محمد قاضی
محمّد قاضی | |
---|---|
زادهٔ | ۱۲ مرداد ۱۲۹۲ |
درگذشت | ۲۴ دی ۱۳۷۶ (۸۴ سال) |
مدفن | مقبره الشعراء مهاباد |
ملیت | ایرانی |
پیشه(ها) | مترجم، شاعر |
آثار برجسته | ترجمه «دن کیشوت» و «نان و شراب» و «شازده کوچولو» به فارسی |
همسر | ایران |
فرزندان | فرهاد و مریم |
والدین | میرزا عبدالخالق قاضی، آمنه خانم |
محمّد قاضی (۱۲ مرداد ۱۲۹۲ – درگذشتهٔ ۲۴ دی ۱۳۷۶) مترجم و نویسنده ایرانی، و مترجم آثاری چون دن کیشوت و زوربای یونانی و شازده کوچولو به زبان فارسی است.
زندگی
[ویرایش]محمد قاضی، فرزند میرزا عبدالخالق قاضی در ۱۲ مرداد ۱۲۹۲ در شهر مهاباد به دنیا آمد. وی در کتاب سرگذشت خود به نام خاطرات یک مترجم مینویسد:
«پدر من ابتدا یک فرزند به نام محمد داشت که فوت کرد، سپس یک دختر داشت، آن هم فوت کرد، خداوند پسر دیگری به پدر و مادرم داد و به دلیل اینکه پدرم به نام محمد علاقه داشت نام این کودک را نیز محمد گذاشت، اما این محمد ثانی هم بعد از مدتی فوت کرد. اما پدرم دست از تلاش برنداشت و دوباره صاحب فرزند پسر دیگری شد و نام وی را نیز محمد گذاشت. این محمد ثالث من هستم و خدا رحم کرد که شهید ثالث نشدم.»
میرزا عبدالخالق امام جمعه مهاباد بود. محمد قاضی آموختن زبان فرانسه را در مهاباد نزد ادیب کُرد «گیو مکریانی» آغاز کرد.
قاضی در سال ۱۳۰۸ با کمک عموی خود میرزا جواد قاضی که از آلمان دیپلم حقوق گرفته بود و در وزارت دادگستری کار میکرد، به تهران آمد و در سال ۱۳۱۵ از دارالفنون در رشته ادبی دیپلم گرفت. در سال ۱۳۱۸ دورهٔ دانشکده حقوق دانشگاه تهران را در رشتهٔ قضایی به پایان برد. او در طول این دوران همیشه جزو بهترین شاگردان زبان فرانسه بود. از سال ۱۳۱۸ تا ۱۳۲۰ دورهٔ خدمت نظام را با درجهٔ ستوان دومی در دادرسی ارتش گذراند.
محمد قاضی در مهر ۱۳۲۰ به استخدام وزارت دارایی درآمد. در سال ۱۳۵۵ از خدمت دولتی بازنشسته شد. وی از اعضای حزب توده ایران بود، و به عقاید خویش وفادار ماند.[۱]
از ابتدای دههٔ ۱۳۲۰ با ترجمهٔ اثری کوچک از ویکتور هوگو به نام «کلود ولگرد»، نخستین قدم را در راه ترجمه برداشت و پس از آن ۱۰ سال ترجمه را کنار گذاشت. در سال ۱۳۲۹ پس از صرف یک سالو نیم وقت برای ترجمهٔ جزیره پنگوئنها اثر آناتول فرانس، بهزحمت توانست ناشری برای این کتاب پیدا کند، اما سه سال بعد که این اثر انتشار یافت، به دلیل شیوایی و روانی و موضوع متفاوت کتاب، آناتول فرانس از ردیف نویسندگان بیبازاری که کتابشان در انبار کتابفروشانِ ایران خاک میخورد به درآمد. در این باره نجف دریابندری در روزنامه اطلاعات مطلبی با عنوان «مترجمی که آناتول فرانس را نجات داد» نوشت. در سال ۱۳۳۳ کتاب شازده کوچولو نوشتهٔ سنت اگزوپری را ترجمه کرد که بارها تجدید چاپ شد. محمد قاضی با ترجمهٔ دورهٔ کامل دن کیشوت اثر سروانتس در سالهای ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۷ جایزهٔ بهترین ترجمهٔ سال را از دانشگاه تهران دریافت کرد.[۲]
محمد قاضی پس از بازنشستگی به فعالیت در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پرداخت که حاصل این دوره ترجمهٔ کتابهای «باخانمان» از هکتور مالو، ماجراجوی جوان از ژاک ژروند و زوربای یونانی از نیکوس کازانتزاکیس است.
