ایرانیان بحرین
کل جمعیت | |
---|---|
۲۰۰٬۰۰۰–۳۵۰٬۰۰۰[نیازمند منبع] | |
مناطق با جمعیت چشمگیر | |
زبانها | |
فارسی نو (گویش بحرینی)، پارسی (اچمی/لارستانی/لاری/خودومونی)، عربی (بحرینی)، انگلیسی | |
دین | |
شیعه، اهل سنت، اگنوستیکها، اقلیت بهائیت و مسيحيت | |
قومیتهای وابسته | |
اچومی ها، فارس ها، لر ها، آذریها، قشقایی ها |
ایرانیان بحرین به مردمانی از ریشهٔ ایرانی گفته میشود که در کشور بحرین زندگی میکنند.
ریشه و جمعیت[ویرایش]
مردم بومی[ویرایش]
با توجه به این که کشور بحرین در بیشتر تاریخ خود پارهای از کشور ایران بهشمار میآمده ایرانیان در این کشور تاریخ طولانی دارند. ۵۵-۶۰٪ از مردمان بحرین خود را بحارنة (Baḥārna) مینامند.
به گفته رابرت برترام سرجنت، بحرانیها ممکن است آخرین «نوادگان کسانی باشند که از جمعیت اصلی مسیحیان (آرامائیها)، یهودیان و پارسیان باستانی (مَجوس/زرتشتیان) که در زمان فتح عربها در جزیره و استانهای ساحلی شرقی عربستان سکونت داشتند به اسلام گرویدند» باشند.[۱][۲]
بحرانیها بر اساس ژنهایشان عمدتاً از قومیتهای بومی عرب شرقی هستند و درصد کمی از ژنهای ایرانی دارند.[۳][۴]
این گروه خود را عرب نمینامد. برخی در ایران این را نشانی از اصلیت ایرانی این مردم میدانند و و گفته میشود که ایشان به پارسی نیز سخن میگویند.
ژنتیک بحرینی ها[ویرایش]
بر اساس ژنهایشان، اکثر بحرینیها «عجم» (غیر عرب) هستند.[۵] ژنتیک ایرانیهای بحرین ایرانی است (حتا اگر فارسی/اچمی بلد نباشند).[۶] هاپلوتایپ J2 که در جمعیت بحرینی شیوع بیشتری دارد، با جمعیت ایرانیهای بحرین مرتبط است و میتواند نشاندهندهی ارتباط تاریخی و نژادی با ایرانیان باستانی باشد.[۵]
بر اساس یک شبکهی میانپیوسته که صرفاً بر اساس تفاوتهای طول الل میان هاپلوتایپهای ۵۶۲ مرد بحرینی شکل گرفته است، چندین شاخهی متمایز مشاهده میشود که در شکل ۲ نشان داده شدهاند. مطابقت تقریباً کاملی بین این شاخهها و پیشبینیهاپلوتایپها دیده میشود. پیشبینیهاپلوتایپ نشان میدهد که هاپلوتایپ J2 بیشترین شیوع را در جمعیت بحرینی دارد و ۲۷.۶٪ از نمونه را شامل میشود، و پس از آن هاپلوتایپ J1 (با ۲۳.۰٪)، E1b1b (با ۸.۹٪)، E1b1a (با ۸.۶٪) و R1a (با ۸.۴٪) قرار دارند. سایر هاپلوتایپهای پیشبینی شده (G، T، L، R1b، Q، R2، B2، E2، H و C) با فراوانیهای کمتر یافت میشوند. پروفایلهای ۲۰ مرد به دلیل تطابق پایین هاپلوتایپ (کمتر از ۲۵) توسط نرمافزار NevGen به عنوان دارای احتمال بالای خطای پیشبینی هاپلوتایپ (بیش از ۹۷.۵٪) شناسایی شدند؛ بنابراین، این موارد به عنوان پیشبینینشده (UP) تعیین شدند.[۵]
ترکیب قومی ایرانیان در بحرین[ویرایش]
مردم ایرانیتبار در این منطقه از اقوام مختلفی تشکیل شدهاند، از جمله:
- اچمیها، لاریها، یا لارستانیها (معروف هستند به نام «خودومونیها» - کلمه به معنای «بخشی از خودمان» است[۷][۸][۹]): گروهی از ایرانیان که در بحرین زندگی میکنند میشوند فرزندان مهاجرانی هستند که در ۱۰۰-۱۵۰ تا ۵۰-۲۵۰ سال گذشته از استانهای ایراهستان جنوبی مانند فارس (گله دار، گراش، کازرون، خنج، دشتی، جهرم) و بوشهر (بوشهر، برازجان، تنگستان، کنگان، دیلم) و هرمزگان (جناح، میناب، بندر عباس، بستک) و کهگیلویه و بویراحمد به این کشور مهاجرت نمودند.[۱۰][نیازمند منبع] شمار آنها به یکصد هزار تن میرسد و برخی از آنها دارای گذرنامهٔ ایرانی نیز میباشند. «هوله» برای اشاره به سنیمذهبان و «عجم» برای اشاره به شیعیان به کار میرفت تا تمایز مذهبی مشخص شود (سیاست تفرقه تا بین آنها تفرقه ایجاد کند). بیشتر آنها دو زبان بلد هستند ولی نسل های جدیدی بیشتر با عربی سخن میگویند (حرف میزنند).[۱۱]
- گروه عجم/اچم های شیعه: گروهی شیعه مذهب از «خودمونیها» که خودشان در محلی «عجم» مینامند، و به فارسی بحرینی (عجمی/اچمی) صحبت میکنند بر علاوه از عربی محلی، زیرا در آن دوران بیشتر جامعه بوشهریها را تشکیل میدادند.[۱۱]
- گروه عجم/اچم های سنه: گروهی سنی مذهب از «خودمونیها» که خودشان در محلی «هوله» مینامند،[۱۱] دلیل نامگذاری آنها:
- زیرا مهاجرت همزمان اعراب ساحلی و «خودمونیهای» سنیمذهب باعث شد هر دو گروه با نام «هوله» شناخته شوند، در حالی که قبلا تمایز وجود داشت.
- زیرا «خودمونیهای» سنیمذهب به دلیل جابجاییهای مکرر، کلمه «حولنا» (به معنی «حرکت کردیم») را به اشتباه در فارسی تلفظ میکردند که منجر به «هوله» شد. «هولههای» واقعی، اعراب ساحلی هستند.
- احتمالا به دلیل که آنها می خواهند خود را از ایرانیان «شیعه» جدا کنند و به همین دلیل خود را «عرب» (در بسیاری از موارد) معرفی کنند. اما آنها را نباید با «هوله های اعراب ساحل» اشتباه گرفت - آنها همان مردم ایرانی هستند.[۱۲][۱۱] بر خلاف چیزی که «محمد حاتم غریب» نوشت سالها پیش.[۱۳]
- بلوچها: گروهی که عمدتاً سنی مذهب هستند و از بلوچستان ایران و پاکستان مهاجرت کردهاند. مانند خودمونیا، اینا با عربی بحرینی صحبت میکنند ولی کمی ازشان بلوچی بلدند بر علاوه از عربی. همه آنها نژادی دارند که در نام خانوادگی آنها ذکر شده است (عربی: البلوشي).
- گروههای عجمهای دیگر: عجمها اصطلاحی است که به گروههای مختلف مهاجر از ایران اطلاق میشود که به دلیل مذهب شیعه خود، تحت این نام قرار گرفتهاند. این گروهها شامل:
- بوشهریها: اولین گروه از اهالی بوشهر که به بحرین سفر کردند، عمدتاً ایرانیان (اکثراً اچمی و فارس و اقلیتی عرب) بودند که به طور عمده جامعه عجم بحرین را تشکیل میدادند و به دلیل مشارکت در تنوع فرهنگی و اجتماعی جزیره شناخته میشدند.
