تجربه نزدیک به مرگ
از مجموعه مقالات درباره |
فراهنجار |
---|
تجربه نزدیک به مرگ (به انگلیسی: Near-death Experience) (بهصورت مخفف: NDE) نوعی تجربه شخصی عمیق است که مرتبط با مرگ یا نزدیک به آن میباشد و طبق تجربهها، مشخصات مشابهی دارند. این تجربه ممکن است شامل تجربه مثبت و آرامبخش یا تجربه منفی و اضطرابآور یا بدون هیچ حسی باشد. در تجربه مثبت احساساتی مانند احساس خروج از بدن، احساس شناور بودن، سکوت کامل، احساس امنیت و گرما، تجربه ازهمپاشیدگی، دیدن تونل،[۱] نور، بستگان فوتشده و غیره باشد و در تجربه منفی، ممکن است شامل احساس درد و اضطراب باشد. توضیحات در مورد این تجربه از نظر علمی و مذهبی بسیار متفاوت است. تحقیقات علمیِ اعصابشناختی نشان میدهد که این تجربه یک پدیده ذهنی، که ناشی از ادغام بدنی مختل شده و چند حسی است که در هنگام وقایع تهدیدکننده زندگی مانند هنگام تصادف رخ میدهد.[۲][۳][۴][۵]
برآورد میشود که در ایالات متحده ۹ میلیون نفر طبق مطالعهای در ۲۰۱۱ میلادی در سالنامههای آکادمی علوم نیویورک تجربه نزدیک به مرگ را گزارش کردهاند. اکثر این تجربیات نزدیک به مرگ، ناشی از جراحات جدیای است که جسم یا مغز را تحت تأثیر قرار میدهند.[۶]
ریشهشناسی
[ویرایش]معادل فرانسوی «expérience de mort imminente» به معنای «تجربه مرگ قریبالوقوع» توسط روانشناس و معرفتشناس فرانسوی «ویکتور اگر»[معادل ۱] در نتیجه مباحث دهه ۱۸۹۰ میلادی در میان فیلسوفان و روانشناسانی مطرح شد. در این مباحث، درمورد روایتهای مرور زندگی که برای صعودکنندگان، هنگام سقوط رخ میدهد بحث میشد.[۹][۱۰] در ۱۸۹۲، یک سلسله از مشاهدات غیرعینی و ذهنی توسط آلبرت هایم گزارش شدند که شامل این موارد بودند: کارگرانی که از داربست سقوط میکنند، سربازان مجروح جنگی، صعودکنندگانی که از ارتفاعات سقوط کرده یا سایر افرادی که به مرگ نزدیک شده بودند (مثل نزدیکشدن به خفگی یا در جریان حوادث و سوانح). همچنین، این اولین باری بود که این پدیده به عنوان یک سندروم بالینی توصیف گشت.[۱۱] «سلیا گرین»[معادل ۲] در ۱۹۶۸ میلادی تحلیلی از ۴۰۰ گزارش دست اول را از تجربه خروج از بدن منتشر نمود.[۱۲] این گزارشها اولین تلاشها برای ارائه آرایهشناسی از چنین تجربیاتی را نشان میدهد که به آنها صرفاً به عنوان تجربیات ادراکی غیرعادی یا توهماتی نگریسته میشد. الیزابت کوبلر-راس، روانپزشک و پیشتاز مطالعات نزدیکبهمرگ سوئیسی-آمریکایی کتاب خود را با عنوان «مدل کوبلر-راس:آنچه محتضر باید به پزشکان، پرستاران، روحانیون و خانوادههای خودشان یاد دهند»[معادل ۳] منتشر نمود. همچنین این تجربیات، توسط کارهای ریموند مودیِ روانپزشک، به معروفیت رسید. او در ۱۹۷۵ میلادی اصطلاح «تجربه نزدیک بهِ مرگ»[معادل ۴] را ابداع کرد که یک «اصطلاح چتری»[الف] برای عناصر متفاوتی است (همچون تجربیات خروج از بدن، «مرور تمامنمای زندگی»، نور، تونل یا مرز).[۱۱] اصطلاح «تجربه نزدیک به مرگ» پیش از آن نیز در ۱۹۷۲ میلادی توسط «جان سی. لیلی»[معادل ۵] استفاده شده بود.[۱۳][۱۳]
دیدگاهها
[ویرایش]این دیدگاه ممکن است شامل احساسات مختلفی از جداشدن از بدن گرفته تا احساس شناورشدن، وحشت زیاد، آرامش مطلق، امنیت، حرارت، تجربه ازهمپاشیدگی کامل و رؤیت نور باشد که برخی افراد آن را خدا یا وجود روحانی تلقی میکنند.[۱۴] بعضی افراد و فرهنگها، تجربه نزدیک به مرگ را یک نگاه آنی روحانی و ماوراءالطبیعه به زندگی پسازمرگ میدانند و شاید همان مکاشفه، در فرهنگ و ادبیات ایران باشد.[۱۵]
تجربه نزدیک به مرگ، پدیدهای است که در رشتههای فراروانشناسی، روانشناسی، روانپزشکی و پزشکی بیمارستان مطالعه میشود.[۱۶] چنین مواردی معمولاً بعد از اینکه فردی مرگش از لحاظ بالینی قطعی شده (ایست قلبی) یا خیلی نزدیک به مرگ است (دچار علائم حیاتی ناپایدار) گزارش شدهاست. از این رو آن را تجربه نزدیک به مرگ نامیدند.
