۲۲]

حکومت عراق نیز متهم می‌شد که به اقدامات تجاوزگرانه از جمله حمایت علنی از شورشیان جدایی‌خواه در خوزستان و قول کمک به آن‌ها برای آزادی «عربستان»، نامی که حکومت عراق بر این استان نهاده بود، می‌پردازد و دریادار احمد مدنی استاندار وقت خوزستان گفته بود که عراق برای شورشیان سلاح ارسال می‌کند. در چندین مورد حتی نیروهای عراق حملاتی را به شهرهای مرزی ایران ترتیب دادند که یکی از آن‌ها یورش به شهری در استان کردستان در ژوئن ۱۹۷۹ و دیگری به شهر صالح‌آباد در جنوب بود که چندین کشته به جا گذاشت. در نیمه اول سال ۱۹۸۰ (سال ۱۳۵۹) چندین درگیری مرزی دیگر هم بین دو کشور رخ داد.[۱۲۲]

تسخیر سفارت آمریکا

جریان گروگانگیری سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸، رژیم جمهوری اسلامی را در صحنهٔ سیاست جهانی منزوی ساخت. موضع‌گیری‌ها و مخالفت‌های وسیعی در سراسر جهان علیه گروگانگیری و اشغال سفارت آمریکا، جریان داشت. انزوای سیاسی بین‌المللی و ترسیم چهرهٔ نامطلوب از حکومت اسلامی ایران در مجامع بین‌المللی زمینه دیگری بود که به نوبهٔ خود در قطعیت بخشیدن به تصمیم رژیم عراق به حملهٔ نظامی به ایران نقش داشت. ابعاد عمل گروگانگیری برای دولت و مردم آمریکا و صدمات روانی که به آنها وارد آمده بود، بیش از آن بود که روح‌الله خمینی و پیروان او تصور می‌کردند. روح‌الله خمینی با تأیید عمل گروگانگیری و با طرح این شعار که این عمل انقلابی است بالاتر از انقلاب اول کشور را تا آستانهٔ حملهٔ نظامی آمریکا به ایران سوق داد. مردم آمریکا که از زمان جنگ ویتنام با بدبینی به اعمال دولت خود نگاه می‌کردند، این بار یک صدا و متحد از دولت خود حمایت می‌نمودند و به انجام اقدامات تلافی جویانه تشویق می‌کردند. طرح یک عملیات گستردهٔ نظامی علیه ایران در دستور کار کاخ سفید قرار گرفت. آنچه موجب توقف اجرای آن شد، پیاده شدن بیش از ۶۰ هزار نیروی نظامی شوروی در ۲۶ دسامبر ۱۹۷۹ در افغانستان بود.[۱۲۳][۱۲۴]

عکس العمل ایران به واقعه تصرف مسجدالحرام

پس از تصرف مسجدالحرام در آبانماه ۱۳۵۸ ملک فهد در مصاحبه با مجله نیوزویک گفت: «گروهی که مسجد را تسخیر کردند، افراد کافری بودند که از اسلام تعبیر غلطی دادند» ولی رادیو ایران رژیم سعودی را مخالف اسلام و نمونه دیگری از تسلط شاهان و فساد آنان معرفی نمود که جرقه‌های انقلاب در آن مشاهده گردیده است و تسخیرکنندگان مسجد الحرام را مسلمانان مترقی ستمدیده دانست و عمل آنان را تأیید کرد.[۱۲۴][۱۲۵]

حمایت از حزب الدعوه عراق

حمایت الدعوه از انقلاب اسلامی ایران

در مهر – آبان ۱۳۵۷ / اکتبر ۱۹۷۸ حزب الدعوة طی بیانیه‌ای حمایت کامل خود را از انقلاب اسلامی ایران اعلام کرد. محمد مهدی آصفی به پاریس رفت و ضمن دیدار با خمینی پشتیبانی حزب را از ایشان به اطلاع وی رساند.[۱۲۶]

انتفاضه (تظاهرات) ۱۷ رجب

در پی دستگیری سید محمد باقر صدر در ۲۲ خرداد ۱۳۵۸ / ۱۲ ژوئن ۱۹۷۹، حزب الدعوة تظاهرات گسترده‌ای در سراسر عراق برپا کرد که در نتیجهٔ آن صدها تن دستگیر شدند. این قیام به انتفاضهٔ ۱۷ رجب معروف شد. رژیم بعث ۱۲۰۰ تن از بازداشت شدگان را محاکمه کرد که ۸۶ تن از آن‌ها به اعدام محکوم شدند.[۱۲۷] سرکوب قیام سبب شد حزب الدعوة خط مشی مسلحانه را در پیش گیرد. حزب شاخهٔ نظامی خود را تأسیس کرد که چند تن از رهبران حزب بر آن نظارت داشتند.[۱۲۸]

پس از دستگیری یا متواری شدن برخی از رهبران حزب به خارج از عراق، عبدالامیر منصوری در خرداد – تیر ۱۳۵۸ / ژوئن ۱۹۷۹ با ساماندهی دوبارهٔ حزب، رهبری آن را بر عهده گرفت.[۱۲۹]

انتقال مرکز فعالیت حزب الدعوه به ایران

در ۲۵ تیر ۱۳۵۸ / ۱۶ ژوئیه ۱۹۷۹، با به قدرت رسیدن صدام حسین روند سرکوب حزب شدت گرفت. واکنش حزب مبارزهٔ مسلحانه بود. رژیم اعضای حزب را دستگیر و صدها تن از آنان را پس از محاکمه فرمایشی اعدام کرد.[۱۳۰] سپس حزب الدعوة مرکز فعالیت خود را به ایران منتقل کرد. محمد مهدی آصفی در تابستان ۱۳۵۸ش / ۱۹۷۹ به ایران آمد. او و سایر رهبران حزب تصمیم گرفتند ساختار تشکیلاتی را بازسازی کنند و رهبری حزب را از فردمحوری که در زمان محمد هادی سبیتی بود خارج کنند. بنا بر این، شورای مرکزی حزب با عضویت محمدهادی سبیتی، علی کورانی، محمدمهدی آصفی، سید مرتضی عسکری و سید کاظم حائری (فقیه الدعوة) شکل گرفت.[۱۳۱]

ترور طارق عزیز

حمایت نظامی ایران از شورشیان کرد و شیعه عراق که به ترور نافرجام مقامات ارشد حکومت عراق منجر شد به اختلافات دامن می‌زد.[۱۳۲]

در ۱۲ فروردین ۱۳۵۹ -اول آوریل ۱۹۸۰ در حالی که دانشجویان در دو طرف در دانشگاه برای پذیرایی از طارق عزیز ایستاده بودند در مقابل در دانشگاه المستنصریه توسط فردی بنام سمیر نورعلی با پرتاب یک بمب دست‌ساز ترور شد. تعدادی از دانشجویان مجروح شدند و مهاجم توسط محافظین کشته شد طارق عزیز جراحت سطحی برداشت. سپس صدام به دانشگاه آمد و گفت:

ما بر شانه‌های مرگ می‌رقصیم. دولت عراق در آن زمان اعلام کرد که این ترور از سوی ایران حمایت می‌شود و حزب الدعوه را به انجام ان متهم کرد. مدتی بعد الدعوه اقدام به ترور لطیف نصیف الجاسم وزیر فرهنگ و اطلاعات عراق کرد که باعث واکنش تند عراق و اخراج هزاران شیعه عراقی به ایران شد.[۱۳۳]

در ۱۶ فروردین ۱۳۵۹–۵ آوریل ۱۹۸۰ محمد باقر صدر و خواهرش بنت الهدی صدر توسط حکومت عراق دستگیر شدند. در ۹ آوریل ۱۹۸۰–۲۰ فروردین ۱۳۵۹ هردو شکنجه و کشته شدند.[۱۳۴][۱۳۵][۱۳۶]

تصمیم به براندازی صدام حسین

در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ خمینی در پیامی دربارهٔ قطع رابطه آمریکا با ایران دربارهٔ صدام گفت:[۱۳۷]

«صدام حسین که همچون شاه مخلوع چهره قبیح غیراسلامی و انسانی خود را نشان داده و به هدم اسلام و حوزه مقدسه نجف کمر بسته و با مسلمانان مظلوم برای رضای کارتر، آن کند که مغول کرد و با علمای اسلام خصوصاً آیت‌الله آقای سید محمدباقر صدر، آن کند که رضاخان و محمدرضا پهلوی با علما و روحانیون و سایر طبقات کردند، باید بداند که با این اعمال ضداسلامی، گور خودش و رژیم تحمیلی غیرانسانی و غیرقانونی بعث را با دست خود می‌کند.

ملت شریف عراق! شما اخلاف آنان هستید که انگلیس را از عراق راندند؛ بپا خیزید و قبل از آنکه این رژیم فاسد همه چیز شما را تباه کند، دست جنایتکار او را از کشور اسلامی خود قطع کنید. ای عشایر فرات و دجله! همه با هم و با همهٔ ملت اتحاد کنید و این ریشهٔ فساد را قبل از آنکه فرصت از دست برود، قلع و قمع نمایید و برای خدا دفاع از کشور اسلامی خود و از اسلام مقدس نمایید که خدا با شماست.

ای ارتش عراق! اطاعت از این مخالف اسلام و قرآن نکنید و به ملت بگرایید و دست آمریکا را که از آستین صدام بیرون آمده است قطع کنید و بدانید اطاعت از این سفاک، مخالفت با خدای متعال است و جزای آن عار و نار است.»

در ۲۸ فروردین ۱۳۵۹ خمینی در جمع فرماندهان بسیج ضمن سخنانی ارتش عراق را به کودتا علیه صدام تشویق کرد:[۱۳۸]

صاحب منصبهای خوب ما داریم در عراق. صاحب منصبهای صحیح و متدین هستند. خود آن‌ها کودتا کنند و این را از بین ببرند؛ و حرام است بر آن‌ها که یک قدم دنبال این شخص لعین باشند؛ و باید قیام کنند بر ضد او و مملکت خودشان را اسلامی کنند و حکومت خودشان را اسلامی کنند و قواعد هم اسلامی باشد.

دعوت خمینی از ارتش عراق برای قیام علیه حکومتشان ۵ ماه قبل از شروع جنگ در ۳۰ فروردین ۱۳۵۹

در ۲ اردیبهشت ۱۳۵۹ خمینی در پیام خود به مناسبت کشته شدن سید محمد باقر صدر بار دیگر بر قیام مردم و ارتش عراق علیه صدام تأکید کرد:[۱۳۹]

عجب آن است که ملتهای اسلامی و خصوصاً ملت شریف عراق و عشایر دجله و فرات و جوانان غیور دانشگاه‌ها و سایر جوانان عزیز عراق از کنار این مصایب بزرگ که به اسلام و اهل بیت رسول اللّه ـ صلی‌الله علیه و آله ـ وارد می‌شود بی‌تفاوت بگذرند و به حزب بعث فرصت دهند که مفاخر آنان را یکی پس از دیگری مظلومانه شهید کنند؛ و عجب تر آنکه ارتش عراق و سایر قوای انتظامی آلت دست این جنایتکاران واقع شوند و در هدم اسلام و قرآن کریم به آنان کمک کنند. من از رده بالای قوای انتظامی عراق مأیوس هستم؛ لکن از افسران و درجه‌داران و سربازان مأیوس نیستم و از آنان چشمداشت آن دارم که یا دلاورانه قیام کنند و اساس ستمکاری را برچینند همان سان که در ایران واقع شد؛ یا از پادگانها و سربازخانه‌ها فرار کنند و ننگ ستمکاری حزب بعث را تحمل نکنند. من از کارگران و کارمندان دولت غاصب بعث مأیوس نیستم؛ و امیدوارم که با ملت عراق دست به دست هم دهند و این لکهٔ ننگ را از کشور عراق بزدایند.

رهبران ایران هم در بخش عربی رادیو دولتی این کشور به بدگویی شدید از حکومت بعث عراق پرداخته و آن را یک حکومت ضداسلامی و دست‌نشانده قدرت‌های امپریالیستی معرفی می‌کردند.[۱۲۲]

عبدالجبار محسن سخنگوی پیشین فرماندهی کل قوای عراق می‌گوید: رهبر ایران آشکارا از مردم عراق می‌خواست تا به روی پشت بام‌ها بروند، شعار الله اکبر سردهند و نظام عراق را ساقط کنند.[۱۱۰]

مسئولان ایران دخالت در امور داخلی عراق را حق خود می‌دانستند. وقتی بنی صدر حدود شش ماه بعداز شروع جنگ اعلام کرد مایل است با عراق صلح کند. هاشمی رفسنجانی ضمن اظهار ناخرسندی از گفته بنی صدر[۱۴۰][۱۴۱] به دیدار آیت الله خمینی رفت و خمینی ضمن ابراز تمایل به پایان جنگ، از این که شاید در صلح‌نامه شرط شود که نباید به ملت عراق علیه صدام کمک کنند، اظهار نگرانی کرده بود[۱۴۲]


ادعای حمله به کنسولگری عراق در خرمشهر

در ژانویه ۱۹۸۱ صدام حسین در سخنرانی خود در اجلاس سران اسلامی رباط ادعا کرد:

کنسولگری عراق در خرمشهر چند بار در تاریخهای ۱۱ و ۲۶ اکتبر و یکم و هفتم نوامبر ۱۹۷۹ (مهر و آبان ۱۳۵۸) مورد حملات زشتی قرار گرفت. در و پنجره آن شکسته شد و محافظین و کارمندان او کتک زده شدند و به اسناد آن دستبرد زده شد تا ما را مجبور به تعطیلی آن کنند.[۷۸]

ادعای توپ باران مناطق مرزی عراق

در ۴ سپتامبر ۱۹۸۰–۱۳ شهریور ۱۳۵۹ عراق مدعی شد توپخانه ۱۷۵ میلیمتری ایران اقدام به کوبیدن شهرهای مسکونی مرزی عراق نموده است. عراقیها این را شروع یک جنگ دانستند و صدام در ۱۷ سپتامبر یا ۲۶ شهریور اقدام به لغو عهدنامه ۱۹۷۵ الجزایر نمود و اعلام کرد که تمام شط العرب متعلق به عراق است.[۷۷]

صدام حسین در سخنرانی خود در اجلاس سران اسلامی رباط در ژانویه ۱۹۸۱ ادعا کرد: در ۴ سپتامبر ۱۹۸۰ نیروهای ایرانی با استفاده از توپخانه سنگین ۱۷۵ میلیمتری آمریکایی خود شهرهای بیدفاع زرباطیه و مندلی و خانقین و میدان نفتخانه را به‌طور وحشیانه ای کوبیده‌اند که باعث خسارتهای مالی و جانی زیادی شده است. آنها این عملیات را از زین القدس و سیف سعد و سیف ابوعبیده انجام داده‌اند که طبق معاهده الجزایر متعلق به عراق هستند و باید به عراق پس داده می‌شدند.[۷۸]

پاسخ ندادن به تلاش صدام برای مذاکره

سیاست اولیه عراق که از تحریکات حکومت ایران در بین شیعیان عراق نگران بود سیاست دیپلماسی و دوستی دو کشور بود. در همین راستا صدام حسین دو مرتبه تلاش داشت تا با ایران وارد گفتگو شود. یک بار طی ارسال نامه ای به مهدی بازرگان که مورد توجه مقامات حکومت قرار نگرفت و مرتبه بعدی طی تلاش برای گفتگو با ابراهیم یزدی وزیر امورخارجه وقت در نشست ششم جنبش عدم تعهد (۳ تا ۹ سپتامبر ۱۹۷۹) در کوبا بود. وی طی گفتگوی خود با یزدی از عزم عراق برای رابطه دوستانه با حکومت ایران می‌گوید و متقابلاً یزدی نیز بر اهمیت این موضوع تأکید می‌کند. دولت بازرگان اما توانایی پیگیری گفتگوها را نداشت چرا که این مسئله با مخالفت قاطع خمینی که عزم خود را بر براندازی حکومت صدام جزم کرده بود مواجه شد.

حسینعلی منتظری در این خصوص از ترس کشورهای اطراف از انقلاب ایران و فضای سیاسی حاکم بر آن روایت کرد. وی طی گفتگوی خود با خمینی عنوان می‌کند که بهتر است ایران هیئت‌های حسن نیت را جهت اعلام دوستی و روابط پایدار مسالمت آمیز به کشورهای منطقه بفرستد. به‌خصوص که زمزمه‌های برخورد نظامی از سوی کشور عراق به گوش می‌رسید. وی به نقل از خمینی می‌گوید که در پاسخ به اظهاراتش مبنی براینکه نمی‌توان دور کشور دیوار کشید و دول اطراف پس از انقلاب ایران و نشانه‌های تلاش برای صدور انقلاب دچار واهمه شده‌اند درپاسخ از خمینی شنیده است که:

«نخیر؛ ما می‌خواهیم دور کشور دیوار بکشیم.»[۱۴۳][۱۴۴][۱۴۵]

عراق مدعی بود که وارد یک جنگ دفاعی شده و از حق مشروع خود برای دفاع از حاکمیت و تمامیت ارضی و بازپس‌گیری اراضی خود با توسل به زور استفاده می‌کند. آن‌ها معتقد بودند که حکومت ایران تمام راه‌های حل مسالمت‌آمیز اختلافات دو کشور را مسدود کرده است.

بی توجهی به اخطارهای کشورهای خارجی راجع به احتمال شروع جنگ

عباس امیر انتظام نیز روایت می‌کند که سازمان اطلاعاتی ایالات متحده حداقل دو مرتبه نسبت به تحرکات عراقی‌ها و عزمشان برای حمله به ایران هشدار می‌دهند، هشداری که درطی جلسه ای با بازرگان و یزدی مطرح می‌شود اما آن‌ها علاقه چندانی نشان نمی‌دهند چرا که آن‌ها خود معتقد بودند از سطح تحرکات و تهدیدها آگاهند. همچنین ابوالحسن بنی صدر مدعی می‌شود حداقل دو مرتبه خمینی را در جریان احتمال حمله عراق قرار می‌دهد که با بی میلی وی مواجه می‌شود.[۱۰۵][۱۴۶][۱۴۷][۱۴۸]

یک سال پیش از جنگ، آمریکا دولت مهدی بازرگان را از احتمال بروز جنگ باخبر کرده بود. مقامات آمریکایی گزارش دادند:

مانورهایی با حضور مشترک یگان‌هایی مختلف و تمرین‌هایی برای گسیل و حرکت سریع یگان‌هایی بزرگ در مسیر شط‌العرب (اروند رود) رودی که مشخص‌کننده جنوبی‌ترین بخش مرز میان عراق و ایران است، در جریان است. عراق هم‌چنین مقادیر عظیمی ابزارآلات و تمهیدات جنگی را در این منطقه دارد جاساز می‌کند، این ابزارآلات و تمهیدات را پنهان و استتار می‌کند و مشغول اجرای طرح‌های مهندسی نظامی‌ای است که حمله به ایران را برایش تسهیل خواهند کرد.[۱۴۹]

اختلافات مرزی

مهم‌ترین اختلاف مرزی بر سر وضعیت اروند رود بود. قسمت انتهایی شط العرب یا اروند رود مرز دو کشور را تشکیل می‌دهد. دولت عراق معتقد بود که مرز دو کشور بایستی بر اساس مفاد پیمان قسطنطنیه ۱۹۱۳ تعیین شود اما ایران مرز دو کشور را خط تالوگ یعنی عمیق‌ترین قسمت رودخانه می‌دانست. دو کشور یک بار در سال ۱۹۳۴ اختلاف خود را به جامعه ملل ارجاع دادند اما توافقی حاصل نشد. در سال ۱۹۳۷ نخستین معاهده مرزی دو کشور به امضا رسید. بر اساس این قرارداد مرز دو کشور در امتداد ساحل شرقی رودخانه بود اما یک قسمت لنگرگاهی چهار مایلی در کنار آبادان به ایران اختصاص داده شده و در این قسمت خط تالوگ مرز دو کشور را مشخص می‌کرد. عراق معتقد بود ایران از شرایط داخلی سیاسی نابسامان این کشور در آن زمان برای بهبود وضعیت خود در مذاکرات سود جسته است. ایران هم از این قرارداد ناراضی بود و در دهه ۱۹۶۰ آن را فسخ کرده و خواستار مذاکرات برای تعیین خط مرزی جدید شد و هم‌زمان با حمایت از شورشیان کرد در شمال عراق این کشور را تحت فشار گذاشت. نهایتاً در عهدنامه ۱۹۷۵ الجزایر عراق خواسته‌های ایران در زمینه شط العرب را پذیرفت و خط تالوگ برای نخستین بار مرز رسمی دو کشور در این رودخانه شد و ایران هم در ازای آن تعهد کرد که به حمایت از شورشیان کرد پایان دهد. اما پنج سال بعد و پنج روز پیش از آغاز جنگ صدام حسین این قرارداد را فسخ کرده و مدعی شد این پیمان به دلیل عدم رعایت مفاد آن از سوی ایران اعتبار خود را از دست داده است.[۱۲۲]

قوای طرفین

در ابتدای جنگ نیروی هوایی و نیروی دریایی ایران بزرگتر بود و عراق نیز نیروی زمینی بزرگتری در اختیار داشت. اما در طول سال‌های جنگ قدرت نظامی ایران از نظر تجهیزات کاهش و قدرت نظامی عراق افزایش یافت. در آغاز جنگ (سال ۱۹۸۰) ارتش عراق دارای ۴۴۳۰۰۰ نیروی انسانی بود و ایران ۳۹۰۰۰۰ ارتشی داشت. عراق ۲۷۵۰ تانک و ایران ۱۷۳۵ تانک داشت. عراق ۳۳۹ هواپیمای نظامی و ایران ۴۴۷ هواپیما داشت،[۶۹] هشت سال بعد (سال ۱۹۸۸) عراق دارای یک میلیون نفر نیروی انسانی بود و ایران ششصد هزار نفر در اختیار داشت. عراق ۴۰۰۰ تانک در مقابل ۱۰۰۰ تانک ایران داشت. عراق ۶۰۰ هواپیما و ایران تنها ۵۰ هواپیمای جنگی قابل پرواز داشت.[۱۵۰] در پایان جنگ (سال ۱۹۸۸) نیروی هوایی عراق با ۶۰۰ هواپیمای جنگی از انواع میگ-۲۹، سوخو-۲۴ و داسو میراژ اف۱، به ششمین نیروی هوایی عظیم جهان تبدیل شد.[۱۵۱]

نوع تجهیزات ایران پیش از جنگ ایران پس از جنگ عراق پیش از جنگ عراق پس از جنگ
افراد نظامی ۳۹۰٬۰۰۰ نفر ۶۰۰٬۰۰۰ نفر ۴۴۳٬۰۰۰ نفر ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ نفر
تانک ۱۷۳۵ دستگاه ۱۰۰۰ دستگاه ۲۷۵۰ دستگاه ۴۰۰۰ دستگاه
هواپیمای جنگی ۴۴۷ فروند ۵۰ فروند ۳۳۹ فروند ۶۰۰ فروند
هلیکوپتر ۷۴۴ فروند ۳۹۰ فروند ۲۶۰ فروند ۳۸۰ فروند

نیروهای عراق

ارتش عراق در آغاز جنگ، یک ارتش کاملاً وابسته به شوروی بود. ۸۵ درصد از تجهیزات این ارتش، طی ۵ سال پیش از جنگ از شوروی وارد عراق شده بود. صنایع نظامی فرانسه دومین صادرکننده تجهیزات و ادوات نظامی به عراق بودند. پس از این دو کشور، کشورهایی مانند برزیل، اسپانیا و ایتالیا قرار داشتند.[۱۵۲]

عراق جنگ را در حالی آغاز کرد که زرادخانه‌های این کشور پر از سلاح بود؛ ولی این کشور با بحران کمبود قطعات یدکی مواجه بود و در آغاز جنگ شوروی تنها بخش کوچکی از قطعات مورد نیاز عراق را تأمین می‌کرد؛ ولی پس از شکست عراق در مرحله اول جنگ و از سال ۱۹۸۲، شوروی دوباره به مهم‌ترین متحد نظامی عراق تبدیل شد.[۱۵۲] تا این مقطع عراق قطعات ساخت شوروی و مورد نیاز خود را از کشورهایی مانند کره شمالی، مصر، چین و یوگسلاوی تأمین می‌کرد. هم‌زمان سلاح‌های زیادی از جمله موشک‌های اگزوسه از فرانسه خریداری شد. فرانسه همچنین تا پیش از آنکه تولید نوع مخصوص ضد کشتی هواپیماهای میراژ اف-۱ به پایان رسد، پنج فروند جنگنده ضدکشتی سوپر اتاندارد خود را به عراق اجاره داد که در جنگ نفت‌کش‌ها و حمله به جزیره خارگ مورد استفاده قرار گرفتند.[۱۵۳]

خلبانان عراقی، دست‌کم در نبردهای هوایی بسیار پائین‌تر از استانداردهای غربی رفتار می‌کردند. در واقع یکی از مهم‌ترین مشکلات عراق در طول جنگ نداشتن نیروی انسانی کارآزموده برای استفاده از سلاح‌های مدرنی بود که به دست می‌آورد. عراق هیچ‌گاه نتوانست از حداکثر ظرفیت این سلاح‌ها استفاده کند. برای نمونه ۴ سال پس از تحویل هواپیماهای سوخو-۲۴ به عراق، هیچ‌کدام از این هواپیماها بهره‌برداری نشده بودند.[۱۵۴] حتی امروز نیز نمی‌توان تخمین زد که چه تعداد از عراقی‌های کشته شده در طول جنگ، مستقیم و در اثر رویارویی با ایران کشته شده‌اند و چه تعداد از آنان در اثر ضعف فرماندهی یا اشتباه در استفاده از تسلیحات پیشرفته.[۱۵۵]

مشکل عدم بهره‌برداری صحیح از تسلیحات پیشرفته فقط در نیروی هوایی این کشور وجود نداشت. برای نمونه خدمه عراقی گونه‌ای از تانک‌های ساخت شوروی، در طول جنگ هرگز از سیستم دید در شب این تانک‌ها استفاده نکرده‌بودند. چرا که آن‌ها درک نمی‌کردند که تانک‌های آنان به چنین سامانه‌ای مجهز است.[۱۵۶] تا سال ۱۹۸۳ عراق حدود ۲۰۰ هواپیمای خود را از دست داده بود و بیشتر این خسارت نه در جنگ با ایران، بلکه در اثر تصادفات و سوانح غیر جنگی و مشکلات تعمیر و نگهداری به وجود آمده بود.[۱۵۴]

خلبانان ایرانی در طول جنگ ایران و عراق نه تنها با عراقی‌ها می‌جنگیدند، بلکه با خلبانانی با ملیت‌های دیگری از سراسر دنیا روبه‌رو بودند. خلبانان برخی از میگ‌های ۲۱ و میگ‌های ۲۳ عراق مصری بودند و خلبانان برخی از میراژهای اف-۱ بین سال‌های ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۶ بلژیکی، آفریقای جنوبی، استرالیایی و در یک مورد حتی آمریکایی نیز بودند، همچنین خلبانانی از شوروی و آلمان شرقی به عنوان خلبان میگ-۲۵ در عملیات‌ها شرکت داشتند. به‌علاوه خلبانان فرانسوی و اردنی نیز به عنوان معلم خلبان کار می‌کردند. بیشتر گزارش‌هایی که دربارهٔ استقرار خلبانان شوروی در عراق است حکایت از آن دارد که این خلبانان دائماً با اف-۱۴ها برخورد داشته و چندین میگ-۲۵ با خلبان روس سرنگون شده است. معمولاً شوروی چندین خلبان با تجربه خود را برای عملیات می‌فرستاد.[۱۵۷]

مجاهدین خلق

در سال ۱۳۶۵ و پس آنکه دولت فرانسه خواهان خروج مسعود رجوی و سایر مجاهدین از این کشور شد، این گروه مقر خود را از پاریس به بغداد منتقل کرده و در اردوگاهی بنام قرارگاه اشرف مستقر شدند. صدام با استقبال از این حضور با دادن تجهیزات نظامی از آنان حمایت کرد. در طول جنگ عراق و ایران پس از سال ۱۳۶۵ مجاهدین به عنوان بخضی از نیروهای حامی عراق در جنگ با ایران قرار گرفتند. در سال ۱۳۶۶ مجاهدین، ارتش آزادی‌بخش ملی را به منظور سرنگونی نظام جمهوری اسلامی، ایجاد کرده و با همراهی با ارتش عراق در جنگ عراق علیه ایران تا پایان جنگ بیش از صد رشته عملیات نظامی صورت دادند.[۱۵۸]

این سازمان در سال ۱۳۶۷ و پس از ناتوانی ایران در عملیت‌های گوناگون و شکست‌های پی در پی با پشتیبانی عراقی‌ها دو عملیات آفتاب، چلچراغ با موفقیت انجام دادند.