- مردم بیرم: این گروه به گویش بیرمی از زبان اچمی صحبت میکنند.
- بخییهای شیعه: این گروه از بُخْتیاریهای شیعه مذهب هستند.
- بشگردیها: این گروه به گویش بشگردی از زبان فارسی صحبت میکنند.
- بندریها: این گروه به گویش بندری از زبان فارسی صحبت میکنند.
- مینابیها: مردم میناب عمدتاً به گویش مینابی صحبت میکنند و همچنین از زبان فارسی برای ارتباطات گستردهتر استفاده میکنند.
- اعراب ایرانی: این گروه شامل اعراب ساکن مناطق محمره/خرمشهر، عبدان/آبادان، بوشهر، گناوه و عسلویه و احتمالا هم شامل خوزستان میشود.
- لرها: این گروه شامل لرهای ساکن مناطق مختلف ایران از جمله بوشهر میشود.
- ترکهای ایرانی: این گروه شامل آذریها و قشقاییها میشود.
- گناوهایها: این گروه از لرهای ساکن گناوه در استان بوشهر هستند.
خانواده های معروف[ویرایش]
خانوادههای معروف شامل البستکی (از بستک)،[۱۲] خنجی (از خنج)،[۱۲][۱۴] زينل، عوضی،[۱۲] گله داری (عربي: كلداری)،[۱۵] اسيري، مال الله، الكوهجي (از کوهیج)، روستوم، جهرمی (از جهرم)، بوشهري (از بوشهر)، شکیب، بهزاد، ثقفی، گراشی (عربي: كراشي - از گراش)، کانو، کازرونی (از کازرون)، ابل، بوجيري (بوچیری)،[۱۶] جمشیر، دشتي (از دشتستان)،[۱۷] جانگیر،[۱۸] آل شریف، دیلمی (از دیلم)، بلجیک، دیری (از دیر)، اسیری، دیوانی، العجمی، جواهری، رُستُم، اسفندیار، رویان، عجیمی، اخترزاده، راستی، ترک، ادیبی، فردوسی، آغا، فخرو، علیرضا، کریمی،[۱۲] اکبری، جعفری، فخراوی، میرزا، تقوی، تورانی (از توران)، خوشابی، حاجی، امیری، منصوری، شربتی، قناطی، رحیمی، ملک، انصاری، کاکولی (از استان فارس)، البلوشی (از بلوچستان)، جناحی (از جناح)،[۱۲][۱۹] عسکری (از عسکر)، و اشکنانی (از اشکنان) میباشند.
اکثر خانوادههایی که قبلاً به آنها اشاره شد بر اساس تاریخ و موقعیتهای مکانی، ایرانی هستند، اما بیشتر آنها ترجیح میدهند خود را عرب معرفی کنند تا از نژادپرستی یا جنجال جلوگیری کنند. در نهایت، این مسئله به میزان قوی بودن فرهنگ ایرانی آنها و محیطی که آنها را احاطه کرده بستگی دارد. این موضوع همچنین توضیح میدهد که چرا برخی از اعضای یک خانواده ممکن است درباره منشأ دقیق خود، ایرانی یا عرب، بحث و جدل کنند.[۱۲]
همچنین معروف است که بسیاری از آنها به نام خانوادگی خود "ال" (عربی: ال) اضافه کردهاند تا آن را بیشتر عربی جلوه دهند. بسیاری از افراد در واقع این اقدامات را بهعنوان "تسلیم شدن" یا رها کردن ریشهها و فرهنگ خود میبینند، در حالی که دیگران این اقدام را به منظور جلوگیری از مشکلات نژادپرستی توضیح میدهند. این تغییرات امروزه در ظاهر رسمی آنها قابل مشاهده است زیرا لباسهای سنتی خود را تغییر دادهاند و تنها به زبان عربی مسلط صحبت میکنند.[۱۲]
زبان[ویرایش]
ایرانیان بحرین زبان فارسی را گرامی میدارند و اصرار دارند به فارسی سخن بگویند، بنابراین این زبان را نسل به نسل آموختهاند. بسیاری از آنان در مکانهای خصوصی و عمومی به فارسی سخن میگویند، اما فرزندانشان بیشتر با عربی (بحرینی) سخن میگویند. زبان های مورد صحبت ایرانیان بحرینی عبارتند از:
- فارسی بحرینی (که در بحرین به نام «عجمی» معروف است): این گویش نزدیک به لهجه بوشهری است و واژگانش بسیار برگرفته از زبان اچمی/لاری/لارستانی است.
- زبان اچمی/لاری/لارستانی (در بحرین به نام «خودمونی» معروف است): که نزدیک است به زبان فارسی میانه «پهلوی»، این زبان اصلی مردم «اچمی» است و چندتا گویشهای متفاوت دارد: بستکی/خنجی/گله داری/گراشی/جناحی/میناوی.
- عربی (بحرینی): اکثر نوادگان ایرانیان بحرین به این گویش صحبت می کنند، یا خلط میکنند.
- انگلیسی
این دو زبانهای ایرانی تفاوتهای اندکی با فارسی نو (فارسی معیار و فارسی تهرانی) دارند، چون اصطلاحات شان قدیمیترند و اصیل ترند از فارسی نو. همچنین، این دو زبانها تأثیراتی بر زبان عربی بحرینی (لهجه رایج در بحرين و لهجه اهل سنت) و زبان عربي بحراني (لهجه بحرانی ها - مردم بومی/شیعیان) داشتهاند و این تأثیرات به نسلهای بعدی منتقل شدهاند.
مقایسه زبانها[ویرایش]
این جدول برخی از واژگان منتخب را در پارسی اچومی/لارستانی، فارسی معیار، فارسی تهرانی، فارسی بحرینی (عجمی)، عربی فصیح و عربی بحرینی مقایسه میکند.