مشخصات
[ویرایش]عناصر رایج
[ویرایش]محققین عناصر مشترکی که تجربیات نزدیک به مرگ را تعریف میکنند را شناسایی کردهاند.[۱۷] بروس گریسون استدلال میکند که ویژگیهای کلی اینگونه تجربیات شامل ادراک و حس بیرون از بدن بودن، رؤیت اقوام فوت کرده و شخصیتهای مذهبی و همچنین تعالی نفس و مرزهای فضا-زمانی.[۱۸] عناصر مشترک بسیاری گزارش شدهاست، گرچه که تفسیر این رویدادها اغلب متناظر با عقاید فرهنگی، فلسفی یا دینی افراد تجربهکننده میباشد. به عنوان مثال در ایالات متحده که ۴۶٪ جمعیت معتقد به فرشتگان نگهبان هستند، اغلب آنها را به عنوان فرشته یا متوفیانی مورد علاقه شناسایی میشوند (یا خواهند شد)، در حالی که هندوها اغلب آنها را به عنوان پیامبران «خدای مرگ» شناسایی میکنند.[۱۹][۲۰]
خصایص رایجی که توسط تجربهگران مرگ گزارش شدهاست به قرار ذیل اند:
- حس/آگاهی از این که مردهاند.[۱۷]
- حسی از صلح، خوشی و بدون درد بودن. هیجانات مثبت. حسی از برداشته شدن از دنیا.[۱۷]
- تجربه خروج از بدن. ادراک بدن خود از موقعیت بیرونی، برخی مواقع خدمه پزشکی را در حال تلاش برای احیاء را مشاهده میکند.[۱۷][۲۱]
- «تجربه تونل» یا ورود به نوعی تاریکی. حسی از حرکت به سمت بالا یا عبور از گذرگاه یا راه پله.[۱۷][۲۱]
- حرکتی سریع به سمت نور و/یا غوطهور شدن در آن (یا «نور شدن») که به صورت تلهپاتی گونهای با شخص ارتباط برقرار میکند.[۲۲]
- حس شدیدی از عشق بیشرط و پذیرش.[۲۳]
- مواجهه با «موجوداتی از نور»، «موجوداتی با لباس سفید» یا نظایر آن. همچنین امکان پیوستن مجدد به عزیزان فوت کرده.[۱۷][۲۱]
- تجربه محیطهای رضایتبخش.[۲۴]
- دریافت مروری از زندگی که اغلب از آن به «رد شدن کل زندگی از جلوی چشمان» یاد میشود.[۱۷]
- نزدیک شدن به یک مرز یا تصمیمی توسط خود آن شخص یا دیگران برای بازگشت به بدنش که اغلب همراه با نوعی بیرغبتی برای بازگشت است.[۱۷][۲۱]
- ناگهان خود را در حالی که به درون بدن بازگشته مییابد.[۲۵]
- ارتباط با باورهای فرهنگی که شخص بدانها معتقد است، باورهایی که به نظر میرسد برخی از پدیدههای تجربه شده در NDE را دیکته کرده و بهطور خاص این تجربیات بعداً وابسته به آن باورها تفسیر میگردد.[۱۹][کدام صفحه؟]
- ملاقات با مردگان و ارواح در یک محیط پسا-حیاتی.[۲۴]
همچنین نکته مهم این است که نباید تجربه خروج از بدن (OBE) را با تجربه نزدیک به مرگ اشتباه نمود. OBE بخشی از NDE است، اما مهمتر از آن اینکه میتواند در شرایطی بجز زمانی که شخص در حال مرگ است نیز روی دهد، همچنین بیهوشی، خواب عمیق یا به هنگامهٔ مصرف الکل یا دارو،[۲۶] بهطوری که موارد زیادی از افراد وجود دارند که مدعی تجربه OBE بوده و میگویند که جهان را خارج از جسم فیزیکیشان مشاهده نمودهاند.
مراحل
[ویرایش]در مطالعه ۱۹۷۵ میلادی که از سوی ریموند مودی روانپزشک بر روی حدود ۱۵۰ بیماری که مدعی تجربه NDE بودند صورت گرفت بیان شد که تجربهگران ۹ مرحله را تجربه نمودهاند
توصیف دقیق این نه مرحله طی مطالعات مودی به قرار ذیل اند:[۲۶]
- آرامش ناگهانی و رهایی از درد.
- درک صدایی آرامش بخش یا سایر موسیقیهایی از جهانی دیگر.
- هوشیاری یا صعود روح به سمت بالای جسم شخص و مشاهده تلاشها جهت احیا از سقف (اتوسکوپی[معادل ۶]).
- روح شخص از قلمروی زمینی خارج شده و به سرعت از طریق تونلی از نور که در میان جهان تاریکی قرار دارد صعود میکند.
- ورود به یک «مکان آسمانی» درخشان.
- ملاقات «افرادی از نور» با آنها که اغلب فوت کردگانی از دوستان و خانواده او هستند که مسرورانه تجدید دیدار میکنند.
- ملاقات با خدا که اغلب درست به همان صورتی که توسط فرهنگ دینی او توصیف میشود یا به صورت تودهای که عشق و نور منتشر میکند درک شدهاست.
- در حضور خدا شخص مرور آنی زندگی خود را تجربه کرده و متوجه میشود که همه خوبیها و بدیهایی که انجام داده چگونه او و سایرین را تحت تأثیر قرار دادهاست.
- شخص به جسم و حیات زمینی خود بازمیگردد، چرا که یا به آنها گفته شده که زمان مردنشان نیست یا به آنها اختیار بازگشتن به سوی خانواده و عزیزانشان داده شدهاست.
همچنین مودی توضیح میدهد که چرا همه NDEها تمامی این مراحل را تجربه نمیکنند و این که چگونه هر تجربه متفاوت است. به دلیل وجود پتانسیل گیج شدگی یا ایجاد شوک در افرادی که تجربه نزدیک به مرگ دارند، رفتار همراه با آرامش و درک وضعیت آنها پس از بازگشت از «زندگی پس از مرگ» مهم است.