محمد قاضی در ۱۳۵۴ به بیماری سرطان حنجره دچار شد و هنگامی که برای معالجه به آلمان رفت، بیماری تارهای صوتی و نای او را گرفته بود و پس از جراحی، بهعلت از دست دادن تارهای صوتی، دیگر نمیتوانست سخن بگوید و از دستگاهی استفاده میکرد که صدایی ویژه تولید میکرد. با این حال کار ترجمه را ادامه داد، و ترجمههای جدیدی از او تا آخرین سال حیاتش انتشار مییافت. وی ۵۰ سال ترجمه کرد و نوشت و نتیجه تلاش او ۶۸ اثر اعم از ترجمه ادبی و آثار خود او به زبان فارسی است.
از آثار مهم ترجمهشده توسط او میتوان به دن کیشوت اثر سروانتس، نان و شراب اثر اینیاتسیو سیلونه، آزادی یا مرگ، و در زیر یوغ نام برد. وی از زبان فرانسوی به فارسی ترجمه میکرد. همچنین چند اثر را از کردی به فارسی برگرداند.
او در مقدمه کتابهایش بسیار تحلیلهای عالی و عقاید جالبی را گنجانده که کتابهای مورد ترجمه او را بسیار جذابتر میکند. او در مقدمه کتاب زوربای یونانی، خود را «زوربای ایرانی» نامیدهاست. خودش میگوید: «من زوربای ایرانی هستم.»
محمد قاضی در سحرگاه چهارشنبه ۲۴ دی ۱۳۷۶ در سن ۸۴ سالگی در تهران درگذشت. همسر وی، «ایران» پیش از او درگذشته بود. محمد قاضی در مهاباد به خاک سپرده شد.
در فروردین ۱۳۸۶ خورشیدی در کوی دانشگاه مهاباد از مجسمه محمد قاضی به بالای چهار متر ساختهٔ هادی ضیاءالدّینی پردهبرداری شد.[۳]
نوشتهها
[ویرایش]بعضی نویسندگان را نخستین بار محمّد قاضی با ترجمه به ایرانیان شناسانید.[۴] کتابشناسی براساس کتابخانۀ ملی و چاپ اول است.
تألیف
[ویرایش]- زارا: عشق چوپان، تهران: بینا، ۱۳۱۹.
- خاطرات یک مترجم، اصفهان: نشر زندهرود، تهران: چشم و چراغ، ۱۳۷۱.
- سرگذشت ترجمههای من، تهران: هدایت، ۱۳۷۳.
ترجمه
[ویرایش]- سپید دندان، جک لندن، تهران: بنگاه مطبوعاتی صفیعلیشاه، ۱۳۳۲.
- جزیرۀ پنگوئنها، آناتول فرانس، تهران: صفیعلیشاه، ۱۳۳۲.
- سادهدل، ولتر، تهران: نیل، ۱۳۳۳.
- شازده کوچولو، آنتوان سنتاگزوپری، تهران: کتابخانه ایران، ۱۳۳۳.
- نظری به طبیعت و اسرار آن، لئون برتن، تهران: انجمن کتاب، کتابخانه ایران، ۱۳۳۳.
- در آغوش خانواده، هکتور مالو، تهران: صفیعلیشاه، ۱۳۳۴.
- شاهزاده و گدا، مارک تواین، تهران: کتابخانه گوتنبرگ، ۱۳۳۴.
- دن کیشوت (۲ جلد)، سروانتس، تهران: نیل، ۱۳۳۵.
- آخرین روز یک محکوم، ویکتور هوگو، تهران: گوتنبرگ، ۱۳۳۷.
- تاریكترین زندان، ایوان اولبراخت، تهران: بنگاه نشر اندیشه، ۱۳۳۷.