اچومی (بستکی) | اچومی (جناحی) | اچومی (گراشی) | اچومی (گله داری) | فارسی (معیار) | فارسی (تهرانی) | فارسی (بحرینی) | عربی (فصیح) | عربی (بحرینی/بحرانی) | ملاحظات |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
مَن | مَن | مُوْ | أنا | آنه/انه/اني | فقط در گویش بحرانی زنان وقتی اشاره به خودشان میکنند میگویند "اني" | ||||
برا | برا | برا | برا | بَرای | واسه | سِی | ل | ل | |
چی/چیش | چی/چیش | چی/چیش | چی/چیش | چی | چی | چه | ماذا | شنو/ويش | |
برا چی | برا چی | برا چی | برا چی | برای چه | واسه چی | سِی چه | لماذا؟ | حگ شنو/حگ ويش | |
بَرا یو (بَرات) | بَرا تُ
(بَرات) |
بَرا تُ
(بَرات) |
بَرا تُ
(بَرات) |
برای تو (برات) | واسه تو (واست) | سِی تو (سیت) | لک | حگک | |
بَرا اُ
(براش) |
بَرا اُ
(براش) |
بَرا اُ
(براش) |
بَرا اُ
(براش) |
برای او (براش) | واسه او (واسش) | سِی او (سیش) | له | حگه | |
بَرا مَن (برام) | بَرا مَن (برام) | بَرا مَن (برام) | بَرا مَن (برام) | برای من (برام) | واسه من (واسم) | سِی مو (سیم) | لی | لی | |
بَرا ما (برامون) | بَرا ما (برامون) | بَرا ما (برامون) | بَرا ما (برامون) | برای ما (برامون) | واسه ما (واسمون) | سِی ما (سیمون) | لنا | لنه/لينه | |
بَرا ایشان (بَراشان) | بَرا ایشان (بَراشان) | بَرا ایشان (بَراشان) | بَرا ایشان (بَراشان) | برای ايشان (براشان) | واسه ايشان (واسشان) | سِی ايشون (سيشون) | لهم | لهم/ليهم | |
بِ | بِ | بِ | بِ | به | به | سه | ل | ل | |
بِ تو | بِ تو | بِ تو | بِ تو | به تو | به تو (بهت) | سه تو (سهت/ست) | لک | لک/ليك | |
بِ او | بِ او | بِ او | بِ او | به او | به او (بهش) | سه او (سهش/سش) | له | له/ليه | |
بِ من | بِ من | بِ من | بِ من | به من | به من (بهم) | سه مو (سِهِم/سِم) | لی | لی/ليه | |
بِ ايشان | بِ ايشان | بِ ايشان | بِ ايشان | به ايشان | بهشان | سهشون | لهم | لهم/ليهم | |
اِين | اِين | اِين | اِين | اِين | اِين | اِين | هذا | هذا/هاده | |
أوُن | أوُن | أوُن | أوُن | آن | أوُن | أوُن | ذلک | ذاک/هداك | |
اَم (گفتَه ام، رفتَه ام، عزیز ام، جان ام…) | اَم (گفتَم، رفتَم، عزیزَم، جانم…) | اُم (گفتُم، رفتُم، عزیزُم، جونُم…) | ت (قلت ذهبت، عزيزي/عزیزتی، عُمري...) | ت (گلت رحت، عزیزي/عزیزتی، عُمري...) | |||||
رَفتَم | رَفتَم | رَفتَم | چِدم | رفته ام | رفتم | رفتُم | ذَهبت | رِحت | |
میشوند | ميشن | ميشن | یکونون | یِصیرون | |||||
می گویَم | میگَم | میگُم | اقول | اگول | |||||
می گوید | میگه | میگه | یقول | ایگول | |||||
می گویند | میگن | میگن | یقولون | یگولون | |||||
می گوییم | میگیم | میگیم | نقول | نگول | |||||
می كنم | ميكنم | ميكنم | أفعل | اسوی | |||||
می کند | میکنه | میکنه | یفعل | یسوی | |||||
می کنند | می کنن | می کنن | یفعلون | یسوون | |||||
می کنیم | میکنیم | میکنیم | نفعل | نسوی | |||||
شو | شب | شب | شو | لیل | لیل | ||||
إشو | امشب | امشب | امشو | اللیله | اللیله | ||||
دیشب | دیشب | دیشو | الليلة الماضيه | اِلبارحه | |||||
روز | روز | روز | روز | یوم | یوم | ||||
اروز | امروز | امروز | امروز | الیوم | الیوم | ||||
پیشین | ظهر | ظهر | ظور | ظهر | ظهر | ||||
افتاو/تاو | خورشید | افتاب | افتاب | شمس | شمس | ||||
اکدا | اينقدر | اينقدر | اينقدر | بهذا الکم | هالگد | ||||
خانواده | خانواده/فامیل | فامیل | عائلة | عایلة/اهل | |||||
برو گم شو | برو گم بشو | اغرب عن وجهي | اذلف/انگلع عن ویهی - یا "روح ول" | ||||||
روشن (روشنش کن) | چالو (چالوش بُکن) | اشعل (اشعله) | ولع (ولعه) | گاوبندی (پارسیان) و شرق بحرین میگویند: چالو (به جای روشن) | |||||
واز (واز آکن) | وا (واکو) | واز (وازو) | و (واکِن) | باز | باز (بازش کن) | واز (وازش بُکن) | افتح | افتح/بطل | |
تماشا کردن | نگاه کردن/دیدن | نگاه کردن/سی کردن | مشاهدة | مطالعة/چوفه | |||||
تماشا کنید | نگاه کن/ببین | نگاه بُکن/سی کن | انظر | چوف/طالع | |||||
عکس ها | عکسا | عکسا | صور | صور/عكوس[۲۰] | عربی بحرینی «عكوس» از فارسی گرفته است | ||||
استکان | استکان | زجاجه/کأس | استکانه | ||||||
مادر | مادر/ماما | مادر/ماما/دی | أُم | ماما | |||||
برادر | برادر/دادا | برادر/کاکا | أخ | أُخو | |||||
گوش بده | بشنو/گوش بدهی | گوش بگیر/بشنو | استمع | اِسمع | |||||
مادر بزرگ | بیبی | ننه/بیبی | جدة | يده/جده | |||||
دامونِ | خاله | خاله | خاله/دامونه | خاله | خاله | ||||
آمُ | عمو | عمو | عمو | عم | عمو | در بحرین مثل فارسی «عمو» میگویند | |||
دختو | دختر | دختر | دختر | بنت | بنیه | ||||
دکتر | دکتر | دکتر | طبيب | دختر/دکتور[۲۱] | |||||
راننده | راننده | شوفر | سائق | دريوَّل[۲۱] | |||||
مَغازة | مَغازة | براده | بقالة | برادة | |||||
سرداب | سرداب | سرداب | قَبو | سرداب | |||||
پَردَة | پَردَة | پَردَة | ستارة | پَردَة/برده/ستاره | |||||
خوب | خوب | خوب | جيد | زين/خوش | |||||
خواب | خواب | خواب | خواب | خواب | خواب | خَو | نوم | نوم | |
جای | جای/مکان | جایگاه | مکان | مکان | |||||
آو | آو | آو | آو | آب | آب | آو | ماء | ماي | |
هیسکه | هیشکو | هیشکه | هیشکی | هیچکس | هیچکس | هیچکی | لا احد | محد | |
چش/چیش | چشم | چشم | چش | عين | عين | ||||
عینک | عینک | چشمک | نظاره | کشمه[۲۱][۲۲] | ریشه هندو-اروپی/هندی | ||||
نام | اسم | نام | اسم | اسم | اسم از عربی آمده است | ||||
گُش[۲۳] | گوش | گوش | گوش | اذن | اذون/ادون | ||||
ددو[۲۳] | دندان | دندان | دندون | سن | سن/ضرس | ||||
کپ[۲۳] | دهن | دهن | دهن | فم | بوز[۲۲] | ||||
لش[۲۳] | ریش | ریش | ؟ | لحية | لحيه | ||||
برم[۲۳] | ابرو | ابرو | ؟ | الحاجب | حاجب | ||||
ازبو[۲۳] | زبان | زبان | زبون | لسان | لسان | ||||
پیز[۲۳] | دماغ | دماغ | ؟ | انف | خشم | دماغ در عربی به معنای «مغز» | |||
لیوان | لیوان | گیلاس | كأس | گلاص | گیلاس/گلاص - مثل انگلیسی "Glass" | ||||
در | در | دروازه | باب | باب/دروازه[۲۴] | |||||
چه به تو است؟ | چِتًه | چِتن/چِتو | ماذا بك | شفيك/ويش فيك | |||||
قشنگ است | قشنگه | قشنگن | جميل | حلو/حليو | |||||
تف | تف | تف | بصق | تف | |||||
شرم داشتن/شرمسار شدن | خجالت کشیدن | شر کردن | خجل | استحياء | |||||
شرمنده ام | خجالت میکشَم | شر میکنُم | أنا أشعر بالعار | استِحي | |||||
قِرمِز | قِرمِز | سُرخ | أحمر | أحمر | |||||
وقت | وقت | تایم؟ | وقت | وقت | |||||
سعت | ساعت | ساعت | ؟ | الساعة | ساعه | ||||