دکتر مودی رهیافت صحیح به سوی یک بیمار NDE را اینگونه توصیف میکند: «پرسیدن، گوش دادن، تصدیق کردن و ارجاع».[۲۶]
کنت رینگ (۱۹۸۰) NDE را با الهام از آزمایش نه مرحلهای به پنج مرحله بهم پیوسته تقسیمبندی کرد:[۲۷]
- صلح و آرامش
- جدایی از بدن
- ورود به تاریکی
- دیدن نور
- ورود به قلمروی دیگری از وجود از طریق نور
همچنین مرحلهنهایی در تمامی NDEها وجود دارد که شخص مورد نظر به زندگی زمینیش بازمیگردد.[۲۸]
عصب-روانشناس دانشگاه و بیمارستان لیژ، «شارلوت مارشال»[معادل ۷] که تیمی را جهت تحقیق ۱۵۴ پرونده NDE را رهبری نمود به این نتیجه رسید که هیچ دنبالهای از رویدادهای ثابت و تغییرناپذیر وجود ندارد.[۲۹] «یوون کاسون»[معادل ۸] تجربیات نزدیک مرگ را به سه نوع ردهبندی کرد: ۱. نوع خروج از بدن ۲. نوع عرفانی یا نور سفید و ۳. نوع غم افزا.[۳۰]
تجربه اشخاص مختلف
[ویرایش]این تجربه در اشخاص مختلف وابسته به اعتقاداتی که دارند فرق میکند. بچهها که زمان کافی برای شکلگیری اعتقاداتشان ندارند تجربه بسیار محدودی در این زمینه دارند. به عنوان مثال پسربچهای که تجربه نزدیک مرگ داشته با برادرش گفتگو کردهاست و دختری با مادرش مکالمه داشتهاست.[۳۱] همچنین برخی افراد تجربه نزدیک مرگ بسیار دردناکی داشتهاند که نشان دهنده حس وحشت از پایان زندگی است. شرایط بالینی که گمان میرود منجر به تجربه نزدیک مرگ میشود شامل موارد زیر است: ایست قلبی، شوک خونریزی هنگام وضع حمل یا عوارض پیش از عمل جراحی، برق گرفتگی، کما، خونریزی مغزی، سکته مغزی، خودکشی ناموفق، افراد در حال غرق یا خفه شدن، حبس نفس، افسردگی جدی[۳۲] بسیاری از موارد تجربه نزدیک مرگ بعد از یک تجربه بسیار سخت روی میدهد. (به عنوان نمونه وقتی مریضی از پرستار یا پزشک میشنود که بزودی خواهد مُرد) یا زمانی که فرد در یک وضعیت مهلک قرار میگیرد. (مثل شنیدن صدای تصادف اتومبیل از نزدیک)[۳۳]
تحقیقات
[ویرایش]با انتشار کتابی تحت عنوان زندگی پس از زندگی به قلم ریموند مودی که در سال ۱۹۷۵ منتشر شد، نشانههایی از علاقه به مطالعه در این زمینه دیده شد. با انتشار این کتاب، توجه عموم، به موضوع تجربه نزدیک مرگ جلب شد. سپس در سال ۱۹۸۱، مؤسسهای با عنوان انجمن بینالمللی مطالعات نزدیک مرگ تأسیس شد. این سازمان بینالمللی از تحقیقات علمی که پیرامون بُعدِ جسمانی، روانشناسی، اجتماعی و روحانیِ تجربههای نزدیک مرگ انجام میگیرد، حمایت و تشویق به عمل میآورد. این سازمان در مجله تحقیقات نزدیک مرگ و خبرنامهٔ علایم حیاتی نیز مطالبی در حوزهٔ این موضوع منتشر میکنند.[۳۴]
علوم اعصاب شناختی به عنوان یک حوزهٔ مطالعاتی بین رشتهای است که دربرگیرندهٔ علوم اعصاب، روانشناسی و علوم رایانه میشود و در کنار آن مطالعات نزدیک مرگ نیز عواطف و احساسات و منشأ آنها را مورد بررسی قرار میدهند. برخی پژوهشها در مورد تجربهٔ نزدیک مرگ، با در نظر گرفتن علوم اعصاب شناختی انجام میشوند. علوم اعصاب شناختی، سعی دارد به چگونگی اعمال روانشناسی (به عنوان نمونه عواطف و احساسات انسانی) که به واسطهٔ جریانهای عصبی (شامل مغز انسان) ایجاد میشوند، پاسخ دهد.[۳۵] پژوهشهایی که امروزه بر روی تجربه نزدیک مرگ انجام میشود، با وجود این که از مراحل مختلف علمی میگذرند، اما معمولاً علوم اعصاب بنا به دلایلی شامل این مراحل نمیشود. از جملهٔ این دلایل میتوان به این مورد اشاره کرد که در هنگامی که بیمار تحت عمل احیاء اورژانسی قرار میگیرد، اسکنِ فعالیتِ مغزی از او گرفته نمیشود. از این رو پژوهشهایی که در آن ادعا میشود، هیچ فعالیتِ قابل اندازهگیری در مغز دیده نشدهاست، با وجود عدم اسکن نوار مغزی، سیتی اسکن، افامآرآی و اسکنهایی از این دست، به عنوان یک پژوهش علمیِ با کیفیت در نظر گرفته نمیشود.[۳۶][۳۷]
پژوهشهایی که در حال حاضر انجام شدهاست، بهطور کلی در حوزهٔ پزشکی، روانشناسی و روانپزشکی انجام شدهاند. در موشهای آزمایشگاهی که دچار ایست قلبی شده بودند، نشانههایی از افزایش فعالیت مغزی دیده شدهاست؛ اما در مورد انسان، چنین مطالعهای انجام نشدهاست.[۳۸][۳۹][۴۰][۴۱] مواردی از تجربههای شخصی نزدیک مرگ در نوشتههای مربوط به دوران باستان به جای ماندهاست.[۴۲] در قرن ۱۹، تلاشهایی برای مطالعه دربارهٔ تجربه نزدیک مرگ توسط مورمونها انجام شد. در سوئیس نیز چنین مطالعاتی انجام شده بود. تا سال ۲۰۰۵، در ۹۵ درصد از فرهنگهای دنیا اشارههایی به تجربهٔ نزدیک مرگ شده بود.[۴۲] در مطالعهای که در سال ۲۰۰۱ توسط جامعهشناس آلمانی، هوبرت کنوبلاخت انجام شد، مشخص شد که ۴ درصد از جمعیت آلمان تجربه نزدیک مرگ داشتهاند.[۴۳][۴۴][۴۵] ۱۰ تا ۲۰ درصد از کسانی که از ایست قلبی جان سالم به در برده بودند، گزارش کردند که تجربه نزدیک مرگ داشتهاند.[۴۶][۴۷][۴۸]
معمولاً معتبرترین مجلههای داوری همتا در حوزهٔ علوم اعصاب همچون مجله علوم اعصاب شناختی و مجلهٔ روانپزشکی زیستی و مجلاتی از این قبیل، پژوهشهایی را که در رابطه با تجربیات نزدیک مرگ انجام میشود، منتشر نمیکنند.
