پرش به محتوا

دین در دوران هخامنشی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از آئین هخامنشیان)

دین در دوران هخامنشی با وجود دستاوردهای حاصل از مطالعات ژرف و مداوم در رشته‌های باستان‌شناسی، زبان‌شناسی تطبیقی، زبان‌شناسی تاریخی مردم‌شناسی و تاریخ و غیره هنوز در مورد مذهب هخامنشیان اختلاف نظر وجود دارد. آگاهی‌های در دست در مورد گرایش دینی چندین پادشاه نخست هخامنشی ناکامل است و مسئله زرتشتی بودن هخامنشیان مسئله‌ای بسیار مجادله‌آمیز بوده‌است.

اعتقاد به آیین‌های غیر زرتشتی

[ویرایش]
تصویری از سنگ‌نوشته بیستون، داریوش در بیستون تنها نام اهورامزدا را ذکر کرده‌است.[۱]

روزگاران درازی پیش از پیدایش زرتشت ایرانیان عقاید مذهبی مشخصی داشته و اهورامزدا را به عنوان خدایی بزرگ ستایش می‌نمودند.[۲]

وابستگی میان اهورامزدا و آیین زرتشت آنچنان نزدیک است که بسیاری چنان می‌پندارند که پرستش این خدا از دین زرتشت سرچشمه گرفته‌است ولی دلایل بسیاری در دسترس است که نشان می‌دهد اهورامزدا ایزدی بسیار کهن است و زرتشت در دین‌آوری خود از این نام برای نامیدن خدای یگانه استفاده کرده‌است. لازم به یادآوری نیست که گاه اتفاق می‌افتد که آیینی نو، نام‌های کهن را مفهوم تازه می‌بخشد. نام مجرد مزدا باستانی‌تر از دین زرتشت است و حتی نقش اساسی‌ای که در مزدیسنا به عهدهٔ این ایزد محول شده‌است نیز از طریق نوآوری زرتشتی نیست. صفت مزدیسنه (مزداپرست) که در پاپیروس‌های آرامی زمان هخامنشی آمده دلیلی بر زرتشتی بودن هخامنشیان نمی‌تواند باشد چنان‌که ذکر نام اهورامزدا در سنگ نبشته‌ها نیز دلیلی برای این امر محسوب نمی‌شود. در سنگ‌نبشته‌های هخامنشی نه تنها به زرتشت بلکه به هیچ مطلب دیگری که بتواند این سنگ‌نبشته‌ها را رنگ زرتشتی دهد، اشاره نشده‌است.[۳]

داریوش در سنگ نوشته‌های مفصل خود برای نمونه در سنگ‌نوشته بیستون، تنها نام اهورامزدا را به عنوان «بزرگ‌ترین خدایان» ذکر کرده و نام اهورامزدا در بیستون ۶۹ بار آمده‌است داریوش ۳۴ بار ادعا می‌کند که تحت حمایت اهورامزدا قرار دارد. داریوش ادعا نکرده‌است که تنها خدای موجود اهورامزدا است. داریوش نامی از انگره‌مینو رقیب بزرگ اهورامزدا نیز نبرده‌است.[۱]

پرستش میترا

[ویرایش]

محمد داندامایف معتقد است که هم کوروش و هم کمبوجیه میترا را به عنوان خدای بزرگ می‌پرستیده‌اند.[۱]

بحث پیرامون زرتشتی بودن

[ویرایش]

از وحدت و اجتماع معنوی مزداپرستی شرق و غرب ایران اطلاعات دقیقی در دست نیست.[۴]
از زمان خشایارشا به بعد بی‌گمان پادشاهان بیشتر سخنانی دربارهٔ زرتشت از زبان مغان می‌شنیدند. اینان هیچ‌گونه مخالفتی با زرتشت و همچنین با مغان نداشتند؛ ولی زرتشت نزد پادشاهان هخامنشی چیزی جز یک نام در آمیزش بزرگ دینی جهانداری پارس نبود. شاهان دارای آیین درباری ویژهٔ خود و دین دولتی خود بودند که با دستگاه سیاسی ایشان یکی بود و از اینرو نمی‌بایست از نوآوری‌های بیهوده متزلزل شود. همینکه مغان ضروری دانستند که جانشینی ایرانی برای ایشتار بابلی بیابند، شاهنشاهان این اندیشه را از نظر کاربرد و سیاست پسندیده یافتند و آیین نوین را رسماً پذیرفتند. ری یا رَگَه پایگاه ویژه تبلیغاتی دین زرتشتی شد و این دین همچون عضوی از آمیزه دینی مغان که رسماً با آن بردباری می‌شد، گسترش یافت.[۵]