خوراک | غذا | غذا[۲۵][۲۶][۲۷] | خوراک | غذاء | اکل | در گویش فارسی بحرینی و آچومی، مردم غالباً به جای «غذا» از کلمه «خوراک» (khorak) استفاده می کنند. واژگان «غذا» عربی الاصل است. این کلمه اصیلتر و قدیمتر.[۲۸][۲۹][۳۰][۳۱][۳۲][۳۳] | |||
؟ | ؟ | چاشت | ؟ | ناهار | ناهار | چاشت | غذاء | غده | |
شام | شام | شوم | عشاء | عَشِه | |||||
ناشتا | صبحانه | صبحانه[۳۴] | ناشتا | إفطار/فطور | ریوگ | صبحانه (فارسی تهرانی) از عربی "صبح" گرفته است. | |||
نان | نان | نون | خبز | خبز | |||||
پرتقال | پرتقال | نارنج | بُرتقال | بُرتقال | |||||
شکر | شکر | شکر | سُكَر | شکر | در بحرین مثل فارسی «شکر» میگویند | ||||
باقلا | باقلا | باقله | فول | باجله[۲۲] | |||||
سر | سر | سر/كَلّه | |||||||
اکنون | الآن | حالا | الآن | الحین | |||||
زیرا | چون | چو | لأن | لأنه | |||||
چوب | چوب | دار | |||||||
صندلی | صندلی | صندلی | كرسي | تخته/كرسي | از فارسی «تخت»[۲۲] | ||||
رستوران | رستوران | رستوران/مطعم | مطعم | مطعم | "مطعم" عربی است. | ||||
پول | پول | پیسه | مال | فلوس/بیزات | |||||
بَرون/بَرو | باران | باران | بارون | مطر | مطر | ||||
بَفر | بَفر | بَفر | بَفر | برف | برف | بَفر | ثلج | ثلج | |
بَل | خاک | خاک | خاک | رَمِل | رمُّل | ||||
آسمو | آسمان | آسمان | آسمون | سماء | سِمه | ||||
اما | ولی | اما | لكن | لكن | |||||
جديد | جديد | نو | جديد | يديد | |||||
معده | شِكَم | كُم | معده | بطن | |||||
هنوز | هنوز | هنوزا | حتى الآن | للحين | |||||
رایگان | رایگان/مُفَت | مُفَت | مجانى | بلاش (یا "مال موفت") | |||||
قلیان (سنتی) | قلیان | قلیون | XX | گدو | |||||
قلیان (طعم دار) | قلیان | قلیون | XX | شیشه | شيشه از فارسی برگرفته است | ||||
پنجره | پنجره | پنجره | نافذه | دریشه | دریشه (دریچه) از فارسی برگرفته است | ||||
ناخدا | ناخدا | ناخدا | قائد/قبطان | نوخذه | نوخذه (ناخدا) از فارسی برگرفته است | ||||
چای | چای | چای | شای | چای | چای از فارسی برگرفته است | ||||
پنگه | پنکه | فن | پنکه | مروحة | بانکه/پنکه[۲۱] | بانکه از اچمی «پنگه» برگرفته است، ریشه =هندو-اروپی/هندی هم داره...[۲۲] | |||
عطر | عطر | عطر | عِطر | خِنه[۲۲] | ریشه ترکی | ||||
سقف آهنی | سقف آهنی | سقف آهنی | سقف حديدي | چینکو[۲۲] | ریشه نامشخص (ترکی؟) | ||||
پنجره خودرو | نافذة السيارة | جامه/دريشه | |||||||
آهسته/یواش | یواش | آهسته | ببطء | آسته[۲۲] | |||||
چه هست | چه هست | چه هست | ماذا یحصل | شهست/وش هست | |||||
بعدن | فيما بعد | بعدين | |||||||
چندل؟ | چندل | ||||||||
تنور | تنور | تنور | فرن | تنور | |||||
دولاغ (لاخ) | جوراب | جوراب | دولاغ | جوراب | دلاغ | "جوراب" از عربی است - در بحرین با عربی محلی میگویند «دلاغ» مانند زبان «اچمی» | |||
تشک | دوشک | دوشک | فراش | دوشک/دوشگ | |||||
وقت | وقت | تیْم (؟) | وقت | تیْم | tēm به معنی زمان از انگلیسی | ||||
بندر | بندر | بندر | ميناء | بندر | |||||
بله | اره | بله | نعم | ای/اِمبله | |||||
بِیَا | بِیَا | بِیُو | تعال | تعال | |||||
می خواهید | می خوای؟ | می خای؟ | ترید؟ | تبی؟ | |||||
بِگو | بِگو | بُگو | |||||||
سخن گفتن/گفتگو کردن/سخنرانی کردن | صحبت کردن | حرف زدن | التحدث / المحادثة / الكلام | كلام | صحبت شايد از عربي باشد (صحبه - مصاحبه)... | ||||
شلوار | شلوار | شلوار | بنطال | صروال | صروال از فارسی گرفته است. | ||||
چپلی | کفش راحتی | کفش راحتی/صندل | چپلی | صندل | چپلی/صندل | عربی و فارسی بحرینی از آچومی «چپلی» گرفته اند. | |||
طفنگ | طفنگ | طفنگ | بندقية | تفگ | |||||
کفش | کفش | ؟ | حذاء | جوتي[۲۱] | |||||
نی انبان | نی انبان | نی انبون | قصب؟ | جِربه/هبان | |||||
تاکسی | تاکسی | تاکسی | سيارة أُجرة | تاکسی | |||||
بازار | بازار | بازار | سوق | بازار/سوگ | |||||
بیابون | صحرا | صحرا | بیابون | صحراء | صحره | ||||
اِشکَت | غار | غار | ؟ | كهف | غار | عربی بحرینی «غار» را از فارسی گرفته است | |||
ریخونه | رودخانه | ||||||||
پَرتُنگَ آو | آبشار | آوشور | شلال | شلال | |||||
سرحد | گَهدِم | گَهدِم | گاه | شمال | شمال | شمال | شمال | سرحد/شمال | فارسی «شمال» را از عربی گرفته است - بحرینی ها معمولاً وقتی می خواهند گم شوند و خوش بگذرانند، می گویند "بروح اتسرحد" (میخواهم گم شم در شمال - منامه). |
فرهنگ[ویرایش]
فرهنگ ایرانیان در بحرین با غذاها و موسیقی ایرانی پیوند عمیقی دارد. در بسیاری از مراسم و عروسیها، دستمالبازی و موسیقی ایرانی از جنوب و شمال ایران و همچنین موسیقی جنوب خلیج فارس مانند گروههای «سلطانیز» و «میامی» رایج است.
موسیقی[ویرایش]
گروه «سلطانیز» (گروه آواز خودمونی) یک گروه موسیقی از فارسیزبانان/ایرانیان بحرین بود که ترانههایی به زبانهای فارسی بحرینی، گویش بستکی، و عربی بحرینی منتشر کرده است. این گروه در بحرین به نام «فرقة سلطانیز» شناخته میشود. نخستین آلبوم این گروه در سال ۱۹۸۹ و آخرین آلبوم در سال ۲۰۰۳ منتشر شد. خواننده اصلی گروه «احمد سلطان» بود و از محبوبترین ترانههای این گروه میتوان به «ناز اَکن ناز اَکن» اشاره کرد. سلطانیز در دهه نود به دلیل آمیختن سازهای عربی با آواز ایرانی، برای ترانههای معروفی چون «چای چای»، «رفتم بباغ»، «نازکن» و «به خدا خود بدا» شناخته شده بود. این گروه در تلویزیون بحرین و جشنوارههای موسیقی روی صحنه رفته و بر نوازندگان و خوانندگان جدید بندری/جنوبی ایران تأثیر گذاشته است. به همین واسطه از "سلطانیز" به عنوان یکی از اثرگذارترین بندهای موسیقی جنوبی ایران یاد میشود. گروه "میامی" نیز یک گروه کویتی بود که برخی از اعضای آن به فارسی میخواندند، اما همه آنها ایرانی نبودند. دیگر گروههای آواز ایرانی خلیج جنوبی عبارتند از:
- فرقة الحبایب الاماراتیة
- فرقة الکواکب البحرینیة
- فرقة الكواكب الاماراتية
- فرقة شارکس البحرينية
- فرقة الجوهرة الاماراتیة
- فرقة الغرباء البحرينية
- فرقة الدانة البحرينية
- فرقة السلام البحرینیة
این آهنگها، بهعنوان نشانهای از هویت آچومیهای بحرین، باقی ماندهاند. آنها هر از گاهی به این آهنگها گوش میدهند تا یادآور ریشههایشان باشد. به همین دلیل، بسیاری از ایرانیان امروز (مردم از ساکن ایران و خارج از کشور)، تلاشهای این گروهها (به ویژه «سلطانیز») را به رسمیت میشناسند و همچنان با بازخوانی و تنظیم دوباره (ریمیکس) آثار آنها، قدردانی خود را نشان میدهند.[۳۵][۳۶]
ساز "هبان" که در خلیج جنوبی هست، دقیقاً همان ساز «نی انبان/همبان» است که توسط ایرانیان اقوام مهاجر از ایران به کویت و بحرین وارد شده است.