این گروه همچنین پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران و پیش از اجرایی شدن آتش‌بس، عملیات فروغ جاویدان در تلاش برای رسیدن به تهران و سقوط جمهوری اسلامی طراجی کرد که با عملیات متقابل ایران عملیات مرصاد مواجه شد.

نیروهای ایران

عکس از خاکسپاری یکی از کشته شدگان جنگ هشت ساله ایران و عراق، در منطقه پردیسان شهر قم (که در ادبیات جمهوری اسلامی ایران از آنان با عنوان شهید گمنام یاد می‌شود)
خاکسپاری یکی از کشته شدگان جنگ هشت ساله ایران و عراق، در منطقه پردیسان شهر قم (که در ادبیات جمهوری اسلامی ایران از آنان با عنوان شهید گمنام یاد می‌شود)

تجهیزات

در طول دهه هفتاد میلادی، ایران یکی از بزرگ‌ترین واردکنندگان تجهیزات نظامی بود. بخش عمده‌ای از این تجهیزات پیشرفته همچون هواپیماهای اف-۱۴، تجهیزات الکترونیکی و موشک‌های فونیکس از ایالات متحده وارد می‌شد. آلمان غربی در ساخت بزرگ‌ترین زرادخانه اصفهان مشارکت داشت و انگلستان به ایران اسلحه می‌فروخت. برخی تجهیزات پدافند هوایی و ترابری نظامی ایران نیز از شوروی تأمین می‌شد. این روند با وقوع انقلاب ایران متوقف شد و نیروهای نظامی ایران را در موقعیت دشواری قرار داد. ایران برای دور زدن این تحریم تسلیحاتی روش‌های زیر را به کار گرفت.[۱۵۳]

پاکسازی ارتش پس از انقلاب

یکی از مشکلات ایران در ابتدای جنگ، مسئله فرماندهان ارتش این کشور بود. از دید حکومت انقلابی ایران، از میان فرماندهان نظامی زمان پهلوی، تنها تعداد معدودی که در زمان دولت ملی محمد مصدق از فرماندهان بودند یا کسانی که مخالف حکومت شاه بودند مناسب پست‌های فرماندهی نظامی بودند.[۱۶۲] چهل هزار مستشار آمریکایی که به عنوان آموزش با ارتش ایران همکاری می‌کردند با وقوع انقلاب از کشور اخراج شده بودند، تعداد زیادی از فرماندهان نظامی فرار کرده، بازنشسته شده یا برکنار شده بودند، نظام سربازگیری ناکارا شده بود و بخشی از نیروهای نظامی کشور درگیر ناآرامی‌های داخلی (مانند گنبد کاووس) شده بودند.[۱۶۳] به علاوه برخی مصوبات دولت موقت همچون ضرورت خدمت نیروهای ارتشی در زادگاهشان و نیز اعطای مجوز استعفا به افسران ارتش باعث شد تا ارتش نتواند از بسیاری از قابلیت‌های خود استفاده کند.[۱۶۴]

در فاصله میان بهمن ۱۳۵۷ تا مهر ۱۳۶۱، ده‌ها تیمسار و افسر ارشد نظامی تعویض، کشته یا برکنار شدند. محمدولی قرنی در تهران ترور شد. ولی‌الله فلاحی در یک سانحه سقوط هواپیما کشته شد. سپهبد سعید مهدیون به جرم شرکت در کودتای نوژه اعدام و سرلشکر باقری نیز زندانی شد. سرهنگ فکوری که پنجمین فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به هنگام شروع جنگ بود همراه با سرتیپ فلاحی کشته شد. دریادار مدنی استعفا داد و از کشور خارج شد و بالاخره دریادار بهرام افضلی که چهارمین فرمانده نیروی دریایی ایران به هنگام شروع جنگ بود به جرم عضویت در حزب توده ایران در اردیبهشت ۱۳۶۲ دستگیر شد و به اتهام جاسوسی به همراه ۹ نفر دیگر از افسران بلندپایه ارتش در اسفند سال ۱۳۶۲ تیرباران شدند. این‌ها نمونه‌هایی از فرماندهان نظامی است که به دلایل مختلف تعویض شده بودند.[۱۶۵]

تأسیس سپاه پاسداران

در این بین سپاه پاسداران نیز نیرویی تازه‌تأسیس متشکل از جوانان بود که امکانات و توانایی لازم برای جنگ را نداشت. فرماندهان رده بالای سپاه را غالباً جوانان کم تجربه تشکیل می‌دادند که از اصول کلاسیک رزم بی‌اطلاع بودند.[۱۶۶] برای نمونه محسن رضایی زمانی که در سال ۱۳۶۰ به فرماندهی کل سپاه منصوب شد، تنها ۲۷ سال سن داشت و تحصیلات او نیز دیپلم دبیرستان بود.[۱۶۷]

استفاده از معاندین عراقی

در سال ۱۹۸۲، مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق با پشتیبانی ایران در این کشور تأسیس شد و ایران شورشیان عراقی را برای مبارزه علیه کشور خود در این مجلس بسیج کرد.[۱۶۸] سپاه بدر که توسط سید محمدباقر حکیم تأسیس شد شاخه نظامی مخالفان عراقی شد.[۱۶۹] حزب الدعوه که در ایران حضور داشت و مورد حمایت دولت ایران بود علیه عراق فعالیت می‌کرد.[۱۷۰]

آمار بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس

در شهریور ۱۳۹۳ (در آستانه سالگرد شروع جنگ هشت ساله)، سرهنگ مجتبی جعفری جانشین «بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس» گفت که پنج میلیون ایرانی در جنگ شرکت داشتند که ۱۹۰ هزار نفر کشته و ۶۷۲ هزار نفر زخمی شدند. ۴۲ هزار نفر از نیروهای ایرانی هم که به اسارت نیروهای عراقی درآمده بودند بعد از جنگ آزاد شدند. ۲۱۷ هزار نیروی ارتش، ۲ میلیون و ۱۳۰ هزار نیروی بسیج به همراه ۲۰۰ هزار نیروی سپاه پاسداران، شهربانی و ژاندارمری در جنگ شرکت داشتند.[۱۷۱]

جزئیات تلفات

در جنگ ۴۸ هزار ارتشی، ۸۵ هزار بسیجی، بیش از ۳۳ هزار دانش آموز، بیش از سه هزار و ۵۰۰ دانشجو، سه هزار و ۳۱۷ روحانی، ۸۸ مسیحی، ۱۸ کلیمی و ۹ زرتشتی کشته شدند. علاوه بر این دو هزار تبعه غیر ایرانی نیز که همراه با نیروهای ایرانی می‌جنگیدند در جنگ هشت ساله کشته شدند.[۱۷۱]

روند جنگ

صفحه اول روزنامه اطلاعات ۲۵ تیرماه ۱۳۵۹ حدود پنج هفته قبل از شروع رسمی جنگ

آغاز رسمی جنگ، حمله و پیشروی عراق

عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ (۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰) حمله به ایران را آغاز کرد. نیروهای عراقی به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی کرده بودند که نواحی بزرگی از غرب ایران را اشغال کنند. دو ساعت پس از اولین حمله هوایی عراق که با ۱۲۰ جنگنده و همزمان با حمله زمینی انجام شده بود، عملیات سایه البرز (کمان ۹۹) بعد از عملیات انتقام، اولین عملیات هوایی گسترده‌ای بود که توسط نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران پس از حمله عراق به ایران انجام گرفت. این عملیات در تاریخ ۱ مهر ۱۳۵۹ انجام شد.[۱۷۲] و باعث برتری هوایی ارتش ایران در ماه‌های آغازین جنگ شد.[۱۷۳][۱۷۴]

نمونه ای اعلامیه ای که برای رزمندگان ایرانی پرتاب میشد و با معرفی عراق بعنوان سرزمین امامان شیعه آنها را تشویق به تسلیم میکرد.

در نخستین روزهای حمله ارتش عراق به خاک ایران، حدود سی هزار کیلومتر مربع از خاک ایران به اشغال ارتش عراق درآمد.[۱۷۵] طی دو روز نخست حمله، نیروهای عراقی به هیچ یگان نظامی ایرانی که در حد تیپ باشد، برنخوردند. در واقع آن‌زمان ایران فقط دو لشکر از نیروهای مسلح و دو لشکر موتوریزه پیاده‌نظام در غرب کشور داشت که آن‌ها هم همگی از مرزها فاصله گرفته بودند.[۱۷۶] در این روزها واحدهای گوناگون نیروی زمینی ایران به دلیل از هم پاشیدگی با تأخیر توانستند خود را به جبهه جنوب برسانند. نیروی زمینی ارتش توان مقابله پایاپای را با عراق نداشت.

نیروی زمینی عراق از سه جبهه و در هر جبهه با یک سپاه یورش زمینی خود را آغاز کرد. سپاه اول از جبهه شمالی حدود ۲۵ کیلومتر در اطراف قصر شیرین پیشروی کرد و سپاه دوم از جبهه میانی و در اطراف مهران، هردو پس از برخورد به مناطق کوهستانی متوقف شدند. این حملات برای پشتیبانی از حمله اصلی در خوزستان انجام شد. صدام تصور می‌کرد که مورد استقبال مردم خوزستان که بخشی از آنان عرب یا عرب‌زبان بودند قرار خواهد گرفت.[۱۷۷]

هدف اولیه بخش جنوبی ارتش عراق، تصرف برق‌آسای شهر مرزی خرمشهر و پس از آن آبادان، اهواز، دزفول و سوسنگرد بود. عراق کسب این هدف را یک پیروزی استراتژیک برای خود تلقی می‌کرد؛ ولی سه ستون زرهی عراقی که برای تصرف خرمشهر اعزام شده بودند با مقاومت ناهماهنگ و خودجوش مردم این شهر مواجه شدند و در کمین حدود ۳۰۰۰ غیرنظامی‌ای افتادند که سلاح‌های ناچیزی همچون تفنگ ام۱ گاراند، نارنجک و کوکتل مولوتوف در مقابل تجاوز ارتش عراق مقاومت می‌کردند. بیشتر نیروهای مقاومت خرمشهر با وجود آموزش نظامی ناچیز انگیزه بسیار زیادی برای جنگیدن داشتند. این نیروها موفق شدند جلوی پیشروی سریع ارتش عراق را بگیرند و عراق در همان مرحله اول جنگ، در رسیدن به اهداف خود ناکام ماند و درگیر یک نبرد خانه به خانه در کوچه‌های خرمشهر شد. تصرف خرمشهر ۱۵ روز به طول انجامید و در درگیری‌ها عراقی‌ها ۵۰۰۰ کشته دادند و پس از آن نیز عراق به مدت سه هفته درگیر نبردهای خیابانی با گردان تکاوران دریایی بوشهر در این شهر بود. در ایران برای مدت‌ها خرمشهر را به احترام مقاومت و نبرد شهروندان این شهر، «خونین‌شهر» نامیده می‌شد.[۱۷۷][۱۷۸]

پس از تصرف خرمشهر، ارتش عراق موفق شد در اواخر آبان شهر آبادان را به‌طور کامل محاصره کند. عراقی‌ها که بر حمایت عرب‌های خوزستان از ارتش خود، دست‌کم در شمال خوزستان حساب کرده‌بودند، بازهم ناکام ماندند. حملات پیاپی عراق برای تصرف شهرهای سوسنگرد و اهواز عقیم ماند و ارتش عراق شانس غافلگیری را به‌خاطر مقاومت یک گروه کوچک مردمی از دست داد.[۱۷۷] نقشه اولیه صدام، یک پیروزی سریع در حداکثر چند هفته بود. بسیاری هرگز پیش‌بینی شکست عراق در دستیابی به این اهداف و آغاز یک جنگ فرسایشی طولانی را نمی‌کردند.[۱۷۷]

به گفته مقامات سابق ارشد عراق وظیفه اصلی ارتش عراق در یورش اولیه خود این بود که توپخانه ایران را از مرزهای عراق دور کرده تا قادر به بمباران شهرهای عراقی، به ویژه بصره، نباشند. این کار بایستی در طول سه تا هفت روز انجام می‌شد و سپس بغداد برای مذاکره با تهران وارد عمل می‌شد. این طرح بر اساس استراتژی جنگی استاندارد عربی آن دوران تهیه شد که بر یورش سنگین نخست و سپس مذاکره بر اساس «وضعیت جدید» تأکید داشت؛ بنابراین نیروهای عراقی در خاک ایران قرار نبود بیش از ۴۰ کیلومتر پیشروی کنند و هیچ برنامه‌ای برای حفظ خاک ایران در مدتی طولانی وجود نداشت. با این حال ایرانی‌ها حاضر به مذاکره نبودند، آن‌هم در شرایطی که نیروهای عراقی تا آن حد در خاک ایران پیشروی کرده بودند. ضمن اینکه روحانیت حاکم بر ایران علاقه‌مند به گسترش جنگ و استفاده از آن برای دستیابی به مقاصد خود بود.[۱۲۲] ارتش عراق هرچند به خوبی مجهز شده بود اما آمادگی کاملی برای جنگ نداشت و البته ایرانی‌ها از این نظر در وضعیت نامناسب‌تری قرار داشتند. حملات تانک‌های عراقی در دشت‌های میان شهرهای ایران صدمات سختی را به واحدهای پراکنده ایرانی در طول خط مقدم وسیع نبرد وارد کرد. هرچند بسیاری از تحلیل‌گران شیوه عملیاتی عراق را بر گرفته از سبک شوروی توصیف می‌کنند اما آن‌ها در واقع بسیار بیشتر تحت تأثیر نظریات جنگی بریتانیایی قرار داشتند هرچند ارتش عراق تقریباً به‌طور کامل با تانک‌ها، نفربرها و توپخانه روسی تجهیز شده بود.[۱۲۲]

در حمله عراق به شرق کارون در اواخر مهرماه نیروی هوایی و هوانیروز ایران با وجود مشکلات اطلاعاتی برای هدف‌گیری، رخنه‌هایی در مواضع عراقی پدیدآورد و بسیاری از خودروهای عراقی را نابود کردند. در این حمله بخش‌هایی از سپاه پنجم مکانیزه و سپاه ششم زرهی عراق با ایجاد سرپل کوچکی در بخش شرقی رود در نزدیکی دارخوین مسیرهای تدارکاتی ایران را در معرض تهدید قرار دادند. آن‌ها از این نقطه می‌توانستند به سمت شمال و شرق پیشروی کرده و دزفول را به محاصره درآورند. در اواخر مهر نیز یک اسکادران اف-۱۴ برتری هوایی را بر فراز میدان جنگ در خوزستان تأمین کرده و با سرنگون کردن حدود ۱۲ جنگنده عراقی تنها در دو روز به نیروهای ایرانی اجازه داد تا پدافند هوایی عراق در منطقه را که شامل چندین پایگاه سام-۶ می‌شد پاکسازی کرده و شبکه تدارکاتی عراق را منهدم کنند.[۱۲۲]

در میان واحدهای نیروی زمینی ارتش ایران در هفته اول حمله عراق به ایران، تنها سرهنگ هوشنگ عطاریان در جبهه غرب کشور بود که با اتخاذ تاکتیک عملیاتی ضد حمله در روز هشتم از شروع جنگ توانست قصر شیرین را باز پس ستاند و ۸۰ تانک عراق را نابود کند[۱۷۹]

در چند ماه نخست جنگ، ارتش ایران با طراحی چهار عملیات تلاش کرد باعث توقف پیشروی ارتش عراق شود. از جمله عملیات پل نادری در ۲۳ مهر ۱۳۵۹ در غرب دزفول و اراضی غرب رود کرخه که گرچه از نظر تصرف زمین دستاورد مهمی نداشت ولی مانع عبور ارتش عراق از کرخه شد.[۱۸۰]

توقف پیشروی عراق

از زمستان ۱۳۵۹ شوروی حمایت تسلیحاتی خود از عراق را متوقف کرد. عراق نیز ناچار شد در مصرف تسلیحات خود محافظه‌کاری بیشتری نشان داده و عملیات نظامی خود را کندتر کند. از طرفی ایران نیز درگیر مشکلات داخلی شده بود. اختلافات میان سپاه پاسداران و ارتش از یک سو و اختلاف میان ابوالحسن بنی‌صدر و اکثریت مجلس شورای اسلامی از سوی دیگر موجب شده بود تا انسجام تصمیم‌گیری در زمینه جنگ وجود نداشته باشد. ضمن اینکه ایران نیز همچون عراق درگیر مسئله تأمین تجهیزات نظامی مورد نیاز خود بود.[۱۷۷]

طراحان عملیات عراقی در محاسبات خود توان نیروی هوایی ایران را ناچیز تصور کرده و گمان می‌کردند که با رفتن مستشاران خارجی نیروی هوایی ایران توانایی عملیاتی خود را از دست داده است. آن‌ها همچنین امیدوار بودند که با حمله هوایی نخست خود به پایگاه‌های هوایی مهم ایران نیروی هوایی این کشور را زمین‌گیر کنند. اما عملیات نخستین نیروی هوایی عراق پیروزی چشمگیری به‌دنبال نداشت. نیروی هوایی ایران تنها پس از ۲۴ ساعت به تمام خاک عراق حمله‌ور شد و در نابودسازی خودروهای نظامی، ادوات توپخانه‌ای و تدارکات ارتش عراق موفق بود و توانست آسیب‌های جدی به نیروی زمینی عراق وارد کند. نیروی هوایی ایران تنها پس از سه هفته با نابود کردن بسیاری از تدارکات ارتش عراق و اکثر پایگاه‌های نظامی آن در نزدیکی جبهه پیش‌روی نیروهای عراقی را متوقف کرد. نیروی هوایی و پدافند عراق در شرایطی نبودند که قادر به مقابله با اف-۱۴های نیروی هوایی ایران باشد و حتی در مواجهه با جنگنده‌های اف-۴ و اف-۵ و هلیکوپترهای کبرا نیز مشکلات جدی داشتند.

در همین زمان نیروی هوایی عراق ناگزیر شد تعداد زیادی از هواپیماهای خود را به فرودگاه «الولید» در غرب این کشور (۵۰ کیلومتری مرز اردن) منتقل کند تا از دسترس هواپیماهای ایران خارج شوند. با این حال خلبانان ایرانی توانستند با سوخت‌گیری در هوا خود را به پایگاه «الولید» برسانند و در آنجا ۴۶ هواپیمای عراقی (۱۵ تا ۲۰ درصد از کل نیروی هوایی عراق در آن زمان) را روی زمین منهدم کنند. این حمله به عملیات اچ-۳ معروف شد.[۱۸۱]

ایرانی‌ها در نبردهای هوایی ۱۸۰ روز اول جنگ پیروزی‌های چشمگیری داشتند اما فرماندهی نیروی هوایی ایران پس از آن دستور به عملیات تدافعی داد تا از وارد آمدن خسارات بیشتر به نیروی هوایی ایران جلوگیری کند. جنگنده‌های ایرانی دستور داشتند که به جای تعقیب و انهدام هواپیماهای عراقی فقط جلوی آن‌ها را بگیرند. در طرف مقابل نیروی هوایی ارتش عراق توانست پس از دو سال خود را بازسازی کند.[۱۸۲]

واحدهای زرهی و مکانیزه ارتش عراق دستور داشتند تا به جای درگیر شدن در جنگ شهری در فاصله بین شهرها پیشروی کرده و ارتباط آن‌ها را قطع کنند اما تلاش آن‌ها بی‌ثمر ماند چراکه برای محاصره شهرهای خوزستان به تدارکات نیاز داشتند و مسیرهای انتقال تدارکات آن‌ها در معرض حملات مداوم و سنگین نیروی هوایی ایران بود. در نتیجه آن‌ها توانستند تنها یک شهر مهم یعنی خرمشهر را در نزدیکی مرز عراق به تصرف خود درآوردند. عراقی‌ها برای تصرف خرمشهر به جنگ شهری خانه به خانه روی آوردند که نیروی هوایی نمی‌توانست در آن چندان مؤثر باشد. در هنگام بازپس‌گیری خرمشهر توسط نیروهای ایرانی ذخایر نظامی استراتژیک عراق به قدری کاهش یافته بود که آن‌ها تا چندین سال نتوانستند دست به هیچ عملیات هجومی گسترده بزنند.[۱۲۲]

عملیات یورش موج انسانی نیروهای ایرانی

رجوع کنید به: فهرست عملیات‌های زمینی گسترده ایران در جنگ ایران و عراق

نیروهای ایرانی به دلیل کمبود تجهیزات نظامی و داشتن نیروهای داوطلبی که حاضر به از خود گذشتگی بودند، به طرح و اجرای یورش موج انسانی اقدام کردند. تقریباً همه عملیات‌های تهاجمی ایرانی، چنین آغاز می‌شد که ابتدا نیروهای کمتر آموزش‌دیده بسیج، بی‌محابا از نقطه‌ای که گمان می‌رفت بتوان به داخل خطوط عراق نفوذ کرد، هجوم می‌بردند (در برخی موارد آن‌ها از بدن خود برای پاک کردن میدان‌های مین استفاده کردند)؛ پس از آن، نیروهای مجرب تر سپاه به سمت همین خطوط تضعیف شده حمله می‌کردند و در نهایت، نیروهای ارتش با استفاده از تجهیزات مکانیزه، عملیات را تکمیل می‌کردند. یورش موج انسانی، پیچیدگی‌های خاص خود را داشت. از جمله استفاده از عنصر غافلگیری در عملیات ایران که باعث تفاوت عمدهٔ آن با عملیات یورش موج انسانی در جنگ جهانی اول می‌شد.[۱۸۳]

آغاز پیروزی‌های ایران

در ابتدای تابستان ۱۳۶۰ با عزل ابوالحسن بنی‌صدر اختلافات سیاسی در پایتخت ایران، تهران، فروکش کرد و در زمینه جنگ در تهران تمرکز تصمیم‌گیری به وجود آمد. از طرفی اختلافات میان ارتش و سپاه نیز تا حدودی کنار گذاشته شد و این دو نیرو آماده همکاری و انجام عملیات مشترک شدند.[۱۷۷] هم‌زمان فرماندهی کل عملیات نظامی در جبهه‌ها به ولی‌الله فلاحی از امیران باتجربه ارتش سپرده شد.[۱۶۳] در کنار این مسئله کسب تجربه توسط فرماندهان جوان سپاه، موجب بهبود توان تاکتیکی، برنامه‌ریزی صحیح و اطلاعات و امنیت بهتر عملیات شد.[۱۷۷] پیروزی‌های ایران از این دوره آغاز شد.[۱۶۳]

در شهریور ۱۳۶۰ خبرنگاران غربی که برای نخستین‌بار از سوی ایران اجازه یافته بودند از جبهه‌های جنگ بازدید کنند، در گزارش‌های خود از شور و امید به زندگی در نیروهای ایرانی خبر دادند.

در مهر ماه طی یک عملیات سه روزه که از ۵ مهر با نام ثامن‌الائمه آغاز گردید ایران موفق شد شهر آبادان را پس از حدود یک سال از محاصره خارج کند. این پیروزی آن‌چنان غیرمنتظره بود که برخی گمان می‌کردند نظامیان عراقی در این جبهه علیه صدام کودتا کرده‌اند. هم‌زمان نیروی هوایی ایران تأسیسات نفتی کرکوک در شمال عراق و دو مرکز نفتی در کویت را که واسطه مبادله نفت خام عراق با محصولات سوختی بودند بمباران کرد.[۱۷۷]

در آذر ماه طی عملیات طریق‌القدس شهر بستان نیز آزاد شد.

در دوم فروردین ۱۳۶۱ ایران طی عملیات فتح‌المبین موفق شد مناطق استراتژیکی را از تصرف عراق خارج کند و دست‌کم ۱۵۰۰۰ عراقی را به اسارت بگیرد. پس از این عملیات ابتکار استراتژیک در جبهه‌ها به دست نیروهای ایرانی افتاده بود.[۱۷۷]

آزادسازی خرمشهر

در ۳ خرداد ۱۳۶۱ ایران با عملیات بیت‌المقدس خرمشهر را آزاد کرد.[۱۷۷]

تحلیلگران سیا پیش‌بینی می‌کردند که احتمال مداخله سایر اعراب در جنگ و منطقه‌ای شدن آن نیز وجود دارد. تا اوایل تیرماه ۱۳۶۱، رونالد ریگان به این نتیجه رسید که ایالات متحده نمی‌تواند اجازه دهد که عراق بازنده این جنگ باشد و باید به هر قیمتی جلوی شکست کامل عراق را بگیرد.[۱۸۴] جفری کمپ، رئیس بخش خاورمیانه شورای ملی امنیت آمریکا در دولت ریگان، سال‌ها پس از پایان جنگ ایران و عراق و زمانی که آمریکا در دهه ۹۰ میلادی رو در روی صدام ایستاده بود در اینباره گفت:[۱۸۵]

این‌گونه نبود که ما می‌خواستیم عراق «برنده» جنگ باشد. خیر. ما فقط مایل نبودیم عراق «بازنده» جنگ باشد. ما را واقعاً ساده فرض نکنید. ما می‌دانستیم که او (صدام حسین) یک «حرامزاده» است؛ ولی او، «حرامزاده» خودمان بود.