- کلود ولگرد، ویکتور هوگو، تهران: گوتنبرگ، ۱۳۳۹.
- تپلی، گی دو موپاسان، تهران: کتاب هفته، ش ۴، ۱۳۴۰.
- نیِتوچکا، فیودور داستایوسکی، تهران: سخن،۱۳۴۰.
- مادام بواری، گوستاو فلوبر، با همکاری رضا عقیلی، تهران: نیل، ۱۳۴۱.
- دوریت کوچک، چارلز دیکنز، با همکاری رضا عقیلی، تهران: جاویدان، ۱۳۴۳.
- مهاتما گاندی، رومن رولان، تهران: مؤسسه مطبوعاتی نیما، ۱۳۴۳.
- دکتر کنوک، ژول رومن، تهران، آگاه، ۱۳۴۵.
- نان و شراب، اینیاتسیو سیلونه، تهران: سازمان انتشار کتاب، ۱۳۴۵.
- مادر، پرل باک، تهران: سازمان كتابهاي جيبي، ۱۳۴۵.
- آدمها و خرچنگها، خوزوئه دو کاسترو، تهران: روز، ۱۳۴۶.
- مرده ریگ و چند داستان دیگر، گی دو موپاسان، تهران: سازمان کتابهای جیبی، ۱۳۴۶؛ تجدیدچاپ با عنوان تپلی و چند داستان دیگر.
- آزادی یا مرگ، نیکوس کازانتزاکیس، تهران: خوارزمی، ۱۳۴۸.
- دربارۀ مفهوم انجیلها، کری ولف، تهران: فرهنگ، ۱۳۴۸.
- مسیح بازمصلوب، نیکوس کازانتزاکیس، تهران: خوارزمی، ۱۳۴۹.
- بردگان سیاه (مندینگو)، کایل آنستوت، تهران: روز، ۱۳۵۱.
- پولیانا روشنایی کوهستان، آناماریا ماتوته، تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، ۱۳۵۲؛ تجدیدچاپ با عنوان پولینا: چشم و چراغ کوهپایه.
- سرمایهداری امریکا، ماریان دبوزی، تهران: خوارزمی، ۱۳۵۲.
- ماجراجوی جوان، ژاک سرون، تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، ۱۳۵۲.
- ماجرای یک مسیحی فقیر، اینیاتسیو سیلونه، تهران: نیل، ۱۳۵۲؛ تجدیدچاپ با عنوان ماجرای یک پیشوای شهید.
- ناپلئون، ی. و. تارله، تهران: پیام، ۱۳۵۳.
- فاجعه سرخپوستان امریکا (دلم را به خاک بسپار)، دی براون، تهران: خوارزمی، ۱۳۵۳.
- داستان کودکی من، چارلی چاپلین، تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، ۱۳۵۵.
- باخانمان، هکتور مالو، تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، ۱۳۵۶.
- بیریشه (مجموعۀ داستان کوتاه)، گزیده مترجم، تهران: موج، ۱۳۵۶.
- بیست کشور امریکای لاتین (۳ جلد)، مارسل نیدرگانگ، تهران: خوارزمی، ۱۳۵۸.
- زن نانوا، مارسل پانیول، تهران: امیرکبیر، ۱۳۵۶.
- قلعۀ مالویل، روبر مرل، تهران: امیرکبیر: مؤسسه انتشارات فرانکلین، ۱۳۵۶.
- قربانی، کورتزیو مالاپارته، تهران: کتاب زمان، ۱۳۵۶.
- سگ کینهتوز، آلورتو باسیکسفیگروتا، تهران: توکا، ۱۳۵۶.
- زوربای یونانی، نیکوس کازانتزاکیس، تهران: خوارزمی، ۱۳۵۷.
- پنج قصه، هانس کریستین آندرسن، تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، ۱۳۵۸.
- ژانی گل، ابراهیم احمد، ترجمه با همکاری احمد قاضی، تهران: آگاه، ۱۳۵۸.
- کمون پاریس ۱۸۷۱، زیر نظر ژلو بوفسکایا، آ. مانفرد، آ. مولوک، تهران: خوارزمی، ۱۳۵۹.