عقاید مشترک بین آیین هخامنشیان و آیین مزدیسنا

[ویرایش]
  1. اشتراک در نام اهورامزدا به عنوان معبود در هر دو آیین.
  2. اشتراک در نام مهر و ناهید که در آیین هخامنشیان به عنوان ایزد و در آیین مزدیسنا به عنوان فرشتگان از آن‌ها یاد شده‌است.
  3. پرستش و نیایش آتش و بر پا کردن آتشکده
  4. باور به ارته یا اشا[۱]

دلایلی بر غیر زرتشتی بودن

[ویرایش]
  1. بنابر نوشته‌های گات‌ها زرتشت یکتاپرستی را ترویج می‌کرده‌است؛ درصورتی‌که در در آثار بجا مانده از دورهٔ هخامنشی از خدایان متعدد سخن رفته‌است.[۶]
  2. بین نام‌های شاهان هخامنشی و اساطیر دین زرتشتی هیچ رابطه‌ای وجود ندارد تنها نام ویشتاسپ، پدر داریوش بزرگ با نام حامی زرتشت یکسان است که این را نیز به متداول بودن نام ویشتاسپ در بین ایرانیان می‌توان ارتباط داد.[۶]
  3. زرتشت نوشیدن ماده‌ای سکرآور به نام هوم را منع کرده بوده‌است؛ در صورتی‌که بکار بردن هوم در مراسم مذهبی هخامنشیان رواج داشته‌است.[۶]
  4. بنابر اصول مسلم آیین زرتشت دفن مردگان در خاک و آلودن خاک در طول تاریخ این مذهب ممنوع بوده‌است ولی مردم و شاهان هخامنشی مردگان خود را گورهای فردی و خانوادگی دفن می‌کردند و به همین علت است که آرامگاه‌های شاهان هخامنشی برجا مانده ولی کوچک‌ترین اثری از آرامگاه‌های شاهان ساسانی که بدون شک زرتشتی بوده‌اند، برجا نمانده‌است.[۶]
  5. در نوشته‌های بازمانده از هخامنشیان مطلقاً هیچ نامی از زرتشت برده نشده و این اعجاب‌آور است که مردمی که تحت آیین پیامبری زندگی می‌کنند کوچک‌ترین نامی از پیامبرشان در آثارشان نباشد.[۶]
  6. نه در سنگ نبشته‌ها نه در لوحه‌ها و نه در نوشته‌های تاریخ نویسان باستانی از اوستا به عنوان کتاب آسمانی هخامنشیان یاد نرفته و به تعالیم آن اشاره نشده‌است.[۶]
  7. زرتشت انجام قربانی را در مراسم مذهبی منع کرده‌است در صورتی‌که در بین هخامنشیان قربانی کردن برای خدایان رایج بوده‌است.[۶]
  8. نامی از نام‌های اوستایی در کتیبه‌ها و الواح پارسی و ایلامی برده نمی‌شود به همین علت معلوم است که آیین‌ها و جشن‌ها و اعمال مذهبی آنان به غیر از زرتشتیان بوده‌است با تمام سعی‌ای که شده، هنوز ثابت نشده که گاه‌شماری اوستایی نو در زمان هخامنشیان رواج داشته‌است.[۶]
  9. از اصطلاحات ویژه زرتشتی مانند امشاسپندان، سپنتا مینو و انگره مینو و دیگر عبارات در ادبیات بکار رفته در کتیبه‌ها و لوح‌های هخامنشیان اثری دیده نمی‌شود.[۱] در ساخت‌های بنیادین دین هخامنشیان یک اصطلاح ویژه محفل زرتشت هم وجود ندارد، اندیشه‌های وِیژه از گونهٔ گات‌ها هم وجود ندارد، یک باور یا کاربرد ویژهٔ دین زرتشتی نیز وجود ندارد.[۷]
  10. در توصیفی که هرودوت و همچنین مورخان یونانی دورهٔ هخامنشی از دین هخامنشیان کرده‌اند، هیچ اشاره‌ای بر زرتشتی بودن هخامنشیان نشده‌است.[۶]
  11. در هیچ جای اوستا نامی از هگمتانه (همدان) که از قرن هفتم پیش از مسیح پایتخت ایران و شهری نامدار بوده‌است نامی برده نشده‌است. به غیر از پایتخت بودن این شهر به نقل از پلوتارک، مرکز روحانیت در ایران باستان و اقامتگاه مغان بوده‌است. از شهرهای قدیم در اوستا تنها از بابل (دولت‌شهر) نام برده شده‌است. به همین دلیل زمان اوستا را حداقل جدیدتر از ۸۰۰ سال پیش از میلاد نمی‌توان در نظر گرفت.[۸]