وضعیت ارتش عراق پس از آزادی خرمشهر

از ابتدای جنگ تا آزادی خرمشهر بیش از ۲۰ هزار سرباز عراقی کشته و بیش از ۳۰ هزار اسیر شدند. دو لشکر از چهار لشکر زرهی فعال و حداقل سه لشکر مکانیزه به قدرت کمتر از یک تیپ سقوط کردند. و ایرانی‌ها بیش از ۴۵۰ دستگاه تانک و نفربر زرهی را به اسارت گرفته بودند.[۱۸۶] نیروی هوایی عراق با از دست دادن ۵۵ هواپیما از زمستان ۱۳۶۰ تنها ۱۰۰ جنگنده داشت. خلبان فراری که میگ ۲۱ خود را در ژوئن ۱۹۸۲ -خرداد ۱۳۶۱ به سوریه رساند، فاش کرد که نیروی هوایی عراق تنها سه اسکادران عملیاتی دارد. نیروی هوانیروز عراق حدود ۷۰ هلیکوپتر داشت.[۱۸۷] با وجود این، نیروی زمینی هنوز ۳۰۰۰ تانک در اختیار داشت در حالی که ایران ۱۰۰۰ تانک داشت.[۱۸۸]

در این زمان، صدام معتقد شد که ارتش او بیش از حد تضعیف شده و نمی‌تواند بخش‌های عمده از خاک ایران را حفظ کند، پس نیروهای خود را بیرون کشید و در امتداد مرز با آرایش دفاعی مستقر کرد.[۱۸۹] و فقط به تصرف مناطق مورد مناقشه اولیه یعنی شط العرب و میمک ادامه داد.[۱۹۰][۱۹۱] صدام در پاسخ به شکست در خرمشهر، دستور اعدام ژنرال‌ها جواد شیتنه و صلاح القاضی و سرهنگ‌ها ماسا و الجلیل را صادر کرد.[۱۹۲] ده‌ها افسر بلندپایه دیگر نیز اعدام شدند.[۱۹۳]

پیشنهاد آتش‌بس توسط صدام

در ۲۰ ژوئن ۱۹۸۲–۳۰ خرداد ۱۳۶۱، صدام پیشنهاد آتش‌بس فوری و خروج از خاک ایران ظرف دو هفته را داد.[۱۹۴] در جلسه کابینه در بغداد، ریاض ابراهیم وزیر بهداشت پیشنهاد کرد که صدام می‌تواند به‌طور موقت کناره‌گیری کند تا قبول آتش‌بس توسط ایران را راحت کند و سپس به قدرت برگردد. صدام پرسید آیا کسی دیگر با این ایده موافق است؟ اعضای کابینه با اینکه با ایده وزیر بهداشت موافق بودند جرئت نکردند دستشان را بلند کنند و صدام بلند شد، ریاض حسین را تا اتاق کناری اسکورت کرد، در را بست و با تپانچه خود به او شلیک کرد و او را کشت.[۱۹۵]

عکس العمل ایران به پیشنهاد صدام

خمینی در پاسخ گفت: تا زمانی که دولت جدید در عراق روی کار نیاید و غرامت پرداخت نشود، جنگ پایان نخواهد یافت.[۱۹۶] او گفت ایران به عراق حمله خواهد کرد و تا زمانی که رژیم بعث با جمهوری اسلامی جایگزین نشود متوقف نخواهد شد.[۱۹۱][۱۹۷] ایران از مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق، به رهبری محمدباقر حکیم، که دولت در تبعید محسوب می‌شد حمایت کرد و آنها اسرا، مخالفان، تبعیدیان را برای پیوستن به تیپ بدر، شاخه نظامی مجلس اعلا، به خدمت گرفتند.[۱۹۸]

تصمیم حمله به عراق پس از بحث‌های فراوان در داخل حکومت ایران گرفته شد.[۱۹۹] یک جناح متشکل از نخست‌وزیر میرحسین موسوی، وزیر امور خارجه علی اکبر ولایتی، رئیس‌جمهور علی خامنه ای، رئیس ستاد کل ارتش، سرلشکر علی صیاد شیرازی و سرلشکر قاسمعلی ظهیرنژاد، خواهان پذیرش آتش‌بس بودند و استدلال می‌کردند که بیشتر خاک ایران آزاد شده است. شیرازی و ظهیرنژاد با تهاجم به عراق به دلایل لجستیکی مخالف بودند و اعلام کردند در صورتی که «افراد فاقد صلاحیت به مداخله در جریان جنگ ادامه دهند» استعفا خواهند داد. در جناح تندرو روحانیون شورای عالی دفاع به رهبری اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس قرار داشتند و طرفدار ورود به خاک عراق بودند.[۸۰] ایران همچنین امیدوار بود که شورش شیعیان و کردهای عراق علیه حکومت صدام منجر به سقوط او شود. در عمل فقط کردها اینکار را کردند.[۲۰۰]

ورود به خاک عراق با عملیات رمضان

نخستین ورود ایران به خاک عراق توسط عملیات رمضان

۴۵ روز بعد از آزادی خرمشهر در عملیات رمضان به تاریخ ۲۲ تیرماه ۱۳۶۱ نیروهای ایرانی با هدف تسخیر بصره برای اولین بار به خاک عراق وارد شدند.[۲۰۱] این عملیات بزرگ‌ترین عملیات نظامی پس از جنگ دوم جهانی بود. ایران در آن از حمله موجهای انسانی استفاده کرد. پس از ۱۷ روز ۲۰ هزار نفر ایرانی و ۸ هزار نفر عراقی از بین رفتند و عملیات شکست خورد.[۲۰۲][۲۰۳]

واکنش کشورهای دیگر

کشورهای منطقه

با اینکه کشورهای منطقه با عراق مشکل داشتند ولی تهدید بنیادگرایی پارسی ترسناک تر بود.[۱۹۵] به ویژه پس از اینکه آیت‌الله خمینی حکومت‌های سلطنتی منطقه را نامشروع و غیراسلامی اعلام کرد، ترس از پیروزی ایران داشتند.[۲۰۴] گفته می‌شود که عربستان سعودی از اواسط سال ۱۹۸۲ ماهانه ۱ میلیارد دلار به عراق کمک می‌کرد.[۱۹۵]

کشورهای غربی

عراق شروع به دریافت حمایت از ایالات متحده و کشورهای اروپای غربی نیز کرد. صدام از حمایت دیپلماتیک، پولی و نظامی توسط ایالات متحده برخوردار شد، از جمله وام‌های هنگفت، نفوذ سیاسی و اطلاعاتی در مورد استقرار ایران که توسط ماهواره‌های جاسوسی آمریکا جمع‌آوری شده بود.[۲۰۵] عراقی‌ها برای شناسایی تحرکات نیروهای ایرانی به شدت به تصاویر ماهواره ای و آواکس‌های آمریکایی متکی بودند که به عراق اجازه می‌داد تا قبلاً از هر عملیات ایران مطلع گردد.[۲۰۶]

با موفقیت بیشتر ایران در نبرد، ایالات متحده حمایت خود از دولت عراق را با تأمین اطلاعات، کمک‌های اقتصادی، وسایل نقلیه و تجهیزات با کاربرد دوگانه، و نیز عادی سازی روابط (که از زمان جنگ شش روزه ۱۹۶۷ تعطیل شده بود) افزایش داد.[۲۰۵] ریگان تصمیم گرفت که ایالات متحده نمی‌تواند اجازه دهد عراق در جنگ به ایران ببازد و هر کاری لازم باشد برای جلوگیری از شکست عراق انجام خواهد داد.[۲۰۷] در مارس ۱۹۸۲-اسفند ۱۳۶۱، ریگان یادداشت مطالعه امنیت ملی (NSSM) 4-82 را امضا کرد - «بازبینی سیاست ایالات متحده در قبال خاورمیانه» - و در ژوئن -خرداد دستورالعمل تصمیم‌گیری امنیت ملی (NSDD) را امضا کرد که توسط هاوارد تیشر، مسئول شورای امنیت ملی تهیه شده بود.[۲۰۸][۲۰۹] ریگان عراق را از فهرست کشورهای «حامی تروریسم» حذف کرد و از طریق اردن سلاح‌هایی مانند هویتزر به عراق فروخت. فرانسه میلیون‌ها دلار سلاح از جمله هلیکوپتر گزل، میراژ اف-۱ و موشک اگزوست به عراق فروخت. ایالات متحده و آلمان غربی به عراق آفت کش‌ها و سموم دو منظوره فروختند که برای ساخت سلاح‌های شیمیایی استفاده می‌شد.[۲۰۵]

توقف ایران

عراق در آغاز جنگ، ۱۳۶۰۰ کیلومتر مربع از خاک ایران را اشغال کرده بود. با انجام چهار عملیات موفقیت‌آمیز ایران با نام‌های عملیات ثامن‌الائمه، عملیات طریق‌القدس، عملیات فتح‌المبین و عملیات بیت‌المقدس، ۸۶۰۰ کیلومتر از این اراضی به شکل نظامی آزاد شد. از ۵۰۰۰ کیلومتر مربع باقی‌مانده، عراق به صورت داوطلبانه از ۲۵۰۰ کیلومتر مربع دیگر (پس از آزادی خرمشهر) عقب‌نشینی نمود؛ ولی ۲۵۰۰ کیلومتر مربع دیگر از خاک ایران (شامل شهرهای مهران و نفت شهر) تا پایان جنگ در تصرف ارتش عراق باقی‌ماند.[۱۶۳]

اگرچه پس از آزادی خرمشهر ایران دو عملیات موفق دیگر نیز (ازجمله در منطقه سومار) انجام داد، ولی شکست نیروهای نظامی ایران در مقابل ارتش عراق در عملیات رمضان (۲۲ تیر تا ۷ مرداد ۱۳۶۱) و در منطقه بصره موجب شد ایران برتری تبلیغاتی و روحی خود را از دست بدهد.[۲۱۰] گفته می‌شود که عملیات رمضان بزرگ‌ترین نبرد زمینی جهان پس از جنگ جهانی دوم بوده است. در این نبرد سه موج جداگانه از سپاهیان داوطلب در زمینی مسطح به سوی بصره حرکت کردند. عراق به سادگی از توپخانه برای قتل‌عام ۳۰۰۰۰ سرباز ایرانی استفاده کرد. عملیاتی که در واقع هیچ دستاوردی برای ایران نداشت.[۲۱۱] ژنرال ماهر عبدالرشید در اینباره گفت:[۲۱۲]

برای نابود کردن هر حشره مزاحمی، حشره‌کش مناسب وجود دارد که بدون توجه به تعداد حشره‌ها، آنان را دفع می‌کند؛ و مهاجمان (ایرانی) بدانند که عراق حشره کش مناسب برای دفع آنان را دارد.

ایران در تلاش برای تصرف بصره دو عملیات والفجر مقدماتی (بهمن ۱۳۶۱) و عملیات والفجر ۱ (فروردین ۱۳۶۲) را نیز انجام داد ولی همچنان ناکام ماند.[۲۱۳]

نبرد نیزارها

در بهمن و اسفند ماه ۱۳۶۲ ایرانی‌ها تلاش کردند در عملیات خیبر با استفاده از اصل غافلگیری با عبور از نیزارهای هورالعظیم به سمت بزرگراه بصره بغداد پیش‌روی نمایند و تعادل جبهه‌ها را به نفع خود تغییر دهند. ایرانی‌ها با استفاده از عملیات آبی خاکی و همچنین با استفاده از بالگرد اقدام به اشغال و عبور از نیزارهای هورالعظیم نمودند. با این حال کمبود پشتیبانی هوایی ایران و دفاع ایستا عراقی‌ها، استفاده آن‌ها از جریان برق در آب هور و نیز بکار بردن سلاح‌های شیمیایی توسط ارتش عراق باعث تلفات فراوان ایرانی‌ها و توقف پیشروی آن‌ها در خشکی شد. ارتش عراق توانست ایرانی‌ها را به داخل نیزارها پس براند. در این نبرد ۴۹ بالگرد از ۵۰ بالگرد ارتش ایران شکار جنگنده‌های عراقی شده و سرنگون شدند. تلفات انسانی مجموع عملیات‌های نبرد نیزارها برای ایران بیش از چهل هزار نفر در برابر چهار هزار نفر تلفات عراقی‌ها بود. در انتهای این نبرد ایران با تحمل تلفات فراوان تنها توانست جزیره مجنون را برای یک سال در اشغال خود نگه دارد.[۲۱۴]

عملیات بدر

با عدم موفقیت ایران در نبرد نیزارها برای تسخیر بزرگراه بغداد-بصره آن‌ها عملیات دیگری را با هدف تسخیر همین بزرگراه به نام عملیات بدر با برنامه‌ریزی منسجم‌تر و بیشتر در اواخر اسفند ماه ۱۳۶۳ به انجام داد. در مراحل اولیه نیروهای ایران با شکستن خطوط دفاعی عراقی در شمال شهر قرنه از رود دجله عبور کردند و در ساحل شرقی این رود بخشی از بزرگراه را به اشغال خود درآوردند. پاتک شدید عراق با انجام عملیات گازانبری، استفاده مؤثر از توپخانه متحرک، نیروی هوایی و سلاح‌های شیمیایی مواضع نیروهای ایرانی را درهم شکست و وادار به عقب‌نشینی به داخل نیزارها شدند. در این عملیات بیش از ۲۵ هزار نفر کشته از دوطرف برجای ماند. عراق در پاسخ، سری دیگری از جنگ شهرها را آغاز نمود و ۲۲ مرکز پرجمعیت شهری ایران از جمله شهرهای تهران، تبریز، اصفهان و شیراز را مورد حمله هوایی و موشکی قرار داد.[۲۱۵] در مقابل ایران نیز ضمن گلوله‌باران توپخانه‌ای شهرهای مرزی عراق، دست به حملات موشکی و هوایی به شهرهایی همچون بصره، العماره، تکریت، موصل، کرکوک و بغداد زد. حملات توپخانه‌ای و موشکی ایران تا پایان روز ۲۵ خرداد ۶۴ ادامه یافت. تقابل ایران در جنگ شهرها باعث توقف حملات موشکی و هوایی عراق شد، در پایان روز قدس، رادیو آمریکا اعلام کرد که عراق از صبح فردا به مدت دو هفته مهلت داده است که ایران صلح را به جای جنگ انتخاب کند. چندی بعد خبرگزاری آلمان غربی گزارش داد: «شواهد محکمی در دست است که نشان می‌دهد عراقی‌ها در پایان مهلت دو هفته‌ای خود حملات خود به هدف‌های غیرنظامی ایران را از سر نخواهد گرفت.» سرانجام مهلت پانزده روزه به پایان رسید و در ۹ تیرماه ۶۴ سخنگوی نظامی عراق در بیانیه‌ای اعلام کرد: مهلتی که صدام حسین اعلام کرده بود اکنون به پایان رسیده و با توجه به موضع رژیم حاکم بر ایران، اعلام می‌کنیم که بمباران‌ها تا تحقق صلح عادلانه از سرگرفته خواهد شد. اما در عمل، عملیات هواییِ روز بعد عراق، به بمباران شهرک زیوه درنزدیکی مرز ترکیه و تأسیسات مخابراتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در نواکوه کرند منحصر شد، در گیلانغرب نیز جنگنده‌های عراقی دیوار صوتی را بر فراز شهر شکستند. بعد از آن حمله دیگری صورت نگرفت و بدین ترتیب مقطع دوم جنگ شهرها پایان یافت.[۲۱۶][۲۱۷][۲۱۸][۲۱۹] پس از ناکامی ایران در به‌دست آوردن اهداف عملیات بدر، طارق عزیز وزیر خارجه عراق درخواست صلحی با پیش‌زمینه عقب‌نشینی نیروهای طرفین به مرزهای بین‌المللی به سازمان ملل ارائه داد. در اول فروردین ماه ۱۳۶۴ رهبر ایران، در اعلان تلویزیونی ضمن رد درخواست صلح عراق بیان نمود که تا زمان به رسمیت شناختن حق ایران برای تنبیه متجاوز، ایران به تهاجم خود ادامه خواهد داد.[۲۲۰]

جنگ در خلیج فارس

حمله به پایانه‌های نفتی

عراق حمله به میدان‌های نفتی از جمله میدانهای خلیج فارس را در پیش گرفت تا به زعم خود، شاهرگ اقتصادی ایران را قطع کند. در ۳ بهمن ۱۳۶۱ چاه شماره ۴ میدان نوروز و ۷ بهمن، چاه شماره ۳ هدف موشک قرار گرفت.[۲۲۱] میدان نفتی ابوذز- میدان نفتی دورود- میدان نفتی رشادت- میدان نفتی رسالت-میدان نفتی سلمان-میدان نفتی بهرگانسر-میدان نفتی هندیجان و سکوی بهره‌برداری نصر از جمله تأسیسات نفتی بودند که مورد حمله قرار گرفتند.[۲۲۲]

جنگ نفتکش‌ها

در سال چهارم (۱۳۶۳/۱۹۸۴) نیروهای زمینی دو طرف به تعادل رسیده بودند.[۲۲۳] طی دو سال کشورهای کویت، ایالات متحده، اردن و آفریقای جنوبی در یک همکاری تنگاتنگ، نفت خام هدیه شده از سوی کویت را در نفت‌کش‌های با پرچم آمریکا بارگیری کرده و به آفریقای جنوبی منتقل می‌کردند. آفریقای جنوبی در عوض سوخت مورد نیاز عراق را به بندری در اردن تحویل می‌داد.[۱۷۶] هم‌زمان جزیره خارک به عنوان پایانه اصلی صدور نفت ایران توسط هواپیماهای پیشرفته‌ای که فرانسه به عراق تحویل داده بود، مسدود شد. به این ترتیب ایران وارد جنگ نفت‌کش‌ها شد.[۱۷۶]

جنگ نفتکشها در (اول مارس ۱۹۸۴–۱۱ اسفند ۱۳۶۲) با حمله عراق به کشتی چارمینگ (با پرچم انگلستان) شروع شد.[۲۲۴] عراق در طول سال ۱۳۶۳ به ۳۳ نفتکش حمله کرد. ایران نیز با حمله به ۱۷ نفتکش واکنش نشان داد. واکنش هاشمی رفسنجانی به این مسئله این بود که تهدید کرد اگر جلوی صادرات نفت ایران از خلیج فارس گرفته شود، آنگاه هیچ کشوری نخواهد توانست از نفت خلیج فارس استفاده کند. دو هفته بعد، شورای امنیت به این تهدید ایران واکنش نشان داد و با صدور قطعنامه ۵۵۲ طرفین را از حمله به کشتی‌های غیرنظامی بازداشت.[۲۲۳]

جنگ نفت‌کش‌ها کشورهای دیگر را نیز رو در روی ایران قرار داد. در ۱۵ خرداد ۱۳۶۳ عربستان سعودی با کمک لجستیکی آمریکا در جهت فشار بر ایران برای پایان دادن به عملیات در خلیج فارس، یک فروند جنگنده مک‌دانل داگلاس اف-۴ فانتوم ۲ ایران را به خلبانی همایون حکمتی و کمک‌خلبانی سیروس کریمی در خلیج فارس توسط یک فروند جنگنده مک‌دانل داگلاس اف-۱۵ ایگل منهدم ساخت.[۲۲۵][۲۲۶]

ورود ایران به خاک عراق

تصمیم‌گیری برای ورود به خاک عراق

رفسنجانی در روزنامه خاطرات خود در ۲۰ خرداد ۱۳۶۱ می‌نویسد: امام با ورود به خاک عراق موافق نیستند … فرماندهان نظامی در حضور ما با امام بحث کردند و ثابت کردند که ادامه جنگ با منع ورود به خاک عراق سازگار نیست[۲۲۷] ناخدا حمید احمدی می‌گوید (حدود دو هفته پس از آزادی خرمشهر) باتفاق ناخدا بهرام افضلی و سرهنگ هدایت الله حاتمی، به منزل رفسنجانی می‌روند و گزارشی ارایه می‌دهند مبنی بر اینکه اگر وارد خاک عراق بشویم نتیجه طولانی شدن جنگ و عدم پیروزی است. انگیزه ای که نظامیان ایران تا کنون در موضع دفاعی داشته‌اند برعکس می‌شود و عراقی‌ها انگیزه شان بیشتر می‌شود. وی می‌گوید آنها سیاست دیگری داشتند، یعنی سیاست ادامه جنگ برای صدور انقلاب اسلامی. وی معتقد است شخصیت کلیدی در راضی کردن روح‌الله خمینی برای ادامه جنگ خود هاشمی رفسنجانی بوده است.[۲۲۸]

حسینعلی منتظری می‌نویسد: بعد از آزادی خرمشهر نیروها به خصوص ارتش انگیزه کمتری برای ادامه جنگ داشتند چون می‌گفتند "ما تا حالا جنگ کردیم که دشمن را از کشورمان بیرون کنیم ولی حالا اگر بخواهیم در خاک عراق برویم این کشورگشایی است. روی همین اصل هم من همان وقت پیغام دادم که هر کاری می‌خواهید بکنید حالا وقتش است و حمله کردن به عراق درست نیست.[۲۲۹]

احمد خمینی در مصاحبه ای در سال ۱۳۷۰ گفت: «امام معتقد بودند بهتر است جنگ تمام شود اما مسئولان جنگ گفتند ما باید تا کنار شط العرب برویم تا بتوانیم غرامت خودمان را از عراق بگیریم. امام اصلاً با این کار موافق نبودند و می‌گفتند اگر بناست شما جنگ را ادامه بدهید بدانید اگر این جنگ با وضعی که شما دارید ادامه یابد و شما موفق نشوید، دیگر این جنگ تمام شدنی نیست. ما باید این جنگ را تا نقطه ای خاص ادامه بدهیم و الان که قضیه فتح خرمشهر پیش آمده، بهترین موقع برای پایان جنگ است.»[۲۳۰]

عبدالحسین مفید معاون اطلاعاتی قرارگاه خاتم الانبیا در زمان جنگ، در گفتگوی سال ۱۳۸۸ با جعفرشیرعلی نیا، مورخ، توضیح می‌دهد که این تصمیم در دو جلسه شورای عالی دفاع در حضور روح‌الله خمینی گرفته شد یکی ۳ روز و دیگری ۱۷ روز بعد از تصرف خرمشهر و فرماندهان نظامی با جمع زدن آمار تلفات و خسارت‌های عراق در عملیات‌ها به نتیجه رسیده بودند که بیش از ۵۰ درصد توان ارتش عراق از بین رفته و یک حمله دیگر می‌تواند ضربه آخر به حکومت نیمه جان صدام باشد.[۲۳۱]

رفسنجانی در گفتگو با جعفر شیرعلی نیا نویسنده کتاب «روایتی از زندگی و زمانه اکبر هاشمی رفسنجانی» می‌گوید در آن دو جلسه بیشتر نظامی‌ها صحبت کردند و مشخصا، قاسمعلی ظهیرنژاد رئیس وقت ستاد مشترک ارتش و محسن رضایی فرمانده وقت سپاه استدلال‌های خود را در مورد ورود به خاک عراق توضیح دادند. استدلال‌هایی که اکبر هاشمی رفسنجانی و دیگر مسئولان سیاسی نیز با آنها موافق بودند و نهایتاً روح‌الله خمینی را نیز متقاعد کردند.[۲۳۱]

رؤیای اشغال بصره و سقوط عراق

ایران برای اشغال بصره چندین عملیات (عملیات رمضان-عملیات محرم-عملیات والفجر مقدماتی-عملیات خیبر-عملیات کربلای ۴ -عملیات کربلای۵ - عملیات والفجر ۸) انجام داد که در آنها از یورش موج انسانی استفاده می‌کرد و تلفات بسیاری داشتند ولی در نهایت موفقیتی حاصل نشد.[۵۴] استفاده از یورش موج انسانی در برابر ارتش منظم عراق باعث می‌شد تلفات ایران در هر عملیات دو تا سه برابر تلفات عراق باشد.

عملیات برای تصرف بصره
عملیات از تاریخ تا تاریخ تلفات ایران تلفات عراق
عملیات رمضان ۲۲ تیر ۱۳۶۱ ۷ مرداد ۱۳۶۱ ۲۰۰۰۰ ۷۵۰۰
عملیات محرم ۱۰ آبان ۱۳۶۱ ۲۰ آبان ۱۳۶۱ ۱۲۰۰۰ ۶۰۰۰
عملیات والفجر مقدماتی ۱۷ بهمن ۱۳۶۱ ۲۱ بهمن ۱۳۶۱ ۲۱۰۰۰ ۶۰۰۰
عملیات خیبر ۳ اسفند ۶۲ ۲۲ اسفند ۶۲ ۳۰۰۰۰ ۱۵۰۰۰
عملیات والفجر ۸ ۲۰ بهمن ۶۴ ۲۹ فروردین ۶۵ ۳۰۰۰۰ ۸۰۰۰
عملیات کربلای ۴ ۳ دی ۶۵ ۵ دی ۶۵ ۲۰۰۰ ۱۰۰۰۰
عملیات کربلای۵ ۱۹ دی ۶۵ ۶ فروردین ۶۶ ۶۰۰۰۰ ۲۰۰۰۰
مجموع ۱۷۵۰۰۰ ۷۲۵۰۰

ورود عملی به خاک عراق

ایران سرانجام در زمستان ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ موفق شد به بخشی از اهداف عملیات رمضان برسد و ارتباط عراق را با خلیج فارس از طریق شبه جزیره فاو قطع کند. نیروهای ایران ابتدا با عملیاتی ایذایی رو به سمت شمال بصره یورش بردند درحالی‌که هدف اصلی آن‌ها پیاده کردن نیرو در جنوب بصره در شبه‌جزیره فاو بود. نیروهای ایران در ۶ اسفند موفق به تسخیر کامل شبه جزیره فاو شدند. با این حال نیروهای نظامی ایران از تصرف بندر مهم نفتی-نظامی ام‌القصر بازماندند. این پیروزی در شرایطی به دست آمد که عراق از سلاح‌های شیمیایی برای ضدحمله استفاده کرد.[۲۳۲] عراق مجبور شد تا یک خط لوله انتقال نفت به عربستان بسازد تا نیازی به عبور نفت‌کش‌هایش از خلیج فارس نباشد تا در تیررس نیروهای ایران قرار نگیرند.[۱۷۶] این عملیات بسیاری از نیروهای ایران را تلف کرد و فرماندهی جنگ ایران تنها هدف خود را تصرف بصره تعیین کرد.

در زمستان ۱۳۶۵ نیروهای ایران دو عملیات پیاپی کربلای ۴ و کربلای ۵ را با هدف تصرف بصره اجرا کردند. آن‌ها توانستند تا ۱۲ کیلومتری بصره پیشروی کنند، اما عراقی‌ها با وجود حجم آتش سنگین ایران از سقوط بصره جلوگیری کردند. تلفات گسترده ایران در این عملیات (۶۵٬۰۰۰ نفر کشته) باعث شد تا نیروهای نظامی ایران نتوانند تا انتهای جنگ به‌طور مؤثر تجدید قوا نمایند. فرماندهی ارشد نظامی ایران امید خود را به پیروزی از دست داد و با اتفاقات بعدی شرایط برای قبول آتش‌بس مهیا شد. پس از عملیات کربلای ۵، احتمال سقوط بصره و تغییر موازنه نظامی به نفع ایران افزایش یافت. در این هنگام خاویر پرز دکوئیار اعلام کرد که اعضای شورای امنیت برای پایان دادن به جنگ مصمم هستند و مذاکرات برای تهیه پیش‌نویس قطعنامه ۵۹۸ آغاز شد.[۲۳۳] پس از آن که در بهار ۱۳۶۶ ایران موفقیت‌های دیگری در جبهه شمال و در منطقه سلیمانیه به دست آورد[۲۳۴] سرانجام قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت در ۲۹ تیر ۱۳۶۶ به تصویب رسید.[۱۷۷]

نقش ایالات متحده

ورود ایالات متحده به خلیج فارس و تأسیس نیروی واکنش سریع

هاشمی در خاطرات روز ۵ مرداد ۱۳۶۲ می‌نویسد:

رسانه‌های غربی هیاهوی زیادی در مورد اظهارات من و آقای ولایتی در مورد ناامن کردن خلیج فارس در صورت زده شدن جزیره خارک کرده‌اند.

در پی این تهدیدات برخی از کشورهای خلیج فارس از آمریکا تقاضا کردند که حضور نظامی داشته باشد… بنوشته واشینگتن پست پنتاگون طرحی ارائه داد برای ایجاد ۵ لشکر واحدهای آموزش دیده برای عملیات در کوه‌های زاگرس که نیروی واکنش سریع نام گرفتند.[۲۳۵]

حمایت آمریکا از عراق

حمایت آمریکا از عراق شامل کمک‌های اقتصادی چند میلیارد دلاری، فروش فناوری دوگانه، تسلیحات غیر آمریکایی، اطلاعات نظامی و آموزش عملیات ویژه بود.[۲۳۶] ایالات متحده به دلیل ارتباط عراق با گروه‌های تروریستی از فروش مستقیم تسلیحات به عراق خودداری کرد، اما چندین فروش فناوری «دو منظوره» مستند شده است. به ویژه، عراق ۴۵ هلیکوپتر بل را به قیمت ۲۰۰ میلیون دلار در سال ۱۹۸۵ خریداری کرد.[۲۳۷]

حمایت دولت ایالات متحده از عراق مخفی نبود و اغلب در جلسات علنی سنا و مجلس نمایندگان مورد بحث قرار می‌گرفت.[۲۳۸] آمریکا از عراق با شور و شوق حمایت نمی‌کرد و کمکها برای جلوگیری از پیروزی ایران بود. این را هنری کیسینجر گفت که: «حیف که هر دوی آنها نمی‌توانند ببازند.»[۲۳۹]

تحریمها

پس از تهدیدهای ایران در مورد نا امن کردن خلیج فارس در سال ۱۹۸۳ در شورای امنیت ملی در جلسه گروه برنامه‌ریزی امنیت ملی به ریاست جرج بوش معاون رئیس‌جمهور برای بررسی گزینه‌های ایالات متحده تشکیل شد. مشخص شد که احتمال گسترش درگیری به عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس وجود دارد، اما ایالات متحده توانایی کمی برای دفاع از منطقه دارد. علاوه بر این، مشخص شد که یک جنگ طولانی در منطقه قیمت‌های بسیار بالاتر نفت را به همراه خواهد داشت و رشد اقتصادی جهان را تهدید می‌کند. در ۲۲ مه ۱۹۸۴، نتیجه تصمیم گیریها توسط ویلیام فلین مارتین، رئیس کارکنان شورای امنیت ملی و مدیر پروژه به رونالد ریگان ارائه شد.[۲۴۰]

نتیجه‌ها سه مورد بودند:

اول: ذخایر نفت باید در میان اعضای آژانس بین‌المللی انرژی افزایش می‌یافت و در صورت لزوم، در صورت اختلال در بازار نفت، زودتر آزاد می‌شدند.

دوم: ایالات متحده نیاز به تقویت امنیت کشورهای عربی دوست در منطقه داشت.

سوم: باید فروش تجهیزات نظامی به ایران و عراق را تحریم کرد. این طرح توسط رئیس‌جمهور تأیید شد و بعداً توسط رهبران G-7 به رهبری مارگارت تاچر در اجلاس لندن در سال ۱۹۸۴ تأیید شد.

اطلاع ایالات متحده از استفاده از سلاح‌های شیمیایی توسط عراق

بر اساس گزارش فارین پالیسی، «عراقی‌ها در چهار حمله عمده در اوایل سال ۱۹۸۸/۱۳۶۷ از گاز خردل و سارین استفاده کردند که به تصاویر ماهواره‌ای، نقشه‌ها و اطلاعات دیگر ایالات متحده متکی بودند… بر اساس اسناد اخیر سیا که به تازگی از طبقه‌بندی خارج شده و مصاحبه‌هایی با مقامات سابق اطلاعاتی مانند فرانکونا، ایالات متحده از سال ۱۹۸۳ شواهد محکمی از حملات شیمیایی عراق داشته است.»[۲۴۱]

تخریب سکوی نفت ایرانی رستم توسط تفنگداران دریایی آمریکایی.

صدور قطعنامه ۵۹۸

پس از صدور این قطعنامه در ۲۹ تیر ۱۳۶۶ در ایران بحث‌هایی به وجود آمد.[۲۴۲] قطعنامه دربارهٔ آغازگر جنگ و چرایی وقوع آن ساکت بود. ایرانی‌ها معتقد بودند این قطعنامه، یکجانبه، به سود عراق و همراه با اعمال نظر ایالات متحده است. این قطعنامه در مورد تعیین متجاوز گفته بود:[۲۴۳]

دبیرکل سازمان ملل، در راستای شناسایی متجاوز اختیارات لازم را به یک هیئت بی‌طرف خواهد داد تا پس از تحقیق دربارهٔ مسئول واقعی جنگ، گزارش خود را در اسرع وقت به شورای امنیت ارائه کنند.