- در نبردی مشکوک، جان اشتاینبک، تهران: آگاه، ۱۳۶۰.
- ایالات نامتحد، ولادیمیر پوزنر، تهران: خوارزمی، ۱۳۶۱.
- زمین و زمان، آ. ولکوف، تهران: پندار، ۱۳۶۱.
- کلیم سامگین (۴ جلد)، ماکسیم گورکی، تهران: سحر، ۱۳۶۱-۱۳۶۹.
- مادر، ماکسیم گورکی، تهران: میترا، ۱۳۶۱.
- در زیر یوغ، ایوان وازوف، تهران: توس، ۱۳۶۲.
- عروج، جرزی کوزینسکی، با همکاری غلامحسین میرزاصالح، تهران: نیلوفر، ۱۳۶۳.
- پسرک روزنامهفروش، اچ. دمی نیک، تهران: نیلوفر، ۱۳۶۵.
- تاریخ ارمنستان، هراند پاسدرماجیان، تهران: نشر تاریخ، ۱۳۶۶.
- کرد و کردستان: بررسی از نظر جامعهشناسی و تاریخی، واسیلی نیکیتین، تهران: نیلوفر، ۱۳۶۶.
- آلاخون والاخون، ایوان وازوف، تهران: زرین، ۱۳۶۷.
- ماجراهای تلماک، فنلون، تهران: زرین، ۱۳۶۸.
- صلاحالدین ایوبی، آلبرت شاندور، تهران: زرین، ۱۳۶۹.
- سقوط پاریس، ایلیا ارنبورگ، تهران: کتاب زمان، ۱۳۶۹.
- طلا، بلز ساندرار، تهران: روایت، ۱۳۷۰.
- غروب فرشتگان، پاسکال چکماکیان، تهران: روایت، ۱۳۷۱.
- سفر به آرمانشهر (ایکاری)، اتین کابه، تهران: تهران، ۱۳۷۲.
- تاریخ مردمی آمریکا (۱۸۶۰-۱۹۲۱)، هاروی واسرمن، با همکاری ملکناصر نوبان، تهران: آروین، ۱۳۷۳.
- چهل روز موسی داغ (۲ جلد)، فرانتس ورفل، تهران: زرین، ۱۳۷۴.
- کورش کبیر، آلبر شاندور، تهران: زرین، ۱۳۷۵.
- گروه پنج نفره و کولیها، انید بلیتون، با همکاری سیفالله گلکار، تهران: گلریز، ۱۳۷۵.
- راز اقلیم آسمانی، میکا والتاری، تهران: زرین، ۱۳۷۶.
منتشرشده پس از مرگ
[ویرایش]- دکامرون، جووانی بوکاچو، تهران: مازیار، ۱۳۷۹.
- سمرقند، امین مالوف، تهران: زرین، ۱۳۷۹.
گفتوگو
[ویرایش]- محمد قاضی و دن کیشوت، کتاب امروز، ش ۱، ۱۳۵۰، صص ۳-۱۲.
دربارهٔ قاضی
[ویرایش]پیشنهاد شده است که این مقاله در :q:محمد قاضی#دربارهٔ او ادغام شود. ([[|بحث]]) |
- محمدرضا شفیعی کدکنی در هشتاد و یکمین زادروز قاضی او را نویسنده، شاعر و ادیب بزرگ زمانه خواند و با ابراز ارادت به پیشگاه آن استاد، این شعر را پیشکش او کرد:
قاضیا! نادره مردا! و بزرگا! رادا!
سال هشتاد و یکم بر تو مبارک بادا!
شادی مردم ایران چو بود شادی تو
بو که بینم همه ایام به کامت شادا
پیر دیری چو تو، در دهر نبینم امروز
از در بلخ گزین تا به خط بغدادا
شمع کُردانی و کُردان دل ایرانشهرند
ای تو شمع دل ما، پرتوت افزون بادا
خان زند، آن که چنو مادر ایران کم زاد
رستم کُرد بُد اما نه که فرخزادا
اصل «کُرمانجی» و «گورانی» و «زازا» خود چیست؟
حرف شیرین که سخن سر کُنَد از فرهادا
عمری ای دوست به فرهنگ وطن جان بخشید
قلمت صاعقهٔ هر بد و هر بیدادا
همچنین شاد و هُشیوار و سخن پیشه بزی
نیز هشتاد دگر بر سر این هشتادا[۵]
- عمران صلاحی در سوگ محمد قاضی سرود.