در پاییز ۲۰۰۸ سام پرنیا و همکاران یک تحقیق گسترده موسوم به AWARE Study را آغاز کردند، با این هدف که مشخص شود آیا آگاهی در خارج از جسم فیزیکی وجود دارد یا نه. این تحقیق که بزرگترین تحقیق تکمیل شده پیرامون بررسی علمی پدیدهٔ تجربه نزدیک به مرگ است و چندین محقق در بیمارستانهای چندین کشور اروپایی و آمریکایی در آن نقش داشتند بر روی ۱۵۰۰ بازماندهٔ ایست قلبی انجام شد. نتایج تحقیق پس از نهایی شدن در اکتبر ۲۰۱۴ در ژورنال «احیاء» منتشر شد.[۴۹]
بعدتر پرنیا و همکارانش تحقیق دیگری موسوم به AWARE Study II را آغاز کردند که بهبودیافتهٔ تحقیق قبلی است. این تحقیق نیز قرار است در مراکز درمانی مختلف مستقل و بر روی ۱۵۰۰ بازماندهٔ ایست قلبی انجام شود. این تحقیق در مهٔ ۲۰۱۷ جمعبندی خواهد شد.[۵۰]
آمارها و پیمایشها
[ویرایش]رواج موارد تجربهٔ نزدیک مرگ در تحقیقاتی که انجام گرفته متغیر است.
مطابق پیمایش گلوپ، نیومکزیکو و پراکتر، اکلاهما در سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۱ از یک واحد نمونه از جمعیت آمریکا، ۱۵ درصد از جامعهٔ آماری گفتند که تجربهٔ نزدیک مرگ داشتهاند.[۵۱] ولی در آلمان کنوبلاخت در سال ۱۹۹۱ یک پیمایش گزینشی انجام داد و دریافت که ۴ درصد جامعه آماری این تجربه را داشتهاند.[۵۲]
اما «پررا» و همکارانش در سال ۲۰۰۵ یک پیمایش تلفنی از مردم استرالیا انجام داد. نتیجه این تحقیق نشان داد که ۸٫۹ درصد از آنان چنین تجربهای داشتهاند.[۵۳] یک متخصص قلب هلندی به نام «ون لومل» و همکارانش در یک محیط بیمارستانی گروهی از بیمارانی که دچار ایست قلبی شده و با موفقیت بهوش آمدند را مورد مطالعه قرار داده و دریافتند که ۱۸ درصد آنها مدعیاند تجربهٔ نزدیک مرگ داشتهاند.[۵۴]
آزمایشهای بیولوژی اعصاب و روانشناسی
[ویرایش]کریس فرنچ، روانشناس بریتانیایی، نظریههای روانشناسی و فیزیولوژیکی را ارائه دادهاست که نشان دهندهٔ مادی بودن تجربهٔ نزدیک مرگ است. در یک نظریهٔ روانشناسی، چنین توضیح داده شدهاست که تجربه نزدیک به مرگ در واقع یک مکانیزم دفاعی است که در زمانهای خطرِ شدید رخ میدهد. نظریههای فیزیولوژیکی بسیاری، برای تجربهٔ نزدیک مرگ مطرح شدهاند که از آن جمله میتوان به نظریههایی اشاره کرد که بر پایهٔ هیپوکسی مغزی، کمبود اکسیژن، هیپرکاپنه، اندورفین و سایر انتقال دهندههای عصبی و فعالیتهای غیرعادی در لوب گیجگاهی هستند.[۵۵]
در دههٔ ۱۹۷۰، استاد روانشناسی، راسلنویس و روانشناس بالینی، روی کلتی اظهار کردند که تجربهٔ نزدیک به مرگ در واقع شکلی از خوددگربینی است که در شرایطی احساسی همچون خطر تهدید جانی رخ میدهد.[۵۶][۵۷][۵۸][۵۹]
در اوایل دههٔ ۱۹۸۰ دانشمند نوروسایکولوژی، «دانیل کار» این گونه مطرح کرد که تجربه نزدیک مرگ دارای ویژگیهای سندرم لوب لیمبیک بوده و این تجربه میتواند در اثر ترشح اندورفین و انکفالین در مغز ایجاد شود.[۶۰][۶۱] «جادسون» و «ویلتشو» در سال ۱۹۸۳، توضیح دادند که چگونه ترشح اندورفین ممکن است منجر به تجربه نزدیک مرگ خوشایند شده و نالوکسان نیز باعث ایجاد تجربهٔ نزدیک مرگ «جهنمی» شود.[۶۲] نخستین مدل رسمیِ بیولوژیِ اعصاب برای تجربهٔ نزدیک به مرگ در سال ۱۹۸۷ توسط دو دانشمند اهل شیلی ارائه شد. مدل آنها شامل اندورفین، انتقال دهندههای عصبیِ دستگاه کنارهای، لوب گیجگاهی و سایر قسمتهای مغز میشد.[۶۳][۶۴] در سال ۱۹۸۹ «مورس» و همکارانش مدل فیزیولوژی عصبیِ خود را ارائه کردند که در آن سروتونین نقش مهمی در ایجاد تجربه نزدیک مرگ دارد.[۶۵][۶۶]
در سال ۱۹۹۷ «وینری» نشان داد که تجربهٔ نزدیک به مرگ با تجربهٔ کاهش هوشیاری ناشی از افزایش گرانش شباهتهایی دارند. وینری به این موضوع اشاره کرد که بر اساس مشاهدات، تجربهٔ کاهش هوشیاری ناشی از افزایش گرانش نیز همانند تجربه نزدیک مرگ، معمولاً شامل «دیدن تونل و نورهای درخشان، احساس شناور بودن، حرکت خودبخود، رؤیت همزاد، تجربه خروج از بدن، عدم تمایل به پریشانی، فلج شدن، رؤیای واضح در مکانی زیبا، احساس لذت، دگرگونی روانی، ملاقات با افراد خانواده و دوستان، مواجهه با خاطرات و افکار پیشین، احساسی بسیار به یاد ماندنی، درد دل و اصرار شدید به فهماندن تجربه» میشود.[۶۷]