یک روز بعد از صدور قطعنامه آقای خامنه‌ای رئیس‌جمهور گفت: «ایران هرگز این قطعنامه را که با فشار و تحت نفوذ آمریکا تهیه و تصویب شده است قبول نخواهد کرد». روح‌الله خمینی ۸ روز پس از صدور قطعنامه در ۶ مرداد ۱۳۶۶ در پیامی گفت چیزی به پیروزی نهایی در جنگ با عراق باقی نمانده و پذیرش قطعنامه در چنین شرایطی خیانت است.[۲۴۴] هاشمی رفسنجانی به به وزیر خارجه گفته بود پیغام بدهد اگر حسن نیت داشتند باید قبلاً کمیته‌ای را که در آینده آغازگر جنگ را مشخص کند قبل از صدور قطعنامه مشخص می‌کردند.[۲۴۵] سعید رجایی خراسانی، در ۲۰ مرداد ۱۳۶۶، نامه ای به دبیرکل سازمان ملل خاویر پرز دکوئیار فرستاد که قطعنامه را نمی‌پذیرفت ولی آن را به کلی رد نمی‌کرد و شامل موارد ذیل بود:

  • قطعنامه را درست شده توسط آمریکا به منظور دخالت در منطقه و حمایت از عراق و حامیان این کشور دانست
  • قطعنامه به منظور انحراف افکار عمومی از جبهه داخلی [مشکلات داخلی آمریکا] ارائه شده است
  • آمریکا و کشورهای حامی عراق می‌خواهند جنگ را به نفع عراق از طریق قطعنامه ناعادلانه و یکسویه حل و فصل نمایند
  • هیچ تغییری نمی‌تواند در روند جنگ مادامی که شرایط جمهوری اسلامی ایران برآورده نشود حاصل گردد
  • شورای امنیت را به طرفداری از عراق متهم کرد
  • جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با هرگونه اقدام تحریک‌آمیز از سوی ایالات متحده تردید نخواهدکرد[۲۴۴]
شلیک موشک از ناو آمریکایی یواس‌اس وینسنس. این ناو با شلیک دو موشک مشابه پرواز شماره ۶۵۵ ایران ایر را ساقط نمود که در پی آن ۲۹۰ مسافر غیرنظامی هواپیمای ایرانی شامل زنان و کودکان کشته‌شدند.

پیروزیهای مجدد عراق

فرماندهان سپاه ایران در آن زمان برای اینکه توانایی بهتری برای ادامه جنگ پیدا کنند، در پی آمادگی برای شرکت در انتخابات مجلس و ورود به مجلس بودند تا در آنجا کمک بیشتری برای ادامه جنگ فراهم کنند. فرماندهان سپاه که کنترل مناطق اشغال شده در عراق را، از جمله فاو و اطراف بصره، در دست داشتند، با این تصور که عراق قدرتی برای بازپس‌گیری این مناطق ندارد، مناطق اشغالی را ترک کرده و در کرمانشاه جلسه‌ای برای شرکت در انتخابات مجلس برگزار نمودند.[۲۴۶] در طرف مقابل عراق بعد از شکست در نبرد اول فاو و بعد از عملیات کربلای ۵ شروع به طراحی عملیاتی دقیق و بزرگ برای بازپس‌گیری خاک خود نموده بود. آن‌ها با افزایش بودجه نظامی، خرید تجهیزات مدرن، افزایش سربازگیری و همچنین تشکیل تیپ‌های جدید گارد ریاست جمهوری تجدید قوا نموده بودند.

در بهار ۱۳۶۷ عراق، عملیات توکلنا علی‌الله را شروع کرد و با پیروزی دور از انتظار در مراحل ابتدایی عملیات توانستند مناطق فاو (۲۸ فروردین)، شلمچه و اطراف بصره (۴ خرداد) و جزیره مجنون (۴ تیر) را پس بگیرند. با شکست سنگین ایرانی‌ها در طی این عملیات، فرماندهان عراقی تصمیم به ادامه عملیات گرفتند و علاوه بر بیرون راندن نیروهای ایران از خاک عراق توانستند مجدداً وارد خاک ایران شده و شهر دهلران را در ۲۲ تیر برای بار دوم اشغال کنند. هر چند نیروهای عراق با اعلام اینکه دیگر قصدی برای اشغال خاک ایران ندارند پس از عقب‌نشینی نیروهای نظامی ایران از مناطق اشغالی در شمال عراق، نیروهای عراقی نیز شهر دهلران را تخلیه نموده و به داخل خاک خود بازگشتند.[۲۴۷] شهر مهران نیز در ۳۱ تیر اشغال شد و تا پایان جنگ در اشغال باقی ماند.[۴۰]

دخالت نظامی ایالات متحده

رونالد ریگان در ۳۱ شهریور ۱۳۶۶ در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ایران را رسماً تهدید کرد که اگر به قطعنامه ۵۹۸ پاسخ منفی بدهد، چاره‌ای جز یک «اقدام عملی» باقی نمی‌ماند.[۲۴۳]

در نتیجه در ۳۰ فروردین ۱۳۶۷ ایالات متحده به نفت‌کش‌ها و سکوهای نفتی ایران در خلیج فارس حمله کرد.[۲۴۸][۲۴۹]

یک تانکر کویتی با پرچم آمریکا به نام «بریجتُون» که به وسیله یک ناو آمریکایی اسکورت می‌شد با مین ایرانی برخورد کرد. سپس آمریکا در ۲۱ سپتامبر ۱۹۸۷ (شهریور ۱۳۶۶) کشتی مین‌گذار «ایران اَجر» را سوراخ و غرق کرد و در ۲۷ مهر ۱۳۶۶، سکوی رشادت و سکوی رسالت را از بین برد.[۵۴]

عملیات آخوندک

در ۲۹ فروردین ۱۳۶۷ نیروی دریایی آمریکا وارد نبرد دریایی با ایران شد. این نبرد در ظاهر به تلافی برخورد یک مین دریایی رهاشده از کشتی مین‌گذار ایران اجر به ناوچهٔ آمریکایی ساموئل بی. رابرتز در ۲۵ فروردین بود. در این عملیات ۵۶ ایرانی و ۲ آمریکایی (سقوط هلی‌کوپتر) کشته شدند. ناوچه سهند (IIS Faramarz) و ناوچه جوشن نابود شدند. ناوچه سبلان (IIS Rostam) خسارت کلی دید. در بخشی از این نبرد نیروهای آمریکایی در پاسخ به حمله موشکی ایران به یک سکوی نفتی کویت، سکوی نفتی سلمان و سکوهای نفت جزیره سیری را منهدم نمودند.[۲۵۰]

ساقط کردن هواپیمای مسافری ایران

در ۱۲ تیر ۱۳۶۷ یواس‌اس وینسنس آمریکایی به هنگام درگیری با قایق‌های توپدار سپاه پاسداران در نزدیکی جزیره قشم، در شمال تنگه هرمز، در حالی که وارد آب‌های سرزمینی ایران شده بود، هواپیمای غیرنظامی ایرانی شرکت ایران ایر به شماره پرواز ۶۵۵ را هواپیمایی نظامی تشخیص داد و سرنگون کرد. ۲۹۰ مسافر و خدمه هواپیما کشته‌شدند.[۲۵۱] پس از این اتفاق و سکوت جامعه بین‌المللی در برابر استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی، رهبران ایران به این نتیجه رسیدند که کشورهای حامی عراق از هر روشی برای جلوگیری از پیروزی ایران استفاده می‌کنند و با کمبود نفرات و تجهیزات ایران، توان جنگی ان از بین خواهد رفت.[۲۵۲]

افزایش فشارها

دولت ایران از داخل کشور نیز تحت فشار زیادی بود.[۲۴۲] در داخل کشور تلاش‌هایی برای مخالفت با جنگ آغاز شده بود و فشارهای اقتصادی بر دولت افزایش یافته بود.[۲۵۳] درآمد نفتی کشور از ۱۵ میلیارد دلار به کمتر از ۶ میلیارد دلار کاهش یافته بود و وضعیت اقتصادی کشور در بدترین حالت خود بود.[۲۵۴] سرانجام فرمانده سپاه (محسن رضایی) در نامه‌ای به روح‌الله خمینی، فهرستی از نیازهای نیروهای نظامی ایران برای ادامه جنگ در ۵ سال آینده را ارائه داد.[۲۴۲]

... تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم. ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول پنج سال به دست می‌آوریم قدرت عملیات انهدامی یا مقابله به مثل را داشته باشیم و بعد از پایان سال ۱۳۷۱ اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و ۲۵۰۰ تانک و ۳۰۰۰ قبضه توپ و ۳۰۰ هواپیمای جنگی و ۳۰۰ هلیکوپتر باشیم و قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاح‌های لیزری و اتمی که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است را داشته باشیم، می‌توان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی انجام دهیم…

با این وجود فرمانده سپاه پاسداران در ادامه همین نامه بر لزوم ادامه جنگ تأکید کرد.

خمینی با شعار خواندن حرف فرمانده سپاه مبنی بر آمادگی برای ادامه جنگ آن را رد کرد.[۲۵۵] دولت میرحسین موسوی اعلام کرد که دولت ظرفیت اختصاص منابع مالی لازم برای تهیه چنین فهرستی را ندارد.[۲۵۶]

قبول قطعنامه ۵۹۸

در اواخر فروردین ۱۳۶۷ (پس از عملیات توکلنا علی‌الله و سه ماه قبل از قبول قطعنامه ۵۹۸) روح‌الله خمینی دو بار آقای علی اصغر مروارید را که یک روحانی بوده به پاریس نزد بنی صدر می‌فرستد و از او دعوت می‌کند به ایران برگردد و بار دوم می‌گوید اگر برنمی‌گردد لیست کارهایی را که فکر می‌کند باید انجام شود برای او ارسال کند تا ترتیب انجام آنها را بدهد. بنی صدر (به گفته خودش به دلیل ترس از کشته شدن) بازگشت به کشور را نمی‌پذیرد و خمینی را به محتویات نامه اول مردادماه ۱۳۶۳ خود ارجاع می‌دهد.[۲۵۷]

جلسه تصمیم‌گیری برای قبول قطعنامه

اکبر هاشمی رفسنجانی (وی از مرداد ۱۳۶۰ یعنی پس از برکناری بنی صدر هاشمی فرمانده جنگ می‌شود) در بخشی از خاطراتش که بعدها در ۱۳ فروردین ۱۳۹۴ نوشت آورده است: «در روزهای آخر روشن بود که ادامه جنگ مصلحت نیست. هاشمی به عنوان فرمانده جنگ و جانشین فرمانده کل قوا، واقعیت‌ها را به مسئولان و خمینی می‌گوید و عدم امکان پیروزی نظامی را ثابت می‌کند. آیت‌الله خمینی تصمیم بر کناره‌گیری از سمت رهبری می‌گیرد چون با آن همه تصریحات که تا آخرین نفر و آخرین قطره خون و تا رفع فتنه در جهان می‌جنگیم، چگونه ناگهان اعلان پذیرش قطعنامه نمایند..» رفسنجانی با تصمیم روح‌الله خمینی مخالفت می‌کند و پیشنهاد می‌دهد خودش که فرمانده جنگ بوده کناره‌گیری کند و محاکمه شود. خمینی پیشنهاد محاکمه را نمی‌پذیرد و پیشنهاد می‌دهد خودش مسئولیت را قبول می‌کند. روح‌الله خمینی در ۲۵ تیر ۱۳۶۷ جلسه‌ای با حضور مسئولان ارشد حکومتی تشکیل داد و در جمع آنان، از تصمیم خود برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸ خبر داد.[۳۹]

اعلام قبول قطعنامه به سازمان ملل

ایران در ۲۷ تیر ماه در نامه‌ای به دبیرکل وقت سازمان ملل، قطعنامه را پذیرفت و همان شب، خبر پذیرش قطعنامه از صدا و سیما اعلام شد.[۳۹]

پیام به مردم

در ۲۹ تیرماه، پیام معروف روح‌الله خمینی در مورد پذیرش قطعنامه انتشار یافت که در آن او «قبول قطعنامه» را تشبیه به سرکشیدن «جام زهر» کرد و نوشت «با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش‌بس موافقت نمودم.»[۲۵۸]

تصمیم به محاکمه فرماندهان جنگ

در نامه ۲ مرداد ۱۳۶۷ روح‌الله خمینی به علی رازینی رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح دستور می‌دهد تا «دادگاه ویژه تخلفات جنگ در کلیه مناطق جنگی بدون مقررات دست و پاگیر» تشکیل شود. به نظر می‌رسد این دستور، متوجه محاکمه فرماندهان مقصر در شکست‌های نظامی ایران است که عملاً بلااجرا می‌ماند.[۳۹] در دستور خمینی آمده است که: «هر عملی که به تشخیص دادگاه موجب شکست جبهه اسلام یا موجب خسارت جانی بوده یا می‌باشد مجازات آن اعدام است.» بلافاصله خلخالی برای حاکمیت شرع و اعدام رحیم صفوی و احمد وحیدی و یک شخص دیگر اعلام آمادگی می‌کند که هاشمی رفسنجانی با وساطت مانع این کار می‌شود.[۲۵۹] محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران نیز قصد داشت استعفا دهد.[۲۶۰]

عملیات مرصاد

یک هفته پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران، حدود ۵۰۰۰ نیروی سازمان مجاهدین خلق با مقادیری تجهیزات جنگی از محور غرب و از طریق شهرهای مهران و اسلام‌آباد غرب در عملیاتی با عنوان فروغ جاویدان به ایران حمله کردند. هدف این عملیات تسخیر تهران در ۳۳ ساعت بود و مسعود رجوی فرماندهی عملیات را بر عهده داشت. عملیات پاتک ایران عملیات مرصاد نام داشت و طی آن مجاهدین در کمین قرار گرفتند و شکست خوردند.[۲۶۱]

با تداوم عملیات تهاجمی از طرف عراق جامعه جهانی دولت عراق را برای پذیرش آتش‌بس تحت فشار شدید قرار داد.[۲۶۲]

آتش‌بس

سه هفته پس از شکست سازمان مجاهدین خلق در عملیات مرصاد و تلاش برای تسخیر تهران، در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ با حضور نیروهای بین‌المللی آتش‌بس در سراسر مرزهای ایران و عراق برقرار شد.[۴۰] نیروهای حافظ صلح تا سه سال پس از آتش‌بس در منطقه حضور داشتند.[۲۶۳]

امکان خاتمه زودتر جنگ

حاکمان ایران، با اطمینان به پیروزی کامل بر ارتش صدام حسین، پذیرش آتش‌بس در مقابل عراق را غیرضروری می‌دانستند. این در حالی است که همین مقامات پس از هشت سال، در نهایت رسیدن به هدف تسلیم ارتش عراق را غیرممکن تشخیص داده و به پذیرش آتش‌بس، در زمان حضور دشمن در خاک ایران، تن دادند.

در سال‌های بعد از پذیرش آتش‌بس، موضوع جنگ به یکی از مقدسات سیاسی و تاریخی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده و هیچ نقد و اعتراضی نسبت به رویکرد حکومت ایران برای ادامه جنگ تحمل نمی‌شود. در این میان اما، پرسشی که همچنان پیش روی ناظران قرار دارد آن است که آیا امکان توقف سریع‌تر جنگ و کمتر شدن هزینه آن وجود نداشت؟[۲۶۴]

نتیجهٔ ۸ سال جنگ

بیشتر مفسران بر این باور هستند که این جنگ هیچ برنده‌ای نداشته است؛ چرا که در پایان جنگ، صدام از دستیابی به نخستین هدف خود، فسخ قرارداد ۱۹۷۵ بازماند. روح‌الله خمینی نیز که برای سال‌ها پذیرش صلح را منوط به انفصال صدام و حزب بعث عراق از قدرت کرده بود بدون دستیابی به هدف خود سرانجام قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت.[۲۱۵]

خسارت های سالانه

نتایج جنگ برای ایران

  1. ۲۲۵٬۵۷۰ کشته (شامل ۹۰ مسیحی ۱۱ یهودی و ۳۲ زرتشتی)[۵۶]
  2. ۵۷۴٬۱۰۱ معلول جنگی[۵۶] شامل حدود ۶۷ هزار مجروح شیمیایی[۵۷][۵۸]
  3. ۶۲۷ میلیارد دلار هزینه جنگ و ۶۴۴ میلیارد دلار خسارت وارده.[۵۹]
  4. کاهش قیمت نفت از ۳۵ دلار به ۱۰ دلار برای هر بشکه[۶۰][۶۱][۶۲][۶۳]
  5. نشت مواد شیمیایی ناشی از تسلیحات شیمیایی به محیط زیست
  6. بمب‌های عمل نکرده در تالابهای هورالعظیم، هورالهویزه و دریاچه زریوار مریوان[۶۴]
  7. خشک شدن تالابها و ایجاد ریزگردها[۶۴]
  8. نابودی بیش از ۸۰ درصد از بزرگ‌ترین نخلستان‌های جهان و محصولات آن که باید صرف ترقی ایران و عراق می‌شد[۶۵]
  9. نشت حدود ۸۰ میلیون بشکه نفت خام به دریا در اثر حمله به سکوهای نفتی[۶۶]
  10. ۲۳ واحد از پالایشگاه آبادان آسیب دید. و در مجموع ۶۶ واحد از پالایشگاه‌های تهران، تبریز، اصفهان، کرمانشاه و شیراز در اثر ۵۰ نوبت حملات آسیب دیدند.[۶۷]
  11. بر جای ماندن ۱۶ میلیون مین خنثی نشده که سالانه جان ده‌ها نفر را می‌گیرد[۶۸] در دیماه ۱۴۰۰ ایسنا گزارش داد که در مدت ۳۳ سال این مینها ۳ هزار کشته و ۷ هزار مجروح غیرنظامی ایجاد کرده‌اند.[۷۰]
  12. از بین رفتن ۷۳۵ تانک ۳۹۷ هواپیمای جنگنده و ۳۵۴ هلیکوپتر[۶۹]
خلاصه جنگ: اشغال شده توسط عراق بنفش- اشغال شده توسط ایران نارنجی و میدانهای نفتی لکه‌های خاکستری هستند.

ادامه جنگ عراق با کردها

در پایان جنگ، ارتش عراق تا نیمه‌های شهریور ۱۳۶۷ به پاک‌سازی نیروهای مقاومت کُرد با استفاده از ۶۰٬۰۰۰ نیروی پیاده، بالگرد و سلاح‌های شیمیایی در شمال عراق ادامه داد. بسیاری از کردهای عراقی ساکن این مناطق به ایران مهاجرت کردند. در این عملیات در مجموع ۵۰٬۰۰۰ کرد نظامی و غیرنظامی کشته شدند.[۲۶۵]

پس از آتش‌بس

ایران و عراق در سال ۱۳۶۹ و پیش از حمله عراق به کویت، توافق صلح رسمی امضا کردند و روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفتند. از همان زمان کار تبادل اسرای جنگی دو طرف آغاز شد.[۲۶۶] در پایان جنگ ۸ ساله حدود ۴۰۰۰۰ ایرانی در عراق اسیر بودند. در مقابل ایران نیز حدود ۷۰۰۰۰ اسیر عراقی دراختیار داشت.[۲۶۷] کار مبادله اسرای دو طرف تا اسفند ۱۳۸۱ به طول انجامید.[۲۶۸] در همین زمان نیروهای نظامی عراق از قسمتهای باقیمانده خاک ایران تا مرزهای بین‌المللی عقب نشستند. تا ۳۱ مرداد ۱۳۶۹ نیروهای عراقی به‌طور کامل خاک ایران را ترک کردند. پس از پذیرش آتش‌بس حدود ۲۴۰۰ کیلومتر از خاک ایران از جمله شلمچه ،طلاییه، فکه، مهران، میمک، سومار، نفت شهر، خسروی و قصرشیرین و بخشی از دشت ذهاب در اشغال عراق باقی‌مانده بود.[۲۶۹][۲۷۰]

غرامت جنگی

در سال ۱۹۹۱ خاویر پرز دکوئیار (دبیرکل وقت سازمان ملل متحد) رسماً بر اساس نظر گروه ناظر نظامی سازمان ملل متحد، عراق را آغازگر جنگ معرفی کرده و از خواسته ایران برای دریافت غرامت جنگی پشتیبانی کرد.[۲۷۱] خسارات وارده به ایران در طول جنگ ۸ ساله ۹۷ میلیارد دلار برآورد شد. این میزان غرامت بسیار کمتر از غرامت در نظر گرفته شده برای خسارات وارد به کشور کویت توسط عراق در جنگ اول خلیج فارس می‌باشد. غرامتی که برای جنگ اول خلیج فارس تعیین شد ۲۴۰ میلیارد دلار برآورد شده بود.[۲۷۲]

هیچ‌کدام از دولت‌های کشور ایران در دوران پس از جنگ پیگیر دریافت غرامت‌های ایران از عراق نشده‌اند. در شهریور ۱۳۸۹، کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ایران با تهیه طرحی دولت آن کشور را ملزم به پیگیری اخذ غرامت‌های جنگ کرده است. با این وجود نه دولت محمود احمدی‌نژاد و دولت حسن روحانی برای پیشبرد این مقصود هیچ عملی انجام نداده‌اند. گفته می‌شود اختلافات بین دولت و مجلس باعث عدم واکنش دولت به این طرح است.[۱۰۰]

میانجیگری‌های بین‌المللی

مسئولان ایران عراق را متجاوز محض و هرگونه میانجیگری را غیرقابل قبول می‌دانستند. روزنامه اطلاعات ۷ مهر ۱۳۵۹

پیشنهادهای صلح

سازمان ملل متحد ۸ قطعنامه صادر کرد که عراق با همه آنها موافقت کرد ولی ایران فقط به آخرین قطعنامه پاسخ مثبت داد آنهم یکسال پس از انتشار آن، سازمان کنفرانس اسلامی ۱۰ پیشنهاد ارائه داد که مورد قبول ایران قرار نگرفتند. جنبش عدم تعهد دو بار .گروه هفت (هفت کشور صنعتی جهان) در دو قطعنامه و شورای همکاری خلیج فارس در دو قطعنامه (در مواقعی که امنیت دریانوردی و امنیت تردد نفت در منطقه به خطر افتاد) به لزوم رسیدن به صلح تأکید می‌کردند.

موضع رسمی ایران آن بود که ارتش عراق پیش از برقراری آتش‌بس می‌بایست از خاک ایران عقب‌نشینی کند. این شرط هرچند به لحاظ اصولی قابل دفاع بود، اما به نظر برخی ناظران عملی به نظر نمی‌رسید… چنین شرطی هیچ‌گاه محقق نشد و حتی هشت سال بعد نیز که ایران پایان جنگ را پذیرفت، ابتدا آتش‌بس برقرار شد و بعد نیروها به مرزهای بین‌المللی بازگشتند.[۲۶۴]

گفته‌های مسئولان ایران

روح‌الله خمینی در ساعت ۷ بعداز ظهر ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ در پیام خود به‌مناسبت آغاز سال تحصیلی ۵۹–۶۰ گفت:

این آلت دست آمریکا به ایران تجاوز کرده است… یک حرفی که با ارتش عراق دارم اینست که ارتش عراق با چه کسی می‌خواهد جنگ بکند؟ طرفدار کیست و مخالف کی؟ طرفدار صدام است که اشتراکی و کافر است برضد کی برضد اسلام؟[۴۷]

محمد علی رجایی نخست‌وزیر در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ بلافاصله پس از حمله عراق به ایران گفت: ما به ملت مسلمان ایران اطمینان می‌دهیم که مرگ رژیم حاکم بر عراق فرارسیده است و این خداست که بدین وسیله می‌خواهد ملت ما را با ملت عراق در افتخار سرنگونی صدام و رژیم نفرینی اش سهیم گرداند[۴۷]

بنی صدر رئیس‌جمهور وقت در ۵ مهرماه ۱۳۵۹ (یک روز قبل از مذاکره با سران کشورهای اسلامی) در مصاحبه خود گفت: ما گفته‌ایم که برای میانجیگری و آشتی ما آمادگی نداریم برای اینکه بین حق و باطل آشتی معنی ندارد.[۴۸]

بنی صدر رئیس‌جمهور وقت در ۶ مهرماه ۱۳۵۹ در مذاکره با سران کشورهای اسلامی یاسرعرفات حبیب شطی و ضیاءالحق گفت: دنیای اسلام باید به متجاوز بفهماند که در تعارض بین حق و باطل بیطرف نیست و از حق جانبداری می‌کند باید به حکومت متجاوز عراق از جانب همه کشورهای اسلامی یادآور شد که حمله به ایران حمله به اسلام و امت اسلامی است.[۲۷۳]

هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس در مصاحبه مطبوعاتی هفتگی خود در ۷ مهرماه ۱۳۵۹ در مورد مذاکرات با سران کشورهای اسلامی گفت: ما با یاسر عرفات در مورد اصل جنگ مذاکرات زیادی داشتیم و در آن جلسه دو طرف متفق بودیم که این جنگ را آمریکا شروع کرده و عراق آلت دست شده نقطه نظر ما این بود که سرنوشت جنگ با پیروزی ما تعیین شود زیرا برای ما کافی نیست که بگوییم شکست نخورده‌ایم زیرا باید نشان بدهیم که انقلاب خیلی قوی است و رسالت انقلاب اینست که این جنگ را ببرد و فکر انقلاب را برای توسعه باز کند.[۲۷۴]

روح‌الله خمینی در ۱۲ آبان ۱۳۵۹ گفت: «با تمام قدرت، بیست سال هم این جنگ طول بکشد، ما ایستاده‌ایم.»[۲۷۵]

حسینعلی منتظری در نماز جمعه قم ۱۴ فروردین ۱۳۶۰: مادامی که ارتش صدام در خاک ماست مذاکره محال است.[۲۷۶]

هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس در مصاحبه ای در ۱۰ فروردین ۱۳۶۰ پس از دیدار با هیئت کنفرانس اسلامی گفت: ما سه چیز می‌خواستیم که در پیشنهاد هیئت نیست: اول بررسی تجاوز و محاکمه متجاوز در دادگاه بین‌المللی اسلامی دیگری خروج نیروهای عراقی قبل از آتش‌بس یعنی نه اینکه اول آتش‌بس یا مذاکره بعد خروج تا سرباز خارجی در خاکمان هست مذاکره ای نخواهیم کرد. سوم اینکه مدار بحث باید قرارداد الجزایر باشد[۲۷۷]

بنی صدر در ۱۱ فروردین ۱۳۶۰ در ستون کارنامه روزنامه انقلاب اسلامی نوشت که مایل است با عراق صلح کند. هاشمی رفسنجانی ضمن اظهار ناخرسندی از گفته بنی صدر[۱۴۱] در ۹ صبح ۱۳ فروردین ۱۳۶۰ به دیدار آیت الله خمینی می‌رود و در خاطرات خود می‌نویسد " امام ضمن اینکه مایلند جنگ زودتر تمام شود، صلاح نمی‌دانند که ما کوتاه بیاییم و از این که شرط شود که بعد از صلح نباید به ملت عراق علیه صدام کمک کنیم، نگرانند"[۱۴۲]

روح‌الله خمینی در خرداد ۱۳۶۰ به‌طور خصوصی به بنی صدر گفته بود که شخصاً موافق صلح است ولی صلح مخالفان زیادی دارد.[۲۷۸]

محمد علی رجایی گفته بود: «ما میانجیگری را نخواهیم پذیرفت. این جنگ، جنگ با کشور نیست؛ جنگ عقیده با عقیده است. ما به هیچ وجه بحث سیاسی و مذاکره و حسن نیت را به معنای کسی که بخواهد ما را تشویق به مذاکره کند، نمی‌پذیریم.» «تنها شهادت است که ما را از صحنه نبرد خارج خواهد کرد. به همین جهت است که ما به هیچ وجه بحث میانجی و مذاکره و حتی حسن نیتی که بخواهد ما را تشویق به مذاکره کند نمی‌پذیریم.»[۴۹]

اکبر هاشمی رفسنجانی در اسفند ۱۳۶۰ در مصاحبه با هفته نامه موقف عربی گفت: «ما نمی‌خواهیم در سایه رژیم فعلی عراق، به هیچ توافقی با بغداد برسیم… و این سری نیست که آن را فاش کنم که صدام حسین توسط میانجی‌ها موافقت کرد طبق مواد و شرایط قرارداد الجزایر و بدون قید و شرط، عقب‌نشینی کند… ولی ما این پیشنهاد را رد کردیم و با هرگونه توافقی مخالفت خواهیم کرد.» … «مادامی که رژیم فعلی عراق، طرف دوم توافق باشد. .. این توافق باید با ملت عراق و پس از پیروزی امضا گردد. ما حاضر نیستیم دست از حمایت از سازمان‌های مخالف رژیم عراق برداریم.» او دربارهٔ پیشنهاد عربستان برای پرداخت خسارت به ایران تاکیدکرد: «این پیشنهاد و پیشنهادهای مخالف را قبول نمی‌کنیم، مسئله ضرر و منفعت نیست، مسئله، مسئله حق و باطل است.»[۵۰]