نظریه‌های متفاوت پژوهشگران

[ویرایش]

با تمام کوشش‌ها و تحقیقات و مباحثاتی که تاکنون انجام شده، به شیوه‌ای راستین آشکار نشده‌است که دین هخامنشیان چه دینی بوده‌است. هر یک از دانشمندان برای خود دلایلی یاد کرده و جهت صحت و اثبات دلایل مستنداتی آورده‌اند.[۹] شمار مخالفان و موافقان زرتشتی بودن هخامنشیان در بین پژوهشگران تقریباً برابر است.[۱] ریچارد فرای در کتاب میراث باستانی ایران نوشته‌است: تعیین دین پادشاهان پارسی در زمان هخامنشیان بسیار دشوار است. در این باره جز استنباط‌های کلی و غیرقطعی کاری نمی‌توان کرد.[۱۰] در جدول زیر به اختصار نام دانشمندان و نظرات آن‌ها آمده‌است.

رد زرتشتی بودن

[ویرایش]

نام برخی از مخالفان زرتشتی بودن هخامنشیان به شرح زیر است:رومن گیرشمن،[۱۱] امیل بنونیست، بلیکر، آرتور کریستنسن، کلپ، محمد داندامایف، ژاک دوشن-گیمن، گراردو نیولی، آبراهام والنتاین ویلیامز جکسون، ویلیام مالاندرا، ماریان موله، هنریک ساموئل نیبرگ، یوستین پراشک، واسیلی استروو، گئو ویدن‌گرن، احسان یارشاطر،[۱] گئو ویدن‌گرن[۹] و مهرداد بهار[۱۲]

ژاک دوشن-گیمن می‌نویسد «ساده‌تر به نظر می‌رسد که فکر کنیم هخامنشیان هرگز نه از زرتشت چیزی شنیده بوده‌اند و نه از اصلاحات دینی او.»[۱]

هنریک ساموئل نیبرگ عقیده دارد که در ساخت‌های بنیادین آیین هخامنشیان هیچ‌یک از ویژگی‌های اساسی آیین زرتشت دیده‌نمی‌شود.[۷] او می‌نویسد، زمینهٔ بنیادین دین هخامنشیان، آیین کهن آریایی است اما در دین آن‌ها نو آفرینی در آیین کهن دیده می‌شود و دین آنان چیزی نو در تاریخ دین ایرانی و آریائی است. این سومین سازمان دینی بزرگ در کنار دین میترا و دین مغان مادی قبل از گسترش دین زرتشت است، روح این دین بیش از همه به دین میترا نزدیک بود. از خصوصیات آن اینست که هیچ روح پیغمبرانه‌ای به هر گونه که مفهوم پیغمبر را تصور کنیم، تأثیر خود را در این دین به جای نگذاشته‌است. این دین یک دین سیاسی است که از سوی شاهان بزرگ و برای شاهان بزرگ آفریده شده‌است. مفهوم‌های بنیادین این دین به این صورت باز شناخته می‌شوند که اهورامزدا خدای آسمانی بر همه چیز توانا و دانا و آفرینندهٔ آسمان و زمین به صورت تک‌خداگزینی (هنوتئیسم) است به این معنی که خداوندی برتر از همهٔ خدایان دیگر قرار گرفته‌است. شاهنشاه نمایندهٔ پیدای اهورامزدا در روی زمین است.[۷]