در دههٔ ۱۹۹۰ «ریک استراسمن»، طیِ پژوهشی که بر روی داروی روانگردانِ دیمتیلتریپتامین در دانشگاه نیومکزیکو انجام داد، به این نتیجه رسید که ترشح مقدار زیادی از دیمتیلتریپتامین از غده صنوبری کمی قبل از مرگ یا نزدیک مرگ، عامل پدیدهٔ تجربهٔ نزدیک به مرگ است. از میان افرادی که در آزمایش او بودند، تنها ۲ نفر گزارش کردند که تجربهٔ نزدیک به مرگِ آنها توهم گونه بودهاست؛ با این حال بسیاری از آنها گزارش کردند که احساسِ ورود به حالتی شبیه به تجربهٔ نزدیک مرگ را داشتهاند. تمام افرادی که در این آزمایش بودند، قبلاً بارها تجربهٔ مصرف دیمتیلتریپتامین یا سایر داروهای روانگردان را داشته بودند.[۶۸][۶۹][۷۰]
در سال ۲۰۰۱ کریس فرنچ اظهار کرد که حداقل بخشی از گزارشهای تجربیات نزدیک به مرگ، احتمالاً بر اساس خاطرات نادرست گزارش شدهاند.[۷۱]
همچنین این فرضیه مطرح شده که شاید اشخاصی که در حالت نباتی پایدار هستند بتوانند از طریق افکارشان با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.[۷۲]
عدم قطعیت نتیجه
[ویرایش]سام پرنیا مدیر تحقیقات مراقبتهای ویژه و احیا در دانشکده پزشکی لانگون دانشگاه نیویورک، گفتهاست: «در حال تلاش برای درک دقیق ویژگیهایی هستیم که مردم هنگام مرگ تجربه میکنند، زیرا ما میدانیم که این پژوهش میتواند منعکس کننده تجربیات جهانی از مرگ باشد که همه ما روزی تجربه خواهیم کرد.»
در پاییز ۲۰۰۸ پرنیا و همکارانش یک تحقیق گسترده موسوم به «مطالعه آگاهی» (به انگلیسی: AWARE Study) را آغاز کردند. این تحقیق به عنوان بزرگترین تحقیق تکمیل شده پیرامون بررسی پدیده تجربه نزدیک به مرگ بوده که چندین محقق در بیمارستانهای چندین کشور نیز در آن نقش داشتند. این تحقیق بر روی ۱۵۰۰ نفر از نجاتیافتگان ایست قلبی انجام شده و نتایج تحقیق پس از نهایی شدن در اکتبر ۲۰۱۴ در مجله احیا (به انگلیسی: Resuscitation) منتشر شد. اما علیرغم گستردگی تحقیق، نتیجه آن قاطعانه نبود.[۷۳]
بررسی چند نمونه
[ویرایش]به عقیده باورمندان زندگی پس از مرگ، تئوریهای روانشناسی یا فیزیولوژیکی که تا به امروز ارائه شدهاند؛ نمیتوانند بهطور کامل تجربه نزدیک مرگ را تبیین نمایند. به عنوان نمونه ادعا میشود یکبار زنی که مورد جراحی قرار گرفته بود، بعد از به هوش آمدن، بهدقت ابزار جراحیای که قبلاً ندیده بود را توصیف کرده، همچنین گفتگویی که بین پرستاران و دکتر در هنگام بیهوشی کامل او صورت گرفت را بیان کردهاست.[۷۴]
در مورد دیگری، گفته میشود پرستاری دندان مصنوعی بیمار بیهوشی که دچار حمله قلبی شده بود را از دهانش بیرون آورد و بعد از بهوش آمدن آن بیمار از همان پرستار خواست که دندانش را به او برگرداند. در شرایط عادی ممکن است توجیه این مسئله مشکل باشد که چگونه یک مریض بیهوش توانسته بعد از بهوش آمدن همان پرستار را شناسایی کند.[۷۵]
تجربیات شخصی
[ویرایش]- George G. Ritchie در کتاب خود به نام "بازگشت از فردا Return from Tomorrow - ۱۹۷۸
او در سن بیست سالگی در ویرجینیا زندگی میکرد. جورج در بیمارستان ارتش دچار مرگ بالینی شد و ۹ دقیقه بعد به زندگی برگشت. آنچه برای او در مدت این دقایق روی داد، زندگیاش را تغییر داد. در این کتاب جورج از رویارویی خود با تجربه خروج از بدن میگوید؛ و دکتر ریموند مودی در دانشگاه ویرجینیا تجربهٔ او را مورد مطالعه قرار داد و تجربهٔ او باعث شد تا دکتر ۱۵۰ نمونه دیگر را در کتابهای خود بررسی نماید.
- بتی جین ایدی Betty Eadie، در کتاب در آغوش نور Embraced by the Light
- محمدرضا خرمیان، قاری بینالمللی قرآن، در برنامه زندگی پس از زندگی، تجربه پس از مرگ خود را توصیف کرد.[۷۶]
کتابها
[ویرایش]دربارهٔ تجربه نزدیک به مرگ کتابهای زیادی نوشته شدهاست. معروفترین کتاب در این مورد، کتاب زندگی پس از زندگی[۷۷] نوشته ریموند مودی است. کتاب معروف دیگر در آغوش نور (غرق در نور) نوشته بتی جی ایدی میباشد؛ که در این کتاب، نویسنده طی یک عمل جراحی تقریباً میمیرد و سپس زنده میشود و تمام آن تجربیات را در کتاب خود بیان کردهاست.[۷۸] یکی دیگراز این کتابها که به فارسی هم ترجمه شده کتابی است به نام نور نجات بخش نوشته دانیون برینکلی، این کتاب داستان واقعی مردی است که بر اثر رعد و برق میمیرد و پس از زنده شدن مشاهدات خود را مینویسد.