خوراک و تفریحات[ویرایش]
این بخش به دنیای پرطعم و رنگ غذای جوامع «آچمی/لاری/لارستانی» (خودمونی) و «فارسی» و «ترکی» در بحرین، کویت و امارات متحده عربی می پردازد. بر خلاف تصور رایج، این لذیذی های آشپزی، اصالتی عربی ندارند، بلکه میراثی گرانبها هستند که نسل به نسل در میان خانواده های «آچمی/لاری/لارستانی» که قرن هاست این کشورها را خانه خود می دانند، منتقل شده است. محبوبترین غذاهای «خودمونی» در بحرین میتوان به اینا را اشاره کرد، مانند:
- مهیاوه (خودمونی).[۳۷]
- رنگینگ/رنگینه (خودمونی).[۳۸]
- نان رگاگ (در بحرین به نام عربی: «خبز رگاگ» - خودمونی).[۳۹]
- خنفروش/خانه فروش (خودمونی - هرمزگانی).[۴۰]
- مسقطی لاری (در بحرین به نام عربی: «حلوى بحرينية» - خودمونی).
- آش رشته (در بحرین معروف بن نام «شُلة العجم» است - خودومونی).[۴۱]
- پیشو (خودمونی): که از گلاب و ژلاتین تهیه میشود.[۱۲]
غذاهای سنتی ایرانی مشترک دیگري که در بحرین هستند، شامل از جمله:
- چلو کباب (غذای ملی ایران).
- جوجه کباب (غذای ملی ایران).
- پاچه (غذای ملی ایران).
- بستنی ایرانی سنتی (که در بحرین معروف به نام «بستنی» است، بر خلاف «آیسکریم/عسكريم»).
- فالوده (یک نمونه از بستنی های ایرانی).
- سوهان.
- ساگو.
- شوت پلو.
- سبزی پلو.
- قرمه سبزی.
- امکان ندارد روزی بدون یک کتری چای سیاه ایرانی بگذرد و شکر (قند) ایرانی نیز در بسیاری از خانهها ایرانی به عنوان یک عادت روزانه مصرف میشود.
- قلیان سنتی (در بحرین به نام عربی: «گدو»).[۴۲]
رستوران ها[ویرایش]
- رستورانهای ایرانی در بحرین نیز معروفیت زیادی دارند، از جمله «رستوران اصفهانی» و «رستوران تخت جمشید» که یکی از بزرگترین رستورانهای ایرانی در بحرین است.[۴۳][۴۴]
- یکی از معروفترین رستورانهای کباب ایرانی در بحرین با شعبات متعدد، «حسن ابل» است که کبابهایی تهیه میکند که مورد پسند «بحرانیها» و «خودمونیها» قرار میگیرد.[۴۵]
- بر علاوه از اینا: «رستوران باغ»،[۴۶] رستوران «تبریز» (ترکی ایرانی)، و «مرمریز» در بحرین معروف هستند.[۴۷]
محلههای ایرانیتبارها در بحرین[ویرایش]
ایرانیان شیعه (عجم): این جوامع در مناطقی با اهمیت تاریخی برای اسلام شیعه متمرکز هستند، مانند:
- منامه: پایتخت بحرین، محلات شبر، قضیبیة (تلفظ: گضیبیه)، سنککی (تلفظ: سنگکی)، عدلیه از محلاتی هستند که ایرانیتبارها در آنها سکونت دارند.
- محرق: این جزیره ارتباط تاریخی با جوامع ایرانی دارد و ممکن است جمعیت قابل توجهی از عجم را داشته باشد نیز محلهٔ البنعلی سکونتگاه ایرانیتبارها است.
- مناطق با اکثریت شیعه: مکانهایی مانند سار، دراز و سماهيج به دلیل جمعیت شیعهنشینشان شناخته میشوند و ممکن است تمرکز بالاتری از ایرانیان عجم داشته باشند. جالب اینجاست که نامهای دیراز و سماهيج خود از زبان فارسی گرفته شدهاند.
ایرانیان سنی (حَوَله): اطلاعات مربوط به مکان های خاص آنها کمتر در دسترس است، اما ممکن است در سراسر بحرین پراکنده تر باشند.
اماکن معروف معماری[ویرایش]
- قلعه بحرین: که به عنوان قلعه بحرین نیز شناخته میشود، در دوره صفویان توسط ایرانیان به طور قابل توجهی ساخته و بازسازی شد. سلسله صفوی، که از سال ۱۵۰۱ تا ۱۷۳۶ بر ایران حکمرانی میکرد، در اوایل قرن هفدهم پس از بازپسگیری بحرین از پرتغالیها در سال ۱۶۰۲، قلعه را ساخت و مستحکم کرد. در دوران حکمرانی صفویان، این قلعه بازسازی و تقویت شد تا به عنوان یک پادگان نظامی و مرکز اداری خدمت کند.
- حسینی های ایرانیان شیعه:
- مأتم العجم الكبير: یکی از بزرگترین بناهای مذهبی بحرین، "مأتم العجم الكبير" (حسینیه ایرانیان) در منامه است. این بنا نمونهای از معماری مذهبی ایرانی با تزئینات کاشیکاری و گچبریهای ظریف است.
- حسينية الجهرمية (در منامة)
- مأتم مشبر (در منامة)
- مأتم سيد محمود (در محرق)
- مأتم كريمي (در محرق)
- مأتم الكراشية (گراشی ها) (در محرق)
- مأتم شهابي (در محرق)
- مأتم ومسجد الحالة (در محرق)
- مأتم خدارسون (در گضیبیه)
- مأتم عبد الله ترك (در گضیبیه)
- مأتم العدلية للرجال (در عدلية)
- مدرسه ایرانی: بقایای مدرسهای ایرانی که در سال ۱۹۹۶ (میلادی) به دلیل انقلاب اسلامی تعطیل شد، به عنوان نمادی از تأثیر ایرانیها در نظام آموزشی بحرین باقی ماندهاند. این مدرسه نمایانگر تعهد ایرانیان به حفظ فرهنگ و هویت خود در این کشور است. این مدرسه اولین مدرسهای بود که در بحرین ساخته شد. نام اولیه آن «مدرسه بوشهری» بود و پس از چندین بار تغییر نام، در نهایت با نام «مدرسه جمهوری اسلامی» تعطیل شد.[۴۸][۴۹][۵۰]
- بادگیرها: علاوه بر بناهای مذهبی و آموزشی، نمونههایی از معماری سنتی ایرانی مانند "بادگیرها" نیز در بحرین یافت میشود. بادگیرها سازههایی هستند که برای تهویه مطبوع طبیعی ساختمانها در مناطق گرم و خشک استفاده میشوند. این بادگیرها که در جنوب ایران نیز رایج هستند، نشاندهنده تبادل دانش و ایدهها بین ایرانیان و ساکنان بحرین در طول قرنها است.