این دین دارای پیشگوی و غیبگوی و سحر و جادوی ویژهٔ خود بود اما از نظر ورزش‌های مربوط به حالت خلسه بدون تردید جای چندانی نداشت. تحریکات غیرعادی و پرواز روان که انسان چندان با رغبت دست از آن‌ها نمی‌کشد، در یک هستی ساده جستجو می‌شد.[۷]

امیل بنونیست در زرتشتی ندانستن هخامنشیان پیشروی دیگر محققان بوده‌است. او در کتاب، دین ایرانی نوشته‌است: با توجه به روایات مورخان یونانی و سنگ‌نبشته‌های باقی‌مانده از زمان هخامنشیان هم از نظر باورها و عقاید و هم از نظر مراسم با آیین کهن ایرانی مطابقت دارد، آیینی که در ضمن پرستش اهورامزدا، ایزدان متعدد و نیروهای طبیعت نیز پرستش می‌شدند. این آیین به باورهای ودایی بیشتر از آیین زرتشت نزدیک است.[۱۳] او می‌نویسد: «همه عنصرهای مثبتی که احتمال می‌رفت گواهی بر یکسان بودن دین هخامنشیان و دین زرتشتی گواهی عرضه کنند یکی پس از دیگری متفاوت و ناسازگار از کار درآمدند.»[۱]

در آثار آرتور کریستنسن تغییر عقیدهٔ او در مورد آیین هخامنشیان دیده می‌شود. کریستنسن نخست هخامنشیان را زرتشتی می‌دانسته‌است و در کتاب مزداپرستی در ایران قدیم آورده‌است که «قبایل ایرانی که آیین زرتشت را پذیرفته بودند، در اراضی ایران پراکنده شدند و چون مشرق و مغرب این کشور را صحاری مرکزی آن از یکدیگر جدا می‌سازد، قبایل ماد و پارس که به جانب مغرب پیش آمده بودند تقریباً از نظر همکیشان خود، که در مشرق باقی‌مانده بودند، از نظر محو شدند. تکلم به زبانی که تقریباً نزدیک به زبان زرتشت باشد، خاص مردم مشرق بود و در همین قسمت است که قدرت انقلابی دین زرتشت بیشتر زنده مانده بود.»[۱۴] بعدها کریستنسن نظریه قبلی خود را رها کرده و نوشته‌است قبول این نظریه که کیش زرتشتی پیش از مهاجرت بزرگ قبایل ایرانی منتشر شده، و مادها و پارسیان هنگامی که در نیمهٔ اول قرن نهم پیش از میلاد یا دیرتر شروع به حرکت به طرف ممالک غرب کرده بودند دین زرتشتی داشتند و بعدها در نتیجه دوری قبایل از یکدیگر صورت‌های متفاوت دین زرتشتی تکامل است از نظر اینکه زمان زرتشت را زمانی مؤخر از هزار سال پیش از میلاد مسیح دانسته می‌شود، مشکل است. اکنون نظریه بنونیست قانع‌کننده‌تر به نظر می‌آید. آیین هخامنشیان زرتشتی نیست بلکه آیین قدیم ایرانی است.[۱۵]

عبدالحسین زرین‌کوب می‌نویسد: دوران هخامنشی نه مغان دین زرتشتی داشتند و نه خانوادهٔ سلطنتی و با توجه به نقشی که مغان در اجرای مراسم مذهبی پارسی‌ها داشتند و با در نظر گرفتن این نکته که آیین خاندان هخامنشی ممکن نیست با عقاید طبقات عامه طوایف پارسی مغایرت واقعی داشته‌باشد، پیداست که درین ادوار هنوز دین زرتشتی در بین پارسی‌ها نفوذ نداشته‌است.[۱۶]

ماریان موله بر این باور است که برخلاف برخی همانندی‌ها، چشم‌انداز نظام‌های هخامنشی و گاهانی به کلی از هم متفاوت بوده‌اند. نظام نخست مفهوم سلطنت و اساس نظام دوم مفهوم باروری بوده‌است.[۱]

تأیید زرتشتی بودن

[ویرایش]