ریچارد استپ یک نویسنده شناخته شده و محقق با تجربه در امور ماوراء الطبیعه بوده که سالها در مراکز خدمات درمانی با پزشکان و پرستاران در مورد دیدن ارواح و لحظه خروج روح از بدن گفتگو کرده، نتیجه سالها گفتگو و تحقیق این نویسنده در کتابی به نام خدمات درمانی در تسخیر ارواح ترجمه یاسین قاسمی منتشر شدهاست.
کتابهای «آن سوی مرگ»، «با بابا»، «سه دقیقه در قیامت» و «شنود» از جمله کتابهای منتشر شده دربارهٔ تجربه نزدیک به مرگ در ایران هستند. کتاب سه دقیقه در قیامت نزدیک یک میلیون فروش داشتهاست.[۷۹]
فیلم و تلویزیون
[ویرایش]- فیلم Flatliners ساخت ۱۹۹۰ دربارهٔ گروهی از دانشجویان رشته پزشکی است که میخواهند دربارهٔ تجربه نزدیک به مرگ مطالعه کنند. آنها برای مرگ بالینی و احیاء دوباره بوسیله هم دورههای خود داوطلب شدند.
- در فیلم Final Destination 2 فردی به نام Kimberly Corman قبل از مرگ تمام زندگی خود را در یک لحظه مرور میکند.
- فیلم Stay فیلمی است که در آن شخصی به اسم هنری یک تجربه نزدیک به مرگ دارد که تا پایان فیلم ادامه دارد. او در تصادفی که بقیه خانواده او هم مردند، وفات میکند و بین مرگ و زندگی سرگردان است.
- در فیلم White Noise: The Light ساخت ۲۰۰۷، نقش اول فیلم Abe Dale بعد از تلاش برای خودکشی یک تجربه نزدیک به مرگ دارد. روحش از بدنش جدا میشود و در انتهای تونل زن و فرزندش که قبلاً مرده بودند منتظر او بودند. او بعد از یک احیاء موفق دوباره به بدنش بازمیگردد.
- Escape from Hell در این فیلم مردی تلاش میکند که با قرار دادن خود در معرض ایست قلبی، وجود عالم روحانی را ثابت کند. او پس از دیدن این عالم روحانی (یک شهر روشن و درخشان) خود را در مکانی کاملاً متفاوت مییابد.
- برنامه تلویزیونی زندگی پس از زندگی برنامه مصاحبه و گفتگو محور در زمینه تجربیات نزدیک مرگ از شبکه چهار صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با اجرای عباس موزون پخش شدهاست.[۸۰]
جستارهای وابسته
[ویرایش]یادداشتها
[ویرایش]- ↑ نوعی اصطلاح که معنای آن همچون چتر انواع متفاوتی از یک چیز بخصوص را زیر سایه خود دارد. معادلهای آنگلیسی آن شامل این مواردند: «umbrella term» و «hyperonym» و «hypernym». برای اطلاعات بیشتر به مقاله زیرشمولی و فراشمولی مراجعه کنید.
معادلها
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ «تجربه نزدیک به مرگ چیست؟». تجربه نزدیک به مرگ.
- ↑ Sleutjes, A. ; Moreira-Almeida, Alexander ; Greyson, B. . Almost 40 Years Investigating Near-Death Experiences. An Overview of Mainstream Scientific Journals بایگانیشده در ۲ آوریل ۲۰۱۵ توسط Wayback Machine. The Journal of Nervous and Mental Disease, v. 202, p. 833–836, 2014. Indexed in PubMed.
- ↑ Roberts, Glenn; Owen, John. (1988). The Near-Death Experience. British Journal of Psychiatry 153: 607–617.
- ↑ Britton, Willoughby B. and Richard R. Bootzin. (2004). Near-Death Experiences and the Temporal Lobe. Psychological Science. Vol. 15, No. 4. pp. 254–258.
- ↑ Olaf Blanke, Sebastian Dieguez. "Leaving Body and Life Behind: Out-of-Body and Near-Death Experience" (2009).
- ↑ "Can Science Explain Near Death Experiences?". Discover Magazine (به انگلیسی). Retrieved 2022-03-10.
- ↑ Pim van Lommel (2010). Consciousness Beyond Life: The science of the near-death experience. HarperOne. ISBN 978-0-06-177725-7.
- ↑ Evelyn Elsaesser Valarino (1997). On the Other Side of Life: Exploring the phenomenon of the near-death experience. Perseus Publishing. p. 203. ISBN 978-0-7382-0625-7.
- ↑ Egger, Victor (1896). "Le moi des mourants", Revue Philosophique, XLI: 26–38.
- ↑ J. Bogousslavsky, M. G. Hennerici, H Bazner, C. Bassetti (Eds.) (2010). Neurological Disorders in Famous Artists, Part 3. Karger Publishers. p. 189. ISBN 978-3-8055-9330-4.
{{cite book}}
: نگهداری یادکرد:نامهای متعدد:فهرست نویسندگان (link) - ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ Greyson, Bruce (2014). "Chapter 12: Near-Death Experiences". In Cardeña, Etzel; Lynn, Steven Jay; Krippner, Stanley (eds.). Varieties of anomalous experience: examining the scientific evidence (Second ed.). Washington, D.C.: American Psychological Association. pp. 333–367. ISBN 978-1-4338-1529-4.
- ↑ Green, C. , Out-of-the-body Experiences, London: Hamish Hamilton, 1968.
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ Schlieter, Jens (2018). What is it like to be Dead? Near-death Experiences, Christianity, and the Occult. New York: Oxford University Press, pp. 205-6.
- ↑ Dayspring" Wilson, Kimberli, New Age Journal, (Gainesville, Florida) September 1983, p. 25, retrieved online 1/29/2008
- ↑ Grossman, Neil (Indiana University and University of Illinois), Who's Afraid of Life After Death? Why NDE Evidence is Ignored, Institute of Noetic Sciences (IONS), 2002 Fontana, David (Cardiff University and Liverpool John Moores University), Does Mind Survive Physical Death?, 2003 London Telegraph, 10/22/2000 article: Soul-searching doctors find life after death, about Drs. Peter Fenwick and Sam Parnia studies of heart attack survivors
- ↑ Greyson, Bruce (2003), «Near-Death Experiences in a Psychiatric Outpatient Clinic Population" , Psychiatric Services, Dec. , Vol. 54 No. 12. The American Psychiatric Association.
- ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ ۱۷٫۲ ۱۷٫۳ ۱۷٫۴ ۱۷٫۵ ۱۷٫۶ ۱۷٫۷ Mauro, James. "Bright lights, big mystery", Psychology Today, July 1992.
- ↑ Greyson, Bruce (2003). "Near-Death Experiences in a Psychiatric Outpatient Clinic Population". Psychiatric Services. 54 (12): 1649–1651. doi:10.1176/appi.ps.54.12.1649. PMID 14645808.
- ↑ ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ Holden, Janice Miner; Greyson, Bruce; James, Debbie, eds. (2009). The handbook of near-death experiences thirty years of investigation. Westport, Conn.: Praeger Publishers. ISBN 978-0-313-35865-4.
- ↑ Kennard, Mary J (1998). "A Visit from an Angel". The American Journal of Nursing. 98 (3): 48–51. doi:10.1097/00000446-199803000-00041. PMID 9536180.
- ↑ ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ ۲۱٫۲ ۲۱٫۳ Morse, M; Conner, D; Tyler, D (June 1985). "Near-death experiences in a pediatric population. A preliminary report". Am. J. Dis. Child. 139 (6): 595–600. doi:10.1001/archpedi.1985.02140080065034. PMID 4003364.
- ↑ Lovins, LaDonna. "Three Beings of Light". iands.org (به انگلیسی). Retrieved 2018-03-30.
- ↑ Long, Dr Jeffrey (2016-06-29). "Opinion | Stories of God's love common among those who almost die, says doctor who studies them". Washington Post (به انگلیسی). ISSN 0190-8286. Retrieved 2018-03-27.
- ↑ ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ Newman, Tim (April 27, 2016). "Near-death experiences: Fact or fantasy?". MedicalNewsToday.
- ↑ Moody, Raymond (1975). Life After Life. Mockingbird Books. ISBN 978-0-89176-037-5.
- ↑ ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ ۲۶٫۲ Hagan III, John C. (November 18, 2018). "The Near-Death Experience: Diagnosis and Treatment Of a Common Medical Syndrome". Clinical Oncology News.
{{cite web}}
: نگهداری CS1: url-status (link) - ↑ Ring, K. (1980). Life at death: A scientific investigation of the near-death experience. New York: Coward, McCann, & Geoghegan. , p. 40
- ↑ Hagan III, John C. (November 12, 2018). "The Near-Death Experience: Diagnosis and Treatment Of a Common Medical Syndrome". Clinical Oncology News.
{{cite web}}
: نگهداری CS1: url-status (link) - ↑ "What happens when you die? Scientists attempt to find out how similar near-death experiences really are". Newsweek (به انگلیسی). 2017-07-27. Archived from the original on 2019-12-22. Retrieved 2018-09-26.
- ↑ Kason, Yvonne (2019). Touched by the Light: Exploring Spiritually Transformative Experiences. Toronto, Canada: Dundurn Press. pp. 75–101. ISBN 978-1-4597-4551-3.
- ↑ The Natural Death Handbook - Varieties of NDE Eleven Thai Near-Death Experiences
- ↑ van Lommel P, van Wees R, Meyers V, Elfferich I. (2001) «Near-Death Experience in Survivors of Cardiac Arrest: A prospective Study in the Netherlands" , Lancet, December 15; 358(9298):2039-45.
- ↑ Ring, Kenneth: "Heading toward Omega. In search of the Meaning of Near-Death Experience» , 1984.
- ↑ IANDS. "Near-Death Experiences: Is this what happens when we die?" Durham: International Association for Near-Death Studies. Informational brochure available at http://www.iands.org
- ↑ Kosslyn, S, M. & Andersen, R, A. (1992). Frontiers in cognitive neuroscience. Cambridge, MA: MIT press.
- ↑ «Harris, Sam. "». بایگانیشده از اصلی در ۹ سپتامبر ۲۰۱۷. دریافتشده در ۲۱ آوریل ۲۰۱۶.
- ↑ Mobbs, D. "Response to Greyson et al. : there is nothing paranormal about near-death experiences", Trends in Cognitive Sciences, Volume 16, Issue 9, September 2012, Page 446
- ↑ Jimo Borjigina et al. (2013). "Surge of Neurophysiological Coherence and Connectivity in the Dying Brain". Proceedings of the National Academy of Sciences. Vol. 110, Issue 35. pp. 14432–14437.
- ↑ "Near-death experiences are 'electrical surge in dying brain'". BBC News.
- ↑ "Could a final surge in brain activity after death explain near-death experiences?". Nature.
- ↑ "Near-death experiences exposed: Surge of brain activity after the heart stops may trigger paranormal visions". Daily Mail.
- ↑ ۴۲٫۰ ۴۲٫۱ Holden, Janice Miner; Greyson, Bruce; James, Debbie, eds. (Jun 22, 2009). "The Field of Near-Death Studies: Past, Present and Future". The Handbook of Near-Death Experiences: Thirty Years of Investigation. Greenwood Publishing Group. pp. 1–16. ISBN 978-0-313-35864-7.
- ↑ 3,3 Millionen Deutsche mit Nahtoderfahrung. abgerufen am 24. Mai 2015
- ↑ WDR: Planet Wissen: Nahtoderfahrung video: Minute 0.40, vom 4. Oktober 2013, abgerufen am 24. Mai 2015
- ↑ A Report on a Survey of Near-Death Experiences in Germany (2001) for example: page 2 in the abstract
- ↑ Bruce Greyson: Incidence and correlates of near-death experiences in a cardiac care unit[پیوند مرده] General Hospital Psychiatry, Volume 25 Pages 269–276, published July–August, 2003
- ↑ Der Spiegel: Forscher finden Erklärung für Nahtoderlebnis. 13. August 2013
- ↑ Sam Parnia, Spearpoint, Fenwick: Near death experiences, cognitive function and psychological outcomes of surviving cardiac arrest published April 11, 2006
- ↑ https://secure.jbs.elsevierhealth.com/action/getSharedSiteSession?redirect=http://www.resuscitationjournal.com/article/S0300-9572(14)00739-4/abstract&rc=0&code=resus-site
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۳ فوریه ۲۰۱۶. دریافتشده در ۱ فوریه ۲۰۱۶.