آداب و رسوم[ویرایش]
- بحرینیها و خودمونیها به ویژه در مراسم عروسی با موسیقی ایرانی و عربی میرقصند.
- لباسهای سنتی برای مراسم عروسی از ایران سفارش داده میشود.
- خودمونیها همیشه با دستمالبازی میرقصند.[۵۱]
- در بحرین، همانند سنتهای محلی ایرانی، خالکوبی در میان ایرانیان بحرین نیز رایج است. با وجود اینکه طبق فتواهای موجود از سوی مراجع مذهبی و علمای محلی این کار مجاز است، «بحرانیها» و «عربها» کمتر به این کار روی میآورند.
- نوروز به عنوان یک جشن مهم در فرهنگ ایرانیان بحرین شناخته میشود و دوستان و خانوادهها این جشن را به طور سنتی برگزار میکنند.[۴۶][۵۲]
ضربالمثلها و عبارات محلی با فارسی[ویرایش]
- خری داشتُم خری خریدُم
- ای داد بی داد
- هوا ابر داره
- یه سیب خراب بقیه رو هم خراب می کنه
- چیزی ارزون بی علت نیست
- عمر که نیست، جون در عذابن
- بگو والله؟
- موفت مال کوشت
- خُرُم بُرُم
- شهست عاد (با عربی گفته میشود)
- پم بش نم پرده (؟)
مشکلهای و تاریخچه[ویرایش]
آغاز سقوط[ویرایش]
پس از سقوط امپراتوری صفویه (که تقریباً بهطور کامل توسط ارتشهای پشتون نابود شد)، اهل سنت فارسیزبان بحرین به همراه قبایل (هوله) کنترل بحرین را به دست گرفتند و زمینه را برای یک جزیره با اکثریت سنیمذهب فراهم کردند. طنز اینجاست که اهل سنت فارسیزبان تا حدی مسئول حکومت سنی در بحرین هستند.[۱۲]
انقلاب و هویت عربی اجباری[ویرایش]
از دورهای که شاه حکومت میکرد تا اواسط دهه نود میلادی، پس از وقوع انقلاب اسلامی، ایرانیان بحرینی همچنان دست در دست یکدیگر بودند و به یکدیگر کمک میکردند و بر اساس فرقه مذهبی بین خود تمایز قائل نمیشدند. شنیدن زبان فارسی در محافل عمومی نیز همچنان بسیار رایج بود. اما با گذشت زمان و تغییرات شدید در فضای سیاسی و اجتماعی بحرین، اوضاع به شدت تغییر کرد.[۵۳][۵۴]
پس از تعطیلی مدرسه ایرانیان در سال ۱۹۹۶ میلادی (۱۳۷۵ شمسی) و تغییر نام آن به «مدرسه جمهوری اسلامی»، دولت بحرین ایران را به مداخله در امور داخلی خود متهم کرد،[۴۸][۴۹] در نتیجه، دولت بحرین با تحمیل سیستماتیک هویت عربی به مردم، این دو زبان را در معرض خطر انقراض قرار داد. با این حال، فرهنگ و هویت ایرانیان بحرین همچنان حفظ شده است.
اتهامات به دم ایران[ویرایش]
پس از انقلاب، ایرانیتبارهای بحرین (به ویژه شیعیان)، همیشه به دوستی ایران (از نظر سیاسی و فرهنگی) متهم میشوند. همچنین گفته میشود ایرانیتبارهای بحرین فرهنگ فارسی و ایرانی را برتر از فرهنگ عربی میدانند. گاهی نیز از بیم برهم خوردن ترکیب انسانی بحرین (به نفع ایرانیتبارها)، سلطان اقدام به وارد کردن عربها از کشورهای دیگر میکند.[۵۵][۵۶]
عرب ضد عجم[ویرایش]
ایرانیان سنی مذهب از نظر ژنتیکی (که خود را با اشتباه «عرب/هوله» مینامند) اغلب هموطنان شیعه خود (که آنها را «عجم» خطاب میکنند) و بحرانیها (که به نظر ژنتیکی عرب شرقیتری از هر دوتایشان هستند)[۳] را به ایرانی بودن یا طرفداری از ایران متهم میکنند (بر اساس مذهبشان). این ادعایی کاملاً غیرعلمی است، زیرا علاقه به زبان و فرهنگ مادری هیچ ارتباطی با وابستگی سیاسی ندارد.[۵۷] مردم بحرین بومی (بحرانیا) در جریان خیزش ۲۰۱۱ مجدداً توسط اعراب جعلی (هوله) متهم به ایران بودن شدند.[۵۷]
چالشهای حفظ هویت ایرانی[ویرایش]
خودمونیها یا آچمیهای ساکن بحرین، گروهی ایرانیتبار با پیشینهای طولانی در این کشور هستند. با این حال، تعطیلی مدرسه ایرانی در سال ۱۳۷۵ شمسی (۱۹۹۶ میلادی) و سیاستهای فرهنگی خاص، چالشهایی را در زمینه حفظ هویت ایرانی برای آنها به وجود آورد.
برخی بر این باورند که این رویداد، همراه با سیاستهای فرهنگی، به نوعی «فراموشی اجباری» هویت ایرانی در میان خودمونیها منجر شده است. این فراموشی شامل کمرنگ شدن زبان فارسی، کاهش آشنایی با فرهنگ و تاریخ ایران و حتی در مواردی احساس بیگانگی با هویت ایرانی است.
با وجود این چالشها، بخشی از خودمونیهای بحرین با ریشههای ایرانی خود ارتباط برقرار میکنند. این ارتباط از طریق حفظ برخی سنتها و آداب و رسوم ایرانی، آشنایی با عناصر فرهنگی ایران و تسلط به زبان فارسی (در اقلیت) حفظ میشود. حتی در مواردی که تسلط به زبان فارسی وجود ندارد، آگاهی از هویت ایرانی همچنان در میان نسلهای مختلف خودمونیها باقی مانده است.
در مدارس دولتی به دانشآموزان آموزش میدهند که این منطقه "خلیج عربی" نام دارد و هرگونه اطلاعاتی در مورد حکام، پادشاهان و دورههای اشغال (بهویژه ایرانی) که منشأ عربی ندارند، پنهان میشود.
کاشت حس نفرت از ایران در "خودمونیها" و ایجاد شکاف بین آنها بر اساس مذهب (سنیها - هوله) و (شیعیان - عجم) صورت میگیرد. اغلب شیعیان، از جمله بومیان غیر ایرانی بحرانی (که ترکیبی از اعراب شرقی، ایرانیان باستان و یهودیان هستند) و شیعیان ایرانی، به عنوان "ایرانی" معرفی میشوند، در حالی که سایر افراد با باور سنی (از جمله خودمونیها) به عنوان عرب معرفی میشوند تا میان "یک ملت" تفرقه ایجاد شود. به همین دلیل، بسیاری از "خودمونیها" وانمود میکنند که عرب هستند، چه بهصورت عمدی و چه غیر عمدی. این امر بهطور طبیعی باعث شده که هویت ایرانی آنها به مرور زمان از بین برود، بهویژه زبان، و آنچه از آن باقی مانده، معدود جوامعی هستند که هنوز به فارسی و اچمی صحبت میکنند.
دخالتهای دولتی[ویرایش]
در بحبوحه تلاش خودمونیها برای حفظ هویت فرهنگی خود، گزارشهایی از تلاشهای دولت بحرین برای تغییر بافت جمعیتی این کشور به گوش میرسد. این تلاشها ظاهرا شامل آوردن اتباع خارجی از کشورهایی مانند پاکستان، اعطای گذرنامه بحرینی به آنها و تشویقشان به پذیرش هویت عرب سنی میشود.