بسیاری از پژوهشگران نیز به وجود پژواک آموزه‌ها و آداب زرتشتی در سنگ نبشته‌های هخامنشی و منابع باستانی باور دارند: مری بویس، کای بار، کارل کولمن، جرج کامرون، ایگور دیاکونوف، ولادیسلاو دولبا، کارل فریدریش گلدنر، ایلیا گرشویچ، ارنست هرتسفلد، جان هینلز، رولاند کنت، هایدماری کخ، جیمز هوپ مولتن، آلبرت اومستد و یوزف ویزه‌هوفر[۱] هرمان لومل،[۹] رابرت چارلز زینر[۹] از جمله این پژوهشگران هستند.


مری بویس که به تفکیک دقیق تعالیم گات‌ها یعنی آموزه‌های خود زرتشت با اوستای نو و حتی آیین کهن آریایی اعتقادی ندارد و هخامنشیان را به‌طور کلی پیرو زرتشت می‌داند.[۱۷] بویس در مورد حذف شدگی نام زرتشت از کتیبه‌های سلطنتی نوشته‌است: «همین حذف‌شدگی عجیب و شگفت‌انگیز در سنگ‌نبشته‌های سلطنتی ساسانی و حتی در سنگ‌نبشته‌های کرتیر هم وجود دارد.» به این ترتیب او عقیده دارد که از آنجائیکه هیچ‌کس در زرتشتی بودن ساسانیان شکی ندارد، نبودن نام زرتشت در سنگ‌نبشته‌ها دلیل بر زرتشتی نبودن هخامنشیان نیست. با توجه به اینکه هخامنشیان به خاک سپرده می‌شدند و چنان‌که در دین زرتشتی رسم بود در فضای باز رها نمی‌شدند بویس عقیده دارد که رسم نهادن جسد در فضای باز به تدریج در دین زرتشتی پذیرفته شده‌است و به این موضوع توجه می‌کند که در هر حال پادشاه هخامنشی در امر تدفین خود از آلودن عنصرهای مقدس احتراز می‌کرده‌اند.[۱]

دیاکونوف: تأکید دارد که پادشاهان هخامنشی پیرو اوستای نو بودند.[۱۸]

گرایش شاهان پس از داریوش به دین زرتشت

ایلیا گرشویچ،[۹] محمد داندامایف،[۱۹] واسیلی آبایف[۲۰]آلبرت اومستد، ویل دورانت، یوهانس هرتل و جرج کامرون این دید سنتی را که زمان زندگی زرتشت مابین سال‌های ۶۶۰ تا ۵۸۲ پیش از میلاد بوده را، قبول دارند و پدر داریوش بزرگ، ویشتاسپ را همان کوی ویشتاسپ پشتیبان زرتشت می‌پندارند.[۲۱] یوهانس هرتل نوشته‌است در دورهٔ ویشتاسپ هخامنشی زرتشت با آیین تازهٔ خود ظهور کرد و داریوش قهرمان کیش جدید شد و جنگ او با گئومات مغ تنها صورت جنگی سیاسی نداشت بلکه جنگی مذهبی میان نو مذهبان زرتشتی با مغان مادی نیز بود.[۲۲] هرتسفلد نیز در کتاب زرتشت و جهان او، شاهان نخستین هخامنشی را پیرو زرتشت نمی‌داند.[۹] هرتسفلد تنها سه پادشاه یعنی داریوش دوم، خشایارشا و اردشیر یکم را زرتشتی می‌داند.[۱]

دینِ کوروش

[ویرایش]

دربارهٔ اینکه کوروش چه دینی داشت، اختلاف نظر وجود دارد. به سبب نبودن متن‌های مربوط به خود کوروش و تأثیرگذاری‌های نظرهای شخصی بر تفسیر اثرهای باقیمانده از او نمی‌توان با قاطعیت دربارهٔ باورهای دینی کوروش نظر داد.[۱]

در بابل و جاهای دیگر، مدارک فراوانی در ارتباط با تسامح و رواداری کوروش در امور دینی به‌دست آمده و هیچ نشانه‌ای از تعصب وی به دین ملی‌اش دیده نشده‌است.[۲۳]