روزنامه جمهوری اسلامی ایران ۲۷ شهریور ۱۳۶۱ ویژه نامه جنگ - شعارهایی در جهت ادامه جنگ

سید علی خامنه ای در خطبه‌های نمازجمعه ۲۹ تیرماه ۱۳۶۳ گفت: «از هر تلاشی برای صلح عادلانه استقبال می‌کنیم ولی… ما در جنگ از صدام نخواهیم گذشت. اگر خیال می‌کنند با گذشت زمان و فشارهای تبلیغاتی خواهند توانست ما را از جرائم سنگین که این رژیم مرتکب شده به غفلت بکشانند خیال خامی است»[۲۷۹]

هاشمی رفسنجانی در خطبه‌های نماز جمعه ۵ مرداد ۱۳۶۳ گفت: «آنهایی که اعتقاد دارند صدام متجاوز است یک دادگاه صالح تشکیل دهند و حکم را صادر کنند. و گرنه ما طور دیگر عمل می‌کنیم.»[۲۸۰]

هاشمی رفسنجانی در ۱۰ مهر ۱۳۶۳ در مصاحبه رادیو تلویزیونی در مورد طرح صلح ژاپن گفت: این‌روزها هرکس می‌خواهد خود را مطرح کند طرح صلحی برای جنگ ایران و عراق می‌دهد. ولی ما آنها را مأیوس کردیم و گفتیم ما هیچ طرحی را که متضمن سقوط صدام و حذف حزب بعث نباشد نمی‌پذیریم. این درحالی بود که عراق از طرح صلح ژاپن استقبال کرد.[۲۸۱]

بهره‌برداری عراق از موضع ایران

ایران بر اینکه عراق متجاوز است و میانجیگری معنایی ندارد تأکید می‌کرد عقب‌نشینی سریع و مجازات تجاوزگر (برکناری و مجازات صدام) را تنها راه خاتمه جنگ می‌دانست. ادامه این موضع‌گیری ایران و نیز ورود ایران به خاک عراق در تابستان ۱۳۶۱ باعث شد عراق و کشورهای حوزه خلیج فارس در تبلیغات خود ایران را به‌عنوان کشور جنگ طلب متجاوز و غیرقابل توقف معرفی کنند که باید از هر روشی برای توقف آن استفاده کرد.[۲۸۲] بدین ترتیب عراق حمله به سکوهای نفتی (در بهمن ۱۳۶۱) و کشتی‌های نفتکش را به‌عنوان عاملی برای توقف صادرات نفت ایران و فشار اقتصادی برای پذیرفتن قطعنامه‌های سازمان ملل توجیه می‌کرد. فصل مشترک همه قطعنامه‌های شورای امنیت تا پیش از قطعنامه ۵۹۸ این بود که در هیچ‌یک از آن‌ها به سه عنصر «آغازگر جنگ»، «کشور متجاوز» و «چگونگی تنبیه متجاوز» اشاره‌ای نشده بود (مطلبی که مورد درخواست ایران بود). عراق همه قطعنامه‌های سازمان ملل را پذیرفت یا آمادگی خود را برای پذیرش آن اعلام کرد ولی ایران تنها قطعنامه ۵۹۸ را آنهم پس از یک سال از صدور آن پذیرفت.[۵۱]

درخواست دبیرکل سازمان ملل متحد برای حل اختلافات در ۲۳ سپتامبر ۱۹۸۰ یا اول مهر ۱۳۵۹

قطعنامه ۴۷۹ شورای امنیت سازمان ملل متحد در مهرماه ۱۳۵۹[۵۱][۱۱۲][۲۸۳]

پشنهاد خانم گاندی به هر دو طرف در۱۰ مهر ۱۳۵۹[۲۸۴]

میانجیگری دبیرکل سازمان ملل در دیماه ۱۳۵۹[۲۸۵]

پیشنهاد دبیرکل سازمان ملل به هر دو طرف در ۲۵ می ۱۹۸۲ یا ۴ خرداد ۱۳۶۱[۲۸۶]

قطعنامه ۵۱۴ شورای امنیت سازمان ملل در ۲۱ تیرماه ۱۳۶۱[۲۸۷]

قطعنامه ۵۲۲ شورای امنیت سازمان ملل در مهر ۱۳۶۱[۲۸۸]

پیشنهاد صلح خانم گاندی از هفتمین اجلاس عدم تعهد در دهلی نو اسفند ۱۳۶۱[۲۸۹]

قطعنامه ۵۴۰ شورای امنیت سازمان ملل در آبان ۱۳۶۲

قطعنامه ۵۵۲ شورای امنیت سازمان ملل در ۱۱ خرداد ۱۳۶۳[۲۹۰]

طرح صلح ژاپن در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در مهرماه ۱۳۶۳[۲۹۱]

قطعنامه ۵۸۲ شورای امنیت سازمان ملل در زمستان ۱۳۶۴

قطعنامه ۵۸۸ شورای امنیت سازمان ملل در مهر ۱۳۶۵

قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل در تیرماه ۱۳۶۶

قطعنامه ۶۱۹ شورای امنیت سازمان ملل در ۱۸ مرداد ۱۳۶۷

تلاش سازمان کنفرانس اسلامی اوائل مهرماه ۱۳۵۹[۲۸۵]

تلاش سازمان کنفرانس اسلامی اواخر مهرماه ۱۳۵۹[۲۶۴]

تلاش سازمان کنفرانس اسلامی بهمن ماه ۱۳۵۹[۲۶۴]

هیئت حسن‌نیت جنبش عدم تعهد اواسط مهر ۱۳۵۹[۲۸۵]

میانجیگری هیئت سازمان کنفرانس اسلامی طائف در اسفند ۱۳۵۹[۲۸۵]

حضور گروه میانجیگری کنفرانس اسلامی در ۹ فروردین ۱۳۶۰[۲۷۷][۲۹۲]

روزنامه جمهوری اسلامی ایران یازدهم فروردین ۱۳۶۰

طرح صلح جنبش عدم تعهد در اردیبهشت و خرداد ۱۳۶۰[۲۷۸]

پیشنهاد صدام برای آتش‌بس در ماه رمضان تیرماه ۱۳۶۰[۲۹۳]

پیشنهاد کشورهای عرب در اسفند ۱۳۶۰[۲۹۴]

میانجیگری هیئت سازمان کنفرانس اسلامی در اسفند ۱۳۶۰[۲۹۵]

میانجیگری هیئت سازمان کنفرانس اسلامی در فروردین ۱۳۶۱[۲۹۶]

میانجیگری هیئت سازمان کنفرانس اسلامی در مهر ۱۳۶۱[۲۹۷]

طرح صلح عربی در خرداد ۱۳۶۱

عربستان سعودی پس از آزادی خرمشهر در اول خرداد ۱۳۶۱ پیشنهاد کرد در ازای صلح غرامت جنگ توسط کشورهای عربی به ایران پرداخته شود و عراق نیز خاک ایران را ترک کند.

به گفته اسپنسر تکر در کتاب دائرةالمعارف جنگ‌های خاورمیانه مقامات ایران این پیشنهاد را رد کرده و خواهان بازگشت یکصد هزار شیعه عراقی که توسط صدام اخراج شده بودند به کشور عراق شده بودند. به گفته تکر شرط دوم ایران پرداخت ۱۵۰ میلیارد دلار غرامت به جای ۷۰ میلیارد دلار پیشنهادی عربستان و شرط سوم برکناری صدام از قدرت بوده است.[۲۹۸]

میانجیگری هیئت سازمان کنفرانس اسلامی در خرداد ۱۳۶۱[۲۹۹]

پیشنهاد رئیس سازمان کنفرانس اسلامی در خرداد ۱۳۶۱

نیویورک تایمز در اول تیرماه۱۳۶۱ یا ۱۹۸۲/۶/۲۲نوشت:

«پس از عقب راندن نیروهای عراقی از خرمشهر، صدام حسین خواستار آتش‌بس فوری میان دو کشور شد. آیت‌الله خمینی این آتش‌بس را رد کرد و چهار شرط برای آتش‌بس قرار داد:۱-آزادسازی قصر شیرین و عقب‌نشینی عراقیها تا مرزهای بین‌المللی ۲-پرداخت غرامت۱۵۰ میلیارد دلاری ۳-بازگشت شیعیان رانده‌شده از عراق ۴-برکناری و محاکمه صدام حسین.»[۳۰۰]

پیشنهاد سازمان کنفرانس اسلامی در آبان ۱۳۶۱[۳۰۱]

آقای خامنه ای نتیجه مذاکرات با هیئت کنفرانس اسلامی را گفتند … معلوم شد پیشنهاد جدیدی نداشته‌اند و ما هم جواب رد دادیم. ایشان در مصاحبه ای میانجیها را تحت تأثیر آمریکا معرفی کردند که لابد به آنها برمی‌خورد[۳۰۲]

طرح صلح یاسر عرفات در مهرماه ۱۳۶۳

این طرح دارای سه بخش بود: تشکیل محکمه برای تعیین متجاوز - تشکیل صندوقی برای خسارتها -تشکیل ارتشی از کشورهای اسلامی برای حائل شدن بین دو ارتش[۳۰۳]

پیشنهاد سازمان کنفرانس اسلامی در ۱۳۶۴

در سال ۱۹۸۳، کنفرانس اسلامی خلق تلاش کرد تا درگیری را آشتی دهد تا جنگ را متوقف کند و عراق موافقت کرد، اما ایران نپذیرفت.

پیشنهاد سازمان کنفرانس اسلامی در آذر ۱۳۶۳

در ۲۹ دسامبر ۱۹۸۴، پانزدهمین نشست کنفرانس اسلامی که در صنعا برگزار شد، خواستار توقف جنگ شد - عراق موافقت کرد و ایران نپذیرفت.[۲۸۶]

پیشنهاد سازمان کنفرانس اسلامی در ۱۳۶۶

در سال ۱۹۸۵ کنفرانس بین‌المللی اسلامی (داکار - سنگال) یک طرح آتش‌بس را ارایه کرد که عراق با آن موافقت کرد ولی ایران آن را نپذیرفت.[۲۸۶]

پیشنهاد خانم گاندی در مارس ۱۹۸۳ یا اسفند ۱۳۶۵

در ۱۲ مارس ۱۹۸۳، خانم ایندیرا گاندی، نخست‌وزیر هند و رئیس کنفرانس کشورهای غیرمتعهد، ابتکار جدیدی را برای پایان دادن به جنگ ارائه داد که مورد تأیید عراق و رد ایران قرار گرفت.[۲۸۶]

بیانیه پایانی اجلاس گروه هفت در لندن ۱۹ خرداد ۱۳۶۳[۳۰۴]

بیانیه پایانی اجلاس گروه هفت در ونیز ۱۹ خرداد ۱۳۶۶[۳۰۵]

بیانیه‌های شورای همکاری خلیج فارس

شورای همکاری خلیج فارس ک در می ۱۹۸۱ تشکیل شده بود رسماً در ۱۷ مارس ۱۹۸۱ (۲۶ اسفند ۱۳۵۹) متشکل از کشورهای عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی، قطر، بحرین و عمان در ریاض اعلام موجودیت کرد. جنگ موجب شد نظر این شورا از اجلاس نوامبر ۱۹۸۱ که به لزوم دوری قدرت‌های بزرگ از خلیج فارس تأکید می‌شد، تا ۱۹۸۸ که رسماً دخالت مستقیم را درخواست کرد تغییر کند.

دومین اجلاس اضطراری وزیران خارجه در ۱۳۶۱/۱/۳۱(۲۰ آوریل ۱۹۸۲) در ریاض

اجلاس ۹ خرداد ۱۳۶۱ در عربستان

در این اجلاس از جمهوری اسلامی ایران، به ویژه، خواسته شد که به صلح‌طلبی عراق پاسخ مثبت داده و به خونریزی پایان دهد. برای اولین بار شورا در این اجلاس، ایران را به عنوان «طرف سرسخت جنگ که کلیهٔ تلاش‌های صلح را رد می‌کند و راه‌های صلح‌آمیز را می‌بندد»، معرفی کرد.

اجلاس چهارم شورای همکاری در نوامبر ۱۹۸۲ در قطر (۱۶ تا ۱۸ آبان ۱۳۶۱)

قطعنامهٔ ۵۴۰، ۳۱ اکتبر ۱۹۸۳ (۹ آبان ۱۳۶۲) شورای امنیت در خصوص لزوم خاتمه جنگ تحمیلی، مورد حمایت قرار گرفت و ضمن اظهار رضایت از عراق به دلیل قبول این قطعنامه، از ایران نیز خواسته شد که با پذیرش آن امنیت خلیج فارس را حفظ نماید. همچنین شورا آمادگی خود را برای میانجی‌گری در جنگ اعلام نمود.

در اجلاس مسقط در حالی که نیروهای ایرانی در فاو مستقر بودند

شیخ زاید رئیس امارات اعلام کرد: «رهبران شورا از هیچ کوششی برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق و آثار مخرب آن مضایقه نخواهند کرد. برای نخستین بار کشورهای عضو شورا هشدار دادند که نیروهای مشترک نظامی‌شان، برای هرگونه اقدام نظامی جهت دفاع از کشورهای شورا آماده است و در صورت حملهٔ ایران به کویت از این کشور دفاع خواهد کرد و تجاوز به کویت به منزله تجاوز به خاک اعضاء شورا خواهد بود…»[۳۰۶]

موضع سایر کشورها

عربستان

سیاست صدور انقلاب و اقدامات آشکار و پنهان ایران در منطقه زمینه‌ای شد تا دو کشور عراق و عربستان سعودی به یکدیگر نزدیکتر شوند و یک سال قبل از شروع جنگ پیمان امنیت متقابل بین دو کشور امضاء گردید.[۱۰۰] در واقع عربستان سعودی در کنار ایالات متحده تمامی تلاش خود را به کار بست تا جلوی برتری و پیروزی ایران در جنگ را بگیرد.[۳۰۷] پادشاه عربستان سه روز پس از آغاز جنگ در تماسی تلفنی حمایت کامل کشورش از عراق را به صدام ابلاغ کرد. در طول سال‌های جنگ نیز عربستان در تأمین جنگ‌افزار مورد نیاز برای عراق همکاری می‌نمود.[۳۰۸]

مصر

در میان کشورهای عربی، نقش مصر نیز در حمایت از عراق قابل ملاحظه بود.[۳۰۹] مصر نه‌تنها در طول جنگ به عراق اسلحه می‌فروخت، بلکه کمبود نیروی انسانی خلبان عراق را نیز با اعزام خلبانان مصری به جبهه جنگ عراق با ایران جبران می‌کرد. علاوه بر آن، مصر در معامله خرید تسلیحات نظامی جدید برای عراق، از جمله هواپیماهای پیشرفته سوپر اتاندارد از فرانسه نقش داشت.[۳۱۰]

کشورهای حاشیه خلیج فارس

در طول جنگ، کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس مانند کویت و عربستان سعودی و در وهله بعد امارات متحده عربی و عمان، آشکارا در سمت عراق بودند. بیشتر این حمایت‌ها در قالب کمک‌های مستقیم و غیرمستقیم مالی صورت می‌گرفت. با تصمیم کویت و عربستان، درآمد حاصل از فروش نفت در منطقه بی‌طرف خفجه (بین سه کشور کویت و عربستان و عراق) به عراق اختصاص یافته بود. اگرچه موضع رسمی این کشورها بی‌طرفی در جنگ میان ایران و عراق بود ولی برخی از آن‌ها سرزمین خود را در اختیار عراق می‌گذاشتند تا از آن برای حمله به ایران استفاده کند.[۳۱۱] از دید اعراب، رهبران ایران به وضوح اعلام کرده بودند که قصد صادر کردن انقلاب خود را به کشورهای دارای اسلام آمریکایی دارند و آن‌ها نیز این را خطری برای خود می‌دانستند.[۳۱۲][۳۱۳] سایر کشورهای منطقه شامل مراکش، عمان، قطر، تونس، یمن یا موضع دشمنی با ایران و دوستی با عراق داشتند، یا از عراق حمایت مالی می‌کردند یا فقط طرفدار مواضع عراق بودند.[۳۱۴]

سوریه و لیبی

در میان کشورهای عربی نخستین کشور حامی ایران از سال ۱۹۸۲، سوریه بود. در سال ۱۹۸۵ لیبی نیز با ایران یک پیمان استراتژیک منعقد کرد. به غیر از این دو کشور ایران متحد اصلی دیگری در منطقه نداشت.

ترکیه و الجزایر

ترکیه روابط گسترده‌ای با هردو کشور ایران و عراق داشت و الجزایر موضع بی‌طرف داشت.

اسرائیل

در طول جنگ ایران و عراق، ایران و اسرائیل روابط غیررسمی، راهبردی محدود ولی مخفیانه‌ای با یکدیگر داشتند.[۳۱۵][۳۱۶] با این وجود، اسرائیل در راستای «سیاست موازنه قوا» در جنگ ایران و عراق از نبرد فرسایشی دو دشمن سرسختش استقبال می‌کرد و مواضعی علیه هر دو طرف جنگ داشت.[۳۱۴]

اسرائیل در ماجرای ایران کنترا به ایران مخفیانه اسلحه می‌فروخت و کار ناتمام نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در نابودسازی نیروگاه اتمی اوسیراک در «عملیات شمشیر سوزان» را با حمله هوایی به نیروگاه اتمی اوسیراک عراق در «عملیات اپرا» و نابودی برنامه اتمی عراق، تمام کرد.[۳۱۷]

در اوایل جنگ ایران و عراق از مناخم بگین، نخست‌وزیر وقت اسرائیل، سؤال می‌شود که دربارهٔ آن جنگ چه نظری دارد؟ او در پاسخ گفته بود: «ما برای هر دو طرف آرزوی موفقیت داریم.»
اشاره‌ای کنایه‌آمیز به این‌که اسرائیل از نبرد فرسایشی دو دشمن سرسختش استقبال می‌کند.[۳۱۸]

ابرقدرت‌ها

هماهنگ با کشورهای عربی، ابرقدرت‌ها نیز نه‌تنها هیچ‌گاه حمله عراق به ایران را محکوم نکردند[۳۱۹] بلکه حتی تا سال‌ها حاضر به محکوم کردن جنایات جنگی عراق نیز نشدند. برای نمونه با آنکه دولت ریگان دست‌کم از سال ۱۹۸۳ در مورد استفاده عراق از جنگ‌افزارهای شیمیایی اطمینان داشت ولی چشم خود را بر روی استفاده‌های مکرر بعدی عراق از گازهای شیمیایی بسته بود. چرا که به عقیده ریگان استفاده عراق از جنگ‌افزارهای شیمیایی علیه هزاران رزمنده ایرانی، خطری به مراتب کمتر از سیاست صدور انقلاب از سوی ایران داشت.[۳۲۰]

آمریکا

از بعد تاریخی، جنگ ایران و عراق در اواخر جنگ سرد و در دور دوم آن رخ داد.[۳۲۱] بیشتر سال‌های جنگ در دوره ریاست جمهوری رونالد ریگان سپری شد. در آن زمان دو دیدگاه اصلی در میان نظریه‌پردازان سیاسی آمریکا دربارهٔ ایران وجود داشت. دیدگاه نخست آن بود که ایران پس از سقوط شاه «ازدست رفته» است و باید به هر روش ممکن آن را بازگرداند. دیدگاه دوم این بود که در میان حاکمان ایران، علایق غرب‌گرایانه بیش از علایق چپ‌گرایانه مشاهده می‌شود. در طول هشت سال بعد، تغییرات موضع ایالات متحده در قبال ایران و جنگ به تناوب به قدرت گرفتن یکی از این دو دیدگاه بستگی داشت.[۳۲۲]

دونالد رامسفلد با صدام حسین در ۲۰ دسامبر ۱۹۸۳ ملاقات کردند.[۳۲۳]

شوروی

شوروی نیز با آغاز جنگ برای مدتی حمایت تسلیحاتی از عراق را متوقف کرد؛ ولی به زودی به این فکر افتاد که با از سرگیری کمک تسلیحاتی به عراق، می‌تواند دوباره این کشور را به سوی خود جذب کند. از سوی دیگر شوروی به پول نقد نیاز داشت و عراق هم از فروش نفت درآمد مناسبی داشت؛ بنابراین انگیزه‌های اقتصادی مهمی در روابط شوروی با عراق در طول جنگ وجود داشت.[۳۲۴] از سوی دیگر اگرچه در اوایل جنگ روابط ایران و شوروی توأم با احترام بود ولی مسائلی مانند اشغال افغانستان توسط شوروی و دستگیری اعضای حزب توده توسط ایران گاهی باعث سردی روابط دو کشور بود. روشن است که ایران از روابط خوب میان شوروی و عراق نیز راضی نبود[۳۲۵] و شوروی نیز نگران قدرت گرفتن شیعیان عراق بود که توسط ایران حمایت می‌شدند. با این‌حال شوروی تلاش می‌کرد با بازگذاشتن درهای تجارت و ترانزیت کالا از طریق ایران، این کشور را راضی نگه دارد.[۳۲۶]

در سال‌های اول شوروی با اعلام موضع بی‌طرفی از فروش مستقیم سلاح و جنگ‌افزار به عراق خودداری می‌کرد ولی اجازه می‌داد تا اردن اسلحه مورد نیاز عراق را خریداری و به دست عراق برساند. اردن این نقش خریدار ظاهری را در خریدهای مهم تسلیحاتی از چین، اسپانیا، بریتانیا و ایالات متحده نیز ایفا می‌کرد؛ ولی نقش اردن در جنگ ایران و عراق به همین‌جا خاتمه نمی‌یافت. تمامی بندرها و فرودگاه‌ها و سرزمین اردن بر روی کالاهای صادراتی و وارداتی به عراق باز بود. بندر عقبه در دریای سرخ در اختیار عراق بود تا کالاهای خود را صادر کند. ملک حسین نیز هم‌زمان به پایتخت‌های مختلف جهان سفر می‌کرد تا موضع عراق را دربارهٔ جنگ تشریح کند.[۳۲۷]

حامیان عراق

در طول جنگ، عراقی‌ها توانستند از حدود ۲۳ کشور ابزارهای جنگی خریداری کنند که بیشتر آن از این کشورها خریداری شد:[۳۲۸]

حامیان ایران

تحلیل جنگ

جنگ ایران و عراق، طولانی‌ترین جنگ متعارف کلاسیک در قرن بیستم بود. (درگیری ۱۵ ساله ویتنام متعارف و کلاسیک محسوب نمی‌شود) این جنگ از بسیاری از جهات منحصربه‌فرد بود. یکی اینکه برخلاف جنگ هند و پاکستان یا جنگ اعراب و اسرائیل، یک برخورد شدید و کوتاه‌مدت نبود. در این جنگ، برخوردی میان آمریکا و شوروی به عنوان دو ابرقدرت روز دنیا وجود نداشت و هیچ‌یک حامی رسمی یکی از طرفین نبودند. در جنگ ایران و عراق برخلاف جنگ جهانی دوم درگیری نظامی محدود به منطقه خاصی از دنیا بود. جنگ ایران و عراق صرفاً نبردی بر سر خاک (مانند آنچه هم‌زمان در جزایر فالکلند میان آرژانتین و بریتانیا در جریان بود) نبود؛ و سرانجام برخلاف جنگ کره، جنگ بر سر سرمایه‌داری و سوسیالیسم نیز نبود.[۳۲۹]

در پایان این تراژدی انسانی هشت ساله[۳۳۰] میان ایران و عراق، تغییر عمده‌ای در ترکیب دو کشور به‌وجود نیامده‌بود. در پایان جنگ و در سال ۱۹۸۸ رهبران دو کشور (روح‌الله خمینی و صدام تکریتی) همان کسانی بودند که هشت سال پیش نیز زمام امور را به دست داشتند و مرزهای دو کشور همان مرزهایی بود که هشت سال قبل هم بر آن‌ها توافق وجود داشت.[۳۳۱]

عواقب سیاسی-نظامی

حمله عراق به کویت

اقتصاد عراق پس از پایان جنگ به دلیل بدهی‌ها در وضعیت دشواری قرار داشت و صدام در طول سال ۱۳۶۸ تلاش کرد تا کویت را که از نظر مالی در جنگ به او کمک می‌کرد، متقاعد کند که بدهی‌های عراق را ببخشد چون اگر عراق در برابر ایران درنمی‌آمد ایران کویت را نیز اشغال می‌کرد، اما استدلال صدام گوش شنوایی پیدا نکرد. عراق همچنین به شدت به تصمیم اوپک برای کاهش تولید نفت و افزایش قیمت برای حل مشکلات اقتصادی خود نیاز داشت، در حالی که کویت با خواسته‌های عراق در این زمینه هم مخالفت می‌کرد. سپس، صدام کویت را به سرقت نفت عراق با استفاده از فناوری حفاری کج متهم کرد. صدام این مواضع را «رفتار خصمانه» دانست و توسط ۱۰۰۰۰۰ سرباز عراقی در ۱۱ مرداد ۱۳۶۹–۲ژوئیه ۱۹۹۰ به کویت حمله کرد. اشغالی که در نهایت پس از حدود شش ماه در فوریه ۱۹۹۱-بهمن ۱۳۶۹ با تشکیل ائتلاف توسط آمریکا متشکل از ۳۴ کشور که کشورهای عربی هم در آن شرکت داشتند به پایان رسید و عراق ۱۳ سال تحریم و مجبور به پرداخت غرامت به کویت شد.[۳۳۲]

ضررهای کاهش قیمت نفت

مازاد نفت دهه هشتاد میلادی که به دلیل بحران انرژی دهه ۷۰ میلادی و عادت کردن مصرف‌کنندگان به صرفه جویی و بالابردن بازدهی آغاز شده بود با شروع جنگ ایران و عراق و نیاز به پول برای خرید سلاح تقویت شد. کشورهای منطقه مخصوصاً عربستان میزان زیادی از نفت را به بازار عرضه کردند که باعث کاهش قیمت نفت از ۳۵ دلار به ۱۰ دلار برای هر بشکه در سال ۱۹۸۶–۱۳۶۷ شد و ضررهای اضافی به صنایع نفت کشورهای منطقه تحمیل کرد.[۶۰][۶۱][۶۲][۶۳]

اثرات زیست‌محیطی

مواد شیمیایی

سلاحهای شیمیایی علاوه بر آثار سوء کوتاه مدت و ظاهری با ایجاد جهشهای ژنتیکی در انسان، گیاه و حیوان اثرات جبران ناپذیر، پایدار و بلند مدتی بر نسلهای آینده دارند. یکی از تهدیدات مهم و پایدار زیست‌محیطی سلاحهای شیمیایی به خصوص در ایران را عمل نکردن برخی از بمب‌ها و باقی ماندن آن‌ها در طبیعت است.