این سیاست ادعایی از سوی برخی به عنوان تلاشی برای افزایش جمعیت سنی در بحرین تلقی میشود، اقدامی که به طور بالقوه میتواند توازن جمعیتی را به نفع سنیها نسبت به بحرانی ها و خودمونیها (به ویژه شیعیان) و شهروندان بومی بحرانی برهم زند. انگیزههای پشت این سیاست ادعایی همچنان نامشخص است، اما نگرانیهایی را در مورد فرسایش تنوع فرهنگی بحرین و به حاشیه رانده شدن احتمالی جوامع بومی آن ایجاد کرده است.
نتیجهگیری[ویرایش]
خودمونیهای بحرین با مجموعهای پیچیده از چالشها برای حفظ میراث فرهنگی خود روبرو هستند. در حالی که تعطیلی مدرسه ایرانی (که از بسیاری جهات یک واکنش قابل درک است) و سیاستهای همگونسازی اجباری موانع قابل توجهی ایجاد کرده است، اما انعطافپذیری و عزم جامعه برای حفظ ریشههایشان مشهود است. با این حال، دخالتهای ادعایی دولت که شامل سنیسازی اجباری میشود، لایه دیگری از پیچیدگی را به این وضعیت اضافه میکند و نگرانیهایی را در مورد آینده تنوع فرهنگی بحرین و حقوق جوامع بومی آن ایجاد میکند.
نامهای نواحی بحرین[ویرایش]
نام (اکنون) | اصل | ریشه فارسی | معنی |
---|---|---|---|
المنامه | منامه | من + نامه | مکان نامه (محل ارسال نامه)، شهر اصلی که اکثر ایرانیان در آن بودند |
الدراز | دراز | دراز | روستایی کشیده در امتداد خط ساحلی |
البسيتين | بسيتين | بس + تن | مکان بساط (محل گستردن بساط، بازار)، مانند نام یه منطقه در اهواز در استان خوزستان ایران - (منطقه بحرانیا) |
المالكية | مالچیه | مال + چیه | مال چی است، مانند نام یه شهر در اهواز در استان خوزستان ایران - (منطقه بحرانیا) |
شهركان | شرکانه | شهر + کانه | |
کرزکان[۱۲] | |||
الشاخورة | شاه خورا | شاه + خورا | شاهآخور - آخور شاه |
جرداب | گردآب | گرد + آب | محل چرخش آب، گرداب |
سلماباد[۱۲] | سلمآباد | سلم + آباد | شهر آباد و سالم |
كرباباد[۱۲] | کربآباد | كرب + آباد | شهر کرب و غم شده |
عدلیه | ظلمآباد | ظلم آباد | مانند نام یه روستایی در استان خوزستان ایران - برخلاف نام اصلی، این مکان سرگرمی در بحرین است (بیشتر خارجی ها / خارج نشینان در اینجا زندگی می کنند). |
دمستان | دم استان | دم + استان | استان/جای نفس کشیدن |
كرانه | کرانه | كرانه | ساحل |
باربار[۱۲] | بار بار | بار + بار | |
سماهيج | سه ماهیج | سه + ماهی | سه ماهی؟ (معنای دقیق نام نامشخص است) |
سرشناسان[ویرایش]
- کریم فخراوی: از بنیانگذاران الوسط، یکی از روزنامههای محبوب در بحرین.
- غاده جمشیر (عربی: غادة جمشیر): فعال حقوق زنان.
- زینب عسکری (عربی: زینب غلوم العسکری): نویسنده و بازیگر.
- احمد سلطانیز: خواننده خوش صدای گروه سلطانیز از گروه های معروف بستکی و بندری بحرین که نمونه ای از گروه های متعدد موسیقی در کشور بحرین می باشند که اکثرا ملیت ایرانی دارند.
- سونیا جناحی (عربی: سونيا جناحي) - هولی است - ریشه خانواده شان از جناح: استراتژیست تجارت و بازاریابی (اصل خود را انکار می کند).[۱۹]
- فتحیه بستکی (عربی: فتحيه البستكي) - هولی است - فعال حقوق حيوانات بحرینی.[۵۸][۵۹]
- فاطمه کازرونی (عربی: فاطمة كازروني) - ریشه خانواده شان از کازرون: بازیگر.
- حسن ابٌل (عربی: حسن ابُل): صاحب رستوران های کباب ایرانی «زبان عربی: مشويات حسن ابُل».[۴۵]
- أحمد بهزاد: یک سیاستمدار بحرینی که در حال حاضر از سال 2006 (میلادی) سمت عضویت مجلس شورا را بر عهده دارد.[۶۰]
- محمد حسین جهرمی (عربی: محمد حسين جهرمي) - کمدین و انفلوئنسر بحرینی.[۶۱]
- خالد جناحی (عربی: خالد جناحي) - هولی است - کمدین و انفلوئنسر بحرینی.[۶۲]
- سوسن کوهجی (عربی: سوسن الكوهجي) - هولی است - نفلوئنسر بحرینی.[۶۳]
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامmaj
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ روبرت بيرترام سيرجنت (1968). "Fisher-folk and fish-traps in al-Bahrain". Bulletin of the School of Oriental and African Studies, University of London. SOAS. 31 (3): 488. JSTOR 614301.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ «Bahraini results (family names are ethnically Baharna, indigenous to historic Eastern Arabia)». r/23andme. ۲۰۲۳-۰۱-۲۷. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۴.
- ↑ hawraa_xcx (۲۰۲۳-۰۲-۰۴). «I thought I was 100% peninsular Arab…». r/23andme. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۴.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ "عنوان مقاله: ساختار جغرافیایی تبارهای پدری در بحرین [The Geographical Structuring of Paternal Lineages in Bahrain]" (به انگلیسی).
- ↑ yad29 (۲۰۲۳-۰۱-۲۵). «Bahraini with ancestry from Iran». r/23andme. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۲.
- ↑ Halkias, Daphne; Adendorff, Christian (2016-04-22). Governance in Immigrant Family Businesses: Enterprise, Ethnicity and Family Dynamics (به انگلیسی). Routledge. p. 10. ISBN 978-1-317-12595-2.
- ↑ Mehran (2 March 2023). "کتاب تاریخ جنوب فارس لارستان وبستک" (به عربی).
- ↑ khodo mania (27 April 2023). "کتاب تاریخ جنوب فارس لارستان وبستک" (به عربی).
- ↑ «من جيران إلى أجانب: الإيرانيون في البحرين في أوائل القرن العشرين». Doha Institute (به عربی). ۲۰۲۱-۰۷-۱۵. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۵.
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ ۱۱٫۳ کوخردی، مهران. تاریخ جنوب فارس. ص. ۳.
- ↑ ۱۲٫۰۰ ۱۲٫۰۱ ۱۲٫۰۲ ۱۲٫۰۳ ۱۲٫۰۴ ۱۲٫۰۵ ۱۲٫۰۶ ۱۲٫۰۷ ۱۲٫۰۸ ۱۲٫۰۹ ۱۲٫۱۰ ۱۲٫۱۱ ۱۲٫۱۲ ۱۲٫۱۳ ADMIN (2016-07-19). "Persian (Larestani/Khodmooni) Sunnis – A shaping force in Bahrain" (به انگلیسی). Retrieved 2024-06-03.
- ↑ غریب، محمد حاتم. کتاب العرب الهولة (به عربي).
- ↑ «فهرستی از افراد با نام خانوادگی "خونجی" در بحرین» (به عربی).
- ↑ «أحمد محمد طاهر كلداري.. في ذمة الله».