بیحنجره
صدای خموشت رساتر است
بیپنجره
فضای زمین خوش نماتر است
فریاد بیصدای تو از هر صدا
با گوشهای بسته من آشناتر است
مکث تو از تمام صداها صداتر است
سنگین نشسته برف
بر بام
اما درون خانه
از آسمان و باغ خدا دلگشاتر است
از خندهٔ ستاره و گل با صفاتر است
با تارهای صوتی
بانگ تو نارسا بود
اینک صدای تو در باد
از گیسوان دلبر جانان رهاتر است.[۶]
بوستان محمد قاضی در تهران
[ویرایش]در ۲۷ مرداد سال ۱۳۹۴، انجمن صنفی مترجمان ایران به پاس قدردانی از پنجاه سال تلاش بیوقفهٔ قاضی در برگرداندن ارزشمندترین آثار ادبی و داستانیِ ادبیات فرانسه به زبان فارسی، توانست پس از یک سال و نیم تلاش و پیگیری، موافقت شورای شهر تهران را برای تغییر نام نزدیکترین بوستان به محل زندگی محمد قاضی در یکی از خیابانهای منتهی به خیابان شریعتی در تهران، جلب کند و به این ترتیب بر اثر فرجامنگری انجمن صنفی مترجمان ایران نام «بوستان سهیل» به «بوستان محمد قاضی» تغییر نام یافت.[۷]
نوشته ها در مورد محمد قاضی
[ویرایش]- حنجرهٔ ترجمه (گردآوری و تدوین مجموعه مقالات در مورد محمد قاضی)، صلاح پایانیانی، مهاباد، سرای هیمن، ١٣٩٤.
- محمد قاضی و رسالت مترجم (مجموعه مقالات در مورد قاضی)، عرفان قانعی فرد، انتشارات نقش و نگار، ١٣٧٩.
- محمد قاضی کیست و چه کرد؟ سید علی صالحی، نشر ققنوس، تهران، ١٣٦٨.
پانویس
[ویرایش]- ↑ «به یاد زوربای ایرانی رفیق محمد قاضی (۱۳۷۶–۱۲۹۲)». بایگانیشده از اصلی در ۲ فوریه ۲۰۱۳.
- ↑ بدرالسادات رئوفی، یادواره بزرگان: محمد قاضی، از شازده کوچولو تا زوربای یونانی، در: رادیو زمانه، تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۸۷.
- ↑ کتاب نیوز
- ↑ روند تاریخی نخستین مواجههٔ ایرانیان با نویسندگان بزرگ فرانسوی زبان از رهگذار ترجمهٔ آثار ادبی فارسی، ایوان، فصلنامه فرهنگی هنری ایران و فرانسه، شماره 2، 2018
- ↑ یادی از محمد قاضی، اسماعیل شمس، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
- ↑ صلاح پایانیانی، حنجره ترجمه (شناخت نامه استاد محمد قاضی)، ص 533، 1394
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۱ اوت ۲۰۱۸. دریافتشده در ۳ اوت ۲۰۱۸.
منابع
[ویرایش]- حنجرهٔ ترجمه، شناخت نامه استاد محمد قاضی، صلاح پایانیانی، ناشر مؤلف، مهاباد ۱۳۹۴، شابک ۹۷۸-۶۰۰-۰۴-۴۳۳۳-۷
- محمد قاضی و رسالت مترجم، عرفان قانعی فرد، انتشارات نقش و نگار، تهران ۱۳۷۹
- دمی با قاضی و ترجمه، عرفان قانعی فرد، نشر ژیار، سنندج ۱۳۷۶ ـ شابک ۹۶۴-۹۱۶۳۸-۱-۶
- محمد قاضی کیست و چه کرد؟ سید علی صالحی، نشر ققنوس، تهران ۱۳۶۸
- کتاب محمد قاضی، نوشته سید علی صالحی، صفحات ۱۱۷ تا ۱۲۰
- ادبستان