تالابهای هورالعظیم، هورالهویزه و دریاچه زریوار مریوان از جمله مناطق آلوده به بمب‌های عمل نکرده هستند که در صورت فعال شدن این بمبها، می‌توانند از طریق آب و خاک، زنجیره غذایی و محیط زیست را تحت تأثیر قرار داده و خطراتی افزون بر شرایط فعلی داشته باشند[۶۴]

خشک شدن تالابها و ایجاد ریزگرد

خشک کردن نیزارها و هورهای جنوب عراق در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ نمونهای از هدف قرار دادن عامدانه اکوسیستم برای دستیابی به اهداف سیاسی و نظامی دولت صدام حسین بوده است. این اتفاق در حالی که اثرات مستقیم و فوری بسیار گستردهای بر زندگی مردم عراق و منطقه داشته، دارای آثار دراز مدتی نیز مانند آلودگی هوا و آکندگی هوای منطقه و حتی بسیاری از شهرهای ایران از ریزگردهای معلق بوده است. تالاب بزرگ هورالعظیم را به دستور صدام حسین خشک کردن و متأسفانه نتیجه آن امروز تبدیل شدن بستر این تالاب به یکی از مهم‌ترین کانونهای تولید گرد و غبار در منطقه خاورمیانه است.[۶۴]

نشت نفت خام به دریا

حملات به سکوهای نفتی باعث نشت گسترده نفت خام به دریا شد. میدان نوروز - میدان نفتی ابوذز- میدان نفتی دورود- میدان نفتی رشادت- میدان نفتی رسالت-میدان نفتی سلمان-میدان نفتی بهرگانسر-میدان نفتی هندیجان و سکوی بهره‌برداری نصر مورد حمله قرار گرفتند. فقط میدان نوروز که در مارس ۱۹۸۳ هدف حمله بالگردهای عراقی شد باعث نشت حدود ۵۰۰۰ بشکه در روز به دریا شد. تا سال ۱۹۸۵ که کارشناسان موفق به بستن چاه و خاموش کردن آتش شدند ۷۳۳٬۰۰۰ بشکه نفت خام به دریا نشت کرده بود.[۳۳۳] تخمین زده شده است که در مجموع حدود ۸۰ میلیون بشکه نفت وارد آبهای خلیج فارس گردید.[۶۶]

مین‌های خنثی نشده

ایران با ۱۶ میلیون مین خنثی‌نشده، پس از کشور مصر دارای بیشترین زمین آلوده به مین در جهان است. چهل‌ودو هزار کیلومترمربع از خاک این کشور به انواع مین و مواد منفجره آلوده است و سالانه ده‌ها نفر از اهالی مناطق مرزی دچار مرگ و قطع عضو می‌شوند. عیسی بازیار از مین روب‌های حرفه ای در مورد این موضوع کتابهای متعددی تألیف کرده است از جمله «مین، قاتل خاموش ایرانیان» «مین، کابوس کودکان مرزنشین» «تا آخرین مین زمین» و کتاب «زندگی امن در کنار میدان مین» مجموعه دستورالعمل‌های مقابله با مین که به‌طور مجانی در میان اهالی منطقه خود توزیع کرده است تا از حوادث کاسته شود.[۶۸]

تحلیل نظامی جنگ

یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات استراتژیک عراق برای آغاز طولانی‌ترین و خونین‌ترین جنگ پس از جنگ جهانی دوم، ارزیابی نادرست از میزان توان دفاعی ایران بود. انگیزه سیاست خارجی عراق برای آغاز جنگ سیادت و رهبری بر اعراب بود. رایج‌ترین توضیح برای ناکامی عراق این است که این هدف جاه‌طلبانه با استراتژی جنگی عراق که تهاجم به خاک ایران بود تناسبی نداشت. شکست عراق در دستیابی به یک پیروزی قاطع و سریع نشان می‌دهد که شکاف بزرگی میان اهداف بلندپروازانه صدام حسین و محدودیت‌های نظامی این کشور وجود داشته است. به بیان عامیانه اشتباه عراق این بود که «لقمه‌ای بسیار بزرگتر از دهانش» برداشته بود.[۳۳۴]

علی‌رغم مشکلات سازماندهی و هماهنگی، نیروی هوایی ایران در همان ابتدای جنگ به حکومت عراق نشان داد که نمی‌تواند منتظر یک پیروزی سریع و ارزان باشد. خلبانان ایرانی تلاش بیشتری در دفاع نسبت به همکاران عراقی خود نشان دادند و ضربات سنگینی به‌خصوص به تأسیسات نفتی شمال عراق و نزدیک کرکوک وارد کردند. خلبانان ایرانی که اغلب در آمریکا آموزش دیده‌بودند، انگیزه و روحیه تهاجمی بیشتری برای قبول خطر داشتند. همچنین برد پرواز و قابلیت حمل مهمات اف-۴ فانتوم ۲های ایران از میگ‌های ۲۳ عراقی بیشتر بود؛ بنابراین در مجموع در نبرد هوایی، نیروی هوایی ایران نتایج بهتری از نیروی هوایی عراق به دست آورد.[۳۳۵]

در نبرد زمینی واکنش‌های ارتش عراق کند بود. در تمام حملات ایران، تنها واکنش نظامی و استراتژی جنگی عراق، تلاش برای عقب زدن نیروهای ایرانی با آتش مستقیم بود.[۳۳۶] در نبرد دریایی نیز ایران در ۵۲ روز ابتدای جنگ و طی عملیات مروارید، نیروی دریایی عراق را به کلی منهدم کرد و تا پایان جنگ برتری خود در خلیج فارس را حفظ نمود.[۳۳۷]

هزینه‌ها و خسارت‌ها

بر اساس آمارهای بین‌المللی، جنگ عراق و ایران ۶۲۷ میلیارد دلار هزینه برای دولت ایران و ۵۶۱ میلیارد دلار هزینه برای دولت عراق به همراه داشت. همچنین هزینه بازسازی خرابی‌های ناشی از جنگ برای ایران ۶۴۴ و برای عراق ۴۵۲ میلیارد دلار برآورد می‌شود.[۵۹] در سال ۱۳۹۹ فرمانده ندسا گفت ایران در جنگ ۱۹٫۶ میلیارد دلار خرج کرد.[۳۳۸]

هزینه مالی مستقیم جنگ برای عراق شامل ۷۴ تا ۹۱ میلیارد دلار برای هدایت جنگ و ۴۱٬۹۴ میلیارد دلار واردات اقلام نظامی بود. ایران نیز حدود ۹۴ تا ۱۱۲ میلیارد دلار برای هدایت جنگ و ۱۱٬۲۶ میلیارد دلار برای واردات نظامی هزینه کرد. هزینه غیرمستقیم ناشی از کاهش درآمدهای نفتی و تولیدات کشاورزی دو کشور نیز حدود ۵۶۱ میلیارد دلار برای عراق و ۶۲۷ میلیارد دلار برای ایران برآورد شده است.[۳۳۹] برای تأمین بودجه جنگ از دستمزد یک روز فیش هر ماه کارگران ایران کم می‌شد.[۳۴۰]

تلفات انسانی

در طول جنگ ایران و عراق ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ انسان کشته و زخمی شدند که از این میان ۲۶۲٬۰۰۰ ایرانی و ۱۰۵٬۰۰۰ عراقی کشته شده‌اند.[۳۴۱]

مجروحان ایران

نظام جمهوری اسلامی برای اشاره به مجروحان و معلولان جنگ و عملیات‌های نظامی و پلیسی از اصطلاح «جانباز» به جای «مجروح جنگی» استفاده می‌کند و این اصطلاح را به یک مفهوم اجتماعی تبدیل کرده است. استفاده عراق از بمب‌های شیمیایی، شکنجه اسرای ایرانی در اردوگاه‌های عراق، بمباران و موشک باران شهرها و روستاهای ایران سبب شد تا چند صد هزار نفر جانباز شوند که تعداد آنها بیش از ۵۵۰ هزار نفر تخمین زده شده است.[۳۴۲] در میان جانبازان افرادی دیده می‌شود که در جریان بمباران شیمیایی سردشت جانباز به دنیا آمده‌اند. اکثر جانبازان شیمیایی پس از تحمل رنج‌های و بیماری‌های فراوان از دنیا می‌روند در بین آنها جانبازان اعصاب و روان نیز دیده می‌شوند.[۳۴۳] فیلم‌های سینمایی مختلفی در باب جانبازان و زندگی آنان ساخته و کتب و آثار هنری مختلفی ارائه شده است؛ از جمله فیلم جانبازان، از کرخه تا راین، مجروح جنگی و گیلانه.

چرا ایران غرامت نگرفت

سعید محمودی، کارشناس حقوق بین‌الملل و استاد دانشگاه، در گفت‌وگویی اختصاصی با صدای آمریکا می‌گوید جهت دریافت غرامت، «باید به‌طور رسمی متجاوز تعیین شود. در مورد جنگ ایران و عراق، این امر از طرف شورای امنیت انجام نشد.»۱

به گفته آقای محمودی، در مورد جنگ عراق و کویت، شورای امنیت پس از گذشت چند ماه با صدور قطع‌نامه‌ای عراق را رسماً متجاوز اعلام کرد. وی با اشاره به این که این لزوماً شورای امنیت نیست که باید متجاوز را تعیین کند، به دو مورد استناد می‌کند. ۲

به گفته وی، در رای دیوان بین‌المللی لاهه در سال ۲۰۰۳ در قضیه سکوهای نفتی آمریکا و ایران، عراق به عنوان آغازگر جنگ معرفی شده است. در مورد دوم نیز در سال ۲۰۰۵، کوفی عنان، دبیرکل وقت سازمان ملل، به صورت رسمی اعلام کرد از دیدگاه «دبیرخانه شورای امنیت و او» دولت عراق متجاوز است. به گفته آقای محمودی، «اراده سیاسی ایران برای مطالبه غرامت اهمیتی محوری دارد.» چرا کویت توانست از عراق غرامت بگیرد اما ایران نگرفت؛ سعید محمودی توضیح می‌دهد ۳

از سوی دیگر ایرج همتی، نویسنده و پژوهشگر حوزه جنگ، به انصاف نیوز گفته است: «نه مقامات سیاسی و نه دیپلمات‌های کشور، از مرحوم هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس‌جمهور وقت گرفته تا علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه، کمال خرازی سفیر وقت ایران در سازمان ملل، و جانشین وی محمدجواد ظریف در هیچ متن مکتوب یا سخنرانی و گفت‌وگویی چیزی که نشان دهد آنها امید داشتند بند ۶ قطعنامه با مسئله غرامت پیوند بخورد نگفته‌اند. از میان آنها آقای خرازی صراحتاً در مصاحبه‌ای گفته است که با قطعنامه ۵۹۸ نمی‌توان از عراق غرامت گرفت.»۴

بعد از خروج آمریکا از برجام و از سرگیری تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران نخست‌وزیر وقت عراق، حیدر العبادی عنوان کرد: «ما مخالف وضع تحریم علیه ایران هستیم. اما بغداد به منظور حمایت از ملت عراق به این تحریم‌ها پایبند خواهد بود.»۵

پس از این بود که بحث دریافت غرامت دوباره مطرح شد و محمود صادقی، نماینده وقت مجلس شورای اسلامی در توییتی نوشت: «دولت عراق مطابق ماده ۶ قطعنامه ۵۹۸، مبلغ ۱۱۰۰ میلیارد دلار بابت غرامت خسارت مستقیم جنگ تحمیلی به ایران بدهکار است، دولت ایران با لحاظ تنگناهای مردم عراق در مطالبه این غرامت تعلل کرده است، اکنون نخست‌وزیر عراق به جای جبران، با تحریم‌های ظالمانه علیه مردم ایران همراهی می‌کند.»۶ در مقابل فائق الشیخ علی، نماینده وقت مجلس عراق خواستار پرداخت غرامت به کشته‌شدگان عراقی به دست القاعده از سوی ایران شد. ۷ ایرج همتی گفته است: «به گفته برخی صاحب‌نظران حقوق بین‌الملل، زبانی که در قطعنامه‌های مربوط به جنگ ایران و عراق به کار رفته نشان می‌دهد شورا [شورای امنیت سازمان ملل] قائل به تقسیم جنگ به دو دوره قبل و بعد از آزادی خرمشهر بود. در این صورت محاسبه غرامت و اعمال آن براساس دوره زمانی مسئولیت جنگ با پیچیدگی‌های حقوقی، فنی، و سیاسی زیادی روبرو می‌شد.»۸ همتی این را از دلایل احتمالی تصمیم اعضای شورای امنیت مبنی بر این که «از خیر آثار مستقیم مسئولیت جنگ بگذرند و جبران خسارت‌های جنگ را به کمک‌های بین‌المللی حواله دهند» دانسته است. ۹

اعتراض به فرماندهی ایران

بی‌بی‌سی فارسی در سپتامبر ۲۰۲۰ در فیلمی مستند با عنوان کودتای خزنده سپاه نوار ضبط شده اعتراض برخی فرماندهان سپاه تهران به فرمانده وقت سپاه محسن رضایی را منتشر کرد و نوشت هم فایل صوتی و هم متن پیاده شده فایل جلسه آذر ۶۳ که اخیراً در رسانه‌های حکومتی انتشار یافته‌اند، دستکاری شده‌اند.[۳۴۴]

جنایت‌های جنگی

در طول جنگ، هر دو کشور ایران و عراق، یکدیگر را به نقض حقوق اسرای جنگی و شکنجه آنان متهم کرده و در این زمینه شکایاتی را به سازمان ملل ارائه نمودند.[۳۴۵] همچنین جنگ نفتکش‌ها در خلیج فارس خسارات جبران‌ناپذیری برجای گذاشت که سازمان ملل را نیز به واکنش وادار کرد.[۳۴۶]

استفاده از جنگ‌افزار شیمیایی توسط عراق

تابلوی یادآوری فروش افزار جنگی شیمیایی توسط آلمان به عراق نصب شده در روبروی سفارت آلمان در تهران

عراق از مواد شیمیایی که از مصر، برزیل، لوکزامبورگ، هند، آلمان، هلند، و سنگاپور دریافت می‌کرد و نیز از تجهیزات جانبی که از چین و ایتالیا و همچنین نیز اسپانیا وارد می‌کرد برای مونتاژ و کاربرد سلاحهای شیمیایی استفاده می‌کرد.[۳۴۷][۳۴۸][۳۴۹]

اولین استفاده از سلاح شیمیایی در اواخر مهر ۱۳۵۹ (نوامبر ۱۹۸۰) توسط ارتش عراق برای مقابله با نیروهای ایران که به دلیل عدم آمادگی نظامی از موج انسانی استفاده می‌کردند از سلاح‌های شیمیایی ساخت عراق استفاده کرد.[۳۵۰] رفسنجانی در اول آذر ۱۳۶۱ می‌نویسد: محسن رضایی اطلاع داد که امروز صدامی‌ها در جبهه با گاز اشک آور و شیمیایی حمله کرده‌اند. نیروهای ما کمی عقب نشسته‌اند ولی با حمله مجدد عراقیها را عقب رانده‌اند… شروع حرکت خطرناکی است… باید برای دفاع از این سلاح خطرناک فکری بکنیم.[۳۵۱]

مسئولان ایران اولین گروه مصدومان شیمیایی را در مارس ۱۹۸۴ (اسفند ۱۳۶۲) به اتریش و سوئد اعزام کردند. در ۹ مارس ۱۹۸۴ اولاف پالمر نخست‌وزیر سوئد از مصدومان شیمیایی ایرانی در بیمارستانی در استکهلم دیدار کرد.[۳۵۲]

بر اساس اسناد سیا در سال ۱۹۹۱، که از حالت طبقه‌بندی خارج شده‌اند، ایران در حدود ۵۰٬۰۰۰ مصدوم بر اثر استفاده عراق از چندین سلاح شیمیایی متحمل شده است.[۳۵۳] هرچند از آنجایی که برخی اثرات با گذشت زمان آشکار می‌شوند تخمین‌های کنونی این تعداد را بیش از ۱۰۰٬۰۰۰ مصدوم برآورد می‌کنند. در این تخمین سازمان سیا، جمعیت غیرنظامی آلوده شده ساکنان شهرهای مرزی یا فرزندان و بستگان مصدومان جنگی که بسیاری از آن‌ها دچار عوارض خونی، ریوی و پوستی شدند، لحاظ نشده است.[۳۵۴][۳۵۵]

بر اساس مقاله‌ای که در سال ۲۰۰۲ در روزنامه استار-لجر منتشر شد، ۲۰٬۰۰۰ سرباز ایرانی در اثر گاز اعصاب جان باختند.[۳۵۶] عراق پیش از آغاز جنگ و در سال ۱۹۷۴، سابقه استفاده از تسلیحات شیمیائی علیه کردهای این کشور را در کارنامه خود داشت. زمانی که در ابتدای جنگ و در مهر ۱۳۵۹ ارتش عراق از سلاح‌های شیمیایی استفاده کرد واکنش ایران اعتراض به این اقدام غیرانسانی بود. رادیوی رسمی عراق این اتهام را انکار نمود؛ ولی در طول عملیات رمضان و خیبر بمب‍های شیمیائی تولید عراق که به کمک توپخانه و هواپیما فرو می‌ریخت به شکل گسترده‌ای مورد استفاده قرار گرفت. در واقع عراقی‌ها نه‌تنها خط دفاعی رزمندگان ایران را با سلاح‌های شیمیائی می‌شکستند، بلکه از طیف گسترده‌ای از این سلاح‌ها علیه شهروندان غیرنظامی نیز استفاده می‌کردند. از سال ۱۳۶۳ استفاده گسترده عراق از گاز اعصاب، گاز تاول‌زا و گازهای عامل خون آغاز شد. تنها در یکی از موارد استفاده عراق از این قبیل سلاح‌ها علیه شهروندان عراقی حامی ایران در اسفند ۱۳۶۶، متجاوز از ۵۰۰۰ نفر غیرنظامی کشته و ۷۰۰۰ نفر دیگر مجروح شدند. در مجموع عراق در ۳۷۸ مورد حمله شیمیایی در طول هشت سال جنگ با ایران، موجب کشته و زخمی شدن بیش از ۵۰۰۰۰ نفر شد.[۳۵۷]

در حالی که تجهیزات و مواد مورد نیاز برای تولید سلاح‌های شیمیایی عراق به وسیله اروپای غربی، شوروی و ایالات متحده تأمین می‌شد و در اختیار این کشور قرار می‌گرفت،[۳۵۸] سخنگوی وزارت امور خارجه دولت ایالات متحده از استفاده عراق از این جنگ‌افزارها «ابراز تاسف» می‌کرد.[۳۵۹] بر اساس اسناد افشا شده CIA دولت آمریکا با در اختیار قرار دادن اطلاعات به صدام او را به‌طور گسترده در حملات شیمیایی یاری کرده است. به دنبال اینکه ایران توانست حفره ای در خطوط دفاعی عراق پیدا کند که با استفاده از آن بتواند بصره را فتح کند و احتمال سقوط ارتش عراق وجود داشت، ریگان رئیس‌جمهور وقت آمریکا در پاسخ به گزارش سیا نوشت: پیروزی ایران غیرقابل قبول است. آمریکا تصاویر ماهواره ای دقیق از تحرکات نیروهای ایرانی را به ارتش عراق ارائه کرد. طبق اسناد اطلاعات ارائه شده به قدری دقیق بود که به عنوان بسته‌های هدف‌گیری یاد می‌شد. آمریکا چگونگی استفاده از سلاح‌های شیمیایی را هم به عراق آموزش داد. در یکی از گزارش‌های سیا آمده است: «اگر عراقی‌ها مقادیر زیادی گاز خردل تولید کنند به قطع از آن علیه ایران استفاده می‌کنند.»[۸۲]

مواد اولیه و تجهیزات تولید از منابع مختلفی تأمین شدند. دولت عراق توان بومی گسترده‌ای برای ساخت سلاح داشت. علائم موجود روی بقایای بسیاری از بمب‌هایی که در حلبچه پیدا شده‌اند، نشان می‌دهد که ساخت اتحاد شوروی سابق بوده‌اند. داده‌های موجود از مشارکت ۸۵ شرکت آلمانی، ۱۹ شرکت فرانسوی، ۱۸ شرکت بریتانیایی و ۱۸ شرکت آمریکایی حکایت دارند.[۳۶۰]

در نقطه مقابل، یک پژوهش سازمان ملل نشان داد که هیچ گزارش معتبری که نشان دهد ایران نیز در طول این جنگ سلاح‌های شیمیائی را به کار گرفته باشد وجود ندارد؛ بنابراین هرگونه اتهام در این مورد ضد ایران صرفاً در حد ادعا باقی‌ماند.[۳۶۱]

نقشه جنگ شهرها

مناطق و شهرهایی که عراق بر روی آن‌ها بمب‌های شیمیایی انداخت:

جنگ شهرها

حمله عراق به مناطق مسکونی و غیرنظامی از روز سوم جنگ شروع شد. شهر اهواز اولین هدف غیرنظامی در جنگ بود که در ۲ مهر ۱۳۵۹ توسط نیروی هوایی عراق بمباران شد. در طول جنگ دزفول نیز مورد بمباران و موشک باران شهرشان بودند، اولین بار در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۵۹ مورد هجوم ۴ فروند میگ عراقی واقع شدند. در این حمله ۷۰ نفر ساکنان شهر کشته و ۳۰۰ نفر زخمی و خسارات فراوانی به تأسیسات شهری وارد شد. با این‌حال نیروهای نظامی ایران تا خرداد ۱۳۶۳ از بمباران مناطق مسکونی عراق خودداری کردند. شورای امنیت که طی سه سال گذشته موضع سکوت داشت، برای نخستین‌بار تنها چند روز بعد و در یکم تیر ۱۳۶۳ از طرفین درخواست کرد تا از بمباران مناطق غیرنظامی دست بردارند. با این حال عراق همچنان به بمباران شهرهای بزرگ ایران ادامه داد.[۳۶۴] در پاسخ به حملات عراقی‌ها به مناطق مسکونی، ایران نیز برخی شهرهای عراق را مورد حمله هوایی، موشکی و توپخانه‌ای قرار داد که شدیدترین آن شهر بصره بود.

در زمستان ۱۳۶۵ جنگ شهرها توسط عراق وارد مرحله جدیدی شد. در این دوره که ۲۲ روز به طول انجامید، بیش از ۳۰۰۰ ایرانی غیرنظامی کشته و بیش از ۱۱۰۰۰ نفر مجروح شدند. عراق در طول این مدت اهدافی مانند مدارس و بیمارستان‌ها را هدف موشک‌های خود قرار داده بود؛ ولی مهم‌ترین دوره جنگ شهرها از دهم اسفند ۱۳۶۶ تا یازدهم اردیبهشت ۱۳۶۷ به طول انجامید و طی آن بیش از ۱۲ هزار غیرنظامی شامل کودکان و سالخوردگان کشته و متجاوز از ۵۳ هزارنفر مجروح شدند. عراق آغازگر تمامی دوره‌های جنگ شهرها بود.[۳۶۵]

استفاده از کودک سرباز

رزمندگان ایرانی اسیر شده طی جنگ ایران و عراق. یک سرباز نوجوان (در وسط تصویر) در میان آن‌ها دیده می‌شود.

از روح‌الله خمینی در مورد شرکت در جبهه در سال ۱۳۶۱ استفتاء شد. سؤال ۶۱۹۹: آیا برای رفتن به جبهه اجازهٔ والدین شرط می‌باشد یا خیر؟

جواب: مادامی که جبهه‌ها نیاز به نیرو دارد و از طرف مسئولان اعزام نیرو اعلان کفایت نشده شرکت در جبههٔ دفاع بر بالغین (۱۴ سال و شش ماه شمسی یا ۱۵ سال قمری) واجب است و اجازهٔ والدین شرط نیست.

[۳۶۶][۳۶۷]

۹۵۰۰۰ کودک سرباز ایرانی در طول جنگ کشته شدند که اکثراً بین ۱۶ تا ۱۷ سال سن داشتند و معدودی نیز دارای سنی کمتر از ۱۶ سال بودند.[۳۶۸][۳۶۹] یک منبع تخمین می‌زند که ۳ درصد از تلفات جنگ ایران و عراق زیر ۱۴ سال بودند.[۳۷۰]

البته عده‌ای (تعداد نامعلوم) از پسران مثل محمدحسین فهمیده، بدون اطلاع والدین خود تحصیل را ترک کردند و در جنگ ایران و عراق شرکت کردند. افسران عراقی ادعا می‌کردند که آنها گاهی کودکان سرباز ایرانی را تا سن هشت سالگی اسیر کردند.[۳۷۱]

بیانیه حقوق کودک سازمان ملل هر انسان زیر ۱۸ سال را کودک محسوب می‌کند.[۳۷۲]

اساسنامه دادگاه کیفری بین‌المللی رم سال ۲۰۰۲ (A/CONF.183/9)" استفاده مستقیم از کودکان زیر ۱۵ سال در درگیری‌های مسلحانه را منع و آن را جنایت جنگی می‌شناسد.[۳۷۳]

در فرهنگ و ادبیات

روی جلد کتاب راویان نور، عکس‌های مجید دوخته‌چی‌زاده از جنگ ایران و عراق

شوخ‌طبعی‌های جبهه، به جمله‌های کوتاه طنزآمیزی که در گفتگوی رزمندگان ایرانی وجود داشته، گفته می‌شود.[۳۷۴] گستره واژگانی مانند: استتار، عملیات، پوتین، خشاب، چفیه، خاکریز، مین، ترکش و ضدهوایی مطابق با فضای مناطق جنگی و روحیهٔ گوینده بیان می‌شد.[۳۷۴][۳۷۵]

به دلیل جنگ سینمای دفاع مقدس شکل گرفت. سالهای پس از جنگ برنامه راهیان نور ایجاد شد.

شخصیت‌های صادق آهنگران، سید مرتضی آوینی آثار بزرگی بر محتوای فرهنگ جنگ دارند.

آثار مهم دربارهٔ دوره جنگ شاملِ باشو، غریبه‌ی کوچک، روایت فتح، ما مسلح به الله به اکبریم و بقیه است.

پس از جنگ دولت دفن کشته‌های جنگ در محل‌های پارک‌ها و دانشگاه‌ها مثل کوه صفه و تدفین کشته‌شدگان جنگ در دانشگاه صنعتی شریف را انجام داد.

پخش کلیدهای پلاستیکی بهشت

در برخی رسانه‌ها خبری مبنی بر کلیدهای پلاستیکی طلایی رنگی که بین رزمندگان توزیع می‌شده که نمادی بوده از ورود به بهشت برای داوطلبانی که در جریان نبرد کشته می‌شدند پخش شده بود. این مسئله مورد مناقشه پژوهشگران جنگ است.[۳۷۶][۳۷۷] این مسئله در کتاب و فیلم پرسپولیس از مرجان ساتراپی نیز مطرح شده و تصوری عمومی از تشویق داوطلبان برای رفتن به جبهه و «شهادت» می‌دهد. به نظر حسین دهباشی:[۳۷۸]

اما واقعاً از بین میلیون‌ها رزمنده‌ای که به جنگ رفتند یا دوستان و آشنایان و خانواده‌هایشان کسی یکی از این کلیدها را دیده بود؟ پس قضیه چه بود؟