- ↑ «عبدالله أحمد محمد حسن بوجيري.. في ذمة الله».
- ↑ «ملكة كاظم كمال دشتي ... في ذمة الله» (به عربی).
- ↑ «فاطمة محمد جانكير . . . في ذمة الله».
- ↑ ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ «سونيا جناحي أول سيدة أعمال عربية لعضوية مجلس إدارة منظمة العمل الدولية | مجلة سيدتي». www.sayidaty.net (به عربی). دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۵-۲۹.
- ↑ «كلمات بحرينية ومعناها بالعربي وكيف يتكلمون اهل البحرين – موقع محطات». www.mah6at.com (به عربی). دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۵-۲۹.
- ↑ ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ ۲۱٫۲ ۲۱٫۳ ۲۱٫۴ «طبيب وسائق.. بدلا من «دختر» و«دريول»!» (به عربی).
- ↑ ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ ۲۲٫۲ ۲۲٫۳ ۲۲٫۴ ۲۲٫۵ ۲۲٫۶ ۲۲٫۷ عباس الجمري (۲۰۲۲-۰۷-۱۴). «من الاستعمار إلى التجارة والعمالة.. لغات أجنبية أثرت في اللهجة البحرينية» (به عربی). دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۲.
- ↑ ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ ۲۳٫۲ ۲۳٫۳ ۲۳٫۴ ۲۳٫۵ ۲۳٫۶ نام اعضای بدن به اچمی #ولاگر #بلاگر #ولاگر #ولاگ_فارسی #ترند #اچمی #خودمونی, retrieved 2024-06-02
- ↑ «ما معنى دروازه في اللهجة البحرينية؟». أراجيك - Arageek (به عربی). ۲۰۲۳-۰۳-۱۳. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۵-۲۹.
- ↑ Dehkhoda, A. A. (1993). Loghatnameh Dehkhoda. Tehran: University of Tehran Press.
- ↑ Moein, M. (2006). Farhang-e Farsi-ye Moein. Tehran: Amirkabir Publications.
- ↑ Thackston, W. M. (1993). An Introduction to Persian. Ibex Publishers.
- ↑ Windfuhr, G. (1979). The Persian Language. Otto Harrassowitz Verlag.
- ↑ Dehkhoda, A. A. (1993). Loghatnameh Dehkhoda. Tehran: University of Tehran Press.
- ↑ Moein, M. (2006). Farhang-e Farsi-ye Moein. Tehran: Amirkabir Publications.
- ↑ Steingass, F. J. (1992). A Comprehensive Persian-English Dictionary. Routledge.
- ↑ Nourai, A. (2008). Etymological Dictionary of Persian.
- ↑ Ferdowsi, A. (1997). Shahnameh: The Persian Book of Kings. Translated by Dick Davis. Penguin Classics.
- ↑ Kabir، Amir (۱۹۹۸). Amid, H. (1998). Farhang-e Amid. Tehran: Amir Kabir Publications. Tehran.
- ↑ اغاني مسروقه (2022-01-30), نازكن ريمكس 2.0, retrieved 2024-06-04
- ↑ Khalid Abdulla (2022-08-11), فرقة سلطانيز - Sultanies Band - Bahraini Band 1990s, retrieved 2024-06-04
- ↑ «طريقة عمل خبز مهياوة اصلي». طريقة (به عربی). ۲۰۱۷-۰۳-۱۳. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۲.
- ↑ «طريقة عمل رنجينة التمر البحرينية». طريقة (به عربی). ۲۰۱۷-۰۲-۲۳. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۵-۲۸.
- ↑ شعبية، وصفات أكلات (۲۰۲۲-۱۰-۰۲). «خبز الرقاق البحريني». مطبخ قصيمي للأكلات الشعبية (به عربی). دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۵-۲۹.
- ↑ «طريقة عمل الخنفروش البحريني». موضوع (به عربی). دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۵-۲۸.
- ↑ «شله «إيرانية»». الأيام (به عربی). ۲۰۱۳-۰۳-۱۱.
- ↑ «Facebook». www.facebook.com. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۳.
- ↑ «Bahrain.com». bahrain.com (به عربی). دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۵-۲۸.
- ↑ «افتتاح مطعم تخت جمشيد الإيراني الجديد في فندق الخليج». صحيفة الوسط البحرينية (به عربی). دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۵-۲۸.
- ↑ ۴۵٫۰ ۴۵٫۱ سماء (۲۰۲۱-۰۲-۲۰). «مشويات حسن ابل ( الأسعار + المنيو + الموقع )». مطاعم و كافيهات الخليج (به عربی). دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۵-۲۸.
- ↑ ۴۶٫۰ ۴۶٫۱ «رستوران باغ - Bagh.bh | Instagram». www.instagram.com. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۳.
- ↑ «Instagram | مرمريز». www.instagram.com. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۳.
- ↑ ۴۸٫۰ ۴۸٫۱ Stephenson, Lindsey (2019-11-06). "Between Modern and National Education: The 'Ajam Schools of Bahrain and Kuwait". Arabian Humanities. Revue internationale d’archéologie et de sciences sociales sur la péninsule Arabique/International Journal of Archaeology and Social Sciences in the Arabian Peninsula (به انگلیسی) (12). doi:10.4000/cy.4887. ISSN 1248-0568.
- ↑ ۴۹٫۰ ۴۹٫۱ المحلية، المنامة-محرر الشئون. «للمرة الثالثة... سقوط أجزاء من المدرسة الإيرانية». صحيفة الوسط البحرينية (به عربی). دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۵-۲۸.
- ↑ «ذكرياتي عن بداية التعليم الحديث في البحرين (٣-٣)». 80.241.146.114. ۲۰۲۴-۰۱-۰۲. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۲.
- ↑ builyas99 (2019-08-16), الفان صابر مختار فرقة بوغزال, retrieved 2024-06-02
- ↑ leena (2019-03-04). "Nowruz". Gulf Hotel Bahrain (به انگلیسی). Retrieved 2024-06-03.
- ↑ Dima (۲۰۲۴-۰۱-۲۳). «Bahrain's Foreign Policy: Distinct from Other Arab Nations». The MENA Chronicle | Fanack (به انگلیسی). دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۳.
- ↑ «Bahrain-Iran Foreign Relations». Critical Threats. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۳.
- ↑ «البحرين تعلن القبض على عناصر "إرهابية" تقول إنها مرتبطة بإيران». فرانس 24 / France 24 (به عربی). ۲۰۲۱-۱۱-۲۲. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۳.
- ↑ «شيعة البحرين.. هل هم عملاء إيران؟ - العالم يفكر - بوابة الشروق». www.shorouknews.com (به عربی). دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۳.
- ↑ ۵۷٫۰ ۵۷٫۱ «شيعة البحرين.. هل هم عملاء إيران؟ - العالم يفكر - بوابة الشروق». www.shorouknews.com (به عربی). دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۴.
- ↑ «Instagram». www.instagram.com. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۲.
- ↑ «Instagram». www.instagram.com. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۲.
- ↑ "خلال جلسة النقاش لكتاب "مشوار السنوات الأربع" لبهزاد..الصالح يؤكد أهمية توثيق وتأريخ انطلاقة العمل التشريعي ومساهمات أعضائه في تأسيس التجربة النيابية بالمملكة" (به at).
{{cite web}}
: نگهداری یادکرد:زبان ناشناخته (link) - ↑ «اکنونت محمد جهرمی در انستگرام».
- ↑ «Instagram». www.instagram.com. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۳.
- ↑ «Instagram». www.instagram.com. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۴.
رده:افراد بحرینی ایرانیتبار رده:مردمان ایرانیتبار رده:ایرانیان دور از وطن در خاورمیانه رده:گروههای انسانی در بحرین رده:تاریخ بحرین