اگرچه بسیاری از پژوهشگران، کوروش را زرتشتی نمی‌دانند، مری بویس قویاً استدلال می‌کند که کوروش خود یک زرتشتی بود که چنان پا جای پای نیاکان خود می‌گذارد، نیاکانی که از سدهٔ هفتم پیش از میلاد هنوز پادشاهان کوچکی در انشان بودند. او خاطرنشان می‌سازد که آتشکده‌ها و نیایشگاه‌های پاسارگاد حاکی از عمل به آیین‌های زرتشتی‌است و متن‌های یونانی نیز به عنوان شاهد آورده‌اند که مغان زرتشتی جایگاه‌های ارزنده‌ای در دربار کوروش داشته‌اند.[۲۴]

لوئیس هربرت گری عقیده دارد که کوروش دقیقاً پیرو آیین ایرانیان باستان قبل از گاتاهای زرتشت و بازماندهٔ آن در اوستای جدید بود و خدایانی که مورد تکریم کوروش بودند، با اهورامزدا، میترا، آذر و آناهیتا، قابل تطبیق هستند. وی معتقد است دین کوروش به آیین ارائه‌شده در اوستای جدید نزدیک بوده و دلیلی برای زرتشتی دانستن او وجود ندارد.[۲۵]

پژوهشگرانی نیز همچون جرج کامرون و والتر هینتس عقیده دارند که زمان زندگی زرتشت مابین سال‌های ۶۶۰ تا ۵۸۲ پیش از میلاد بوده و کوروش در این مدت، حتی با زرتشت دیدار هم داشته و پیرو دین زرتشتی بوده‌است و دلیل این استدلال را آتشدان‌های ساخته‌شده در فضای آزاد و برج نگهداری آتش در پاسارگاد می‌دانند.[۲۶] مکس مالوان می‌گوید که تاکنون هیچ مدرکی به‌دست نیامده که بر پایهٔ آن بتوان گفت، کوروش زرتشتی بوده‌است ولی رفتار او با آموزه‌های زرتشت و اصول دین او نقاط مشترک بسیاری دارد و شاید از دین زرتشتی تأثیر پذیرفته باشد.[۲۷]

پرستش آناهیتا

[ویرایش]

از زمان اردشیر دوم (هخامنشی) (۳۵۹–۴۰۴ ق. م) نام ایزد بانوی آناهیتا در کتیبه‌ها به همراه اهورامزدا و میترا آورده شده و بیان می‌کند که به خواست اهورامزدا، ناهید و میترا کاخ آپادانا ساخته شده‌است. رومن گیرشمن در این مورد می‌نویسد پرستش آناهیتا توسط اردشیر دوم هخامنشی صورت گرفته‌است و به دستور او در معابد شوش، تخت‌جمشید، هگمتانه، بابل (دولت‌شهر)، دمشق و بلخ پیکرهٔ آناهیتا پرستش می‌شده‌است. مری بویس آغاز پرستش آناهیتا در دوره اردشیر دوم هخامنشی را نوآوری پارسی‌ها می‌داند و بیان می‌کند در شمال تخت جمشید یک مجموعه بزرگ ساختمانی موسوم به «پرستشگاه فرتداره» وجود دارد که متعلق به دوره اردشیر دوم است و احتمالاً این مجموعه یکی از بناهای شاه برای آناهیتا بوده‌است. زرین‌کوب علت توجه خاص اردشیر به آناهیتا را در روحیه تسامح نسبت به عقاید مذهبی در دوره هخامنشیان بیان کرده‌است.[۲۸]

مدارای مذهبی

[ویرایش]

ریچارد فرای نوشته‌است :«از کتیبه‌های پادشاهان هخامنشی بر می‌آید که همهٔ آنان هستی خدایان دیگر را پذیرفته بودند حتی اگر خودشان آن‌ها را پرستش نمی‌کردند.»[۱]

مری بویس نوشته‌است: «هر توجیه نظری‌ای که در میان بوده باشد، هخامنشیان به‌طور کلی نسبت به دین‌های از پیش موجود در بین مردم تحت فرمان خویش، گونه‌ای خیراندیشی سازنده نشان می‌داده‌اند. چه بسا روحانیان زرتشتی توانسته بودند خدایان نیکوکاری را که غیر ایرانیان می‌پرستیده‌اند را نیز تجسمی از اهورامزدا به‌شمار آورند.»[۱]