نگارخانه

جستارهای وابسته

پانویس

  1. iran-iraq war Iranica
  2. https://archive.org/details/iraqisecurityfor00cord/page/ xviii
  3. Dr. Nimrod Raphaeli (11 February 2009). "The Iranian Roots of Hizbullah". MEMRI. Archived from the original on 11 February 2009.
  4. Iran and Syria بایگانی‌شده در ۱۴ اکتبر ۲۰۱۵ توسط Wayback Machine Jubin Goodarzi
  5. "Iraq Breaks Ties with Libya over Support for Iran". 27 June 1985. Archived from the original on 24 November 2018. Retrieved 8 November 2018.
  6. "The Iran-North Korea Connection". Archived from the original on 1 July 2019. Retrieved 1 July 2019.
  7. Garver, John W. (2006). China and Iran: Ancient Partners In A Post-Imperial World. Seattle, WA: University of Washington Press. pp. 72, 80–81. ISBN 978-0-295-98631-9.
  8. Karsh, Efraim (3 July 1989). The Iran–Iraq War: Impact and Implications. ISBN 978-1-349-20050-4.
  9. El-Azhary, M. S. (23 May 2012). The Iran–Iraq War (RLE Iran A). ISBN 978-1-136-84175-0.
  10. Razoux, Pierre (3 November 2015). The Iran–Iraq War. ISBN 978-0-674-08863-4.
  11. Johnson, Rob (24 November 2010). The Iran–Iraq War. Palgrave Macmillan. ISBN 978-1-137-26778-8 – via Google Books.[پیوند مرده]
  12. Murray, Williamson; Woods, Kevin M. (4 September 2014). The Iran–Iraq War: A Military and Strategic History. Cambridge University Press. ISBN 978-1-107-06229-0 – via Google Books.
  13. Middleton, Drew (4 October 1982). "SUDANESE BRIGADES COULD PROVIDE KEY AID FOR IRAQ; Military Analysis (The New York Times)". The New York Times. Archived from the original on 8 December 2019. Retrieved 8 December 2019.
  14. "Iraq-Iran war becoming Arab-Persian war? (The Christian Science Monitor)". Christian Science Monitor. 5 February 1982. Archived from the original on 8 December 2019. Retrieved 8 December 2019.
  15. Berridge, W. J. "Civil Uprisings in Modern Sudan: The 'Khartoum Springs' of 1964 and 1985", p.  136. Bloomsbury Academic, 2015
  16. "Jordan's call for volunteers to fight Iran misfires (The Christian Science Monitor)". Christian Science Monitor. 11 February 1982. Archived from the original on 8 December 2019. Retrieved 8 December 2019.
  17. Schenker, David Kenneth (2003). Dancing with Saddam: The Strategic Tango of Jordanian-Iraqi Relations (PDF). The Washington Institute for Near East Policy / Lexington Books. ISBN 0-7391-0649-X. Archived from the original (PDF) on 23 January 2017.
  18. "Jordanian Unit Going To Aid Iraq 6 Hussein Will Join Volunteer Force Fighting Iranians (The Washington Post)". Archived from the original on 8 December 2019. Retrieved 8 December 2019.
  19. Dictionary of modern Arab history, Kegan Paul International 1998. ISBN 978-0-7103-0505-3 p.  196.
  20. Metz, Helen Chapin, ed. (1988), "The Soviet Union" بایگانی‌شده در ۸ آوریل ۲۰۱۶ توسط Wayback Machine, Iraq: a Country Study, Library of Congress Country Studies
  21. Metz, Helen Chapin, ed. (1988), "Arms from The Soviet Union" بایگانی‌شده در ۴ مارس ۲۰۱۶ توسط Wayback Machine, Iraq: a Country Study, Library of Congress
  22. Ibrahim, Youssef M. (21 September 1990), "Confrontation in the Gulf; French Reportedly Sent Iraq Chemical War Tools", The New York Times
  23. Metz, Helen Chapin, ed. (1988), "Arms from France" بایگانی‌شده در ۱۴ دسامبر ۲۰۱۰ توسط Wayback Machine, Iraq: a Country Study, Library of Congress[نیازمند بازبینی منبع]
  24. Timmerman, Kenneth R. "Chapter 7: Operation Staunch". Fanning the Flames: Guns, Greed & Geopolitics in the Gulf War. Archived from the original on 13 March 2013. Retrieved 17 September 2015 – via Iran Brief. (syndicated by New York Times Syndication Sales, 1987, published in book form as "Öl ins Feuer Internationale Waffengeschäfte im Golfkrieg" Orell Füssli Verlag Zürich and Wiesbaden 1988 شابک ‎۳−۲۸۰−۰۱۸۴۰−۴
  25. https://www.washingtonpost.com/archive/local/1988/05/17/greece-arms-both-sides-in-iran-iraq-war/d93c7788-b9e1-43f1-8e51-bc7dcd128e68/. {{cite web}}: Missing or empty |title= (help)
  26. "china and the iran-iraq conflict" (PDF). CIA. 1986-09-19. Archived (PDF) from the original on 22 January 2017. Retrieved 2019-11-30.
  27. "U.S. Links to Saddam During Iran–Iraq War". NPR. 22 September 2005.
  28. Friedman, Alan. Spider's Web: The Secret History of How the White House Illegally Armed Iraq, Bantam Books, 1993.[کدام صفحه؟]
  29. Timmerman, Kenneth R. (1991). The Death Lobby: How the West Armed Iraq. New York, NY: Houghton Mifflin Company. ISBN 0-395-59305-0.
  30. Stothard, Michael (30 December 2011). "UK secretly supplied Saddam". Financial Times.
  31. "US and British Support for Hussein Regime". Archived from the original on 24 June 2019. Retrieved 16 May 2019.
  32. Vatanka, Alex (22 مارس 2012). "The Odd Couple". The Majalla. Saudi Research and Publishing Company. Archived from the original on 29 November 2014. Retrieved 7 November 2012.
  33. Anthony, John Duke; Ochsenwald, William L.; Crystal, Jill Ann. "Kuwait". Encyclopædia Britannica. Archived from the original on 12 October 2013. Retrieved 7 November 2012.
  34. "Iraqi Scientist Reports on German, Other Help for Iraq Chemical Weapons Program". Archived from the original on 13 May 2019. Retrieved 20 June 2015.
  35. Sciolino, Elaine; Baquet, Dean (18 October 1992), "Review Finds Inquiry Into Iraqi Loans Was Flawed", The New York Times, archived from the original on 31 January 2013
  36. El camino de la libertad: la democracia año a año (1986) [The Path of Liberty: Democracy Year to Year] (به اسپانیایی). El Mundo. pp. 27–32.
  37. isna.ir/xdPqS5
  38. Iran-Iraq War, Columbia encyclopedia
  39. ۳۹٫۰ ۳۹٫۱ ۳۹٫۲ ۳۹٫۳ «انتشار خاطرات هاشمی رفسنجانی دربارهٔ تصمیم خمینی برای «کناره‌گیری از رهبری» با پذیرش قطعنامه». ۱۴ دی ۱۴۰۱.
  40. ۴۰٫۰ ۴۰٫۱ ۴۰٫۲ درسی از قطعنامه هسته‌ای: اگر ایران قطعنامه ۵۹۸ را یک سال زودتر پذیرفته بود، بی‌بی‌سی فارسی
  41. «۱۸ آذر سالروز معرفی عراق به عنوان آغازگر جنگ تحمیلی از سوی سازمان ملل است». خبرگزاری میزان. دسامبر ۱۹۹۱. پرز در نامه خود درباره مقصر دانستن عراق به عنوان آغازگر جنگ، بر «استفاده غیرقانونی از خشونت و گرفتن تمامیت ارضی یک کشور عضو سازمان ملل» به عنوان علت درگیری تاکید کرده است.
  42. Tarock, Adam (1998). The superpowers' involvement in the Iran–Iraq War. Commack, NY: Nova Science Publishers. p. 208. ISBN 978-1-56072-593-0.
  43. "Iran–Iraq War: Legal and International Dimensions". iranreview.org. Archived from the original on 20 April 2018. Retrieved 31 July 2015.
  44. روزنامه اطلاعات ۸ اسفند ۱۳۵۷ ص اول- حمله هوایی عراق به دهکده سیرین منجر به کشته شدن ۱۵ نفر شد.
  45. «چرا آیت‌الله خمینی در شکل‌گیری جنگ ایران و عراق مقصر است؟».
  46. «آیت‌الله خمینی؛ تحریک صدام به جنگ».
  47. ۴۷٫۰ ۴۷٫۱ ۴۷٫۲ روزنامه اطلاعات۱ مهرماه ۱۳۵۹ ص۱۶.
  48. ۴۸٫۰ ۴۸٫۱ روزنامه اطلاعات ۷ مهرماه ۱۳۵۹ ص۳ -ما جنگ را ادامه می‌دهیم.
  49. ۴۹٫۰ ۴۹٫۱ فصلنامه مطالعات جنگ ایران و عراق، شماره اول، تابستان ۱۳۸۱.
  50. ۵۰٫۰ ۵۰٫۱ روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۷ اسفند ۱۳۶۰.
  51. ۵۱٫۰ ۵۱٫۱ ۵۱٫۲ دانشنامه جهان اسلام ۱.
  52. Allain, Jean (2004). International law in the Middle East: closer to power than justice. Ashgate Publishing, Ltd. p. 137. ISBN 978-0-7546-2436-3.
  53. «چرا صلح نکردیم و چرا وارد خاک عراق شدیم؟».
  54. ۵۴٫۰ ۵۴٫۱ ۵۴٫۲ «ایران و جنگ هشت ساله؛ فرصت‌های سوخته، اهداف دست نایافته».
  55. احمد زیدآبادی. «اعراب و انقلاب ایران».
  56. ۵۶٫۰ ۵۶٫۱ ۵۶٫۲ ۵۶٫۳ «آمار جدید از تعداد شهدا، جانبازان و آزادگان در دوران دفاع مقدس-مهدی ایزدی -معاون تعاون و امور اجتماعی بنیادشهید و امور ایثارگران در گفت و گو با ایرنا مهرماه ۱۳۹۶».
  57. ۵۷٫۰ ۵۷٫۱ «67 هزار جانباز شیمیایی در کشور داریم/ 90 درصد آن‌ها زنده‌اند». خبرگزاری فارس. ۷ تیر ۱۴۰۱.
  58. ۵۸٫۰ ۵۸٫۱ «بیش از ۶۷ هزار جانباز شیمیایی در کشور وجود دارد». خبرگزاری ایرنا.
  59. ۵۹٫۰ ۵۹٫۱ ۵۹٫۲ Rajaee، Iranian Perspective، ۲.
  60. ۶۰٫۰ ۶۰٫۱ ۶۰٫۲ Hershey Jr. , Robert D. (30 December 1989). "Worrying Anew Over Oil Imports". The New York Times. Retrieved 30 December 2015.
  61. ۶۱٫۰ ۶۱٫۱ ۶۱٫۲ Mouawad, Jad (8 March 2008). "Oil Prices Pass Record Set in '80s, but Then Recede". The New York Times. Retrieved 20 April 2010.
  62. ۶۲٫۰ ۶۲٫۱ ۶۲٫۲ "Oil Glut, Price Cuts: How Long Will They Last?". U.S. News & World Report. Vol. 89, no. 7. 18 August 1980. p. 44.
  63. ۶۳٫۰ ۶۳٫۱ ۶۳٫۲ Oak Ridge National Lab data[پیوند مرده]
  64. ۶۴٫۰ ۶۴٫۱ ۶۴٫۲ ۶۴٫۳ ۶۴٫۴ ۶۴٫۵ یکم خرداد ۱۳۹۳ اولین همایش اثرات زیست‌محیطی جنگ - مرتضی چگویی.
  65. ۶۵٫۰ ۶۵٫۱ «اثرات زیست‌محیطی جنگ تحمیلی هنوز پابرجاست».
  66. ۶۶٫۰ ۶۶٫۱ ۶۶٫۲ "Oil Spills and Disasters". infoplease.com. Retrieved 21 June 2010.
  67. ۶۷٫۰ ۶۷٫۱ «صد سال نفت ایران».
  68. ۶۸٫۰ ۶۸٫۱ ۶۸٫۲ ماهرخ غلامحسین پور (۶ مرداد ۱۳۹۹). «عیسی بازیار؛ مردی که روزگارش با مین‌ها گره خورده است». ایران وایر.
  69. ۶۹٫۰ ۶۹٫۱ ۶۹٫۲ Yetiv، ۳۳.
  70. ۷۰٫۰ ۷۰٫۱ «مین‌های بچه‌خوار در غرب کشور».
  71. «آمار و ارقامی که باید از جنگ ایران و عراق بدانید/خسارات جنگ به ایران، ۱۰ برابر کل درآمدهای نفتی».
  72. «سیمای دو همسایه؛ جنگ با اقتصاد ایران و عراق چه کرد؟».
  73. ۷۳٫۰ ۷۳٫۱ پارسینه|Parsine (۸ مرداد ۱۳۹۰). «104 مورد درگیری نظامی ایران و عراق قبل از شروع رسمی جنگ». fa. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۲-۱۲.
  74. ۷۴٫۰ ۷۴٫۱ Rajaee، Iran-Iraq War، ۱۱.
  75. ۷۵٫۰ ۷۵٫۱ ۷۵٫۲ Saskia M. Gieling, “IRAQ vii. IRAN-IRAQ WAR,” Encyclopaedia Iranica, Online Edition,December 15, 2006, available at http://www.iranicaonline.org/articles/iraq-vii-iran-iraq-war
  76. Rajaee، Iran-Iraq War، ۲۵و۲۶.
  77. ۷۷٫۰ ۷۷٫۱ ۷۷٫۲ الجزیره (۲۶ ژانویه ۲۰۱۶). «جنگ ایران و عراق… جاه طلبی صدام و رویاهای رهبر». الجزیره.
  78. ۷۸٫۰ ۷۸٫۱ ۷۸٫۲ صدام حسین در سخنرانی خود در اجلاس سران اسلامی رباط در ژانویه ۱۹۸۱ ص۱۳ متن انگلیسی.
  79. روزنامه اطلاعات ۲۳ شهریور ۱۳۵۹ ص۱۶.
  80. ۸۰٫۰ ۸۰٫۱ Karsh, Efraim (2002). The Iran–Iraq War: 1980–1988. Osprey Publishing. pp. 1–8, 12–16, 19–82. ISBN 978-1-84176-371-2.
  81. The Library of Congress - Country Studies- IRAN - Gradual Superpower Involvement
  82. ۸۲٫۰ ۸۲٫۱ «Exclusive: CIA Files Prove America Helped Saddam as He Gassed Iran».
  83. «آثار و بازتاب سقوط فاو». kakheaseman.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۵.
  84. «سفر به فاو؛ شهری که سرنوشت جنگ را رقم زد». BBC News فارسی. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۵.
  85. «چرا آیت‌الله خمینی خواستار اعدام فرماندهان مقصر 'شکست' در جنگ شد؟». BBC News فارسی. ۲۰۱۴-۰۹-۲۳. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۵.
  86. ۸۶٫۰ ۸۶٫۱ THREATS AND RESPONSES: BRIEFLY NOTED; IRAN-IRAQ PRISONER DEAL
  87. ابوغزاله، جنگ عراق و ایران، ۱۹–۱۸.
  88. سطرالاوسط (۲۷ فوریه ۲۰۲۱). «فائق الشیخ علی یحدد الأسباب الحقیقیة لاندلاع الحرب العراقیة الإیرانیة». یوتیوب (به عربی).
  89. https://dnws.ir/0007C2
  90. https://www.radiofarda.com/a/f7-19-months-before-eight-years-war/28026248.html
  91. https://www.mehrnews.com/news/1705293/19-ماه-نبرد-خاموش-و-۸-سال-جنگ-تحمیلی-جنگ-تن-با-تانک-در-پل-ذهاب
  92. گفتگو با محقق و پژوهشگر دفاع مقدس، رضا میرزایی.
  93. مصاحبه مطبوعاتی یازدهم آذر 1338 عبدالکریم قاسم در بغداد، روزنامه اطلاعات.
  94. Farhang Rajaee, The Iran-Iraq War ص۱۱۱–۱۱۲. کاراکتر line feed character در |عنوان= در موقعیت 34 (کمک)
  95. ۹۵٫۰ ۹۵٫۱ Rajaee، Iran-Iraq War، ۲.
  96. ۹۶٫۰ ۹۶٫۱ Rajaee، Iran-Iraq War، ۲و۳.
  97. ۹۷٫۰ ۹۷٫۱ Rajaee، Iran-Iraq War، ۱۳و۱۴.
  98. دفاعی، بابک تقوایی نویسنده و پژوهشگر. «هوانیروز ارتش ایران؛ پرندگان جنگ و صلح». BBC News فارسی. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۲-۱۲.
  99. Rajaee، Iran-Iraq War، ۱۸.
  100. ۱۰۰٫۰ ۱۰۰٫۱ ۱۰۰٫۲ Rajaee، Iran-Iraq War، ۲۸.
  101. Rajaee، Iran-Iraq War، ۲۶.
  102. Rajaee، Iranian Perspective، ۲۳.
  103. Rajaee، Iran-Iraq War، ۲۷و۲۸.
  104. Rajaee، Iran-Iraq War، ۳۰.
  105. ۱۰۵٫۰ ۱۰۵٫۱ ۱۰۵٫۲ «چرا آیت‌الله خمینی در شکل‌گیری جنگ ایران و عراق مقصر است؟».
  106. «Divided Common Market Leaders Discussing Sanctions Against Iran; Mrs. Thatcher Promises Support». ۱۵ آوریل ۱۹۸۰. دریافت‌شده در ۲ اوت ۲۰۰۹.
  107. Fayazmanesh، ۱۶.
  108. «سفر محرمانه شاپور بختیار در حمایت صدام +عکس». فردا نیوز.
  109. مجید تفرشی (۲۳ مرداد ۱۴۰۱). «شاپور بختیار در آیینه اسناد تازه آزاد شده آرشیو ملی بریتانیا (بخش دوم)».
  110. ۱۱۰٫۰ ۱۱۰٫۱ «چند روز زودتر؛ روایت متفاوت عراق از زمان شروع جنگ با ایران».
  111. «درس تجربه» خاطرات ابوالحسن بنی صدر در گفتگو با حمید احمدی، 1380، چاپ آلمان، ص ص 266-265.
  112. ۱۱۲٫۰ ۱۱۲٫۱ "ایران و عراق در جنگ چه مناطقی از خاک یکدیگر را اشغال کردند؟". 2018. BBC News فارسی. Accessed July 19 2018. [۱].
  113. نزار عبد الکریم فیصل؛ السیاسات، المرکز العربی للأبحاث ودراسة (1 ینایر 2014). الحرب العراقیة- الإیرانیة 1980-1988: مذکرات مقاتل. المرکز العربی للأبحاث ودراسة السیاسات. ISBN 978-9953-0-2904-7. مؤرشف من الأصل فی 2022-01-17.
  114. Kevin M. ; Palkki, David D. ; Stout, Mark E. (26 Sep 2011). The Saddam Tapes: The Inner Workings of a Tyrant's Regime, 1978–2001 (بالإنجلیزیة). Cambridge University Press. ISBN 978-1-139-50546-8. Archived from the original on 2022-01-16.
  115. Abdel-Majid Trab (1985). الحرب العراقیة الایرانیة: الاسلام والقومیات. الوکالة العالمیة للتوزیع، مؤرشف من الأصل فی 2022-01-16.
  116. Walīd؛ ولید، حلی، (1992). العراق: الواقع وآفاق المستقبل. دار الفرات، مؤرشف من الأصل فی 2022-01-17.
  117. فهد خلیل (1 ینایر 2011). الحروب و التسویات بین الماضی و الحاضر. Al Manhal. ISBN 9796500011875. مؤرشف من الأصل فی 2022-01-17.
  118. کتبی، زهیر محمد (1989). حرب الخلیج: من المعتدی؟. زهیر محمد جمیل کتبی، مؤرشف من الأصل فی 2022-01-16.
  119. Jerome Donovan، ۸۷.
  120. Walt، ۲۱۵.
  121. Davis، ۱۹۰–۱۹۱.
  122. ۱۲۲٫۰ ۱۲۲٫۱ ۱۲۲٫۲ ۱۲۲٫۳ ۱۲۲٫۴ ۱۲۲٫۵ ۱۲۲٫۶ ۱۲۲٫۷ Cooper، I Persian Gulf War: Iraqi Invasion of Iran, September.
  123. Brezezinski, Zibgniew, „Power and Principle“, Memoirs of the National Security Adviser, 1977-1981, NY, Farrar, Straus, Giroun Press, 1988, p. 458.
  124. ۱۲۴٫۰ ۱۲۴٫۱ حمید احمدی. «نگاه اجمالی به جنگ 2 + 6 ساله عراق علیه ایران و ایران علیه عراق».
  125. دکتر منوچهر پارسادوست، «بررسی تاریخ سران و اندیشه حزب بعث»، شرکت سهامی انتشار، تهران، 1369، صص 201-200.
  126. علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۱۸۴؛ خرسان، ص۲۵۷
  127. حزب الدعوة الاسلامیة، ۱۴۰۵ – ۱۴۰۹، ج۴، ص۳۴۰ – ۳۴۱؛ علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۲۲۳–۲۲۴
  128. علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۲۱۹ – ۲۲۰؛ خرسان، ص۳۳۹–۳۴۰
  129. علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۱۳۹ – ۱۴۲؛ خرسان، ص۲۹۷
  130. خرسان، ص۳۰۹ – ۳۱۱؛ علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۲۲۸ – ۲۲۹، ۲۳۷ – ۲۳۹؛ عجلی، ص۱۳۶
  131. خرسان، ص۳۶۷ – ۳۶۹؛ علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۲۹۳–۲۹۴
  132. The world in Conflict. The Economist. ص. ۴۴. شابک ۷۹۸۱۷۸۸۱۶۵۱۹۸ مقدار |شابک= را بررسی کنید: invalid prefix (کمک).
  133. https://www.wilsoncenter.org/sites/default/files/media/documents/publication/Iran-IraqWar_Part1.pdf.
  134. Ramadani, Sami (August 24, 2004). "There's more to Sadr than meets the eye". theguardian.com. The Guardian. Retrieved March 9, 2019.
  135. Aziz, T.M (May 1, 1993). "The Role of Muhammad Baqir al-Sadr in Shii Political Activism in Iraq from 1958 to 1980". International Journal of Middle East Studies. 25 (2): 207–222. doi:10.1017/S0020743800058499. JSTOR 164663.
  136. Marlowe, Lara (January 6, 2007). "Sectarianism laid bare". The Irish Times. Retrieved March 9, 2019.
  137. صحیفه نور، جلد دوازده، ص ۴۰
  138. صحیفه نور، جلد دوازده، ص ۴۴
  139. صحیفه نور، جلد دوازده، ص ۵۶
  140. ۱۱ فروردین ۱۳۶۰ - ستون کارنامه روزنامه انقلاب اسلامی.
  141. ۱۴۱٫۰ ۱۴۱٫۱ خاطرات هاشمی 12 فروردین 1360.
  142. ۱۴۲٫۰ ۱۴۲٫۱ خاطرات هاشمی 13 فروردین 1360.
  143. «آیت‌الله-خمینی؛ تحریک-صدام-به-جنگ».
  144. «از حبس تا حصر؛ متن کامل گفتگو با آیت‌الله منتظری».
  145. جمهوری اسلامی: از بازرگان تا روحانی.
  146. «ملاقات با آیت‌الله خمینی و صدام پیش از آغاز جنگ».
  147. «آیت‌الله خمینی؛ تحریک صدام به جنگ».
  148. «دعوت_از_ملت_عراق_برای_براندازی_حکومت_بعثی_عراق».
  149. «گزارش مذاکره پنهانی: 'آمریکا پیش از حمله عراق، دولت بازرگان را خبر کرده بود'». بی‌بی‌سی فارسی. ۲۶ دی ۱۳۹۱. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۸ ژانویه ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۳۰ دی ۱۳۹۱.
  150. Pollack، ۲۳۲.
  151. Boyne، ۳۲۳.
  152. ۱۵۲٫۰ ۱۵۲٫۱ Brzoska، ۴۲.
  153. ۱۵۳٫۰ ۱۵۳٫۱ ۱۵۳٫۲ ۱۵۳٫۳ Brzoska، ۴۳.
  154. ۱۵۴٫۰ ۱۵۴٫۱ Pollack، ۲۳۲–۲۳۳.
  155. Cordesman، strategy, tactics, military lessons، ۵.
  156. Pollack، ۲۳۳–۲۳۴.
  157. Iranian F-14 Tomcat Units in Combat by Tom Cooper & Farzad Bishop, 2004, Oxford: Osprey Publishing, p. 73
  158. http://www.david-kilgour.com/2008/pdf/iran/Iran%20Report.pdf
  159. «پانویسی بر کتاب خط مقدم / داستان تولد موشک». پایگاه اطلاع‌رسانی و نقد کتاب معاصر. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۴ دسامبر ۲۰۱۵. دریافت‌شده در ۲۴ دسامبر ۲۰۱۵.
  160. «گزارش فارس از کتابی که مرد موشکی ایران را ترسیم می‌کند». خبرگزاری فارس. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۴ دسامبر ۲۰۱۵. دریافت‌شده در ۲۴ دسامبر ۲۰۱۵.
  161. «رونمایی از کتاب «خط مقدم» و تمبر یادبود حسن تهرانی مقدم با حضور لاریجانی». خبرگزاری ایرنا.
  162. Zabih، ۲۳۴.
  163. ۱۶۳٫۰ ۱۶۳٫۱ ۱۶۳٫۲ ۱۶۳٫۳ دانشنامه جهان اسلام ۲.
  164. خشت خام / نوبت بیست و هفتم / گفتگوی حسین دهباشی با هوشنگ صمدی
  165. Zabih، ۲۳۵–۲۳۶.
  166. SP's military yearbook، ۲۳.
  167. Seitz، ۲۱.
  168. مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق نام خود را تغییر داد
  169. بدر از مجلس اعلا جدا می‌شود%0A%09%09%09%09%09%09%09 سپاه بدر از مجلس اعلا جدا می‌شود
  170. چند روز زودتر؛ روایت متفاوت عراق از زمان شروع جنگ با ایران
  171. ۱۷۱٫۰ ۱۷۱٫۱ ۱۹۰ هزار کشته و ۶۷۲ هزار مجروح؛ هزینه ایران در جنگ با عراق بی‌بی‌سی فارسی
  172. یادواره بزرگ‌ترین عملیات هوایی
  173. «140 عقاب ایرانی در عملیات" کمان 99"». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۲ فوریه ۲۰۱۷. دریافت‌شده در ۵ ژانویه ۲۰۱۹.
  174. "عملیات کمان ۹۹" ضربه‌ای کاری بر پیکره نیروی هوایی ارتش بعثی/ حمله ۱۴۰ فروند جنگنده ایرانی به خاک عراق
  175. «مروری بر ۱۲ قطعنامه سازمان ملل در خصوص جنگ تحمیلی عراق علیه ایران». ۵ مهر ۱۳۸۶. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۶ ژانویه ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۴ شهریور ۱۳۸۸. خبرگزاری مهر
  176. ۱۷۶٫۰ ۱۷۶٫۱ ۱۷۶٫۲ ۱۷۶٫۳ Rajaee، Iranian Perspective، ۱۹.
  177. ۱۷۷٫۰۰ ۱۷۷٫۰۱ ۱۷۷٫۰۲ ۱۷۷٫۰۳ ۱۷۷٫۰۴ ۱۷۷٫۰۵ ۱۷۷٫۰۶ ۱۷۷٫۰۷ ۱۷۷٫۰۸ ۱۷۷٫۰۹ ۱۷۷٫۱۰ Sonnenberg، The Iran-Iraq War.
  178. McLaurin، Military Operations.
  179. Verlag Dr. Köster Berlin - Möller, Harald: Geheime Waffenlieferungen der (...)
  180. ایران و عراق در جنگ چه مناطقی از خاک یکدیگر را اشغال کردند؟، بی‌بی‌سی فارسی
  181. Goodarzi، ۴۵–۴۶.
  182. Bombed by Blinders - Part 1
  183. Pollack, Kenneth M. (2004). "Iraq". Arabs at War: Military Effectiveness, 1948–1991. Lincoln: University of Nebraska Press. ISBN 978-0-8032-8783-9.
  184. Gibson، ۷۸.
  185. Tarock، ۲۱.
  186. Thomas Cooper and Farzad Bishop (9 September 2003). "Fire in the Hills: Iranian and Iraqi Battles of Autumn 1982". Arabian Peninsula & Persian Gulf Database. Air Combat Information Group. Archived from the original on 22 August 2014. Retrieved 17 September 2009.
  187. Thomas Cooper and Farzad Bishop (9 September 2003). "Fire in the Hills: Iranian and Iraqi Battles of Autumn 1982". Arabian Peninsula & Persian Gulf Database. Air Combat Information Group. Archived from the original on 22 August 2014. Retrieved 17 September 2009.
  188. Farrokh, Kaveh (20 December 2011). Iran at War: 1500–1988. Oxford: Osprey Publishing. ISBN 978-1-78096-221-4.
  189. Karsh, Efraim (2002). The Iran–Iraq War: 1980–1988. Osprey Publishing. pp. 1–8, 12–16, 19–82. ISBN 978-1-84176-371-2.
  190. Farrokh, Kaveh (20 December 2011). Iran at War: 1500–1988. Oxford: Osprey Publishing. ISBN 978-1-78096-221-4.
  191. ۱۹۱٫۰ ۱۹۱٫۱ "Viewpoints of the Iranian political and military elites". Archived from the original on 3 March 2016. Retrieved 10 June 2013.
  192. Woods, Kevin. "Saddam's Generals: A Perspective of the Iran–Iraq War" (PDF). Archived from the original (PDF) on 3 April 2013.
  193. Cordesman, Anthony. "Lessons of Modern Warfare: The Iran Iraq War Chapter V" (PDF). Archived (PDF) from the original on 11 September 2009. Retrieved 4 May 2013.
  194. Iraq Vows to Quit Iran, Fight Israel بایگانی‌شده در ۱۶ نوامبر ۲۰۱۸ توسط Wayback Machine AP 10 June 1982
  195. ۱۹۵٫۰ ۱۹۵٫۱ ۱۹۵٫۲ Bulloch, John; Morris, Harvey (1989). The Gulf War: Its Origins, History and Consequences (1st published ed.). London: Methuen. ISBN 978-0-413-61370-7.
  196. Iran Says Iraqis' Withdrawal Won't End War بایگانی‌شده در ۲۳ اکتبر ۲۰۱۷ توسط Wayback Machine New York Times 22 June 1982
  197. Karsh, Efraim (2002). The Iran–Iraq War: 1980–1988. Osprey Publishing. pp. 1–8, 12–16, 19–82. ISBN 978-1-84176-371-2.
  198. Farrokh, Kaveh (20 December 2011). Iran at War: 1500–1988. Oxford: Osprey Publishing. ISBN 978-1-78096-221-4.
  199. Karsh, Efraim (2002). The Iran–Iraq War: 1980–1988. Osprey Publishing. pp. 1–8, 12–16, 19–82. ISBN 978-1-84176-371-2.
  200. Farrokh, Kaveh (20 December 2011). Iran at War: 1500–1988. Oxford: Osprey Publishing. ISBN 978-1-78096-221-4.
  201. «شرح عملیات رمضان». ارتش جمهوری اسلامی ایران.[پیوند مرده]
  202. «نخستین عملیات برون‌مرزی ایران در جنگ». روزنامه اطلاعات. ۲۴ آبان ۱۳۹۷.[پیوند مرده]
  203. «شکست در عملیات رمضان به روایت شهید صیاد شیرازی». وبگاه خط‌شکن‌ها. ۲۸ تیر ۱۳۹۶.
  204. Karsh, Efraim (2002). The Iran–Iraq War: 1980–1988. Osprey Publishing. pp. 1–8, 12–16, 19–82. ISBN 978-1-84176-371-2.
  205. ۲۰۵٫۰ ۲۰۵٫۱ ۲۰۵٫۲ King, John (31 March 2003). "Arming Iraq and the Path to War". U.N. Observer & International Report. Archived from the original on 18 September 2017. Retrieved 6 January 2005.
  206. Williams, Scott (June 2002). The Battle of al-Khafji (PDF) (Master's thesis). Monterey, CA: Naval Postgraduate School. Archived from the original on 13 April 2013. Retrieved 21 September 2012.
  207. "Declaration of Howard Teicher" (PDF). Case No. 93-241-CR-HIGHSMITH. United States District Court: Southern District Florida. 31 January 1995. Archived (PDF) from the original on 26 May 2012. Retrieved 4 April 2009. . Plain text version بایگانی‌شده در ۲۳ آوریل ۲۰۱۳ توسط Wayback Machine
  208. Yaphe, Judith (2013). "Changing American Perspectives on the Iran-Iraq war". The Iran-Iraq War: New International Perspectives. Routledge. ISBN 978-0-415-68524-5.
  209. Battle, Joyce. Shaking Hands with Saddam Hussein: The U.S. Tilts toward Iraq, 1980-1983 بایگانی‌شده در ۲۰۱۲-۰۲-۰۴ توسط Wayback Machine, National Security Archive Electronic Briefing Book No. 82. George Washington University National Security Archive, 25 February 2003.
  210. Cordesman، Lessons of Modern War، ۱۵۰.
  211. Jaques، ۱۱۳.
  212. Hiltermann، ۳۷.
  213. بازخوانی یک پرونده ۳۵ ساله: ادامه جنگ بعد از آزادی خرمشهر، بی‌بی‌سی فارسی
  214. http://smallwarsjournal.com/printpdf/12553[پیوند مرده]
  215. ۲۱۵٫۰ ۲۱۵٫۱ Kaveh Farrokh (20 December 2011). Iran at War: 1500-1988. Osprey Publishing. ISBN 978-1-78096-221-4.[پیوند مرده]
  216. Ap (۱۹۸۵-۰۳-۱۷). «IRAQ SAYS ITS JETS HIT 11 CITIES» (به انگلیسی). The New York Times. شاپا 0362-4331. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۵-۱۰.
  217. "Quarterly Economic Review of Iraq, Issue 1" (به انگلیسی). Economist Intelligence Unit (Great Britain). Economist Intelligence Unit Limited, 1983: 4 – via the University of Michigan. {{cite journal}}: Cite journal requires |journal= (help)نگهداری CS1: سایر موارد (link)
  218. Pelletiere, Stephen C. The Iran-Iraq War: Chaos in a Vacuum (به انگلیسی). ABC-CLIO, 1992. p. 85-86.
  219. «شهر به شهر: داستان جنگ هشت ساله». BBC News فارسی. ۲۰۱۰-۰۹-۱۶. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۵-۱۰.
  220. Cameron R. Hume (1 January 1994). The United Nations, Iran, and Iraq: How Peacemaking Changed. Indiana University Press. pp. 50–. ISBN 0-253-32874-8.
  221. «مهار آتش چاه‌های نوروز در دوران دفاع مقدس». شانا (به فا). ۳ مهر ۱۴۰۰.
  222. هفته نامه مشعل (۶ مهر ۱۴۰۱). «سکوهای اقتدار». شانا.
  223. ۲۲۳٫۰ ۲۲۳٫۱ Hume، ۴۹.
  224. Roach, J. Ashley; Greenwood, Christopher J. ; Lagoni, Rainer; Meron, Theodor (20–23 April 1988), "Missiles on Target; The Law of Targeting and the Tanker War", Proceedings of the Annual Meeting (American Society of International Law), 82: 154–169.
  225. «Iranian F-4 Losses». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۰ ژوئیه ۲۰۱۵. دریافت‌شده در ۶ سپتامبر ۲۰۱۷.
  226. «2 IRANIAN FIGHTERS REPORTED DOWNED BY SAUDI AIR FORCE». New York Times. ژوئن ۶, ۱۹۸۴.
  227. روزنامه خاطرات رفسنجانی ص۱۰۵ مورخ ۲۰ خرداد ۶۱.
  228. «به عبارت دیگر: گفتگو با حمید احمدی». بی‌بی‌سی. ۳۱ ژانویه ۲۰۱۲.
  229. خاطرات منتظری ج۱ ص۵۸۹.
  230. روزنامه جمهوری اسلامی ۴ فروردین ۱۳۷۴.
  231. ۲۳۱٫۰ ۲۳۱٫۱ «بازخوانی یک پرونده ۳۵ ساله: ادامه جنگ بعد از آزادی خرمشهر».
  232. Jaques، ۳۱.
  233. جنگ عراق با ایران.
  234. Cordesman، Lessons of Modern War، ۴۳۱.
  235. خاطرات هاشمی سال ۱۳۶۲ پاورقی ص۲۰۵ بنقل از واشینگتن پست.
  236. Friedman, Alan. Spider's Web: The Secret History of How the White House Illegally Armed Iraq, Bantam Books, 1993.
  237. Byrne, Malcolm (2013). "Critical Oral History: A new approach to examining the United States' role in the war". The Iran-Iraq War: New International Perspectives. Routledge. ISBN 978-0-415-68524-5.
  238. Koppel, Ted. The USS Vincennes: Public War, Secret War, ABC Nightline. 1 July 1992.
  239. McCarthy, Andrew C. (3 March 2012). "It's a Pity Somebody Has to Win". National Review Online. Archived from the original on 30 March 2013. Retrieved 7 November 2012.
  240. "Presentation on Gulf Oil Disruption 5–22–84" (PDF). Archived from the original (PDF) on 4 March 2016. Retrieved 21 August 2013.
  241. "Exclusive: CIA Files Prove America Helped Saddam as He Gassed Iran". Foreign Policy. 26 August 2013. Archived from the original on 15 September 2014. Retrieved 1 January 2019.
  242. ۲۴۲٫۰ ۲۴۲٫۱ ۲۴۲٫۲ Takeyh، ۱۰۵.
  243. ۲۴۳٫۰ ۲۴۳٫۱ Fayazmanesh، ۴۳.
  244. ۲۴۴٫۰ ۲۴۴٫۱ «وقتی ایران اعلام کرد 'هرگز قطعنامه ۵۹۸ را قبول نخواهد کرد'».
  245. هاشمی -خاطرات روزانه ۳۰ تیر ۱۳۶۶.
  246. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۴.
  247. Pelletiere, Stephen C (1990). "Lessons Learned: Iran-Iraq War". Marine Corps Historical Publication. p. 41.
  248. Fayazmanesh، ۴۰.
  249. Shaked، ۶.
  250. Peniston, Bradley (2006). No Higher Honor: Saving the USS Samuel B. Roberts in the Persian Gulf. Annapolis: Naval Institute Press. ISBN 1-59114-661-5. , p. 217.
  251. Rajaee، Iran-Iraq War، ۱۴۲.
  252. Fayazmanesh، ۴۲.
  253. Garver، ۹۱.
  254. Amirahmadi، ۵۴.
  255. «نامه منتشر نشده روح‌الله خمینی دربارهٔ دلایل پذیرش آتش‌بس». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۴.
  256. Takeyh، ۱۰۵–۱۰۶.
  257. کتاب نامه‌های بنی صدر - فیروزه بنی صدر- ص۲۵۷.
  258. متن کامل پیام روح‌الله خمینی به مناسبت پذیرش قطعنامه ۵۹۸ بایگانی‌شده در ۶ دسامبر ۲۰۱۹ توسط Wayback Machine خبرگزاری فارس
  259. «چرا آیت الله خمینی خواستار اعدام فرماندهان مقصر 'شکست' در جنگ شد؟».
  260. خاطرات ۲۹ تیر ۱۳۶۷ اکبر هاشمی رفسنجانی.
  261. اکبر گنجی.
  262. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۶ اکتبر ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۴.
  263. مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی.
  264. ۲۶۴٫۰ ۲۶۴٫۱ ۲۶۴٫۲ ۲۶۴٫۳ جلال یعقوبی (۳۱ شهریور ۱۳۹۲). «چرا ایران مایل به قبول آتش‌بس با عراق نبود؟». بی‌بی‌سی.
  265. http://www.nytimes.com/2006/04/05/world/middleeast/05iraq.html?_r=0
  266. Britannica.
  267. Tarock، ۱۹۲.
  268. Fathi، New York Times.
  269. «بازگشایی سفارت‌های ایران و عراق». بازگشایی سفارت‌های ایران و عراق (به انگلیسی). بایگانی‌شده از اصلی در ۱۰ نوامبر ۲۰۱۸. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۹-۱۹.
  270. ویسی، مراد (۲۰۱۸-۰۷-۱۸). «ایران و عراق در جنگ چه مناطقی از خاک یکدیگر را اشغال کردند؟» (به انگلیسی). دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۹-۱۹.
  271. دویچه‌وله فارسی.
  272. Alnasrawi، ۱۵۸.
  273. روزنامه اطلاعات ۷ مهرماه ۱۳۵۹ ص۲.
  274. روزنامه اطلاعات ۸ مهر۱۳۵۹ ص۳- نمایندگان مجلس مذاکره با عراق را نمی‌پذیرند.
  275. صحیفهٔ امام، ج‏13، ص 316.
  276. روزنامه اطلاعات ۱۵ فروردین ۱۳۶۰ سرمقاله.
  277. ۲۷۷٫۰ ۲۷۷٫۱ روزنامه اطلاعات ۱۱ فروردین ۱۳۶۰ ص۳.
  278. ۲۷۸٫۰ ۲۷۸٫۱ بنی صدر - خیانت به امید ص۸۶.
  279. خاطرات هاشمی-۱۳۶۳-ص۱۶۷.
  280. خاطرات هاشمی-۱۳۶۳-ص۱۸۴.
  281. خاطرات هاشمی- ۱۰ مهر ۱۳۶۳ پاورقی.
  282. بیانیه پایاینی شورای همکاری خلیج فارس در ۹ خرداد ۱۳۶۱ رسما عراق را صلح طلب و ایران را جنگ طلب می‌خواند.
  283. حسین یکتا. «مطالعه تطبیقی رفتار ایران و عراق با سازمان ملل در جنگ تحمیلی (3)».
  284. «Forty Years Ago, October 5, 1980: PM's Letters».
  285. ۲۸۵٫۰ ۲۸۵٫۱ ۲۸۵٫۲ ۲۸۵٫۳ تسنیم نیوز (۱۴ مهر ۹۹). «گزارش تاریخ|چرا ایران صلح و مذاکره با صدام را فریب دانست و نپذیرفت؟». https://www.tasnimnews.com. تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک); پیوند خارجی در |وبگاه= وجود دارد (کمک)
  286. ۲۸۶٫۰ ۲۸۶٫۱ ۲۸۶٫۲ ۲۸۶٫۳ ولید الراوی. «حقائق عن الحرب الایرانیة – العراقیة».
  287. Molavi, Afshin (2005). The Soul of Iran: A Nation's Journey to Freedom (Revised ed.). England: W. W. Norton & Company. p. 152. ISBN 978-0-393-32597-3.
  288. Allain, Jean (2004). International law in the Middle East: closer to power than justice. Ashgate Publishing, Ltd. p. 137. ISBN 978-0-7546-2436-3.
  289. RICHARD S. EHRLICH (۸ مارس ۱۹۸۳). "Iran said today its 'thoughts are on the battlefield'". یو پی آی (به انگلیسی).
  290. Ramazani, Rouhollah K. (1986). Revolutionary Iran: challenge and response in the Middle East. Johns Hopkins University Press. p. 106. ISBN 978-0-8018-3377-9.
  291. خاطرات هاشمی- ۶ مهر ۱۳۶۳.
  292. مصاحبه هاشمی در صفحه دهم روزنامه جمهوری اسلامی یازدهم فروردین 1360، شماره 525.
  293. صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۳۹.
  294. اکبر منتجبی. «گشودن قفل تاریخ». پرتال جامع علوم انسانی.
  295. رفسنجانی - ص ۵۰۶ از کتاب خاطرات سال ۱۳۶۰ مورخ ۱۷ اسفند ۶۰.
  296. رفسنجانی - ص ۳۸ از کتاب روزنامه خاطرات سال ۱۳۶۱ مورخ ۳۰ و ۳۱ فروردین.
  297. رفسنجانی در خاطرات ۱ آبان ۱۳۶۱.
  298. Tucker، ۵۷۹.
  299. رفسنجانی - ص ۱۰۰ از کتاب روزنامه خاطرات سال ۱۳۶۱ مورخ ۱۶ خرداد.
  300. HENRY TANNER (June 22, 1982). "IRAN SAYS IRAQIS' WITHDRAWAL WON'T END WAR" (به انگلیسی). New York Times. Retrieved 28 September 2009.
  301. رفسنجانی روزنامه خاطرات ۱ آبان ۱۳۶۱.
  302. رفسنجانی روزنامه خاطرات ۲ آبان ۱۳۶۱.
  303. خاطرات هاشمی-۱۲ مهر ۱۳۶۳.
  304. «The Iraq-Iran Conflict».
  305. «Statement on Iraq-Iran War and Freedom of Navigation in the Gulf».
  306. علی اصغر غروی. «مذاکره ـ غرامت / قبل از جنگ ـ بعد از جنگ». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۶ دسامبر ۲۰۲۲. دریافت‌شده در ۲۶ دسامبر ۲۰۲۲.
  307. ۲۰۰۶، ۴.
  308. ۲۰۰۶، ۱۶۳–۱۶۴.
  309. نقش مصر در جنگ ایران و عراق بصیرت
  310. فرانسه دومین کشور فروشنده تسلیحات به صدام خبرگزاری دفاع‌مقدس
  311. Rajaee، Iranian Perspective، ۱۷–۱۸.
  312. Gibson، ۲۸٬۱۵۲.
  313. Hinnebusch، ۱۹۴.
  314. ۳۱۴٫۰ ۳۱۴٫۱ Rajaee، Iranian Perspective، ۲۱–۲۲.
  315. Treacherous Alliance: The Secret Dealings of Israel, Iran, and the United States. Trita Parsi. انتشارات دانشگاه ییل. 2007. شابک ‎۹۷۸−۰−۳۰۰−۱۲۰۵۷−۸
  316. The course of Iranian-Israel relations. Middle East Insight Nov-Dec. 1999. 39-40.
  317. Gibson، ۶۵.
  318. تحلیل: اسرائیل برای رفتن بشار اسد عجله‌ای ندارد، بی‌بی‌سی فارسی
  319. Tarock، xii.
  320. Hiltermann، ۲۱۵.
  321. Tarock، ۱۹.
  322. Tarock، ۱۷–۱۸.
  323. َAwadalla، ۱۱۴.
  324. Tarock، ۳۳.
  325. Tarock، ۴۰و۴۱.
  326. Tarock، ۴۴.
  327. Rajaee، Iranian Perspective، ۱۵–۱۶.
  328. SIPRI arms transfers database Imported weapons to Iraq (IRQ) in 1973-2002
  329. Hiro، xxii.
  330. Tarock، ۲.
  331. Willett، ۵.
  332. «لماذا غزا الکویت؟ رحلة فی الوثائق السریة لصدام حسین».
  333. Emergency Response Division, Office of Response and Restoration, National Ocean Service (۲۰۱۰). "Nowruz Oil Field". IncidentNews. National Oceanic and Atmospheric Administration, US Department of Commerce. Archived from the original on 13 May 2010. Retrieved 21 June 2010.{{cite web}}: نگهداری یادکرد:نام‌های متعدد:فهرست نویسندگان (link)
  334. Karsh، ۸۲.
  335. Bergquist، ۴۷–۴۸.
  336. Pollack، ۲۳۱.
  337. «آغاز و پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۷. دریافت‌شده در ۱۷ اکتبر ۲۰۱۹.
  338. https://khabaronline.ir/news/1436923
  339. The Iran - Iraq War An Examination of War Termination Theories[پیوند مرده] MAJ Dexter Teo Kian Hwee, Journal of the Singapore Armed Forces. (Jan - Mar 2003)
  340. The Iran-Iraq War.
  341. Hiro، ۲۵۰.
  342. «نگاهی به آمارهای جنگ ۸ ساله». تاریخ ایرانی.
  343. «آمار جانبازان». رجا.
  344. https://www.bbc.com/persian/iran-features-54325635
  345. United Nations، ۲۴۷.
  346. Brauch، ۵۳۲.
  347. https://web.archive.org/web/20060504214128/http://www.iraqwatch.org/suppliers/nyt-041303.gif
  348. «Saddam Hussein's Weapons Of Mass Destruction | Gunning For Saddam | FRONTLINE | PBS». www.pbs.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۲-۰۳-۱۳.
  349. https://www.armscontrol.org/act/2002-10/features/iraq-chronology-un-inspections
  350. «نسخه آرشیو شده» (PDF). بایگانی‌شده از اصلی (PDF) در ۳ مه ۲۰۲۲. دریافت‌شده در ۲۶ اكتبر ۲۰۲۲. تاریخ وارد شده در |بازبینی= را بررسی کنید (کمک)
  351. رفسنجانی روزنامه خاطرات ۱ آذر ۱۳۶۱.
  352. خاطرات هاشمی ۱۹ اسفند ۱۳۶۲.
  353. Wright, Robin (2008). Dreams and Shadows: The Future of the Middle East. New York: Penguin Press. p. 438. ISBN 978-1-59420-111-0.
  354. Rajaee, Farhang, ed. (1993). The Iran-Iraq War: The Politics of Aggression. Gainesville: University Press of Florida. ISBN 978-0-8130-1177-6.
  355. Bryant, Terry (2007). History's Greatest War (1st ed.). Chandni Chowk, Delhi: Global Media. ISBN 9788189940638.
  356. Fassihi, Farnaz (27 October 2002). "In Iran, grim reminders of Saddam's arsenal". New Jersey Star-Ledger. Archived from the original on 13 December 2007. Retrieved 20 April 2007.
  357. Rajaee، Iran-Iraq War، ۳۲–۳۴.
  358. Tarock، ۱.
  359. Hiltermann، 39.
  360. http://www.bbc.co.uk/persian/world/2012/12/121205_an_saddam_halabja_chemical_weapons.shtml
  361. Seitz، ۱۴۰.
  362. http://www.chemical-victims.com/DesktopModules/Articles/ArticlesView.aspx?TabID=3961&Site=chemical&Lang=fa-IR&ItemID=6344&mid=12551[پیوند مرده]
  363. http://www.chemical-victims.com/DesktopModules/Articles/ArticlesView.aspx?TabID=3961&Site=chemical&Lang=fa-IR&ItemID=6306&mid=12551[پیوند مرده]
  364. Rajaee، Iran-Iraq War، ۳۶.
  365. Rajaee، Iran-Iraq War، ۳۷.
  366. گفتگوی حمید احمدی ناخدای سابق نیروی دریایی ایران با تلویزیون "ایرانیان در برلین" در تاریخ شهریور-مهر 1381.
  367. استفتائات امام خمینی (س) ج. 5 ص۳۱۸.
  368. Jupp, Michael (19 December 1988). "Child-Soldier Treaty Has Wide Support". The New York Times. Archived from the original on 15 September 2018. Retrieved 9 February 2017.
  369. Special to The Christian Science Monitor (7 August 1985). "Giving one's life to the cause of Islam and Iran. Guarding the revolution's Islamic standards". The Christian Science Monitor. Archived from the original on 7 October 2013. Retrieved 5 October 2013.
  370. Kurzman, Charles. "Death Tolls of the Iran-Iraq War". kurzman.unc.edu/. Archived from the original on 21 March 2018. Retrieved 6 August 2016.
  371. "Children at war". The Christian Science Monitor. 28 October 1987. Archived from the original on 2 January 2019.
  372. UNICEF (2007). "Paris Principles: Principles and guidelines on children associated with armed forces or armed groups" (PDF). Archived (PDF) from the original on 30 October 2016. Retrieved 13 January 2018.
  373. "Rome Statute of the International Criminal Court (A/CONF.183/9)" (PDF). 1998. Archived (PDF) from the original on 18 March 2018. Retrieved 22 March 2018.
  374. ۳۷۴٫۰ ۳۷۴٫۱ اصلانی (همدان)، محمدرضا (۱۳۸۵). فرهنگ واژگان و اصطلاحات طنز. تهران: کاروان. ص. ۱۳۸. شابک ۹۶۴۸۴۹۷۲۸۱.
  375. شوخ‌طبعی‌های جبهه سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی
  376. «'The Iran-Iraq War,' by Pierre Razoux».
  377. «iran_martyr_state_plastic_paradise_keys».
  378. حسین دهباشی (۲۵ فوریه ۲۰۱۹). «خشتِ خام».