- ↑ . Gallup, G. , and Proctor, W. (۱۹۸۲). Adventures in immortality: a look beyond the threshold of death. New York, McGraw Hill.
- ↑ . Knoblauch, H. , Schmied, I. and Schnettler, B. (۲۰۰۱). «Different kinds of Near-Death Experience: a report on a survey of near-death experiences in Germany" , Journal of Near-Death Studies, 20, 15-29.
- ↑ Perera, M. , Padmasekara, G. and Belanti, J. (۲۰۰۵), «Prevalence of Near Death Experiences in Australia" , Journal of Near-Death Studies, ۲۴(۲), ۱۰۹–۱۱۶.
- ↑ . Parnia, Waller, Yeates & Fenwick, 2001; van Lommel, van Wees, Meyers & Elfferich, 2001.
- ↑ French, Chris. (2005). Near-Death Experiences in Cardiac Arrest Survivors. Progress in Brain Research 150: 351–367.
- ↑ Noyes, R. (1972) The experience of dying. Psychiatry 35: 174–184.
- ↑ Noyes, R. and Klett, R. (1976) Depersonalisation in the face of life-threatening danger: an interpretation. Omega 7: 103–114.
- ↑ Noyes, R. and Klett, R. (1977) Depersonalisation in the face of life-threatening danger. Compr. Psychiat 18: 375–384.
- ↑ Noyes, R. and Slymen, D. (1978–1979) The subjective response to life-threatening danger. Omega 9: 313–321.
- ↑ Carr, Daniel. (1981). Endorphins at the Approach of Death. Lancet 317: 390.
- ↑ Carr, Daniel. (1982). Pathophysiology of Stress-Induced Limbic Lobe Dysfunction: A Hypothesis Relevant to Near-Death Experiences. Anabiosis: The Journal of Near-Death Studies 2: 75–89.
- ↑ Judson, I. R; Wiltshaw, E. (1983). A near-death experience. Lancet 8349: 561–562.
- ↑ Appleby, L. (1989). Near·death experience: Analogous to other stress induced psychological phenomena. British Medical Journal, 298, 976–977.
- ↑ * Jansen, K. L. R: (1989). Near-death experience and the MMDA receptor [Letter). British Medical Journal, 298, 1708.
- Jansen, K. L. R. (1989). The near-death experience [Letter]. British Journal of Psychiatry 154: 883–884.
- Jansen, K. L. R. (1990). Neuroscience and the near-death experience: Roles for the NMDA-PCP receptor, the sigma receptor and the endopsychosins. Medical Hypotheses 31: 25–29.
- ↑ Morse, M. L; Venecia, D; Milstein, J. (1989). Near-death experiences: A neurophysiological explanatory model. Journal of Near-Death Studies 8: 45–53.
- ↑ Jansen, K. L. R. (1996). Using ketamine to induce the near-death experience: mechanism of action and therapeutic potential. In Christian Rätsch, John Baker. Yearbook for Ethnomedicine and the Study of Consciousness (Jahrbuch furr Ethnomedizin und Bewubtseinsforschung). Wissenschaft und Bildung. Issue 4. pp. 55–81.
- ↑ Whinnery, J. E. (1997). Psychophysiologic correlates of unconsciousness and near-death experiences. J. Near Death Stud 15: 231–258.
- ↑ Strassman, Rick (2008). Inner Paths to Outer Space: Journeys to Alien Worlds through Psychedelics and Other Spiritual Technologies. Rochester, Vt.: Park Street Press. ISBN 978-1-59477-224-5.
- ↑ Strassman, Rick (2001). DMT: The Spirit Molecule: A Doctor's Revolutionary Research into the Biology of Near-Death and Mystical Experiences. Rochester: Park Street. ISBN 0-89281-927-8. Retrieved 1 December 2014.
- ↑ Earleywine, Mitch (2005). Mind-Altering Drugs: The Science Of Subjective Experience. Oxford: Oxford University Press. ISBN 0-19-516531-4.
- ↑ French, Chris. (2001). Dying to Know the Truth: Visions of a Dying Brain, or False Memories?. Lancet 358: 2010–2011.
- ↑ http://www.medicalnewstoday.com/articles/51473.php, Woman In Vegetative State Communicated Through Her Thoughts
- ↑ «وقتی قلب میمیرد!». magiran. ۹ آبان ۱۳۹۶. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۳ اکتبر ۲۰۲۰. دریافتشده در ۳ اکتبر ۲۰۲۰.
- ↑ Sabom, Michael. Light & Death: One Doctor's Fascinating Account of Near-Death Experiences. 1998. Grand Rapids, Michigan: Zondervan Publishing House
- ↑ van Lommel P, van Wees R, Meyers V, Elfferich I. (۲۰۰۱) Near-Death Experience in Survivors of Cardiac Arrest: A prospective Study in the Netherlands. Lancet, December ۱۵;۳۵۸(۹۲۹۸):۲۰۳۹–۴۵.
- ↑ «برنامه زندگی پس از زندگی - قسمت هجدهم آقای محمدرضا خرمیان». آپارات - سرویس اشتراک ویدیو. دریافتشده در ۲۰۲۰-۱۰-۰۴.
- ↑ ریموند مودی. "Life After Life: The Bestselling Original Investigation That Revealed "Near-Death Experiences"" (به انگلیسی).
- ↑ کتاب در آغوش نور نوشته بتی جی ایدی
- ↑ «گفتوگو با مدیر انتشارات شهید ابراهیم هادی؛ روایت همنشینی ۱۸ روز پسری با پدرش در بهشت». خبرگزاری کتاب ایران. ۲۰۲۱-۰۶-۱۰.
- ↑ «پخش «زندگی پس از زندگی» هفتگی میشود/ مرور پس از سه قسمت جدید».