لوح‌های از تخت جمشید به دست آمده که تاریخشان از سال سیزدهم تا بیست و هشتم پادشاهی داریوش متغیر است. به گفتهٔ ریچارد هلک در این لوحه‌های «نام هومبان و شیموت عیلامی در کنار اهورامزدا و میترا، اداد سامی و خدایان خاص و ناشناختهٔ دیگر دیده می‌شوند که نشان‌دهندهٔ تلفیق‌گرایی مذهبی نیست بلکه این متن‌ها گواهی می‌دهند که دیوان مالی و اداری با خدایان به گونه‌ای یکسان رفتار می‌کرده‌است.»[۱]

جستارهای وابسته

[ویرایش]

پانویس

[ویرایش]
  1. ۱٫۰۰ ۱٫۰۱ ۱٫۰۲ ۱٫۰۳ ۱٫۰۴ ۱٫۰۵ ۱٫۰۶ ۱٫۰۷ ۱٫۰۸ ۱٫۰۹ ۱٫۱۰ ۱٫۱۱ ۱٫۱۲ ۱٫۱۳ ۱٫۱۴ ۱٫۱۵ ۱٫۱۶ یامائوچی، ایران و ادیان باستانی، ۴۸۴–۴۸۰.
  2. کاشانی، مجموعهٔ سخنرانی‌های دومین کنگرهٔ تحقیقات ایرانی، ۲۲۴.
  3. بنونیست، دین ایرانی،، ۳۶–۳۱.
  4. کریستنسن، مزداپرستی در ایران قدیم، ۶۶.
  5. نیبرگ، دین‌های ایران باستان، ۳۹۵؛
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ ۶٫۴ ۶٫۵ ۶٫۶ ۶٫۷ ۶٫۸ ذکا، آیا هخامنشیان زرتشتی بوده‌اند؟، ۲۶–۲۷.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ نیبرگ، دین‌های ایران باستان، ۳۷۳–۳۷۲؛
  8. راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، ۱۴۴.
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ ۹٫۳ ۹٫۴ ۹٫۵ رضی، تاریخ مطالعات دین‌های ایرانی، ۲۲–۲۰.
  10. فرای، میراث باستانی ایران، ۱۸۹.
  11. گری، «هخامنشیان و دین زرتشت»، رشد آموزش تاریخ، ۲۲.
  12. گری، «هخامنشیان و دین زرتشت»، رشد آموزش تاریخ، ۲۲.
  13. بنونیست، دین ایرانی، ۲۱–۲۳.
  14. کریستنسن، مزداپرستی در ایران قدیم، ۵۵.
  15. کریستنسن، کیانیان، ۹.
  16. زرین‌کوب، تاریخ مردم ایران، ایران قبل از اسلام، ۱۹۵ و ۱۹۶.
  17. گری، «هخامنشیان و دین زرتشت»، رشد آموزش تاریخ، ۲۲.
  18. گری، «هخامنشیان و دین زرتشت»، رشد آموزش تاریخ، ۲۲.
  19. گری، «هخامنشیان و دین زرتشت»، رشد آموزش تاریخ، ۲۲.
  20. گری، «هخامنشیان و دین زرتشت»، رشد آموزش تاریخ، ۲۲.
  21. گری، «هخامنشیان و دین زرتشت»، رشد آموزش تاریخ، ۲۲.
  22. کریستنسن، مزداپرستی در ایران قدیم، ۳۴.
  23. مالوان، تاریخ ایران کمبریج، ۴۹۳.
  24. Dandamayev, Cyrus II The Great.
  25. گری، هخامنشیان و دین زرتشت، ۲۳.
  26. هینتس، داریوش و ایرانیان، ۹۳.
  27. مالوان، تاریخ ایران کمبریج، ۴۹۴.
  28. «جلوه های باروری در هنر دوره ساسانی با تاکید بر نقوش ظروف فلزی» (PDF). ۲۰۱۷-۰۳-۱۷. دریافت‌شده در ۲۰۲۲-۱۱-۱۱.

منابع

[ویرایش]

پیوند به بیرون

[ویرایش]