منابع

  • Alnasrawi, Abbas (۱۹۹۴). The economy of Iraq: oil, wars, destruction of development and prospects 1950,2010 (به انگلیسی). Santa Barbara: ABC-Clio. pp. ۱۸۶.
  • Amirahmadi, Hooshang (۱۹۹۰). Revolution and economic transition: the Iranian experience (به انگلیسی). Albany: State University of New York Press. pp. ۴۲۳.
  • Awadalla, Adel (۲۰۰۴). The Prophecy and the Warnings Shines Through the Mystifying "Codes of the Holly Quran (به انگلیسی). Victoria: Trafford Cataloge. pp. ۱۴۲.
  • Azimi, Fakhreddin (۲۰۰۸). The quest for democracy in Iran: a century of struggle against authoritarian Rule (به انگلیسی). Cambridge: Harvard University Press. pp. ۴۹۲.
  • Bergquist, Maj Ronald (۱۹۸۸). The role of airpower in the Iran-Iraq War (به انگلیسی). Philadelphia: DIANE Publishing. pp. ۱۰۵.
  • Boyne, Walter J. (۲۰۰۲). Air Warfare: an International Encyclopedia: A-L (به انگلیسی). Santa Barbara: ABC-Clio. pp. ۷۷۱.
  • Brauch, Hans Günter (۲۰۰۳). Security and environment in the Mediterranean: conceptualising security and Environmental Conflicts (به انگلیسی). New York: Springer. pp. ۱۱۴۵.
  • Bronson, Rachel (۲۰۰۶). Thicker than oil: America's uneasy partnership with Saudi Arabia (به انگلیسی). New York: Oxford University Press. pp. ۳۵۳.
  • Brzoska, Michael (1987). "Profiteering on the Iran-Iraq War". Bulletin of the Atomic Scientists. ۴۳ (به انگلیسی). Chicago: Educational Foundation for Nuclear Science (۴).
  • Cooper, Tom (2003). "I Persian Gulf War: Iraqi Invasion of Iran, September 1980". Acig Journal (به انگلیسی). Air Combat Information Group Publicaion.
  • Cordesman, Anthony H (۲۰۰۳). The Iraq War: strategy, tactics, and military lessons (به انگلیسی). Westport: Center of Strategic and International Studies. pp. ۵۷۹.
  • Cordesman, Anthony H; Wagner, Abraham R (۱۹۹۱). The Lessons of Modern War: The Iran-Iraq War (به انگلیسی). Colorado: Westview Press. pp. ۶۴۷.
  • Davis, Eric (۲۰۰۵). Memories of state: politics, history, and collective identity in modern Iraq (به انگلیسی). London: University of California Press. pp. ۳۸۷.
  • Donovan, Jerome (۲۰۱۱). The Iran-Iraq War: antecedents and conflict escalation (به انگلیسی). Oxon: Taylor & Francis. pp. ۲۵۱.
  • Fathi, Nazila (March 14, 2003). "THREATS AND RESPONSES: BRIEFLY NOTED; IRAN-IRAQ PRISONER DEAL" (به انگلیسی). New York: The New York Times Company.
  • Fayazmanesh, Sasan (۲۰۰۸). The United States and Iran: sanctions, wars and the policy of dual containment (به انگلیسی). New York: Taylor & Francis. pp. ۲۶۴.
  • Garver, John W. (۲۰۰۶). China and Iran: ancient partners in a post-imperial world (به انگلیسی). Seattel: The University of Washington Press. pp. ۴۰۵.
  • Gibson, Bryan R. (۲۰۱۰). Covert Relationship: American Foreign Policy, Intelligence, and the Iran-Iraq war (به انگلیسی). Santa Barbara: ABC-Clio. pp. ۲۹۲.
  • Goodarzi, Jubin M. (۱۹۹۳). Syria and Iran: diplomatic alliance and power politics in the Middle East (به انگلیسی). London: Tauris Academic Studies. pp. ۳۶۵.
  • Hiltermann, Joost R (۲۰۰۷). A Poisonous Affair: America, Iraq, and the Gassing of Halabja (به انگلیسی). New York: Cambridge University Press. pp. ۲۲۳.
  • Hiro, Dilip (۱۹۹۱). The longest war: the Iran-Iraq military conflict (به انگلیسی). London: Routledg. pp. ۳۲۵.
  • Hume, Cameron R (۱۹۹۴). The United Nations, Iran, and Iraq: how peacemaking changed (به انگلیسی). Georgetown: Indiana University Press. pp. ۲۸۳.
  • "Iran-Iraq War". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 20 March 2012.
  • "Iran-Iraq War". The Columbia Electronic Encyclopedia (به انگلیسی). Retrieved 19 February 2015.
  • Jaques, Tony (۲۰۰۷). Dictionary of Battles and Sieges: A-E (به انگلیسی). Westport: Greenwood Press. pp. ۳۴۵.
  • McLaurin، R. D. (۱۹۸۲). «Military Operations in the Gulf War: The Battle of Khorramshahr». US Army Human Engineering Laboratory. Maryland: US Army.
  • Moin, Baqer (۱۹۹۹). Khomeini: life of the Ayatollah (به انگلیسی). London: I.B Tauris. pp. ۳۵۷.
  • Pollack, Kenneth M. (۲۰۰۲). Arabs at war: military effectiveness, ۱۹۴۸–۱۹۹۱ (به انگلیسی). Lincolne: The University of Nebraska Press. pp. ۷۱۱.
  • Rajaee, Farhang (۱۹۹۳). The Iran-Iraq war: the politics of aggression (به انگلیسی). Gainesville: The University of Florida. pp. ۲۵۱.
  • Rajaee, Farhang (۱۹۹۷). Iranian perspectives on the Iran-Iraq war (به انگلیسی). Gainesville: The University of Florida. pp. ۱۶۸.
  • Seitz, Adam C.; Cordesman, Anthony H (۲۰۰۹). Iranian weapons of mass destruction: the birth of a regional nuclear arms race? (به انگلیسی). Santa Barbara: ABC-Clio. pp. ۳۸۷.
  • Shaked, Haim (۱۹۸۷). Middle East contemporary survey, 11 skin (به انگلیسی). Jerusalem: Tel Aviv University. pp. ۷۱۰.
  • Sonnenberg, Robert E (1985). "The Iran-Iraq War: Strategy of Stalemate". Marine Corps Command and Staff College (به انگلیسی). Virginia: Marine Corps Development and Education Command.
  • SP's military yearbook (به انگلیسی). Vol. ۳۴. Cincinnati: Guide Publications. ۲۰۰۴.
  • Suwaidi, Jamal S (۱۹۹۶). Iran and the Gulf: a search for stability (به انگلیسی). Abu Dhabi: The Emirates Center for Strategic Studies. pp. ۴۳۱.
  • Takeyh, Ray (۲۰۰۹). Guardians of the revolution: Iran and the world in the age of the Ayatollahs (به انگلیسی). New York: Oxford University Press. pp. ۳۰۹.
  • Tarock, Adam (۱۹۹۸). The superpowers' involvement in the Iran-Iraq War (به انگلیسی). New York: Nova Science Publishers. pp. ۲۵۳.
  • "The Journal of social, political and economic studies". ۹ (به انگلیسی) (۳). Council for Social and Economic Studies in cooperation with the Contemporary Economics and Business Association at George Mason University. ۱۹۸۴. {{cite journal}}: Cite journal requires |journal= (help)
  • Tucker, Spencer C (۲۰۱۰). The Encyclopedia of Middle East Wars: The United States in the Persian Gulf, Afghanistan, And Iraq Conflicts (به انگلیسی). Vol. ۱. Santa Barbara: ABC-Clio.
  • United Nations Staff (۱۹۸۵). Yearbook of the United Nations, 1985 (به انگلیسی). Dordrecht: Martinus. pp. ۱۵۰۷.
  • Walt, Stephen M. (۱۹۹۶). Revolution and war (به انگلیسی). New York: Cornell University Press. pp. ۳۷۳.
  • Wiley, Joyce N (۱۹۹۲). The Islamic Movement of Iraqi Shi'as (به انگلیسی). London: Lynne Rienner Publishers. pp. ۱۹۳.
  • Willett, Edward (۲۰۰۴). The Iran-Iraq War (به انگلیسی). New York: Rosen Publishing Group. pp. ۶۴.
  • Yetiv, Steven A. (۲۰۰۸). The Absence of Grand Strategy: The United States in the Persian Gulf, ۱۹۷۲–۲۰۰۵ (به انگلیسی). Maryland: The Johns Hopkins University Press. pp. ۲۵۰.
  • Zabih, Sepehr (۱۹۸۸). The Iranian military in revolution and war (به انگلیسی). London: Routledg. pp. ۲۸۹.

https://ir.voanews.com/

پیوند به بیرون